#من_زنده_ام🌷
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
با دندان دستهایم را باز کردم. سپس دست خواهر بهرامی را نیز باز کردم. هرچه سرباز فریاد میزد گویی گوشی برای شنیدن نداشتم. تکه ای باند را که برای احتیاط دور جوراب و پایم بسته بودم ، باز کردم و با آبی که در قمقمه ی کمری تکاور مجروح بود، صورت خون آلودش را شست و شو دادم. از ناحیه ی چشم آسیب دیده بود بعد از شست و شوی چشم هایش مقداری گاز استریل را که به همراه داشتم روی زخم گذاشتم تا خونریزی اش موقتا قطع شد.
موقتا قطع شد. ولی این مقدار گاز فقط برای یکی از چشمان او کافی بود. برادر دیگری چند متر آنطرف تر بر زمین افتاده بود. به سمت او دویدم. سرباز بعثی پی در پی فریاد زد: ممنوع، ممنوع و من هم در پاسخ فریاد زدم: مجروح، مجروح با خودم گفتم هرچه بادا باد، مگر من برای کمک به این مجروحان به آبادان برنگشته بودم؟ مگر برای ماندن در بخش به خانم مقدم التماس نمی¬کردم. تکاور هر لحظه رنگ پریده تر میشد. اسمش را از روی لباسش خواندم:تکاور میر احمد میرظفرجویان. از شدت بغض داشتم خفه می¬شدم. خون چنان در رگهایم به جوش امده بود که احساس می¬کردم هر لحظه ممکن است خون بالا بیاورم. دکمه های لباسش را باز کردم، از ناحیه شکم اسیب جدی دیده بود. دل و روده هایش پیدا بود. تمام لباسش غرق خون بود. خواهر بهرامی پاهای او را بالا گرفت اما با دست های خالی چه می¬توانستم بکنم. هرچه از بعثی ها خواستیم آمبولانس خبر کنند و او را به بیمارستان انتقال دهند جواب می¬دادند: اصبروا، یجی، بالطریق!(صبر کنید، میاید، توی راه است)
با گذشت زمان ما بیقرار تر و عصبانی تر میشدیم و بر سر سرباز فریاد میزدیم و درخواست آمبولانس می¬کردیم.
برادر میرظفرجویان میگفت: از انها چیزی نخواهید.
پشت هم ذکر میگفت و صدام را نفرین میکرد. با فشار کف دستهایم بر روی شکمش ، جلوی شدت خونریزی را گرفته بودم. پایین مانتو و مقنعه ام به خون این برادر تکاور آغشته شده بود. مستاصل شده بودم. چند متر انطرف تر یکی از منازل شرکت فاستر ویلر را دیدم که درش باز بود
ویلر را دیدم که درش باز بود. به خواهر بهرامی گفتم:میخوام برم داخل این خونه. شاید بتونم پارچه تمییز یا وسایل ضدعفونی پیدا کنم و زخم رو ببندم.
خواهر بهرامی گفت:خطرناکه، ممکنه نیروهای عراقی اونجا مستقر شده باشن.
برگشتم و به گودالی که برادران در ان اسیر بودن نگاه کردم.هنوز همه ی چشم ها با نگرانی به ما خیره بودند. به پشتوانه غیرت نگاه انها احساس امنیت کردم. بلند شدم که داخل خانه بروم اما برادر میر ظفرجویان چیزی زمزمه می¬کرد . صدایش ارام شده بود. به سختی متوجه شدم که میگوید:جایی نرید، اینجا امنیت نداره.
از اینکه تکاوری با تنی مجروح به خاک افتاده بود و هنوز غیرت و مردانگی در صدایش موج میزد احساس غرور میکردم و برای زنده یودنش بیشتر به دست و پا افتادم.
دستهای خونی ام را به سرباز عراقی که بالای سرمان ایستاده بود نشان دادم و به او فهمانئم که میخواهم دستهایم را بشویم. اجازه داد. داخل خانه رفتم، در استانه ی در، روی یک چوب لباسی حوله ی بزرگ سفیدی دیدم. بی انکه جلوتر بروم سزیع حوله را کشیدم و برگشتم. سرباز فهمیده بود که شست و شوی دست بهانه است اما نمیدانم ذاتش خوب بود یا تحت تاثیر قرار گرفته یود؛اصلا به روی خودش نیاورد.
