📌#تفسیر_نور📌
🔵اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🔵
🌸 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🌸
🗯وقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً
🗯إنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّواْ عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُواْ إِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً
📚 جزء 29 سوره نوح آيه 27،26📚
💐ترجمه 💐
💭و نوح گفت: پروردگارا از این كافران هیچ كس بر زمین باقى نگذار.
💭زیرا اگر آنان را باقى گذارى بندگانت را گمراه مىكنند و جز گناهكار و كفرپیشه نمىزایند.
🍬نکته ها🍬
به حضرت نوح وحى شد كه از قوم تو جز افرادى كه ایمان آوردهاند دیگرى ایمان نخواهد آورد: «اوحى الى نوح انه لن یؤمن من قومك الاّ من قد امن» به علاوه تجربه 950 سال تبلیغ براى شناسایى مردم كافى است كه بداند این نسل و حتّى نسل بعدى قابل هدایت نیستند و لذا دست به نفرین برداشت.
«دَیّار» از «دار» به معناى كسى است كه در خانه ساكن است.
مردان خدا به خود فكر نمىكنند، بلكه به فكر هدایت نسل هاى امروز و فردا هستند. با اینكه حضرت نوح توهینها شنید و شكنجهها دید، ولى دلیل نفرین خود را انحراف داشتن و منحرف كردن بیان كرد.
🔘پيام ها🔘
1⃣ استفاده از نفرین در آخرین مرحله جایز است. «ربّ لا تذر...دیّاراً»
2⃣ رسالت نوح جهانى بوده است. «على الارض»
3⃣ با ادبیات خود مردم سخن بگویید. در برابر «لا تذرنّ الهتكم، لا تذرنّ ودّا» حضرت نوح مىگوید: «لا تذر على الارض...»
4⃣ سلامت فكرى جامعه بر سلامت جسمى فرد مقدّم است. كسانى كه مردم را منحرف مىكنند، اگر هلاك شوند بهتر است. «لاتذر على الارض... یضلّوا عبادك»
5⃣ وراثت در تربیت نقش مهمى دارد. «و لا یلدوا الاّ فاجراً كفّارا»
6⃣ انسان به جایى مىرسد كه در عقیده و عمل راهى براى اصلاح خود باقى نمىگذارد. «فاجراً» در عمل، «كفّاراً» در عقیده.
👇👇👇
✅ @telaavat
🌹سایه خدا بر سر هفت گروه🌹
🌾روز حساب و واپسین، روز دشوار و سختی است.🌾 و در چنان روزی، هفت گروه از رحمت خاص و ویژة الهی بهره می برند؛🌾 چنان که در حدیث ذیل می خوانیم.🌾
🍃پیامبر اکرم(ص) فرمود: 🍃«سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ 🍃
🍒 امَامٌ عَادِل.
ٌ 🍒وشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
🍒و رَجُلٌ قَلْبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِالْمَسْجِدِ إِذَا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّی یَعُودَ إِلَیْهِ
🍒ورَجُلَانِ تَحَابَّا فِی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاجْتَمَعَا عَلَی ذَلِکَ وَ اِفْترَقَا
🍒و رَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ خَالِیاً فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ
🍒و رَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ حَسَبٍ وَ جَمَالٍ فَقَالَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ
🍒و رَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فَأَخْفَاهَا حَتَّی لَا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُُنْفِقُ یَمینُهُ؛
🌾خداوند در روزی که سایه ای جز سایة او وجود ندارد بر هفت گروه سایه می افکند:
💞1. 👈پیشوای عادل؛که با عدالت رفتار کند.
💞 2. 👈جوانی که با عبادت خداوند رشد کرده است وجوانی را با عبادت گذرانده است.
