eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
18هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
43 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️️امروزسه‌شنبه 25 شهریورماه 1398 🌞 اذان صبح: 05:22 ☀️ طلوع آفتاب: 06:48 🌝 اذان ظهر: 12:59 🌑 غروب آفتاب: 19:09 🌖 اذان مغرب: 19:26 🌓 نیمه شب شرعی00:16 @telaavat
🍃حضرت امام صادق عليه السلام : تَلاقوا وتَحادَثُوا العِلمَ، فَإِنَّ بِالحَديثِ تُجلَى القُلوبُ الرائِنَةُ، وبِالحَديثِ إحياءُ أمرِنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَن أحيا أمرَنا به ديدار هم برويد و براي هم حديث بخوانيد همانا با حديث قلبهای زنگار گرفته جلا ميابد و با حديث امر ما زنده می شود پس خداوند رحمت كند كسی كه امر ما را زنده كند 📚بحارالأنوار جلد1 صفحه202 ✅ @telaavat
⏪سوره مائده آيه 82 (بسم الله الرحمن الرحیم) ⤵️لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَوَةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَرَى‏ ذَ لِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَاناً وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ‏ ترجمه 🔻 ⤵️قطعاً سرسخت‏ترین مردم را در دشمنى نسبت به اهل ایمان، یهودیان و مشركان خواهى یافت، 🌴 و نزدیك‏ترینشان را از نظر دوستى با مؤمنان، كسانى خواهى‏یافت كه مى‏گویند: ما نصرانى هستیم. این (دوستى) به آن جهت است كه برخى از آنان كشیشان وراهبانند وآنان تكبّر نمى‏ ورزند. ─┅─═ঊঈ💗ঊঈ═─┅─ نکته ها🔻تفسیرنور☀️ ⤵️«قِسّیس»، به معناى كشیش است و به عالمان دینى كه عهده‏دار ریاست مذهبى مسیحیان هستند، گفته مى‏شود. و «رُهبان» به معنى تَرسا به عابدان مسیحى گفته مى‏شود. 🔻شأن نزول این آیه تا آیه‏ى 85، خوشرفتارى نجاشى، پادشاه حبشه و مسیحیان آن كشور را با مسلمانان مهاجرى گفته‏ اند كه به ریاست جعفربن ابى‏ طالب ‏علیهما السلام در سال پنجم بعثت از مكّه به آن دیار هجرت كردند و در حمایت نجاشى، از تعرّض مشركان و فرستادگانشان به حبشه مصون ماندند. 💠 در همان حال كه یهودیان مدینه با دیدن معجزات واخلاق والاى پیامبر، ایمان نمى ‏آوردند و در توطئه‏ها علیه مسلمانان شركت مى‏كردند، پیمان مى ‏شكستند و فتنه بر مى‏ انگیختند، 🔻روحانیون مسیحى در حبشه، با شنیدن آیات سوره‏ى مریم، گریستند و از مسلمانان جانبدارى كردند. 💠امام صادق‏ علیه السلام پس از تلاوت این آیه فرمود: «اولئك كانوا قوما بین عیسى و محمّد و ینتظرون محمّدصلى الله علیه وآله» این علماى مسیحى و راهبان گروهى بودند كه در زمانى میان حضرت عیسى‏ علیه السلام و حضرت محمّدصلى الله علیه وآله زندگى مى‏‌كردند و منتظر آمدن پیامبر اسلام بودند ─┅─═ঊঈ💗ঊঈ═─┅─ پيام ها ⚡📬 1-🌼دشمنى یهود با مسلمانان، تاریخى و ریشه‏دار است. «لتجدنّ اشدّ النّاس عداوة... الیهود» 2-🌾 با دشمنان اسلام و غیر مسلمانان، باید با هر یك برخوردى مناسب با رفتار خودشان شود. «اشدّ النّاس عداوة... اقربهم مودّة» 3-🌼 دوستان و دشمنان خود را همراه با تحلیل صحیح و عوامل روحى و اجتماعى آنان بشناسیم. «اشدّ الناس عداوة... اقربهم مودةّ...» 4-🌾 زمینه ‏هاى رشد در جامعه، سه چیز است: دانشمند بودن، خداترسى و نداشتن روحیّه‏ى استكبارى. «قسّیسین و رهباناً و انّهم لایستكبرون» 5 - 🌼عالمان دینى و عابدان خداترس در اصلاح عقائد و اخلاق جامعه، نقش مؤثر دارند. «ذلك بان منهم قسیسین و رهباناً و انّهم لایستكبرون» 6-🌾 اگر علم و عبادت و اخلاق به هم پیوند خورد انسان حقّ‏گرا مى‏شود و تعصب را كنار مى‏گذارد. «ذلك بانّ منهم قسیسین و رهبانا و انّهم لایستكبرون» 7-🌼اسلام تعصّب نابجا ندارد واز علماى سایر ادیان كه خدا ترس و با انصاف باشند، منصفانه تمجید مى‏‌كند. «ذلك بانّ منهم قسیسین و رهبانا و انّهم لایستكبرون» 8 - 🌾تبلیغ اسلام در بین مسیحیان مؤثّرتر است. «انّهم لایستكبرون» (با آنكه مسیحیان، عقیده‏ى انحرافى «تثلیث» دارند، ولى به خاطر روحیه سالم‏تر، آمادگى بیشترى براى حقّ پذیرى دارند.) ✅ @telaavat
