4_473160698570998105.mp3
585.7K
💠 هر روز یک صفحه قرآن
🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار...
📗 قرائت صفحه 33 قرآن
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 یکشنبه
🔸 ۳۰ دی سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۱۳ جمادیالاول سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۲۰ ژانویه سال ۲۰۱۹ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال و الاکرام»
🗒 مناسبتها:
🔻شهادت حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها "به روایتی" (11 ق)
🔻انتشار خبر بازگشت حضرت امام به ایران (1357 ش)
🔻کشته شدن "ابراهیم بن مالک اشتر" در نبرد با خاندان اُمَوی (71 ق)
🔻تولد "میرزا فضل علی ایروانی" متخلص به "صفا" عالم و ادیب مسلمان (1278 ق)
🔻وفات محقق حلی، دانشمند جلیلالقدر (676 ق)
🔻درگذشت "نظام وفا کاشانی" شاعر ایرانی در تهران (1343 ش)
🔻درگذشت مهندس "مهدی بازرگان" اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران (1373 ش)
🔻آتش زدن مرکز فرهنگی ایران در لاهور پاکستان توسط گروهک صحابه (1375 ش)
🔻شهادت شهید ارسلان حبیبی (1360 ش)
🔻بر اساس لایحه جدید تقسیمات کشوری ایران به 17 استان و 145 شهرستان تقسیم گردید. (1338 ش)
🔻کشف اشعه ایکس توسط "ویلهلم رونتگن" دانشمند معروف آلمانی (1896 م)
🔻پایان جنگ آزادیخواهانه ملت مسلمان اندونزی علیه استعمارگران هلندی (1948 م)
🔻تولد "آندره آمپر" ریاضیدان، فیزیکدان و کاشف فرانسوی (1775 م)
👇👇👇
🆔 @telaavat
🍀 #برگ_سبز
🌺 «ثواب یاری دادن به همسر»
🍃 حضرت علی(ع) میفرماید: رسول خدا بر ما وارد شد در حالي كه فاطمه زهرا کنار ديگ غذا نشسته بودند و من عدس پاک ميكردم.
🍃 حضرت فرمود: يا اباالحسن! عرض كردم لبيک يا رسول الله! فرمود: از من بشنو و من نميگويم مگر از طرف پروردگارم. مردي نيست كه در خانه به همسرش كمک كند مگر آنكه براي او عبادت يكسال كه روزها روزه باشد و شبها به عبادت ايستاده باشد نوشته شود و خداوند آنچه را به صابرين عطا كرده به او عطا كند
🍃 يا علي يك ساعت خدمت در خانه بهتر است از عيادت بیماران و پوشاندن برهنگان و سیر کردن گرسنگان و...
✨يا علي كسي كه از خدمت خانواده كراهت نداشته باشد، کارش كفاره گناهان باشد و غضب خدا را فرو کاهد و حسنات و درجاتش را زياد كند✨
✨ يا علي خدمت نكند خانواده را مگر مردان صديق يا شهيد يا مردي كه خداوند خير و دنيا و آخرت او را خواسته باشد
📚 بحارالانوار، ج103، ص132
👇👇👇
✅ @telaavat
💠وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْ َرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ
ترجمه:
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد !
🍃🌷🍃🌷
و به این ترتیب معنى آیه چنین مى شود: ما علاوه بر قرآن در تمام کتب انبیاء پیشین نوشتیم که سرانجام سراسر روى زمین در اختیار بندگان صالح خدا قرار خواهد گرفت.
✍✍تفسیر نمونه
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
✅ @telaavat
👆👆👆👆
⚠️اين زنان چه كرده بودند؟
♥️✨اميرالمؤمنين على عليه السلام مى فرمايد:
✍🏻روزى با فاطمه محضر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيديم، ديديم حضرت به شدت گريه مى كند. گفتم :
پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله! چرا گريه مى كنى؟
✍🏻 فرمود: يا على! آن شب كه مرا به معراج بردند، گروهى از زنان امت خود را در عذاب سختى ديدم و از شدت عذابشان گريستم. (و اكنون گريه ام براى ايشان است).
◇ زنى را ديدم كه از موى سر آويزان است و مغز سرش از شدت حرارت مى جوشد.