سرباز عراقی را نمی دیدیم فقط لوله تفنگش بود که به تناسب جابه جایی ما ، جابه جا میشد. حوله رو به سختی دور شکمش پیچیدیم. انقدر خون از دست داده بود که بدنش شل و سنگین و لب و دهانش خشک شده بود و اب طلب میکرد.
لب و دهانش خشک شده بود و اب طلب میکرد. خواهر بهرامی به سرباز گفت:مای، مای(اب،آب)
میرظفرجویان دوباره گفت:از اینها چیزی طلب نکنید، اینها کثیف هستند.
ته قمقمه هنوز کمی اب مانده بود؛ ان را دور لب و دهانش ریختم. پرسیدم : سید بچه داری؟
با تکان سر گفت:بله.
مثل اینکه دلش میخواست از بچه اش حرف بزند گفت: اسمش سمیه است.
اشکی به ارامی از گوشه ی چشمش سر خورد. از خودم بدم امد. من که نتوانسته بودم جلوی خونریزی اش را بگیرم،
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
511.mp3
942.4K
🔸🔶 قرائت صفحه 511 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 سه شنبه
🔸 ۱۳ شهریورماه سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۲۳ ذی الحجه سال ۱۴۳۹ هجری قمری
🔸 ۴ سپتامبر سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ارحم الراحمین»
🗒 مناسبتها:
🔻تنفیذ حکم دومین دوره ریاست جمهوری آیتالله "خامنهای" از سوی "امام خمینی" (1364 ش)
🔻عملیات فتح 10 در شمال اربیل توسط سپاه (1366 ش)
🔻شهادت روحانی مبارز حجتالاسلام "شیخ علی اوسطی" (1357 ش)
🔻تصویب منشور ملل متفق توسط مجلس شورای ملی (1324 ش)
🔻برپایی نخستین تظاهرات میلیونی مردم تهران بعد از نماز عید فطر علیه رژیم پهلوی (1357 ش)
🔻روز بزرگداشت "ابوریحان محمد بن احمد خوارزمی بیرونی" دانشمند نامدار جهان اسلام
🔻روز تعاون
🔻درگذشت "مسعودی" مورخ و دانشمند بزرگ شیعه (345 ق)
🔻رحلت محدث بزرگ آیتالله حاج "شیخ عباس قمی" صاحب مفاتیحالجنان (1359 ق)
🔻شهادت آیتالله حاج "شیخ مرتضی نجفی بروجردی" در نجف اشرف به دست دشمنان اسلام (۱۴۱۸ ق)
🔻اختراع اولین موتوربرق توسط "ادیسون" مبتکر آمریکایی (1882 م)
🔻وقوع کودتای ضدسلطنتی در جریان انقلاب فرانسه (1797 م)
🔻کشف پنیسیلین توسط "الکساندر فلمینگ" دانشمند برجسته انگلیسی (1928 م)
🔻آغاز محاصره "استالین گراد" شوروی توسط آلمان در جریان جنگ جهانی دوم (1942 م)
🔻درگذشت آلبرت شوایتزر، طبیب و دانشمند (1965 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
امام على عليه السلام:
تواناترين مردم در تشخيصِ درست، كسى است كه خشمگين نشود
أقدَرُ الناسِ علَى الصَّوابِ مَن لَم يَغضَبْ
📚 غررالحكم حدیث 3047
👇👇👇
✅ @telaavat
✨ #تفسیر_نور
🍃 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🍃
❤️ بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ❤️
قَالُواْ تَاللَّهِ تَفْتَؤُاْ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضَاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَلِكِينَ (85)
📖 جزء 13 سوره یوسف
✍ ترجمه
(فرزندان یعقوب به پدرشان) گفتند: به خدا سوگند تو پیوسته یوسف را یاد مى كنى تا آنكه بیمار و لاغر شوى و (یا مشرف به مرگ و) از بین بروى.