◾️ از هیچ به همه چیز با دستگیری ولی خدا ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ابتدای حرکت انسان در مسیر کمال و معرفت، استعداد است که می‌تواند از هیچ به همه چیز برسد، و طرف و مقصد او خداست. ربوبیت خدا هم اقتضا می‌کند که در مسیر حرکت تکاملی انسان تا سر منزل مقصود به او کمک و از او دستگیری کند. در دعای ابوحمزه آمده است: «مِنْ أَینَ لِی الْخَیرُ یا رَب، وَ لا یوجَدُ إلا مِنْ عِنْدِک؛ پروردگارا، از کجا خیر به من برسد، درحالی‌که خیر جز از نزد تو سرچشمه نمی‌گیرد». حافظ، ولیّ، راهبر و همراه راه ما خداست، چنان‌که خود می‌فرماید: «اللهُ وَلِی الذِینَ ءَامَنُواْ یخْرِجُهُم مِنَ الظـلُمَاتِ إِلَی النورِ؛ خداوند، سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون می‌آورد»؛(بقره: ۲۵۷) یعنی از ظلماتِ سرگردانی به سوی نور رهسپار می‌کند. ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم، دستگیری ولی خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم، باید به ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد. 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۱۰ @telaavat 👆👆👆👆
#یا_مهدی ای حسرت دیدار تو در سینه ی ما ای عشق تو آبروی دیرینه ی ما برگرد و غبار دل ما را بتکان زنگار گرفته روی آئینه ی ما #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💐 #سه_شنبه_های_جمکرانی @telaavat  🌸➼‌┅═🌸═┅┅
💌 #یه_پیام_دخترونه #حتما_بخونید 👇 کسی که قلبش آسمونیه، نه فقط حرف‌هاش، هر کارش رنگ خدایی داره 💫 خدای مهربون توی قرآن، برای بنده‌هاش یه پیام ویژه فرستاد: #لاتمش_فی_الارض_مرحا یعنی با غرور راه نرید 🍃 👈 اما برای #دخترها یه پیام ویژه، با یه زبونِ خاص و زیبا داشت؛ اونجایی که از دختران حضرت شعیب می‌گفت: #تمشی_علی_الاستحیا ☘ یعنی یه دختر خدایی، حتی راه رفتن و قدم‌هاش، عطرِ آرامش، عطرِ #حیا داره ... 🌸 💫 اسرا. آیه ۳۶_ قصص. آیه ۲۵ 👇 @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 443 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـ نه سید! حتماً میزننت! ـ نرو! محاله سالم به خمپاره برسی! هر کس چیزی شبیه همین ها را میگفت. خودم هم میدانستم. حتی میدانستم امکان دارد عراقیها مرا بگیرند، چون اسلحه برنداشته بودم تا دستوبالم باز باشد، اما راه دیگری برای حل مسئله کانال نبود. دوباره به بچه ها نهیب زدم که پوشش دهند تا بتوانم به خمپاره برسم. دیگر به چیزی جز همان خمپاره فکر نمیکردم. حتی به خواب و حرف امیر و شب پانزدهم! در یک لحظه، از بالای گونیهایی که کانال را بسته بودند آنطرف پریدم و به حالت دو و نیم خیز به طرف عراقیها دویدم. عراقیها متوجه شدند، آتش از هر سو می بارید، چنان رگباری به سوی مارپیچ کانال جاری بود که به عراقیها فرصت نمیداد سرشان را بالا بیاورند و نشانه بگیرند. گلوله های بی هدف دشمن، سرگردان از اطراف من میگذشتند... تا به خمپاره برسم، دلم تا دهانم بالا آمد! خمپاره را بلند کردم و به سمت بچه های خودمان دویدم. خستگی، ترس، امید، تکلیف، ملغمه ای