eitaa logo
تله‌تکست
136 دنبال‌کننده
1 عکس
4 ویدیو
0 فایل
📌جوانی ظاهرالصلاح از اهالی #جبهه_فرهنگی_انقلاب قال صادق "علیه‌السلام" اَلْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى اَلْكِتَابَةِ دل به نوشتن آرام می‌گیرد... من الحقیر الی رفقای فرهنگی
مشاهده در ایتا
دانلود
دقت کنید لطفا! « موجود، از به شدت عقب افتاده است» یعنی یک پوست اندازی عمیق در شُرُف وقوع است... @tele_text
ای دریغا... هم زیاد شنیده‌ایم و هم زیاد استفاده کرده‌ایم که در خبری از امرونهی، دستور و ابلاغ نیست و هرچه هست محصول محبت و مودت است... اما ظاهرا هنوز آدم های جبهه ساز درگیر نظام سلسله مراتبی هستند نه و خودشون رو محبوس رفتارهای اداری کردند نه آقایان و رفقای جان با اینگونه رفتارها راه به جایی نخواهیم برد... @tele_text
چه کسانی به استیصال می رسند؟ آنها که تا ته ماجرا را رفته باشند! واجب است روزی ده بار از خدا هدایت بخواهیم... حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید : « شعبه هایی چهارگانه دارد: کل کل کردن، واهمه داشتن، دو دلی، وادادگی کسی که کل کل کردن را رویۀ خود قرار دهد از تاریکی خارج نمی شود؛ و کسی که از آنچه پیش روی خود دارد واهمه به دل بگیرد به عقب برمی گردد؛ و کسی که در تردید مستقر شود و دائماً دو دل باشد، با تیزی سُمهای شیاطین لگدمال می شود؛ و کسی که در برابر مهالک دنیا و آخرت وابدهد در دل آنها هلاک می شود» (نهج البلاغه، حکمت31) @tele_text
امیدوارم شما هم موافق باشید✌️ مدت‌هاست که ذهنم رو درگیر کرده بود اما امروز به قطعیت رسیدم... رویکرد ایده‌محوری، کارآمدتر و ارتقا یافته‌‌ی رویکرد مسئله محوری است چون اولا شما را به عملیات و فهم مشترک نزدیک می‌کند و ثانیا بر اهمیت ایده محوری در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی تاکید می‌کند. البته ایده‌محوری با نگاه منظومه‌ای که شخص اقناع شود برای انتخاب و پردازش ایده، مدل‌های متنوعی را بررسی کند.(فارسی‌ش میشه که خودشو به زحمت بندازه☺️) @tele_text
کهنه درد تشکیلاتی؛ مدیریت افتابه‌ای در روزگاری دور، مردی را قضای حاجت در گرفت روزگار در چشمش سیاه شد پریشان و اشفته خود را به آبریزگاهی رساند... نگاهی به اندرون آبریزگاه انداخت و سه افتابه را به رنگ‌های زرد، قرمز و آبی یافت و نیز مردی را که بر آنها نظاره می کرد. سراسیمه رفت تا آفتابه قرمز را بردارد که بناگه مرد ناظر فریاد برآورد: « آن نه ! آفتابه‌ی آبی را بردار » مرد هراسناک گفت: « آخر چرا ؟ » مرد ناظر گفت: « همان که گفتم » فشار قضای حاجت جای بحث نمی‌گذاشت ، آفتابه‌ی آبی را برداشت و مانند غریبی که سال‌ها از موطن خود دور مانده باشد و اکنون قدم در وطن نهاده به آبریزگاه پناه برد. دقایقی بعد با آرامشی ژرف از آبریزگاه بیرون آمد و با تبسمی به مرد ناظر گفت: « آخر چگونه است تفاوت این آفتابه ها که من اینگونه ملتمسانه از تو درخواست کردم و تو اجابت نکردی؟ » مرد ناظر گفت: « مرا گفته‌اند که بزرگی و ریاست این آبریزگاه با توست، اگر این نکنم تو بگو چه کنم؟ » @tele_text