◇ زنى را ديدم كه از زبانش آويزان كرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوى او مى ريزند.
◇ زنى را ديدم، گوشت بدن خود را مى خورد و آتش از زير پاى او شعله ور است.
◇ و زنى را ديدم دست و پاى او را بسته اند و مارها و عقرب ها بر او مسلط است.
◇ زنى را ديدم از پاهايش در تنور آتشين جهنم آويزان است.
◇ زنى را ديدم، از سر خوك و از بدن الاغ بود و به انواع عذاب گرفتار است.
◇ و زنى را به صورت سگ ديدم و آتش از نشيمنگاه او داخل مى شود و از دهانش بيرون مى آيد و فرشتگان عذاب عمودهاى آتشين بر سر و بدان او مى كوبند.
✍🏻حضرت فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: پدر جان! اين زنان در دنيا چه كرده بودند كه خداوند آنان را چنين عذاب مى كند.
❤️✨رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
◆ دخترم! زنى كه از موى سرش آويخته شده بود، موى سر خود را از نامحرم نمى پوشاند.
◆ و زنى كه از زبانش آويزان بود، بدون اجازه شوهر از خانه بيرون مى رفت.
◆ و زنى كه گوشت بدن خود را مى خورد، خود را براى ديگران زينت مى كرد و از نامحرمان پرهيز نداشت.
◆ و زنى كه دست و پايش بسته بود و مارها و عقرب ها بر او مسلط شده بودند، به وضو و طهارت لباس و غسل حيض اهميت نمى داد و نماز را سبك مى شمرد...
◆ و زنى كه سرش مانند خوك و بدنش مانند الاغ بود، او زنى سخن چين و دروغگو بود.
◆ و اما زنى كه در قيافه سگ بود و آتش از نشيمنگاه او وارد و از دهانش خارج مى شد، زنى خواننده و حسود بود.
✍🏻سپس فرمود:
واى بر آن زنى كه همسرش از او راضى نباشد و خوشا به حال آن زن كه همسرش از او راضى باشد.
📚 شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص 9-11
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
✅ @telaavat👈
⬛️◾️▪️
آرام بخوابید مردم شهر!
دیگر نه بانگِ شیون و گریه ى فاطمه مىآید؛
نه صداى "عَجِّل وَفاتى سَریعا"!...
حالا گوشه ى خانه
على سر به دیوار گذاشته و
به جاى هق هق گریه، شانه هایش تکان مىخورد
و حسنین(علیهم السلام)، دست به گیسوانى مىزنند
که مادر شانه کرده!...
🔳▫️ مادرى که حالا آرام گرفته است و به دیدار رسول خدا پَر کشیده!...
آرام بخوابید مردم شهر!
حالا گوشه ى خانه
دخترکى چادر به سَر کرده و پیراهنى را در آغوش
مى گیرد!...
و فکر مى کند: شـــــاید دوباره...
#فاطمیه
🆔 @telaavat
👆👆👆👆
#من_زنده_ام
#قسمت_صدونود🌷
اين را كه گفت ، نتوانستم جلوي خودم را بگيرم . خودم را انداختم توي بغلش و زار زار گريه كردم .
هرچه پرسيدند چي شد ؟ گفتم : هيچي ! ذوق زده شدم .
براي اين كه در آخرين لحظه منصرفم كنند سه تايي گفتند :
- اصلاً عروسي بي عروسي !
اما من كوتاه نيامدم . فاطمه دست به كار شد . كله ام را از ته تراشيد . فقط پوست سرم را نكند . با كنار رفتن موها شپش ها تازه نمايان شدند . مثل اژدها به پوست سرم چسبيده بودند . خواهر ها وحشت زده به شپش ها نگاه مي كردند . به آنها گفتم :
- وحشت نكنيد ! سرِ خودتون هم پُره از همين اژدهاها .