شده بود توی وجود من. له له زنان از روی گونیها پیش بچه ها افتادم. موج امید با آمدن خمپاره بین بچه ها راه افتاد. عجله داشتم که خمپاره را عقب تر بیاورم و آماده اش کنم. ناچار باز هم از روی زخمی ها و شهدا گذشتم و در محل خمپاره قبلی، خمپاره جدید را سوار کردیم. همه چیز آماده شلیک اولین گلوله بود. حدود چهل متر با دشمن فاصله داشتیم و در آن شرایط توسل به خمپاره ریسک بزرگی بود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 444 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مخصوصاً گلوله اول مهمتر بود و می شد هدفگیری را با آن تنظیم کرد. سر خمپاره را تقریباً به صورت قائم بر زمین تنظیم کردیم و بیسیمچی مان را جلو فرستادیم که دیده بانی کند. اولین گلوله را شلیک کردیم گلوله خمپاره رفت بالا... ترس برمان داشت که نکند این خمپاره برگردد روی سرمان و همینجا نفله شویم! بالاخره صدای انفجاری در نزدیکیمان بلند شد. با نگرانی رفتیم به سمت محل بیسیمچی تا از او خبر بگیریم. تا مرا دید گفت: «آقا سید! خمپاره افتاده بغل من! ببین چی به روز من آورد!» بنده خدا با همان گلوله مجروح شده و بیسیمش هم تکه تکه شده بود! گفتم: «عوضش ما گرا گرفتیم!» دومین خمپاره را زدیم و افتاد جلوی تیربار. هنوز نگران بودیم که خمپاره به بچه های خودمان صدمه بزند. خمپاره سوم بهتر از دو تای قبلی بود و طرف عراقیها افتاد. چهارمی، پنجمی، ششمی و... حاجی غلام و دوستش شلیک میکردند و من برایشان با گونی گلوله می آوردم. گلوله های خمپاره پی در پی در کانال فرود می آمدند. در عرض چند دقیقه صدای تیراندازی عراقیها کمتر و کمتر شد. ما دست بردار نبودیم؛ همه امید ما به همین گلوله های خمپاره بود. حدود هشتاد خمپاره توی کانال عراقیها زدیم! آنقدر زده بودیم که خمپاره داغ کرده و کم مانده بود خودش هم منفجر شود. به نظر میرسید عراقیها کلاً از هم پاشیده اند. آن وقت بود که دسته «رحیم خطیبی» را ـ که قبلاً با مصطفی پیشقدم بود ـ به عنوان کمک به ما دادند. کمی جان گرفته بودیم. بچه ها هم آماده حرکت شدند. قرار شد قبل از حرکت چند آر.پی.جی هم بزنیم. .ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️️امروز چهارشنبه 27 شهریورماه 1398 🌞 اذان صبح: 05:22 ☀️ طلوع آفتاب: 06:48 🌝 اذان ظهر: 12:59 🌑 غروب آفتاب: 19:09 🌖 اذان مغرب: 19:26 🌓 نیمه شب شرعی00:16 @telaavat
🍃امام على عليه السلام: فرصت ها چون ابر بهارى در میگذرند. پس آن را در انجام دادن انواع خير غنيمت بدانيد؛ زيرا در غير اين صورت، پشيمانى به بار می‌آيد إنَّ الفُرَصَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ فَانتَهِزوها إذا أمكَنَت في أبوابِ الخَيرِ ، وإلّا عادَت نَدَماً 📚غررالحكم حدیث 3598 🆔 @telaavat
⏪سوره مائده آيه 83 (بسم الله الرحمن الرحیم) ⤵️وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّهِدِينَ ‏ ترجمه 🔻 ⤵️و (آن مسیحیان) هرگاه آیاتى را كه بر پیامبر نازل شده مى‏‌شنوند، مى‏‌بینى كه چشمانشان از اینكه حقّ را شناخته‏‌اند از اشك لبریز مى‏‌شود ومى‏‌گویند: 🌸پروردگارا! ما ایمان آوردیم، پس نام ما را در زمره‏ى گواهى‏دهندگان (به حقّ) بنویس. ─┅─═ঊঈ💗ঊঈ═─┅─ نکته ها 🔻تفسیرنور☀️ ⤵️نمونه‏ ى اشك شوق مسیحیان، یكى هنگامى بود كه جعفربن ابى‏ طالب‏ علیهما السلام آیات سوره‏ى «مریم» را در حبشه براى نجاشى خواند، یكى هم آنگاه كه جمعى از مسیحیان همراه جعفر، به مدینه آمدند و آیات سوره‏ى «یس» را شنیدند. 