آه و افسوس از غم عزیزانم... انا لله و انا الیه راجعون
بی‌ربط ولی جالب بعد از عمل كه به هوش میای تشنه‌ای ولی بهت آب نمیدن تا وقتش برسه چون بالا میاری... میخوام بگم رسیدن به چیزی که هنوز وقتش نرسیده باعث میشه بالا بیاری، پس صبر داشته باش @tele_text
نباید بشیم... هنوز کلی کار رو زمین مونده @tele_text
ظهر امروز کاملا اتفاقی چند ساعتی میزبان آقا سجاد عبدالهی از رفقای سازمان تبلیغات اسلامی بودیم فضای جلسه خیلی باب میل نبود جز چند دقیقه آخر که فرصت شد تنها صحبت کنیم... از همه‌ی حواشی بگذریم و توجه شما رو به دوتا جمله‌ی اصلی بحث ۲نفره‌مون جلب کنم! حقیر: این همه وقت گذشت صادقانه بگید برای سیر تحول، ناظر به تغییر نگرش مردم چه کاری کردیم؟ آقا سجاد: چرا حس کردید باید توی حوزه‌های متعدد حتی با نقش تسهیل‌گری ورود کنید؟ @tele_text
امروز یکی از دوستان که خیلی وقته ندیدمش اما از دور کارهارو پیگیری می‌کنه پیام جالبی بهم داد... سلام علی چخبرا؟ آیت الله بروجردی بعد از مرجعیت فرمودن مدت هاست به خودمان نمیرسیم مواظب باش فرداست @tele_text
دعواهای خطی؛ یک عامل از عوامل هضم جبهه خودی یک عامل دیگر از عوامل هضم جبهه ی خودی و سایش آن، کشیده شدن پای عناصر این به دعواهای خطی است که در برهه ای از زمان، در این کشور واقعاً فاجعه آفرید. ناگهان بین سیاسیون، نمایندگان مجلس و برخی دیگر از مسئولین، دعواهایی بروز کرد که اصل آن دعواها موجّه نبود. هر دو خط، بلاشک، در حدی جرم داشتند. هردو خط، هم آدم های بسیار خوب داشتند، هم آدم های ناباب داشتند، هم آدم های متوسط داشتند. 📌کتاب دغدغه‌های فرهنگی چندتا موضوع ناگفته دارم که شاید امشب فرصت ذکرش باشه دعوا تا کِی؟! @tele_text
یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ امشب وقتی قبل جلسه حال احسان بد شد و با بچه ها رفتیم بیمارستان خیلی لحظات سختی بود باورم نمی‌شد استرس و اضطراب دورانی که گذشت دوباره تکرار بشه... بعد احمد آقا تصور اینکه یکی از رفقا بیمار بشه پریشونم می‌کنه... جالب بود که رفقا قبل از رسیدن ما به بیمارستان رسیده بودند واقعیت دیگ تحمل بیماری نداریم... برای احسان دعا کنید حالش خوبه الحمدلله @ashena_ab
حدود دو هفته‌ست با ذره‌بین دنبال پیدا کردن آدمی هستم توی شهر که تخصص تعلیم و تربیت داشته باشه یا حداقل دغدغه‌مند این حوزه باشه ولی پیدا نمیشه کسایی هم که پیدا شدن و رفتیم سراغشون خیلی خیلی سطحی‌نگر بودن (فارسی‌ش میشه آدم اشتباهی هستن واسه این مسئله) رویداد چهارسوق امسال مجازی ِ اگه علاقه به مباحث آموش، تعلیم و تربیت دارید حتما شرکت کنید واسه ماهم دعا کنید پیدا بشه @tele_text
، حلقه‌ی مفقوده یکی از اشکالات عمده‌ی ما در جامعه این است که مسیر طی شده و آرمان‌ها را یک امر شناخته شده و بدیهی می‌پنداشتند و به همین واسطه گفت‌وگو در سطوح بعدی جامعه متوقف شد. ما شدیدا نیاز داریم تا نسل جدید با این موضوعات آشنا شوند... @tele_text
