مروری بر چند ملاک ارزیابی فعالیتهای جبهه فرهنگی انقلاب:
میزان مشارکت مجموعههای مردمی
امری که تقریبا به فراموشی سپرده شده و ستادها را به رقیبی برای مجموعهها تبدیل کرده است.
میزان تأثیرگذاری در تقویت بنیهی فرهنگی
نقطهی قوت در حوزهی گسترش ادبیات اما معطل مانده در سطح و عدم انتقال به عامه مردم
رشد نیروها
مطلوب اما غیرقابل قبول در مقیاس جبهه
آینده نگری در امور
به تعبیر آقا، اگر تدبیر نشود، کار چنانچه باید و شاید ادامه پیدا نخواهد کرد
مدیریت و هدایت امور
تصدیگری جای تسهیلگری را گرفت... و چه مجموعههایی که با هدایت اشتباه، ذائقهشان عوض شد
پرداختن به کارهای زمین مانده
گویا کار زمین ماندهای نیست... دعوا صرفا سر کارهای خاص است
نمره دهید!
بسم الله
@tele_text
پیرمرد پنبه زن!
امروز چندباری آمدم تا از تربیت بنویسم و گلایه کنم از وضع موجود اما هر دفعه به علتی نشد. به قید حیات فردا همزمان با رسیدن کتاب جدیدی که در این حوزه سفارش دادهام خواهم نوشت...
اما
ماجرای امشب را بخوانید (لطفا)
طبق برنامه قرار داشتیم برای پروژه تولید محتوا در حوزهی امید آفرینی به سراغ یک پنبه زن بریم.
عصر امروز حدود ۷مورد رو در شهر شناسایی کردیم و بعداز نماز رفتیم سراغشون...
پیرمرد نداف که خیلی هم خسته بنظر میرسید و اگر کمی دیرتر رسیده بودیم، رفته بود.
گرمای هوا خیلی اذیتمان میکرد
پیرمرد حرفهای مارا که شنید گفت قبلاً صحبت کردهام و فیلم هم گرفتهاید
دیگر نیازی نیست...
کمی برایش توضیح دادم که چرا به سراغش آمدهایم
صندلیاش را آورد و نشست
گفت خستهام
از ۶صبح سرکار هستم
اما بشینید کارتان دارم...
نطقش باز شد
بی سواد بود اما از حکمرانی نوین صحبت کرد
لبخند روی لبش ترک نشد
لهجه شیرین محلیاش با پوستی که از شدت کار چروک شده بود ترکیب جالبی را رقم زده بود...
کاملا مسلط بود به آیات قرآن و احادیث
گمانم در طول صحبتش حداقل ۱۰آیهی قران خواند
هرچند پیجورش نشدم که حافظ است یا نه...
چقدر حرفهایش به دلم نشست
برای منِ مدعی کلاس درس بود
وقتی از معنویت در کار و زندگی گفت کاملا گیج شدم
یعنی جا خوردم
وا رفتم...
انتظار نداشتم کسی اینگونه حالم را بگیرد
برشی از حرف هایش:
گوش کن جوون
هرکاری خواستی بکنی اول در نظر بگیر رضایت خدا در کار هست یا نه
اگر نبود قدمی برندار!
امیدوارم این گفتوگو با مردم که به بهانه انتخابات شروع شد تداوم داشته باشد
شاید بشود مقدمهای برای تحول حکمرانی
@tele_text
بشر حیوان نیست که علف جلوی او بریزند و برایش کافی باشد...
احتمالا همگی قبول داریم که تربیت نیروی انسانی یکی از اصلیترین ضعفهای ماست و متاسفانه برنامه مشخصی هم برایش نداشته و نداریم...
لذا نیازی به پردازش بیشتر نیست
بدیهیست که برای انجام هر کاری باید آدمش پیدا بشه وگرنه کار پیش نخواهد رفت!
حالا اگر از قاعده تساوی هم پیروی کنیم به این نتیجه میرسیم که علت عدم پیشرفت ما در رسیدن به تمدن اسلامی، ضعف نیروی انسانی ِ
اما...
صبر کنید
نیروی انسانی که موجودِ!
فی الواقع ریخته...
کی جمع میکنه!؟
پس مشکل نبود نیرو نیست
مشکل ضعف در تربیت نیروست
اساسا کسی(فرد یا مجموعه) حوصلهی تربیت ندارد
همچنین دانش تربیت ندارد
نه تنها ندارد که خیلی هم ایراد محسوب نمیشه
بلکه تلاشی برای کسبش نداشته!