از آن به بعد حليمه را زلف علي و مريم را غضنفر صدا مي زدم . با آن سر برهنه ، سردي زمستان را بيشتر حس مي كردم . در آن ايام آن قدر سرمان به قرآن و مفاتيح و گلدوزي گرم بود كه وقت كم مي آورديم . با تكه پارچه هاي لباس هايي كه لوسينا داده بود ، يك پاكت پارچه اي درست كرده بودم و نامه ها را در آن گذاشته بودم . كيف ديگري هم دوخته بودم و در آن گلدوزي هايي را كه بچه ها موقع تولدم هديه كرده بودند و عكس هايي را كه از ايران مي آمد نگهداري مي كردم . روي جلد اين عبارت را گلدوزي كرده بودم :
« زماني آزاد مي شويم كه لك لك ها به پرواز در آيند »
هر چند وقت يك بار خالد مي آمد و مي گفت :
- بقيه قاطع ها براي نگهبان هايشان تابلو و جانماز گلدوزي مي كنند . شما هم براي من يك تابلو يا جانماز گلدوزي كنيد .
به هركدام مان كه مي گفت بي نتيجه بود . مي گفتيم ما تازه ياد گرفته ايم و خوب بلد نيستيم . مي گفت :
- مرد ها خيلي قشنگ درست مي كنند .
براي اين كه دست از سر ما بردارد به او گفتيم :
- توي ايران مردها گلدوزي مي كنند و زن ها خياطي . اين را كه شنيد نا اميد شد و رفت .
از اينكه دو راز بزرگ را در دل نگه داشته بودم ، احساس مي كردم بزرگ و دل دار شده ام . نگاهم را از فاطمه مي دزديدم و كمتر به شوخي هاي حليمه و فاطمه و مريم پاسخ مي دادم ، اما دلم نمي خواست فاطمه ذره اي از ماجرا بو ببرد . براي آنكه با خودم مشغول باشم و كسي از من چيزي نپرسد يا سرم به قرآن خواندن گرم بود يا به گلدوزي و گل هايي كه روي پارچه مي دوختم . مادرم مي گفت :
« وقتي ياد گرفتي سوزن را نخ كني يعني سرنخ زندگي را به دست گرفته اي »
و من بي صدا مشغول تاباندن و باز كردن گره هاي زندگي بودم . از حرف زدن با همه شان مي ترسيدم . مي ترسيدم حرفي بزنم كه پرده از راز هاي دلم بردارد . هيچ وقت آن قدر بي صدا و كم حرف نشده بودم . گوشه گير شده بودم ، حتي جايم در قفس مشخص بود و ديگه كسي آنجا نمي نشست . تصوير من دختري با سري تراشيده ، روپوشي طوسي ، دستاني سرد و دماغي قنديل بسته بود كه در گوشه اي زير پنجره قفس سرد و نمور مي نشست و فارغ از دنياي اطراف ، محو خيالات خود بر گلبرگ هاي نيلوفر و زنبق سوزن مي زد و با تكه پارچه و گل هاي نيمه دوخته مي نشست . مرغ خيالم هر لحظه كه اراده مي كردم بر بامي آشيانه مي كرد و مرا به هر جا كه مي گفتم مي برد . گاهي هر كدام شان براي اينكه مرا به حرف بياورند حرفي و طنزي مي پراندند . حليمه مي گفت :
- مگه با زبونت سوزن مي زني ؟ با دستت مي دوزي ، چرا ديگه زبون نمي ريزي؟!
مريم مي گفت :
- از وقتي كچل كردي شبيه پروفسور ها شدي ، سر سنگين شدي ، بابا يه كمي تحويل بگير!
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
شعر بی نقطه در وصف حضرت زهرا (س)
سر در گم سرّ سحرم مادر گل ها
دل مردۀ اسرار درم مادر گل ها
💫💫💫💫💫💫💫💫
ای محور درد همه ی عالم وآدم
ای هالۀ احساس وکرم مادر گل ها
💫💫💫💫💫💫💫💫
هم اسوۀ مهر و مدد و گوهر علمی
هم سورۀ طاهای حرم مادر گل ها
💫💫💫💫💫💫💫💫
علامه دهری وسراسر همه عدلی
ای حامی و امدادگرم مادر گل ها
💫💫💫💫💫💫💫
در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم مادر گل ها
💫💫💫💫💫💫💫💫
ای ماه دل آرای علی در دم مرگم
دل گرم طلوعی دگرم مادر گل ها
شبتون منور به نور فاطمی✨
✅ @telaavat