📘تفسیر نمونه. ─┅─═ঊঈ💗ঊঈ═─┅─ پيام ها⚡📬 1-🌿 نشان افراد دل آماده و متواضع آن است كه به مجرد شنیدن حقّ، منقلب مى‏شوند. (ولى نااهلان، با دیدن حقّ هم تكان نمى‏خورند.) «لایستكبرون و اذا سمعوا... تفیض من الدمع... یقولون ربّنا آمنّا» 2-🎋 اشك، اگر همراه معرفت باشد، نشانه ‏ى كمال است. «تفیض من الدمع ممّا عرفوا» 3-🌿 روح و فطرت انسان، شیفته‏ى حقیقت است و چون به معشوق رسید، اشك شوق مى ‏ریزد. «تفیض من الدمع» 4-🎋 ایمان واقرار باید بر اساس شناخت باشد. «ممّا عرفوا من الحقّ یقولون ربّنا آمنّا...» 5 -🌿 در دعا، از كلمه‏ ى مقدّس «ربّنا» استمداد كنیم. «ربّنا آمنّا...» 6- 🎋شناخت و معرفت، اشك و اعتراف به نواقص خود، نشانه‏ى رشد و تربیت معنوى است. «عرفوا... یقولون ربّنا آمنّا» 7-🌿 دعا، در كنار اقرار و ایمان اثر دارد. «آمنّا فاكتبنا» 8 -🎋 ایمان موقّت كارساز نیست، باید دائمى، تثبیت شده و با حسن عاقبت همراه گردد. «آمنّا فاكتبنا» 9-🌿 ره صد ساله را یك شبه رفتن، ارزش است. شنیدن «سمعوا»، شناختن «عرفوا»، اقرار كردن «آمنّا»، ملحق شدن. «مع الشاهدین» 10-🎋 اهل ایمان باید براى رسیدن به مراحل بالاتر دعا كنند. (ابتدا ایمان، سپس مرحله‏ ى بالاتر كه شهود است. «فاكتبنا مع الشاهدین» ✅ @telaavat 👆👆👆
قره‌شیخلو بیان کرد: شایع‌ شدن رویه‌ غلط نمایش تلاوت قرآن بر سر قبور میان فیلمسازان/ رسانه ملی مسئولیت خود را بپذیرد http://iqna.ir/fa/news/3842289
🍃یزید بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام به بیماری مبتلا شد که علاجی برایش پیدا نمیکرد. يكى از اطباى يهودى را براى معالجه طلب كرد، طبيب نگاهى به يزيد كرد و از روى تعجب انگشت حيرت به دندان گزيد. 🍃سپس با تدبير ويژه اى چند عقرب زنده از گلوى او بيرون كشيده و گفت: ما در كتب آسمانى ديده ايم و از علما شنيده ايم كه هيچ كس ‍ به اين بيمارى مبتلا نمى شود، مگر آن كه قاتل پسر پيغمبر باشد، بگو گناهى كرده اى كه به اين مرض گرفتار شده اى ؟! يزيد که شرمگین شده بود پس از لحظاتى گفت : من حسين بن على را كشته ام. 🍃يهودى بعد از اینکه این قضیه را دید به حقانیت اسلام ایمان اورد و انگشت سبابه خود را بلند كرد و گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله... 📚مروج الذهب ج۲ص۲۷ 🆔 @telaavat
✅ روش برخورد با خویشاوندان 🌼کلام امیر و درود خدا بر او فرمود: کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا باشد. 🔷 شرح و تفسیر 🔸امام (علیه السلام) در اين جمله به کسانى که بستگان نزديکش نسبت به او بى مهرى مى کنند و رهايش مى سازند دلدارى و اميدوارى مى دهد که نبايد از اين جريان مايوس گردند. خداوند راه ديگرى به روى او مى گشاید. در واقع اين حکمت و رحمت الهى است که انسان ها به وسيله بستگان و دوستان نزديک حمايت شوند؛ ولى اگر آنها به وظيفه خود عمل نکردند و به صله رحم و مسئوليت هاى دوستى پشت پا زدند اين مسئوليت را بر عهده ديگران مى گذارد تا بنده اش در ميان توفان حوادث تنها نماند. 🔹 پيغمبر اکرم (صلى الله عليه وآله) طائفه قريش که نزديک ترين نزديکان او بودند نه تنها حمايتش نکردند بلکه به دشمنى او برخاستند. اما خداوند دورافتاده ترين قبائل را از قبيله قريش يعنى اوس و خزرج را به حمايت او برانگيخت که از جان و دل او را حمايت کردند و آئين او را پيش بردند . 🔸احتمال ديگرى اين است که امام مى خواهد بفرمايد: در صورتى که نزديکان و بستگان از نيروهاى يکديگر استفاده نکنند و نسبت به هم بى اعتنا باشند، اى بسا دورافتادگان آنها را مى ربايند و از وجود آنان بهره مى گيرند مانند فرار مغزها؛ هنگامى که ما از مغزهاى لايق و آماده و افکار بلند و استعدادهاى سرشار جوانانمان استفاده نکنيم آنها از ميان ما فرار کرده و دورافتادگان از نيروهاى آنها استفاده مى کنند که اين ضايعه اى است بزرگ و غير قابل جبران است. 📚نهج البلاغه.حکمت ۱۴ 🆔 @telaavat 👈
