مَرحبا زِیْنَبْ (س) که طوفان کرده است
آنچه زهرا(س) گفته بود آن کرده است
او به بحر العشق نوحِ کربلاست
عِشقِ او فَتحُ الفتوحِ کربلاست
👇👇👇
✅ @telaavat
⚛ آيت الله مجتهدي تهراني (ره) :
♦️اولين عملي که باعث خوب شدن کار و بار انسان مي شود «راضي نگه داشتن پدر و مادر » است.
🔔دومين عمل «نماز اول وقت» است.
🔔نماز اول وقت در اين که کارتان خوب شود مؤثّر است. کساني که به هر دري مي زنند ، ولي کارشان درست نمي شود براي اين است که نماز اول وقت نمي خوانند.
🔶 جوانها به شما توصيه مي کنم اگر مي خواهيد هم دنيا داشته باشيد و هم آخرت ، نماز اول وقت بخوانيد.
👇👇👇
✅ @telaavat
#من_زنده_ام🌷
#قسمت_هشتاد_و_یکم
راننده و سرنشین جلو، از همان ابتدای حرکت، نوار یک خوانندهی عرب را روی ضبط ماشین گذاشتند و پیچ صدا را تا آخر بالا بردند. سر و کولشان را با آهنگ آنچنان پیچ و تاب میدادند که انگار در کنسرت زندهی یک خوانندهی مشهور نشستهاند. عینک ها را یک گوشه انداخته بودیم و هرچه به شیشه میکوبیدیم فایدهای نداشت. باز صد رحمت به هنرپیشهی تبلیغ خمیردندان کلگیت. مریم مرتب زردآب بالا میآورد. نگاههای معصومانهاش بیرمق شده بود. بالاخره در بین راه توقف کردند.
درمانگاه شلوغی بود. همهی مراجعین و کارکنان برای تماشا از درمانگاه بیرون آمده بودند. نمیدانم ما را به چه عنوانی معرفی کرده بودند. بعضی از آنها با غیظ و غضب و بعضی دیگر شاد و سرمست به ما خیره شده بودند. هرکس به درجهی مستیاش مشتی، لگدی، سنگی به سمت ما پرتاب میکرد. آنها هم با ناسزا و دشنام و رفتارهای ناپسند ما را بدرقه کردند. اما در میان این جمعیت آدمهای محزون و متعجب هم بودند. نمیدانم آیا اسیر گرفتن چهار دختر، تا این حد میتوانست افتخارآفرین باشد؟ این حجاب بیشتر از آنچه برایشان معنی دینی داشته باشد معنی سیاسی و استراتژیک داشت.
فاطمه گفت: میخوای دکتر تو را هم ببینه؟
گفتم: نه، من همون چهار تا لوموتیل دلم را آروم کرده. حوصلهی سؤال و جواب ندارم.
فاطمه و مریم پیش دکتر رفتند. فاطمه که برگشت گفت: دکتر بیشتر از آنکه از وضعیت بیمار بپرسد مشتاق اخبار جنگ است. مدام میپرسید شما را چرا گرفتهاند؟ کجا گرفتهاند؟ کِی گرفتهاند؟
از اوضاع ایران میپرسید. بعد هم بدون اینکه از وضعیت مریم بپرسد به او سرم وصل کرد.
یک ساعت در آن درمانگاه منتظر بودیم. دکتر هر چند دقیقه یکبار سؤال جدیدی برایش مطرح میشد و دوباره فاطمه را سؤالپیچ میکرد. هنوز همه بیرون بودند و با همان فضاحتی که از ما استقبال کرده بودند بدرقه شدیم. حلیمه از برخورد مردم خیلی متأثر و مغموم شد. گریه کرد و گفت: به چه گناهی با ما اینگونه رفتار میکنند؟ بیحرمتی به این اندازه؟ مگر ما دو تا کشور مسلمان نیستیم؟ مگر ما خواهر دینی آنها نیستیم؟
فاطمه گفت: یادتون نره اینجا سرزمین کوفه و کربلاست. همان جایی که اهل بیت امام حسین (ع) را به اسیری در شهر چرخاندند و به آنها بیحرمتی کردند. اگر به ما محبت میکردند باید تعجب میکردیم.