🍃نکته ها🍃
«حَرَض»، به شخصى گویند كه عشق یا اندوه و حزن، او را فرسوده كرده باشد.
📡پيام ها 📡
1⃣ یوسف ها همواره باید در یادها باشند. «تفتؤا تذكر یوسف» (اولیاى خدا در دعاى ندبه، یوسف زمان را صدا مى زنند و گریه مى كنند.)
2⃣ اگر مى خواهید ببینید چقدر كسى را دوست دارید، ببینید چقدر به یاد او هستید. «تفتؤا تذكر یوسف»*
3⃣ آن كه یوسف را مى شناسد، سوزى دارد كه افراد عادّى آن را درك نمى كنند. «تذكر یوسف حتّى تكون حرضاً»
4⃣ مسایل روحى وروانى، در جسم اثر مى گذارد. «حرضاً او تكون من الهالكین» (فراق مى تواند انسان را بشكند و یا بكشد، تا چه رسد به داغ و مصیبت.)
5⃣ حساب عاطفه پدرى، از علاقه هاى عادّى جداست. «تكون من الهالكین»
👇👇👇
✅ @telaavat
#سکوت کن تا رشد کنی..
🍃پیش آقای #قاضی(ره) از محمد تقی #بهجت(ره) شکایت شد که اگر نیم ساعت با او حرف می زدند، فقط سکوت می کرد. آقای قاضی نگاه معناداری به او کردند و گفتند: چرا؛ جواب می دهد، اما شما نمی شنوید! پرسیدند: چگونه؟ فرمود: با سکوتش می گوید؛ سکوت که، با سکوت به مقامات عالیه می رسی.
👇👇👇
✅ @telaavat
☘️ حضرت آیتالله بهجت (ره) :
📝 در روایت آمده است : خانههایی که در آنها تلاوت قرآن میشود، «تُضِیئُ لأهْلِ السمآءِ کما یضِیئُ النجْمُ [أَلْکوکبُ الدری] لأهْلِ الأرْضِ؛ چنانکه ستاره [یا ستارهی درخشنده] برای اهل زمین میدرخشد، برای آسمانیان میدرخشند».
📚 در محضر بهجت، ج2، ص296
👇👇👇
✅ @telaavat
درد فراق را به کدامین مطب برم
رفع غم حبیب به کار طبیب نیست
جوییم عطر بوی تو از جمکران هنوز
بس بوی سیب می دهد و باغ سیب نیست
☘اللهم عجل لولیک الفرج
👇👇👇
✅ @telaavat
🌼🔴🌼🔴🌼🔴🌼
❣﷽❣
🍃🌺#اعمال_روز_مباهله
روز بیست و چهارم #ذی_الحجه روزی است كه رسول خدا صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصارای نجران مُباهَلَه كرد و پیش از آنكه خواست مُباهله كند عبا بر دُوش مبارك گرفت و حضرت امیرالمؤ منین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است كه مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف كن شك و گناه را و پاك كن ایشان را پاك كردنی پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد پس حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از برای مباهله چون نگاه #نصاری بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده كردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعای مصالحه و قبول جزیه نمودند
و در این روز نیز حضرت #امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حال #ركوع انگشتری خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.
در كل این روز روز 🌺 شریفی 🌺است و در آن چند عمل وارد است:👇
اوّل : #غسل
دوّم : #روزه
سوّم : دو ركعت #نماز و آن مثل روز عید غدیر است (دو ركعت است ؛ در هر ركعت ، یك مرتبه حمد و ده مرتبه توحید ، ده مرتبه آیة الكرسى و ده مرتبه قدر خوانده مى شود و بهتر است پیش از اذان ظهر خوانده شود.)
و نیز روایت شده است بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار كند.
🌺🍃
چهارم : خواندن دعای مباهله كه شبیه به دعای سحرهای ماه رمضان است اللهم انی اسئلك من بهائك بابهاء ......... ( متن کامل دعا را در اینجا بخوانید)
شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّی به مولای متقیان امیر المؤ منین علیه السلام و زیارت كردن آن حضرت و بهتر است زیارت جامعه خوانده شود.
👇👇👇
✅ @telaavat