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 445 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آر.پی.جی زنها از کانال خارج شدند و از دو سوی کانال، دشمن را هدف گرفتند. یکی از بسیجی ها را دیدم که پسر کوچک اندام و کمسن و سالی بود و به بچه ها موشک آر.پی.جی می رساند. تیربارچی عراقی او را دید و زد. جلوی چشمان ناباور ما حدود هفده هیجده گلوله به بدن او خورد! صحنه درست مثل بعضی فیلمهای سینمایی بود؛ گلوله ها به بدن نحیفش می خوردند و او با هر گلوله تکانی میخورد اما زمین نمی افتاد. موشکهای آر.پی.جی را هم دستش گرفته بود و نمی انداخت! تیربار عراقی دست بردار نبود. بچه ها صحنه را می دیدند، محمد نصرتی تاب نیاورد، بلند شد تا تیربار عراقی را بزند اما او را هم زدند. مطمئن بودم هر دو به شهادت رسیدند. در همان هنگامه بچه ها با فریاد «الله اکبر» به طرف عراقیها حمله کردند. آر.پی.جی زنها همچنان به طرف عراقیها در کانال شلیک میکردند. میخواستیم باقیمانده نیروهای عراقی از کانال بیرون آمده و به طرف باتلاق بروند که در این کار موفق شدیم. رحیم، قادر، حیدر و بچه های دستهای که بعداً آمده بودند به طرف جلو می دویدند. من اما از شدت خستگی نای حرکت نداشتم. تا آن دقیقه آنقدر دویده بودم که لَه لَه میزدم و دیگر اختیار پاهایم را نداشتم بنابراین، همانجا ماندم. ناگهان با منوری که عراقیها زدند همه جا مثل روز روشن شد. برادر زاهدی صدایم کرد: نورالدین! اون‌جا رو ببین! سرم را که از کانال بالا گرفتم صحنۀ عجیبی دیدم؛ عراقیها داشتند ستون ستون به طرف باتلاق فرار میکردند. تعدادشان به قدری زیاد بود که هر بیننده ای را به وجد می آورد. همانجا رسول را دیدم که تیراندازی میکرد اما هوایی! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 446 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـ رسول! پس چرا این‌طوری؟ ـ از شوقم! واقعاً هم صحنه پرشوری بود. در طول شب نبرد جانانه ای در آن کانال شده بود و حالا داشتیم دشمن را به باتلاق میریختیم. تیربارها به سمت دشت برگشته بود؛ عراقیها جایی برای پناه گرفتن نداشتند و به خاطر نبرد سختی که دشمن با ما کرده بودند کسی به فکر اسیر گرفتن نبود. همه بچه ها تیراندازی میکردند و جلو میرفتند. از قبل با لشکر 25 کربلا قرار گذاشته بودیم به محض گرفتن خط با چراغ قوه علامت بدهیم. بچه ها بعد از دو سه ساعت زمین گیری در عرض ده دقیقه منطقه را گرفته و ظاهراً بیش از حد جلو رفته بودند. برادری که قرار بود جلوتر برود و با چراغ قوه به بچه های 25 کربلا علامت بدهد یا شهید شده بود یا دیر کرده بود یا یادش رفته بود، به هر حال علامتی از جانب ما به نیروهای 25 کربلا داده نشده بود و آنها به تصور اینکه بچه های ما از نیروهای دشمن هستند شروع به آتش کرده بودند. در آن سمت درگیری سختی شروع شد و همانجا بود که رحیم غفاری، همان تیربارچی سلحشور ما و یکی دیگر از بچه ها به شهادت رسیدند. بعد از دقایقی متوجه شده بودند که این بچه ها خودی هستند و آتش قطع شد. این اولین بار بود که خاکریز اول «نوک» کلاً به دست ما افتاد. گاهی فکر میکنم عملیات «یامهدی» یکی از غریب ترین عملیاتهاست اما همین عملیات بود که باعث شد توفیقات عملیات والفجر 8 تثبیت شود. با حماسه بچه هایی که در منطقه نمکزار زخمی شده اما دم برنیاورده بودند و رشادت و استقامت بچه ها در کانال، ما به هدفمان که پاک کردن دشمن از منطقه والفجر 8 بود نائل شدیم. .ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️️امروز پنجشنبه 27 شهریورماه 1398 🌞 اذان صبح: 05:24 ☀️ طلوع آفتاب: 06:50 🌝 اذان ظهر: 12:58 🌑 غروب آفتاب: 19:06 🌖 اذان مغرب: 19:23 🌓 نیمه شب شرعی00:15 @telaavat