💞3. 👈 کسانی که دلبسته به مسجد است؛ به گونه ای که وقتی از آن خارج می شود منتظر می ماند تا برگردد؛
💞4.👈 کسانی که برای خدا با هم دوستی می کنند، پس بر آن محبّت الهی جمع می شوند و [بر همان محور] از هم جدا می شوند؛
💞5 👈کسیکه در خلوتها خدا را یاد کند، پس [با یاد خدا] از دو چشمش اشک جاری شود؛
💞6. 👈کسیکه زنی دارای مقام و زیبایی او را به کار خلاف عفّت دعوت کند🌾درجواب بگوید: من از خدای پروردگار جهانیان که در همه جا حضور دارد می ترسم؛
💞7.👈 کسیکه صدقه ای داده است پس آن را مخفی کرده است، که گویاحتّی دست چپ نفهمیده است آنچه دست راستش انفاق کرده است.»
📚 خصال، صدوق، ص280، روایت 718
👇👇👇
✅ @telaavat
🌸🌿🌸🌿
🌿 بسم الله الرحمن الرحیم 🌿
💥 فضیلت ماه مبارک رمضان :
ماه مبارک رمضان را دو احترام است
۱- احترام به خود ماه ۲- احترام به نزول قرآن
ماه مبارک رمضان دو عصمت دارد
۱- به بند کشیدن شیطان است ۲-خاموش بودن جهنم
ماه مبارک رمضان دارای دو نعمت است ۱- باز شدن درهای بهشت ۲- آرامش دلهای مومنین (احساس می کنند به خدا نزدیکتر شدند)
ماه مبارک رمضان دو برکت دارد
۱- نور این ماه است ۲- سحرهای این ماه
از اول ماه روز به روز به نور ماه اضافه می شود به نیمه که میرسد نورش کامل میشود پس همانطور که به نور ماه اضافه می شود به وجود ما هم نور اضافه می شود ، ولی این مثل نور ماه از ۱۶ ماه کم نمی شود به باطن میرود و از درون نورانی می شود.
سحرهای این ماه توفیق اجباری است که سحر بیدار باشیم و نماز صبح به اول وقتش خوانده شود وبین الطلوعین را دریابیم.
ماه مبارک رمضان دارای دو هدیه است
۱- ثواب عبادتهایی که داده می شود خوابیدن ، نفس کشیدن عبادت است وعبادتهای مستحبی چندین برابر و عبادتهای واجب آن چند برابر افضل بر ماههای دیگر است .
۲-سکوتش به تسبیحات است حال کسی که تسبیح می گوید چندین برابر است
ماه مبارک رمضان دارای دو خوشحالی است
۱- وقت افطار است یعنی رسیدن به فطرتم یعنی شکافتم فطرت خودم را ورسیدم به فطره مغرب وجود مبارک فاطمه سلام الله علیها(وقت نماز مغرب مختص فاطمه سلام الله علیهاست)
۲- دراین ماه، مهمان خداوند منان هستیم
مهمانی ویژه
در مهمانی حج باید استطاعت مالی داشته باشی ولی در ماه مبارک رمضان هر روز چند نوبت مهمان خداهستی ،روزه مارا بر می گرداند بسوی خدا و خود به خود یاد خدا هستیم .
اصم لی وأنا اُجزی به : روزه مال من است وخودم پاداش آنرا میدهم .
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
👇👇👇
✅ @telavaat
#اخلاق_اهل_بیت
💢کسانی که توانایی #مالی برای افطاری دادن ندارند، بخوانند
#شیر
پیامبراکرم(ص):
هركس در اين ماه به يك روزهدار مؤمن افطارى بدهد، در برابر آن، [ثواب] آزاد كردن يك برده مؤمن و نيز آمرزش #گناهان گذشته، نزد خدا براى او خواهد بود.
عرض شد: اى رسول خدا، همهى ما #توان افطارى دادن به روزه داران را نداريم.
فرمود: خداوند-تبارك و تعالى-كريم است و اين ثواب را به هركس از شما هم كه فقط توان افطارى دادن با #شير آميخته به #آب،
يا يك وعده #نوشيدن آب گوارا، يا چند دانه خرماى كوچك را دارد و توان پرداخت بيش از اين را ندارد، عطا مى كند.»