۴۸ساعت با حاج مصطفی داوری... گاهی اوقات نیاز میشه تشکیلات رو بکوبی و از نو بسازی... این دو روز با تمام خستگی‌هاش تجربه‌ای بود بس عجیب بازتعریف از پنجره‌هایی جدید باعث شد کمی تامل کنیم و برای ادامه مسیر فرمون رو بچرخونیم اگر مرکزنشین‌ها خرده نگیرند باید بگم که هنوز به مفهوم مشترکی از جبهه نرسیدیم اما صحنه را شناخته‌ایم... رفع مانع کنیم. ایجاد مقتضی کنیم. اختیار بدهیم. شهید سعید فنایی: منتظر باشید، نوبت شما هم خواهد رسید. یاعلی @tele_text
فرهنگِ رفتار با دوستان... ببینیم و عامل باشیم✌️ https://www.instagram.com/tv/CLyRMtThySS/?igshid=u01mf84s4tqs @tele_text
مزیت تجربه ‌نگاری بر اندیشه ورزی امروز اولین جلسه تجربه نگاری فعالیت های فرهنگی مربی محور برگزار شد... هرچند از نظر کیفی ایرادات زیادی وجود داشت اما تبادل تجربیات همیشه جذابیت دارد. اینکه ما از هیات‌های اندیشه ورز چه انتظاری داریم و یا با تجربه نگاری به دنبال چه هدفی هستیم تقریبا توی کار دیده نمیشه... انگاری که جبری در کار باشه برای برگزاری! نیاز دیدم ذکر کنم برقراری دیالکتیک یا ایجاد چالش در تجربه نگاری به منظور قضاوت یا داوری نیست بلکه واکاوی و بررسی موضوعی هستش و باید این فرصت رو به شخص بدیم که از زوایای پنهان کارش رو روایت کنه البته این نکته هم خیلی مهمه که مسیر جلسه حفظ بشه و گریز به ایده پردازی نداشته باشیم. در ادامه بیشتر خواهم گفت✌️ @tele_text
گره‌ای که باز کردنش سخته! قبل‌تر گفتیم از بدنه مردمی عقب افتاده... شدید هم عقب افتاده و درگیر سلسله مراتب و طبقه‌بندی شده قبول. اما چطور؟؟ شاید رفتار مقدم بر ساختار باشد که البته هست پس چرا رفتارها مردمی نیست! صادقانه بگم اگه آدم‌های ساختار درست نشوند کاری پیش نخواهیم برد... مدت‌هاست برای ما، موضوعیت ندارد. برای رضای خدا کار را زمین بگذاریم اما زمین نزنیم والسلام @tele_text
ولایت‌مداری صرفاً به « » نیست؛ به این است که « » باشیم... 🔻ولایت مثل دیکتاتورها چیزی را به مردم تحمیل نمی‌کند بلکه زمینۀ حرکت و رشد مردم را فراهم می‌کند؛ ولی مردم در طول تاریخ عموماً حال مسئولیت‌پذیری و حرکت نداشته‌اند چرا ولایت که اصل دین است، در تاریخ حیات بشر این‌قدر غریب می‌ماند؟ برای اینکه ولیّ خدا، پیامبر و امام، نمی‌خواهند مردم را به‌صورتی اداره کنند که سلطۀ بر آنها داشته باشند. بلکه می‌خواهند زمینه را ایجاد کنند تا خودِ مردم حرکت کنند، ولی مردم در طول تاریخ عموماً حال مسئولیت‌پذیری و حرکت ندارند! مردم انتظار دارند یک کسی بیاید و همۀ کارهایشان را به‌عهده بگیرد، لذا یا کار را می‌دهند دست دیکتاتورها یا دست «دیکتاتورهای مدرن» یعنی کارتل‌ها و تراست‌های خون‌‌آشام در جوامع دموکراتیک، یا احزاب مافیایی که برای اربابان زرپرست خود، هر جنایتی انجام می‌دهند. تمرین این است که شما مسئولیت‌پذیر باشید. تمرین ولایت‌مداری صرفاً به اطاعت بدون مسئولیت‌پذیری نیست! خیلی‌ها فکر می‌کنند که ولایت صفر تا صد دستورات را صادر می‌کند و تو فقط باید بگویی «چشم!» درحالی‌که اولاً ولایت به سادگی دستور نمی‌دهد، خودت باید بفهمی تکلیفت چیست؟ امام طوری برخورد می‌کند که خودت بفهمی و خودت اقدام کنی و خودت انگیزه پیدا کنی. ثانیاً مهمترین دستورش مسئولیت‌پذیری و اقدام است. علیرضا پناهیان @tele_text