چند روز پیش مجبور شدم آرشیو اردوی تربیتی مربوط به سال ۹۶ رو برای یک کار ضروری بررسی کنم
قرار بود ربع ساعت بشه
اما شد ۳ساعت...
کاملا اتفاقی متوجه شدم نیمی از بچههای فعلی که الان کادر مسجد یا مجموعهای هستند توی اردو حاضر بودند
بگذریم از اینکه همون ایام چقدر با رفقا بحث داشتیم که عاقبت این بچهها چی میشه!
آخرش هم این بچهها به حال خودشون رها شدن...
سرمایهای که بود اما استفادهای نشد!
الان هم فصل تابستانِ
اما برای دومین سال پیاپی کرکرهها تقریبا پایینه
متولی یا مقصر کیه؟!
به شما ربطی نداره...
دو خط روضه:
رفته بودم یکی از مساجد مطرح شهر برای گفتوگو و کسب اطلاع از وضعیت که این جمله رو امام جماعت محترم بهم گفت:
این محل بچههای دبستانی زیاد داره که میومدن مسجد
چند روزی هست بهشون گفتم دیگ نیاید
چون برنامهای نداریم براشون...
جامانده:
اولا با این دست فرمون بزودی به مشکل نبود نیروی انسانی(نه صرفا تربیت) هم برخواهیم خورد.
دوماً توصیه میکنم کتاب تربیت انسانی، تمدن اسلامی رو مطالعه کنید.
و آخر اینکه نسخه جدید نشریه جهت با موضوع جهت گیری تخصصی منتشر شده، منت بذارید بخونید؛ خیلی خوب است.
@tele_text
میرسد غم های بی پایان، به پایان غم مخور...
امروز شد ۱۹سال که نیستی
#مادر
قدردان شما هستم اگر به رسم رفاقت فاتحهای نثار کنید.
@tele_text
ما را تمام لذت هستی به جستجوست
حوالی ساعت۱۲شب عازم منطقه شدیم...
چند روزی بود قول داده بودم که برای بازدیدهای نوبهای همراهیشون کنم.
از قبل و کمی هم در مسیر از جزییات طرح خبردار شدم
برام سوال بود که چطور ممکنه توسعه و پیشرفت منطقهای برای این افراد به مسئله تبدیل شده باشه!
بدون معطلی وارد جلسه شدیم
در ظاهر آدمهای جلسه هیچ ارتباطی با موضوع نداشتن
همه چیز سنتی و غیررسمی ادامه داشت
فرهنگ خاص منطقه هم مزید بر علت شده بود که صبور باشیم تا کار جلو برود
گذشت...
بالاخره برادری از سمت چپ دفترچهاش را گشود و شروع کرد
کمی از منطقه گفت
مشکلات مردم
غفلت مسئولین
کمبود شدید امکانات
و مهمتر از همه دعواهای سهم خواهی
جوانترهای جلسه هم از تبعیض گفتند
از اینکه اگر بخاطر خانواده مجبور نبودند، قطعا مهاجرت میکردند...
آخرای جلسه تصوراتم تغییر کرد
شاید تخصصی نداشتند اما کاملا به مسائل منطقه مسلط بودند
انگیزه و دغدغه داشتند اما...
سوار بر ماشین و با همراهی نفرات جدید رفتیم نقاط مختلف
حجم مشکلات آنقدر زیاد بود که همان چند دقیقه قدم زدن هم دلهرهآور شد...
با اینکه بومی منطقه بودند اما از بازدید چند نقطه به دلیل ناامنی در حوالی ۴بامداد منصرف شدند...
پایان ماجرا و نشست ۴نفرهی ما، همزمان با اذان صبح تجربه لذتبخشی بود
الزامات پیشرفت رو مرور کردیم
یکبار دیگه ظرفیتها رو لیست کرده و ریشه اشتباهات اجرایی گذشته رو نوشتیم
و این اولین گام بود برای تدوین سندی که بیش از ۴۰سال است نوشته نشده...
مهم:
بنا به دلایلی از ذکر اسم منطقه معذورم اما فکر کردن به مشکلاتشان عذاب آور است.(به نقل از خودشون هرکسی آمد و این همه مشکل را دید، رفت و دیگر پیدایش نشد)
اعتبارات بسیار بالایی به منطقه رسیده بود اما رسماً دور ریخته شده بود.