هنوز یک ساعتی از آنجا دور نشده بودیم که کنار یک قهوهخانه سرراهی توقف کردند. ما با قیافههای خسته و ژولیده و مریض هرچه اصرار کردیم که میل به هیچ غذایی نداریم و داخل ماشین میمانیم قبول نکردند و گفتند: لازم اتگعدن علی الطاولة حتی لو ما اتریدون لو تاکلن شی. (باید بیایید سر میز بنشینید، حتی اگر نخواهید چیزی بخورید.)
چند میز مستطیل شکل شش نفره در آن قهوهخانهی فرسوده و کثیف چیده شده بود. ما چهار نفر در یک ضلع میز بغل هم و آن دو نفر در دو ضلع دیگر میز نشستند. چهار پرس غذا شبیه کباب بره روی میز گذاشتند. آن دو با ولع دهان باز میکردند و نمیدانم این لقمهها را درسته به کجا میفرستادند. گاهی استخوانی را گاز میزدند و نیمهی دیگر را تعارف میکردند.
شبیه گرگهای آدمخوار بودند. بیاراده توجهم به آنها جلب شده بود. راستش ترسیده بودم.
فاطمه که متوجه نگاه وحشتزده و خیرهی من شد، گفت: بیخیالشون شو.
گفتم: میترسم پرس بعدیشان ما باشیم، یا ما را به عنوان دسر بخورند.
بعد از اینکه با فشار آب لقمههای در راه مانده را به شکمبههای چرمی فرستادند، دستها را به پشت سیبیلهای خیس خود مالیدند و گفتند:
- یالّا روحن. اسرعن. (یالّا بروید. عجله کنید.)
نمیدانستم چند ساعت دیگر در راه هستیم. هیچ کس و هیچ چیز برایم آشنا نبود. انگار گم شده بودم. دیدن هیچ صحنه و منظرهای مرا از حس گمشدگی بیرون نمیآورد. تا قبل از اینکه به قهوهخانه برسیم اگر میدیدند عینک لعنتی را از چشممان برداشتیم چشمپوشی میکردند اما یک ساعت که از قهوهخانه دور شدیم خیلی بداخلاق و خشن شدند. سربازی که کنار راننده نشسته بود دائماً فریاد میکشید: لیش نزعتن النظارات، لیش اتباو عن برّا، لیش تتحرکن رأسهن، لیش تحچن؟ (چرا عینکتان را درآوردید، چرا به بیرون نگاه میکنید، چرا سرتان تکان میخورد، چرا حرف میزنید، چرا به یکدیگر نگاه میکنید؟)
ماشین آژیرکشان با سرعت بالا حرکت میکرد. از آنجا به بعد کوچکترین حرکت ما را زیر نظر داشتند و دائماً عربده میکشیدند و تهدید میکردند. مانده بودم این غذایی که خوردند کباب بره بود یا کباب سگ که اینطور وحشیشان کرده بود.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
535.mp3
1.25M
🔸🔶تلاوت صفحه 535 قرآن کریم
👇👇👇
✅ @telaavat
صبحتان_پراز_عطردعا🍁🙏🍁
صبحتون رابه شکرانه هرآنچه خدا🍂
داده آغازکنیدخدایاامروزسبدزندگی🍁
دوستانم راپرکن ازسلامتی🍂
موفقیت وخوشبختی🍁
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 یکشنبه
🔸 ۸ مهرماه سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۲۰ محرم سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۳۰ سپتامبر سال ۲۰۱۸ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال و الاکرام»
🗒 مناسبتها:
🔻عملیات کوچ ایذایی در منطقه سلیمانیه توسط سپاه (1359 ش)
🔻شهادت سرداران اسلام "فکوری، فلاحی، نامجو، کلاهدوز و جهانآرا" در سانحه هوایی (1360 ش)
🔻رحلت فقیه جلیل آیتالله "سید محمدصادق لواسانی" یار دیرین امام خمینی (ره) (1369 ش)
🔻تصویب نشان "امام خمینی"(ره) بهعنوان عالیترین نشان دولت جمهوری اسلامی ایران (1378 ش)