🍃حضرت امام حسين عليه السلام : إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ قويترين فرد در ايجاد ارتباط كسى است كه با كسى كه از او بريده رابطه برقرار كند 📚ميزان الحكمه جلد1 صفحه 79 ✅ @telaavat 👆👆👆
⏪سوره مائده آيه 84, 85, 86 (بسم الله الرحمن الرحیم) ⤵️وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَآءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَن يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّلِحِينَ‏ ⤵️فَأَثَبَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا وَذَ لِكَ جَزَآءُ الُْمحْسِنِينَ ⤵️وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بَِايَتِنَآ أُوْلَئِكَ أَصْحَبُ الْجَحِيمِ ‏ 🔷ترجمه ⤵️و (مى‏گویند:) چرا به خداوند و حقّى كه (از سوى او) براى ما آمده ایمان نیاوریم؟ در حالى كه امید داریم پروردگارمان ما را همراه صالحان وارد (بهشت) سازد. 🔸پس خداوند به پاس این سخن (و گواهى‏ شان) به ایشان باغهایى كه از پاى (درختانش) نهرها جارى است پاداش داد، همواره در آن ماندگارند و این است پاداش نیكوكاران. 🔹و كسانى كه كافر شدند و آیات ما را تكذیب كردند، آنان اهل دوزخند. ┅═══🍃✼🌹✼🍃═══┅ 🔷نکته ها ⤵️كسانى كه پس از فهمیدن حقّ، شجاعانه وصریح وبا صداقت به آن اقرار كنند و از جوّ وهم كیشان نهراسند، از بهترین نیكوكارانند. 💐چون هم به خود نیكى كرده و خویشتن را از عذاب دوزخ رهانده ‏اند، هم با اقرارشان، راه را براى دیگران گشوده ‏اند. ┅═══🍃✼🌹✼🍃═══┅ 🔷پيام ها ⚡📬 1-💦 بعد از شناخت حقّ، «ممّاعرفوا» هیچ عذرى براى ردّ آن نیست. «ومالنا...» 2-🌙 هم نشینى با صالحان، آرمانى مقدّس است. «مع القوم الصالحین» 3-💦 نشانه ‏ى آرزوى صحیح، ایمان و اقدام عملى است. «و ما لنا لانؤمن... و نطمع» 4-🌙 ایمان به خداوند، از ایمان به وحى جدا نیست. «نؤمن باللّه وما جاءنا من الحقّ» 5 -💦 پاداش ایمان، بهشت است. «ان یدخلنا ربّنا مع القوم الصالحین» (بنابر اینكه مفعول محذوف در «یدخلنا» كلمه «الجنّة» باشد) 6-🌙 یكى از راه‏هاى كمال، بازگشت به وجدان خویش وسؤال از خود است. «وما لنا... فاثابهم اللَّه بماقالوا» در آیه دیگر مى‏خوانیم: «ومالى لاأعبد الّذى فطرنى...» 7-💦 اقرار زبانى به توحید، رسالت پیامبر و حقّانیّت قرآن، امرى ضرورى است. «فاثابهم اللَّه بما قالوا...» یس، 22. @telaavat 👆👆👆
🗓 پنجشنبه ای دیگر از راه رسید... هدیه به روح درگذشتگانِ سفرکرده، فاتحه ای بخوانیم و صلواتی بفرستیم و در صورت امکان خیراتی هرچند کوچک🌹🙏 @telaavat 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
💢سخنرانی ولی امر مسلمین جهان امام خامنه‌ای در حضور موکب داران اربعین حسینی 1️⃣ از صمیم قلب خودم و ملت ایران تشکر میکنم؛ هم از شما موکب‌داران که در ایام ، کرامت و مودّت را به منتهادرجه میرسانید، هم از ملت بزرگ عراق و هم از مسئولین عراق که امنیت و زمینه را فراهم کردند و بخصوص از علمای بزرگوار و مراجع بزرگ 2️⃣ آنچه برای ما نقل میشود از رفتار شما برادران عزیز در مواکب، در دنیا نظیرندارد؛ همچنان که در تاریخ بی‌نظیرست. شما و عربی را دررفتارخود نشان