آدمهای منطقه همهی مشکلات را میدانستند اما راهکاری نداشتند.(انگیزه بالا باعث شده بود کارای غیرکارشناسی بکنن و همین بس که اوضاع خرابتر شود)
ضعف در مدیریت شهری و عدم نگاه تخصصی به مسائل باعث عقب ماندگی شدید منطقه شده بود.
@tele_text
چرا در دنیا هیچگاه «مسابقه خرسواری» برگزار نمیشود؟!
پس از انجام تحقیقات میدانی بسیار جانورشناسان، مشخص شد که اسبها در میدان مسابقه فقط در خط راست و مستقیم حرکت کرده و نهتنها مانع جلو رفتن و تاختن سایر اسبها بهجلو نمیشوند بلکه هرگاه سوارکار خودشان یا سایر اسبها به زمین بیافتد، تا حدامکان که بتوانند آن سوارکار سقوط کرده را لگد نمیکنند.
اما خرها
آنها وقتی در خط مسابقه قرار میگیرند، پس از استارت اصلا توجهی به جلو و ادامه مسیر مسابقه بهصورت مستقیم نداشته و فقط به خر رقیب که در جناح چپ یا راستش قرار دارد، پرداخته و تمام تمرکزش، ممانعت از کار دیگران است.
یعنی تنها هدفشان این است که مانع رسیدن خر دیگر به خط پایان شوند...
حتی به این قیمت که خودشان به خط پایان نرسند!
@tele_text
از عجیب بودن زندگی فقط همینو بگم
که یهو به خودت میای و میبینی مدتهاست از آدمایی بی خبری که یه زمانی تحمل دو ساعت بی خبر بودن ازشون رو نداشتی...
قول دادم که خودم پشت خودم باشم و بس
به تن هیچ عقابی پر و بالی ندهم...
@tele_text
در مسیر پیشرفت
«کارهای بزرگ از ایدهپردازی آغاز میشود...
ایدهپردازی کاری نیست که در اتاقهای دربسته و خلأ انجام بگیرد.
باید فکرهای گوناگون، اندیشههای گوناگون با آن سر و کار پیدا کنند، تماس پیدا کنند، تا آنچه که محصول کار است، یک چیز عملی و منطقی شود...
پس جان کلام این است که ما باید #توسعه و #پیشرفت را بازشناسی کنیم؛ ببینیم برای کشورما، برای جامعهما، مدل پیشرفت چیست.»
بیانات آقا در اردیبهشت۱۳۸۶
@tele_text
دل مردم را به دست بیاورید...
کاری کنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم...
وقتی پایگاه پیدا کردید خدا از شما راضی است.
ملت از شما راضی است.
قدرت در دست شما باقی میماند
ومردم هم پشتیبان شمایند
اگر یک کسی بیاید بخواهد به شما یک تعدی بکند ملت به او حمله میکند.
«صحیفه امام ج 7 ص 512»
@tele_text
چقدر خوبه با دغدغههامون زندهایم...
الگوها در زندگی نقش مهمی دارند. دیدن الگوها و خواندن تجاربشان، امکان چندبار زیستن در طول یک عمر را فراهم میکند؛ و عصارهی حیات افراد موفق را در اختیار میگذارد.
تلاش برای واکاوی انسانهایی که زندگی خود را صرف افسانهای بودن کردهاند، در کنار بیشمار نکته و تجربه که انتقال میدهد، با افزودن خلاقیتهای بسیار در عینیسازی مفاهیم انتزاعی شما را به سمت تفکر و طراحی سوق میدهد.
معمولا مشغله زیاد و پرداخت به امور جاری و روزمره باعث میشود مدیران فرصتی برای ایده پردازی و ایجاد طرحهای تحولی نداشته باشند و در بیشتر موارد بتوانند حافظ وضع موجود باشند.
با دقت و چندباره بخوانید:
به جيمز برايانت كونانت، رئيس پيشين هاروارد وقتی پيشنهاد رياست میكنند، میگويد: «من از پذيرش اين پيشنهاد بسيار خشنود میشوم، ولي روزهای چهارشنبه نمیتوانم سر كار بيايم چون بايد تنها باشم و مطالعه کنم.»
او احساس نياز میكرد هفتهای يک روز با خودش و انديشههايش خلوت كند...
زمان مشخصی در هفته را باید صرف اندیشیدن کرد تا بتوان پروژههایی نوآور يا ایدههایی بکر خلق کرد.
@tele_text
هر موقع در تشکیلات افراد با یکدیگر دچار مشکل شدند، بدانید که از روی بیکاری و رخوت است...
اگر مشغول کار باشند دیگر فرصت درگیری باهم ندارند.
@tele_text