📚اقبال الاعمال، الجزء الأول؛ أبواب أحكام شهر رمضان
👇👇👇
✅ @telaavat
🍀 #برگ_سبز
🌺 کنترل نفس
🍃 یکی از فضلا می گوید: در یکی از روزهای رمضان از مرحوم حاج شیخ عباس قمی خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد نماز جماعت برپا کند و امامت آن را بپذیرد. اصرار و خواهش ما را پذیرفت و نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان های آن جا اقامه شد.
🍃 هر روز جمعیت نمازگزاران فزونی می یافت. هنوز به ده روز نرسیده بود که مردم اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده زیاد شد.
🍃 یک روز پس از اتمام نماز ظهر آیت اللّه حاج شیخ عباس قمی به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم. از مسجد رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند.
🍃 چون خدمت ایشان رسیدم و از علت ترک نماز جماعت پرسیدم، گفتند: حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پشت سر من هستند و می گفتند: یا الله یا الله، از محلی دور به گوش می رسید و این صداها مرا متوجه کرد که جمعیت زیادی برای نماز آمده است و این، مرا شادمان کرد و خوشم آمد.
✨ بنابراین من برای امامت نماز جماعت شایسته نیستم و اهلیّت ندارم.
👇👇👇
✅ @telaavat
#دختر_شینا
قسمت :هشتادوچهارم
#فصل_پانزدهم
گفتم: «نه، تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.»
از دستم کلافه شده بود گفت: «قدم! امروز چرا این طوری شدی؟ چرا سربه سرم می گذاری؟!»
یک دفعه از دهانم پرید و گفتم: «چون دوستت دارم.»
این اولین باری بود که این حرف را می زدم..
دیدم سرش را گذاشت روی زانویش و های های گریه کرد. خودم هم حالم بد شد. رفتم آشپزخانه و نشستم گوشه ای و زارزار گریه کردم. کمی بعد لنگان لنگان آمد بالای سرم. دستش را گذاشت روی شانه ام. گفت: «یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان. حالا چرا؟! کاش این دم آخر هم نگفته بودی. دلم را می لرزانی و می فرستی ام دم تیغ. من هم تو را دوست دارم. اما چه کنم؟! تکلیف چیز دیگری است.»
کمی مکث کرد. انگار داشت فکر می کرد. بین رفتن و نرفتن مانده بود. اما یک دفعه گفت: «برای دو سه ماهتان پول گذاشته ام روی طاقچه. کمتر غصه بخور. به بچه ها برس. مواظب مهدی باش. او مرد خانه است.»
گفت: «اگر واقعاً دوستم داری، نگذار حرفی که به امام زده ام و قولی که داده ام، پس بگیرم. کمکم کن تا آخرین لحظه سر حرفم باشم. اگر فقط یک ذره دوستم داری، قول بده کمکم کنی.
چطور می توانستم با این سن ّ کم چرخ زندگی را بچرخانم و مادر چهارتا بچه باشم. خدایا دردم را به کی بگویم. ای خدا! کاش می شد کابوسی دیده باشم و از خواب بیدار شوم. کاش بروم دکتر، آزمایش بدهم و حامله نباشم. اما این تهوع، این خواب آلودگی، این خستگی برای چیست. دو سه ماهی را در برزخ گذراندم؛ شک بین حامله بودن و نبودن. وقتی شکمم بالا آمد. دیگر مطمئن شدم کاری از دستم برنمی آید.
توی همین اوضاع و احوال، جنگ شهرها بالا گرفت. دم به دقیقه مهدی را بغل می گرفتم. خدیجه و معصومه را صدا می زدم و می دویدیم زیر پله های در ورودی. با خودم فکر می کردم با این همه اضطراب و کار یعنی این بچه ماندنی است.