دادید؛به عشق سیدالشهدا پای زائر خسته را شستشو میدهیدو به او جای خواب میدهید؛این عشق به حسین یک امراستثنائی است 3️⃣ راهپیمایی حقیقتاً یک حادثه‌ی بی‌نظیری است؛ نه فقط در دوران خودمان بلکه در تاریخ هم سراغ نداریم یک چنین اجتماع و حرکتی که هر سال گرم‌تر از سال قبل اتفاق بیفتد. چشمهای مردم دنیا به این حرکت دوخته شده است. 4️⃣ مراسم اربعین را باید هرچه میتوانیم پُربارتر و معنوی‌تر برگزار کنیم. اهل فکر و فرهنگ برای عظمت این مراسم برنامه‌ریزی کنند؛ هدف هر مسلمان باید امروز ایجاد باشد. امت اسلام ظرفیت عظیمی دارند که اگر استفاده شود، به اوج خواهیم رسید. ایجاد تمدن اسلامی هدف نهایی ما است. 5️⃣ اگر و عراق و دیگر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا به هم برسند و این دستها در هم گره شود، آن وقت امت اسلامی نشان خواهد داد که عزت اسلامی یعنی چه و تمدن اسلامی را به جوامع دنیا نشان خواهد داد. راهپیمایی میتواند یک وسیله برای تحقق این هدف باشد. 6️⃣ امروز احتیاج داریم که حسین‌بن‌علی را به دنیا بشناسانیم. منطق حسین(ع) منطق دفاع از حق، ایستادگی در برابر ظلم و طغیان در مقابل گمراهی و استکبار است. پیام امام حسین، پیام نجات دنیا است. حرکت عظیم اربعین، دارد این پیام را منتشر میکند و روزبروز این حرکت باید تقویت شود. 🔵 @telaavat
🌸#سلام_مولای_مهربانم ڪـاش بـیآے و همہ‌ے شــهر بــدانند ، ڪـہ عـلآجِ درد عـالـم... هـَمینْ آمـدن تؤسـت... #اللهم_عجل_لولیڪـــ_الفرج❣ ☘ @telaavat
🌼کلام امیر 🔔نیکی به بازماندگان دیگران 🌷أَحْسِنُوا فی عَقِبِ غَیْرِکُمْ تُحْفَظُوا فِی عَقِبِکُم. 🔷 به بازماندگان دیگران نیکی کنید ، تا حرمت بازماندگان شما را نگاهدارند. 📚نهج البلاغه.حکمت ۲۶۴ @telaavat 👆👆👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 447 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هنوز بیشتر از ده دقیقه از فرار دشمن نگذشته بود که عقبه دشمن متوجه شد ما منطقه را تصرف کرده ایم. بنابراین، شروع کردند به کوبیدن ما با توپخانه و کاتیوشا. برای چند لحظه باران توپ و کاتیوشا بود که با چهل گلوله همزمان روی سرمان میریخت. اگر همانطور ادامه میدادند شیرازۀ ما از همه می پاشید و دیگر نیرویی باقی نمیماند اما بچه هایی که آن شب در توپخانه بودند، به دادمان رسیدند. آنها از قبل توپهای 230 را به جزیره آورده بودند و حالا نوبت آنها بود که همزمان شش توپ شلیک میکردند. هیبت و قدرت این توپها طوری بود که بعد از شلیک آنها توپخانه عراق تا یکی دو ساعت نمیتوانست خودش را جمعوجور کند. بعد از یکی دو ساعت باز عراق دست و پا میکرد و باران کاتیوشا و توپ بر سرمان میبارید که البته به ندرت داخل کانال میافتاد با این وصف دشمن نمیتوانست حتی با حمله توپخانه اش کاری از پیش ببرد. در واقع کار ما در آن مرحله پایان یافته بود و من میتوانستم کمی استراحت کنم. معمولاً در هر عملیاتی وقتی از بابت عملیات فکرم آسوده میشد جایی گیر می آوردم و دو ساعتی میخوابیدم. آن شب هم از بس در کانال دویده بودم پاهایم زق زق میکرد و واقعاً به استراحت نیاز داشتم. رفتم کنار آقا جلال و حاجی غلام، دو برادری که از ستونهای محکم گردان بودند، همانجا که خمپاره میزدیم سنگرمانندی بود، گفتم میخواهم استراحت کنم. خیلی هم تشنه بودم. بچه ها از آبی که از عراقیها به دست آورده بودند دادند و خوابیدم. آنقدر خسته و بیرمق بودم که یادم رفت شب پانزدهمی که امیر گفته بود، این طور به سر رسید. بیدار که شدم تا طلوع خورشید چیزی نمانده بود. سریع نماز