🔻روز بزرگداشت مولانا جلالالدین محمد بن بهاءالدین معروف به مولوی
🔻مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی افتتاح و شروع به کار کرد (1306 ش)
🔻عزل "امیرکبیر" از صدارت ناصرالدینشاه بر اثر بدگویی دیگران علیه او (1268 ق)
🔻درگذشت "چارْلْز ریشْتِر" مخترع مقیاس میزان بزرگی زلزله (1985 م)
🔻کشف سرزمین نیکاراگوئه در امریکای مرکزی توسط دریانوردان اسپانیا (1512 م)
🔻تصرف شهرهای دمشق و حَلَب توسط انگلیس در جریان جنگ جهانی اول (1918 م)
🔻پایان کنفرانس تاریخی مونیخ در آلمان قبل از جنگ جهانی دوم (1938 م)
🔻وقوع پرتلفات ترین کودتای قرن بیستم در کشور اندونزی (1965 م)
🔻روز ملی و استقلال "بوتْسوانا" از استعمار انگلستان (1966 م)
🔻روز جهانی ناشنوایان
👇👇👇
✅ @telaavat
امام علی علیه السلام:
تکبر انسان را به افتادن در گناهان دعوت می کند
الكِبرُ داعٍ إلَى التَّقَحُّمِ في الذُّنوبِ
📚 غررالحکم، حدیث 1564
👇👇👇
✅ @telaavat
✨ #تفسیر_نور
🍃 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🍃
❤️ بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ❤️
💭يبَنِى ءَادَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَتِى فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (35)
💭و الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا و اسْتَكْبَرُواْ عَنْهَآ أُوْلَئِكَ أصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ (36)
📖 جزء 8 سوره اعراف
✍ ترجمه
اى فرزندان آدم! هرگاه پیامبرانى از خودتان به سوى شما بیایند كه آیات مرا بر شما بازگو كنند (از آنها پیروى كنید)، پس كسانى كه تقوا و صلاح پیشه كنند، هیچ ترسى بر آنان نیست و آنان اندوهگین نمى شوند.
و كسانى كه آیات مارا تكذیب كنند و از روى استكبار از آن سرپیچى نمایند، آنان همدم آتشند و همیشه در آن خواهند بود.
🍃نکته ها🍃
«خوف» و ترس، مربوط به امور آینده و در مقابل امنیّت و آسایش است، امّا «حزن» و اندوه، مربوط به گذشته و آنچه از دست رفته مى باشد و در مقابل سرور و شادمانى است.
📡پيام ها 📡
1⃣ از سنّت هاى الهى، ارسال رسولان براى بیان وحى الهى است. «یأتینّكم... یقصّون علیكم آیاتى»
2⃣ از راههاى نفوذ و تأثیر سخن، سنخیّت پیام آور با خود مردم است. «منكم»
3⃣ انسان، آزاد و داراى اختیار است و سرنوشتش در گرو گرایش و عمل خود اوست. «فمن اتّقى و أصلح»
4⃣ متّقى، اصلاح گر و داراى فعّالیّت مثبت است، نه گوشه گیر. «اتّقى وأصلح»
5⃣ تقوا و خودسازى باید قبل از اصلاح دیگران باشد و اصلاح گران باید خود متّقى باشند. «اتّقى وأصلح»
6⃣ مؤمنان و پیروان واقعى انبیا، آنانند كه اهل تقوا و اصلاح باشند. «یاتینّكم رسل... فمن اتّقى و اصلح» و نفرمود: «فمن آمن بهم»
7⃣ آرامش حقیقى در سایه ى تقوا و اصلاح است. «اتّقى و اصلح فلا خوف علیهم»
8⃣ پیامد تكذیب، تكبّر و سرپیچى از انبیا، عذاب ابدى و دوزخ است. «استكبروا... اصحاب النّار... فیها خالدون»
👇👇👇
✅ @telaavat
📸مسجد زیبای شیعیان که 'سفينة النجاة' نام دارد و در جزيره 'جاوى' 600 كيلومتری شرق جاكارتا پایتخت اندونزی واقع شده است
👇👇👇
✅ @telaavat