آن روز هم وضعیت قرمز شده بود. بچه ها را توی بغلم گرفته بودم و زیر پله ها نشسته بودیم. صدای ضد هوایی ها آن قدر زیاد بود که فکر می کردم هواپیماها بالای خانه ما هستند. مهدی ترسیده بود و یک ریز گریه می کرد. خدیجه و معصومه هم وقتی می دیدند مهدی گریه می کند، بغض می کردند و گریه شان می گرفت. نمی دانستم چطور بچه ها را ساکت کنم. کم مانده بود خودم هم بزنم زیر گریه. با بچه ها حرف می زدم. برایشان قصه می گفتم، بلکه حواسشان پرت شود، اما فایده ای نداشت. در همین وقت در باز شد و صمد وارد شد. بچه ها اول ترسیدند. مهدی از صمد غریبی می کرد. چسبیده بود به من و جیغ می کشید.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
✨خدايامرا به كيفرت ادب منما، وبا نقشه ات با من نيرنگ مكن، پروردگارا ازكجا برايم خيرى هست، درحالی كه جز نزدتو يافت نمى شود، و از كجا برايم نجاتى است...✨
#ابوحمزه_ثمالی
🌙شبتون خدایی
👇👇👇
✅ @telaavat
🍃🌸
همراهان گرامی
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک رمضان، به اطلاع می رساند هر روز یک جزء از قرآن کریم در کانال جهت استفاده شما خوبان قرارخواهد گرفت.
🙏 التماس دعا
👇👇👇
✅ @telaavat
4_415155550330815072.mp3
7.72M
#تلاوت_سی_جز_قرآن در سی روز ماه مبارک رمضان
🔹 ترتیل جز چهارم - استاد منشاوی
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 یکشنبه
🔸۳۰ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۴ رمضان المبارک سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸۲۰ می سال ۲۰۱۸ میلادی
ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال و الاکرام»
🗒 مناسبتها:
🔻تأسیس "حزب زحمتکشان" با حمایت آمریکا در تهران (1330 ش)
🔻طرح پیشنهاد تشکیل دانشگاه آزاد اسلامی توسط "آیتالله هاشمی رفسنجانی" (1361 ش)
🔻شهادت شهید سید علی محسنی (1365 ش)
🔻تیم کشتی ایران در مسابقات آسیایی اول شد (1351 ش)
🔻دولت ایران با گشایش دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در تهران موافقت کرد (1355 ش)
🔻درگذشت احمد جورقانیان پیشکسوت (1392 ش)
🔻اداره کل امور هواپیمایی کشور تأسیس شد. (1325 ش)
🔻سیل در زنجان 350 خانه را ویران کرد. (1333 ش)
🔻درگذشت عالم زاهد آیتالله "شیخ حسنعلی تهرانی" (1325 ق)
🔻رحلت آیتالله "میرزا هاشم آملی" فقیه نامدار شیعه (1413 ق)
🔻امضای پیمان "طائف" میان رهبران یمن و عربستان سعودی (1934 م)
🔻کنفرانس تاریخی سازمان وحدت کشورهای آفریقایی در آدیسآبابا (1963 م)
🔻اولین پرواز بدون توقف بین قاره امریکا و اروپا (1937 م)
🔻الحاق رسمی شبهجزیره کره به ژاپن (1910 م)
🔻درگذشت "کریستف کلُمْبْ" دریانورد معروف ایتالیایی و مکتشف قاره امریکا (1506 م)
🔻روز ملی "کامرون" از استعمار اسپانیا (1972 م)
🔻روز استقلال "تیمور شرقی" از اندونزی (2002 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان 🌙
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
🌸به نام خداوند بخشنده مهربان🌸
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت وبچشان در آن شیرینى یادت را ومهیا کن مرا در آنروز راى انجام سپاس گذاریت به کـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاه داریت وپرده پوشى خودت اى بیناترین بینایان.
👇👇👇
✅ @telaavat
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
هر كس ثروتمندى را به طمع دنياى او احترام بگذارد و دوستش بدارد خداوند بر وى خشم گيرد ودر طبقه پايين دوزخ با قارون دريك درجه باشد
📚 ميزان الحكمه ج12 ص420
👇👇👇
✅ @telaavat
📌#تفسیر_نور📌
🔵اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🔵
🌸 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🌸
🗯قدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى
🗯وذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى
🍄 جزء 30 سوره اعلی آيه 15،14🍄
💐ترجمه 💐
💭به راستى رستگار شد آن كس كه خود را (از پلیدىها) پاك گردانید.
