ما را تمام لذت هستی به جستجوست
حوالی ساعت۱۲شب عازم منطقه شدیم...
چند روزی بود قول داده بودم که برای بازدیدهای نوبهای همراهیشون کنم.
از قبل و کمی هم در مسیر از جزییات طرح خبردار شدم
برام سوال بود که چطور ممکنه توسعه و پیشرفت منطقهای برای این افراد به مسئله تبدیل شده باشه!
بدون معطلی وارد جلسه شدیم
در ظاهر آدمهای جلسه هیچ ارتباطی با موضوع نداشتن
همه چیز سنتی و غیررسمی ادامه داشت
فرهنگ خاص منطقه هم مزید بر علت شده بود که صبور باشیم تا کار جلو برود
گذشت...
بالاخره برادری از سمت چپ دفترچهاش را گشود و شروع کرد
کمی از منطقه گفت
مشکلات مردم
غفلت مسئولین
کمبود شدید امکانات
و مهمتر از همه دعواهای سهم خواهی
جوانترهای جلسه هم از تبعیض گفتند
از اینکه اگر بخاطر خانواده مجبور نبودند، قطعا مهاجرت میکردند...
آخرای جلسه تصوراتم تغییر کرد
شاید تخصصی نداشتند اما کاملا به مسائل منطقه مسلط بودند
انگیزه و دغدغه داشتند اما...
سوار بر ماشین و با همراهی نفرات جدید رفتیم نقاط مختلف
حجم مشکلات آنقدر زیاد بود که همان چند دقیقه قدم زدن هم دلهرهآور شد...
با اینکه بومی منطقه بودند اما از بازدید چند نقطه به دلیل ناامنی در حوالی ۴بامداد منصرف شدند...
پایان ماجرا و نشست ۴نفرهی ما، همزمان با اذان صبح تجربه لذتبخشی بود
الزامات پیشرفت رو مرور کردیم
یکبار دیگه ظرفیتها رو لیست کرده و ریشه اشتباهات اجرایی گذشته رو نوشتیم
و این اولین گام بود برای تدوین سندی که بیش از ۴۰سال است نوشته نشده...
مهم:
بنا به دلایلی از ذکر اسم منطقه معذورم اما فکر کردن به مشکلاتشان عذاب آور است.(به نقل از خودشون هرکسی آمد و این همه مشکل را دید، رفت و دیگر پیدایش نشد)
اعتبارات بسیار بالایی به منطقه رسیده بود اما رسماً دور ریخته شده بود.
آدمهای منطقه همهی مشکلات را میدانستند اما راهکاری نداشتند.(انگیزه بالا باعث شده بود کارای غیرکارشناسی بکنن و همین بس که اوضاع خرابتر شود)
ضعف در مدیریت شهری و عدم نگاه تخصصی به مسائل باعث عقب ماندگی شدید منطقه شده بود.
@tele_text
چرا در دنیا هیچگاه «مسابقه خرسواری» برگزار نمیشود؟!
پس از انجام تحقیقات میدانی بسیار جانورشناسان، مشخص شد که اسبها در میدان مسابقه فقط در خط راست و مستقیم حرکت کرده و نهتنها مانع جلو رفتن و تاختن سایر اسبها بهجلو نمیشوند بلکه هرگاه سوارکار خودشان یا سایر اسبها به زمین بیافتد، تا حدامکان که بتوانند آن سوارکار سقوط کرده را لگد نمیکنند.
اما خرها
آنها وقتی در خط مسابقه قرار میگیرند، پس از استارت اصلا توجهی به جلو و ادامه مسیر مسابقه بهصورت مستقیم نداشته و فقط به خر رقیب که در جناح چپ یا راستش قرار دارد، پرداخته و تمام تمرکزش، ممانعت از کار دیگران است.
یعنی تنها هدفشان این است که مانع رسیدن خر دیگر به خط پایان شوند...
حتی به این قیمت که خودشان به خط پایان نرسند!
@tele_text
از عجیب بودن زندگی فقط همینو بگم
که یهو به خودت میای و میبینی مدتهاست از آدمایی بی خبری که یه زمانی تحمل دو ساعت بی خبر بودن ازشون رو نداشتی...
قول دادم که خودم پشت خودم باشم و بس
به تن هیچ عقابی پر و بالی ندهم...
@tele_text
در مسیر پیشرفت
«کارهای بزرگ از ایدهپردازی آغاز میشود...
ایدهپردازی کاری نیست که در اتاقهای دربسته و خلأ انجام بگیرد.
باید فکرهای گوناگون، اندیشههای گوناگون با آن سر و کار پیدا کنند، تماس پیدا کنند، تا آنچه که محصول کار است، یک چیز عملی و منطقی شود...
پس جان کلام این است که ما باید #توسعه و #پیشرفت را بازشناسی کنیم؛ ببینیم برای کشورما، برای جامعهما، مدل پیشرفت چیست.»
بیانات آقا در اردیبهشت۱۳۸۶
@tele_text
دل مردم را به دست بیاورید...
کاری کنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم...
وقتی پایگاه پیدا کردید خدا از شما راضی است.
ملت از شما راضی است.
قدرت در دست شما باقی میماند
ومردم هم پشتیبان شمایند
اگر یک کسی بیاید بخواهد به شما یک تعدی بکند ملت به او حمله میکند.
«صحیفه امام ج 7 ص 512»
@tele_text
چقدر خوبه با دغدغههامون زندهایم...
الگوها در زندگی نقش مهمی دارند. دیدن الگوها و خواندن تجاربشان، امکان چندبار زیستن در طول یک عمر را فراهم میکند؛ و عصارهی حیات افراد موفق را در اختیار میگذارد.