صبحم را خواندم و سری به کانال زدم. جایی که دیشب عراقیها ما را زمینگیر کرده بودند. میخواستم جلوتر بروم اما غیر ممکن بود. انبوه جنازه ها حرکت در کانال را غیر ممکن میکرد. از کانال بیرون آمدم و به موازات کانال پیش رفتم هرچند بیرون کانال زیر آتش توپخانه ها بود اما برای من از حرکت در میان آن همه جنازه خوشایندتر بود. هنوز در تاریک و روشن هوا نمیتوانستم ببینم چه اتفاقی افتاده است. جلوتر رفتم و پیش بچه ها رسیدم. آنجا بود که پیکر خونین بعضی از بچه ها را دیدم. شهادت آنها ناراحتم کرده بود. دوباره برگشتم در حالی که برای محلی که پاکسازی اش کرده بودیم به فکر نگهبان بودم. در بازگشت، زیر شعاع های نور خورشید که آرام آرام معرکه را روشن میکردند، تازه دیدم در کانال چه خبر است؛ انبوه جنازه های دشمن با وضع دهشتناکی آنجا ریخته بودند. ما با یک گروهان نیرو در مقابل چندین گروهان جنگیده بودیم. تا آن روز، آن همه جنازه دشمن را با آن وضع ندیده بودم. تا چشم کار میکرد انبوه کشته ها با سرهای شکافته و تنهای دریده داخل کانال بود و اجسادی که در گریز به سمت باتلاق به هلاکت رسیده بودند. لحظات اول صبح صدای درگیری شدیدی از پشت سر ما بلند شد. درگیری عجیبی بود! گیج شده بودم. ـ این دیگه چیه! سریع نصف بچه ها را فرستادم عقب و بقیه باز هم به طرف عراقیها رو کردند تا از هر دو طرف نگهبانی بدهند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 448 میترسیدم عراقی هایی که در منطقه مانده بودند برگشته و درگیر شوند. اول صبح چند عراقی را که توی آب کز کرده بودند، گرفته بودیم و حالا این درگیری غیر منتظره فکرمان را مشغول کرده بود. درگیری چنان شدتی داشت که گاهی یک طرف درگیر روی کپه های خاک پیش میرفت و دقایقی بعد با فشار طرف مقابل عقب می نشست. آر.پی.جی زنهای دو طرف با جسارت برمی خاستند و مواضع طرف مقابل را هدف می گرفتند. به کسی که بغل دستم بود گفتم: «باور کن اینا هر دو طرف خودی ان!» ـ از کجا میدونی؟! ـ به جز بچه های خودمون کسی نمیتونه اینجا اینطوری بجنگه! بالاخره دقایقی بعد، آن آتش هم فروکش کرد و بعد فهمیدیم یکی از طرفین دسته فرج قلیزاده از گروهانهای ما بود و دیگری از لشکر 25 کربلا! آنها در حین درگیری و پیشرَوی و پسرویها از همدیگر اسیر میگیرند و متوجه ماوقع میشوند. در آن آتش بچه ها تلفات هم داده بودند و گویا مسئول مخابرات لشکر 25 کربلا همانجا شهید شده بود. از این ناهماهنگی ها در عملیات زیاد پیش می آمد. شب قبل هم وقتی بچه ها عراقیها را در دشت دنبال میکردند، رحیم غفاری و چند نفر دیگر با رگبار بچه های لشکر 25 کربلا به شهادت رسیده بودند. شهادت مظلومانه رحیم در آن مرحله دلم را سوزاند. برای پیشگیری از چنین مواردی اقداماتی هم انجام میشد، اغلب اسم رمز داده میشد؛ کلماتی مثل «چاقو» که شامل حروفی میشد که عربها در زبانشان ندارند و نمیتوانند تلفظ کنند اما این هم زیاد مؤثر نبود. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼امروز جمعه 29شهریورماه 1398 🌞 اذان صبح: 05:24 ☀️ طلوع آفتاب: 06:50 🌝 اذان ظهر: 12:58 🌑 غروب آفتاب: 19:06 🌖 اذان مغرب: 19:23 🌓 نیمه شب شرعی00:15 @telaavat
🍃حضرت امام باقر عليه السلام : تَعَرَّض للرَّحمَةِ وَعَفوِ اللّهِ بحُسنِ المُراجَعَةِ، واستَعِنْ على حُسنِ المُراجَعَةِ بخالِصِ الدعاءِ والمُناجاةِ في الظُّلَمِ با بازگشت راستين، خود را در معرض رحمت و بخشش خدا قرار ده و براى بازگشت راستين، از دعاى خالصانه و مناجات در دل تاريكيها كمك بگير 📚تحف العقول صفحه 285 ✅ @telaavat