💭نام پروردگارش را یاد كرد و نماز گذارد.
🍬نکته ها🍬
تزكیه، آن است كه فكر از عقاید فاسد و نفس از اخلاق فاسد و اعضاء از رفتار فاسد، پاك شود و زكات پاك كردن روح از حرص و بخل و مال از حقوق محرومان است.
در مكتب انبیا، رستگاران پاكان هستند: «قد افلح من تزكى» ولى در مكتب طاغوتیان، رستگاران زورمندانند. فرعون مىگفت: هر كس پیروز شود رستگار است. «قد افلح الیوم من استعلى»
در قرآن رستگارى قطعى، هم براى مؤمنان آمده: «قد افلح المؤمنون» و هم براى كسانى كه خود را تزكیه كردهاند: «قد افلح من تزكّى» پس مؤمن واقعى همان كسانى هستند كه خود را تزكیه كرده باشند.
🔘پيام ها🔘
1⃣ قرآن در پایان برخى آیات مىفرماید: امید است رستگار شوید. «لعلّكم تفلحون» زیرا كار خیر از افرادى كه تزكیه نكردهاند، با ریا و غرور و گناه و منّتگذارى محو مىشود. ولى درباره تزكیه شدگان مىفرماید: قطعاً رستگارند. «قد افلح من تزكى»
2⃣ تزكیه خود به خود حاصل نمىشود، باید به سراغ آن رفت. «تزكىّ»
3⃣ تزكیه بدون نماز و عبادت نمىشود. «تزكّى، ذكر اسم ربّه فصلّى»
👇👇👇
✅ @telaavat
🔮 عاقبت قرآن خوان بي تقوا 🔮
🌠در يكي از شبها اميرالمؤمنين عليه السلام از مسجد كوفه به سوي منزل خود حركت كرد. كميل بن زياد كه از ياران خوب آن حضرت بود امام را همراهي مي نمود.
گذرشان از كنار خانه مردي افتاد كه صداي قرآن خواندنش بلند بود و اين آيه را 👇
💥امن هو قانت آنأ الليل ساجدا و قائما يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر أولوالباب💥
📖سوره زمر آیه ۹
با صداي دلنشين و زيبا مي خواند. كميل از حال معنوي اين مرد بسيار لذت برد و در دل بر او آفرين گفت. بدون آنكه سخني در زبان بگويد.
✨حضرت به حال كميل متوجه شد و رو به او كرد و فرمود:
⚡️اي كميل! صداي قرآن خواندن او تو را گول نزد زيرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خواني هست كه قرآن بر او لعنت مي كند) و بزودي آنچه را كه گفتم به تو آشكار خواهم كرد!⚡️
🌹كميل از اين مسئله متحير ماند، نخست اينكه امام عليه السلام به زودي از فكر و نيت او آگاه گشت،
✨ديگر اينكه فرمود: اين مرد با آن حال روحانيش اهل دوزخ است.
👈مدتي گذشت. حادثه گروه خوارج پيش آمد و كارشان به آنجا رسيد كه در مقابل اميرالمؤمنين ايستادند و علي عليه السلام با آنان جنگيد در حالي كه حافظ قرآن بودند.
پس از پايان جنگ كه سرهاي آن طغيان گران كافر بر زمين ريخته بود،
✨اميرالمؤمنين عليه السلام رو به كميل كرد در حالي كه شمشيري كه هنوز خود از آن مي چكيد در دست داشت، نوك آن را به يكي از آن سرها گذاشت و فرمود:
اي كميل! اين همان شخصي است كه در آن شب قرآن مي خواند و از حال او در تعجب فرو رفتي. آنگاه كميل حضرت را بوسيد و استغفار كرد.