تلاش برای واکاوی انسانهایی که زندگی خود را صرف افسانهای بودن کردهاند، در کنار بیشمار نکته و تجربه که انتقال میدهد، با افزودن خلاقیتهای بسیار در عینیسازی مفاهیم انتزاعی شما را به سمت تفکر و طراحی سوق میدهد.
معمولا مشغله زیاد و پرداخت به امور جاری و روزمره باعث میشود مدیران فرصتی برای ایده پردازی و ایجاد طرحهای تحولی نداشته باشند و در بیشتر موارد بتوانند حافظ وضع موجود باشند.
با دقت و چندباره بخوانید:
به جيمز برايانت كونانت، رئيس پيشين هاروارد وقتی پيشنهاد رياست میكنند، میگويد: «من از پذيرش اين پيشنهاد بسيار خشنود میشوم، ولي روزهای چهارشنبه نمیتوانم سر كار بيايم چون بايد تنها باشم و مطالعه کنم.»
او احساس نياز میكرد هفتهای يک روز با خودش و انديشههايش خلوت كند...
زمان مشخصی در هفته را باید صرف اندیشیدن کرد تا بتوان پروژههایی نوآور يا ایدههایی بکر خلق کرد.
@tele_text
هر موقع در تشکیلات افراد با یکدیگر دچار مشکل شدند، بدانید که از روی بیکاری و رخوت است...
اگر مشغول کار باشند دیگر فرصت درگیری باهم ندارند.
@tele_text
چقدر این حرف به دلم نشست!
چند بار تأكيد کرد؛
از باتقوا ترس نداشته باشید
آدم باتقوا هیچ خطری نداره
خیالتون ازش راحت باشه ؛
با تقوا یکطرفه قضاوت نمیکنه
حق رو تنها نمیگذاره
دروغ نمیگه!
دو رو نیست!
از باتقوا ترس نداشته باشید...
امین قبیتی
@tele_text
دروغ گفتن یا از ترس است یا از طمع
ترس و طمع منشاشان چیست؟
ضعف و حقارت روحی است
آدم ضعیف میترسد و آدم فقیر طمع دارد... آدمی که تواناست نمیترسد، آدمی که احساس قدرت روحی دارد، طمع ندارد. پس اگر توانستی ضعف و حقارت روحی یک نفر را از بین ببری، دیگر دروغ هم نخواهد گفت.
پس چرا ما دروغ میگوییم؟
چون کوچکیم، بیچارهایم.
چرا طمع داریم؟
چون احساس فقر میکنیم، هر چند میلیونها ثروت داشته باشیم.
چرا من حرص میزنم؟
برای اینکه قلبم فقیر است!
کتاب انسانِ آسمان
امام موسی صدر
@tele_text
یاد بگیریم، رشد کنیم و کیف کنیم...!
هرکس که تصور حرفهای بودن دارد، جایی برای توسعه و رشد در وجودش یافت نمیشود.
مثل اخلاق انسانهای پنجاه سالهای که غیرقابل تغییر است.
پس غیرحرفهای باشیم
اما همدیگر رو دوست داشته باشیم و تلاش کنیم برای یاد گرفتن و کمک کنیم بههم برای رشد کردن...
وقتی غیرحرفهای باشیم
عیبهای هم رو میپوشونیم، اگر نقدی داریم، با ادبیات و از مسیر مناسب میگیم تا منجر به اصلاح بشه نه دلخوری...
و آخرش هم اینکه خوبیهارو توی جمع فریاد بزنیم تا همه بفهمن... همه✌️
الهی که باشید
یاعلی
نوشتهی بالا مربوط میشه به آخرین ساعت های خردادماه، اما آرشیو شد و منتشرش نکردم تا امروز که وقتش رسید...
و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين
و پايان گفتار ما اينست كه: حمد و سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است.
سرمان انگار بازار مسگران شده است
و دلمان رخشورخانه قناتِ پامنار...
به قول شهید حسن باقری که میگه زِهی سعادت
@tele_text
درود باد به رندی که چون پیاله گرفت
نخست یاد رفیقان خسته جان افتاد...
دم معرفت رفیقی گرم که حالمونو با پیامش خوب کرد...
گاهی ازمون میپرسن برنامهت چیه و قراره چیکار کنی؟
همینکه بدونیم در نهایت قرار کجا بریم کفایت میکنه
مهم نیست حتما تا انتهای مسیر شفاف باشه و بعدش حرکت کنیم
شاید هدف #رسیدن یا #رفتن باشه
ولی هرچی که هست، #جاده نیست
فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ(مائده۲۳)
به حرکت که درآمدید، آنگاه پیروز خواهید شد.
استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر✌️
@tele_text
قصه از غصه شروع شد!
۹ماه بعد از فوت احمدآقا...
از جمعه ۲۵مهرماه تا جمعه ۲۵تیرماه
شاید کتاب بازگشت از نیمه راه رو خونده باشید
وقتی با چشمانی فراتر به تاریخ نگاه میکنیم، چه بزرگانی که در بدر و احد با پیامبر بودند و چه محب علیهایی که در صفین تا دم شهادت رفتند اما در کربلا بر فرزند علی شمشیر کشیدند...
تاریخ از این کج رفتهها کم ندارد
اما آنچه مهم است و ارزش حمایت و ایستادگی دارد، مسیریست که انقلاب اسلامی نشان میدهد.
شاید این اتفاق عجیب بود
اما راهی را شروع کردهایم که تا آخر و بدون وقفه باید #حرکت کنیم...
به قول نادر ابراهیمی:
من نمیگویم در هیچ لحظهای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد.
من میگویم به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی نابودمان کند...
پایان
گویا در ایستگاه آخر
رفتم تو را یادم فراموش
شاید غمت پایان بگیرد
@tele_text