آخرین روزهای سال۱۳۹۹ برنامه و اهداف سال جدید رو بنویسیم؟؟ پیش به سوی آینده @tele_text
ما آفریده شده ایم برای یک نبرد مداوم... خوب بودن یک نبرد دائمی‌ست @tele_text
چون که تقدیر چنین است، چه تدبیر کنم؟ چند روزی هست که در حال جنگیدن برای تصمیم جدید تشکیلاتی هستم... روزهای سختیِ کارها مونده ذهنم آروم نیست کمی هم اضطراب دارم دائم درحال مرور کردن گذشته هستم... شاید تصمیم جدید جدی‌ترین چالش باشه برام بگذریم... فرصتی هم شد بخشی از دست‌نوشته‌های احمدآقا رو بیارم خونه و شروع به مطالعه کنم خاطرم هست خیلی سال قبل، اولین باری که جلسه‌ی رسمی باهم داشتیم ایشون قبل از جلسه نشسته بود با کلی کاغذ که اطرافش پهن کرده بود و داشت آماده می‌شد برای جلسه دقیق و دغدغه‌مند همه‌ی موضوعات براش مهم بود و ساده گذر نمی‌کرد سوژه‌ها و ایده‌های کاربردی، تلخیص کتب تشکیلاتی، نظام جلسات و مباحث آینده رو لیست کرده بود ناراحتم از این که نیست ناراحتم از این که از دستش دادیم کاش کارهاش و مسیرش روی زمین نمونه... به قول یکی از رفقا: احمد طول عمرش کوتاه بود اما عرض عمرش زیاد ویژه دعام کنید ممنون @tele_text
انا لله و انا الیه راجعون
اگر نمی‌دانی به کجا می‌خواهی بروی، چه فرقی می‌کند از کدام راه بروی؟ @tele_text
تعطیلات، فرصتی برای مطالعه‌ی بیشتر شهریورماه بود که یک هفته‌ای تهران بودیم و مشغول به بازدید از مجموعه و الگوهای موفق در وادی مظلوم ... موضوعات ریز و درشتی بررسی شد از اقتصادِ فرهنگ تا گردشگری از جمعیت و خانواده تا مطالبه گری از رسانه تا گفتمان انقلاب از کانون اصلاح و تربیت تا قرآن، هیات، هنر و... اینکه این سفر و سفرهای قبلی و آینده چقدر روی مسیر و جهت‌گیری تخصصی تشکیلات تاثیر داشته حرفی برای گفتن نیست. (فعلا) اما بیایم صادق باشیم! تقریبا دوهفته‌ای شده که با کشیدن ترمز دستی به دنبال هستم آروم و بدون سروصدا... دست‌نوشته های خودم و احمدآقا کتاب هام کلی دفتر و جزوه فایل‌های موجود بخشی از خونه‌ی مارو تبدیل کرده به موزه‌ی تشکیلات برای پیدا کردن اسرار نهفته یا شاید هم نهان اما برای کسی که بصیرت داشته باشد خلاصه کلام اگر این روزها فرصتی پیش آمد تاملی و تمرکزی کنید روی مسیر پیشنهادی هم برای رفقا و اهالی محترم جبهه فرهنگی انقلاب (هرچند که خود مدیر و مدبر اند) که لطفا و حتما ویژه نامه تخصصی جهت، با موضوع جستاری در انتخاب و پیداکردن مسیر تخصصی را که اسفندماه امسال منتشر شد مطالعه کنید. بخشی از متن: «در نهایــت به آدم شــفاهی‌ای تبدیل شــدیم کــه حرف‌های خوبــی بــه گوشــمان خــورده ولــی آن حرف‌هــا را بــا مطالعــه و تفکــر شــخصی بــه دســت نیــاورده‌ایم.» قال حقیر: ساده گذشتیم... والسلام یکم فروردین ۱۴۰۰ @tele_text