📚بحار جلد ۳۳ صفحه ۳۹۹
👇👇👇
✅@telaavat
#دختر_شینا
قسمت :هشتادوپنجم
#فصل_پانزدهم
قول دادم و گفتم: «چشم.»
از سر راهش کنار رفتم و او با آن پای لنگ رفت. گفته بودم چشم؛ اما از درون داشتم نابود می شدم. نتوانستم تحمل کنم. قرآن جیبی کوچکی داشتیم، آن را برداشتم و دویدم توی کوچه. قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم. زیر بغلش را گرفتم تا سر خیابان او را بردم. ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد، انگار خیابان و کوچه روی سرم خراب شد. تمام راهِ برگشت را گریه کردم.
این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشته زندگی دستم نیامده بود. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. مدام با خودم می گفتم: «قدم! گفتی چشم و باید منتظرِ از این بدترش باشی.»
از این گوشه اتاق بلند می شدم و می رفتم آن گوشه می نشستم. فکر می کردم هفته پیش صمد اینجا نشسته بود. این وقت ها داشتیم با هم ناهار می خوردیم. این وقت ها بود فلان حرف را زد. خاطرات خوب لحظه هایی که کنارمان بود، یک آن تنهایم نمی گذاشت.
خانه حزن عجیبی گرفته بود. غم و غصه یک لحظه دست از سرم برنمی داشت. همان روزها بود که متوجه شدم باز حامله ام. انگار غصه بزرگ تری از راه رسیده بود. باید چه کار می کردم؛ چهار تا بچه. من فقط بیست و دو سالم بود.
صمد؛ خدیجه و معصومه را بغل کرد و بوسید؛ اما هر کاری می کرد، مهدی بغلش نمی رفت. صدای ضد هوایی ها یک لحظه قطع نمی شد. صمد گفت: «چرا اینجا نشسته اید؟!»
گفتم: «مگر نمی بینی وضعیت قرمز است.»
با خنده گفت: «مثلاً آمده اید اینجا پناه گرفته اید؛ اتفاقاً اینجا خطرناک ترین جای خانه است. بروید توی حیاط بنشینید، از اینجا امن تر است.»
دست خدیجه و معصومه را گرفت و بردشان توی اتاق. من هم مهدی را برداشتم و دنبالش رفتم. کمی بعد وضعیت سفید شد. صمد دوشی گرفت. لباسی عوض کرد. چای خورد و رفت بیرون و یکی دو ساعت بعد با یکی از دوستانش با چند کیسه سیمان و چند نبشی آهن برگشت.
همان روز جلوی آشپزخانه، توی حیاط با دوستش برایمان یک سنگر ساختند. چند روز که پیش ما بود، همه اش توی سنگر بود و آن را تکمیل می کرد.
برایش یک استکان چای می بردم و جلوی در سنگر می نشستم. او کار می کرد و من نگاهش می کردم. یک بار گفت: «قدم! خوش به حال آن سالی که تابستان با هم، خانه خودمان را ساختیم. چی می شد باز همان وقت بود و ما تا آخر دنیا با آن دل خوشی زندگی می کردیم.»
گفتم: «مثل اینکه یادت رفته آن سال هم بعد از تابستان از پیشم رفتی.»
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
الهی من همانم بی پناهم
بجز الطافتان راهی ندارم☘
الهی گاه گاهی یک نگاهی
به این عبده ذلیلت، کن عطائی☘
الهی من حقیرم،ناتوانم
تویی سرور به این عالم، خدایی☘
الهی تو رئوفی ، مهربانی
کریمی و رحیمی ، باصفائی☘
الهی ماندگاری ، نازنینی
تو پوشاننده هر عیب مائی!☘
الهی آمدم دستم بگیری
نیازم را ببین یا رب الهی ☘
شبتون پر از آرامش و یاد خدا🌹
🌎👇👇👇
✅ @telaavat
🍃🌸
همراهان گرامی
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک رمضان، به اطلاع می رساند هر روز یک جزء از قرآن کریم در کانال جهت استفاده شما خوبان قرارخواهد گرفت.
🙏 التماس دعا
👇👇👇
✅ @telaavat