#شاعرانه
گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد
نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی
گاهی انگار ضروری ست بگندی در خود
تا مبدل به "شرابی"خوش و گیرابشوی
گاهی از حمله ی یک گربه، قفس می شکند،
تا تو پرواز کنی، راهی صحرا بشوی
گاهی از خار گل سرخ برنجی،بدنیست
باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی
گاهی از چاه قرارست به زندان بروی
آخر قصه هم آغوش زلیخا بشوی
(فروغ_فرخزاد)
✍ @TextRoom
#شاعرانه
هيچ كس با من نيست
مانده ام تا به چه انديشه كنم
مانده ام در قفسِ تنهايى
در قفس مى خوانم
چه غريبانه شبى ست،
شبِ تنهايىِ من ...
#سهراب_سپهرى
✍ @TextRoom
#شاعرانه
من بفکر غزلی در خور چشمان تو أم
تو ولی چشم به شعر و غزلم میبندی
چشمهایم پر اشک و نفسم واژه ی غم
بی خیالی به نفسهای من و میخندی
من پر از ولوله ی داشتنت هستم و تو
روز و شب فکر سفر از دل بیتاب منی
گشته ای شمع شب غیر,ودر خاطر من
بطن این شام سیه را مه و مهتاب منی
تن مرداب پر از لاله ی وحشی شده است
من ولی خسته ترین رهگذر مردابم...
✍ @TextRoom
#شاعرانه
روزی دلت ،با یادِ من، دیوانه خواهد شد
زین پس دلت از آنِ یک بیگانه خواهد شد
عشق مرا از قلب خود بيرون کنى ، آنگاه
در قلبت او رندانه صاحب خانه خواهد شد
دستِ تو را در دستِ او ، روزی که من بینم
آن روز، دنیا بر سرم ویرانه خواهد شد
شور و شری بین من و تو روزگاری بود
آن روزهای خوش دگر افسانه خواهد شد
من سعی کردم بهترین باشم برای تو
امروز از من بهتر، آن بیگانه خواهد شد
اما زمین گرد است ، این را خوب میدانم
روزی دلت ،با یادِ من، دیوانه خواهد شد ...!!!
✍ @TextRoom
#شاعرانه
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
دراز است دست فلک بر بدی
همه نیکویی کن اگر بخردی
چو نیکی کنی، نیکی آید برت
بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهانخدای
تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان، نام بد
(حكيم_ابوالقاسم_فردوسي)
✍ @TextRoom
#شاعرانه
غنچه ی بنشسته در اشعار من؛ صبحت بخیر!
چشمهایت هسته ی افکار من؛ صبحت بخیر
خنده ی لبهای تو شیرینی دنیای من
قبلگاه و محرم اسرار من؛ صبحت بخیر!
باز دم های تو شد دم های شورانگیر من
با توام شیرین ترین دلدار من؛ صبحت بخیر!
حس خوب بودنی در عصر سیمانی و سنگ
پیچک پیچیده بر گفتار من؛ صبحت بخیر!
ماه شبهای من و خورشید روز روشنم
بی حضورت هم خدا انکار من؛ صبحت بخیر!
تا که باران میشوی خیس از حضورت میشوم
ای دلیل رویش آثار من؛ صبحت بخیر!
چشمه ی جوشان ایمان منی بی شک ببین!
بنده ی کویت شدن اقرار من؛ صبحت بخیر...
✍ @TextRoom
#شاعرانه
نه چون اهل خطا بودیم رسوا ساختی ما را
که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را
ملائک با نگاه یاس بر ما سجده می کردند
ملائک راست میگفتند اما ساختی ما را
که باور میکند با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را ساختی ما را
به ظاهر ماهیانی ناگزیر از تنگ تقدیریم
تو خود بازیچه ی'اهل تماشا'ساختی ما را
به جای شکر گاهی صخره ها در گریه می گویند
چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را ؟
دل آزردگانت را به دام آتش افکندی
به خاکستر نشاندی سوختی تا ساختی ما را
(فاضل_نظری)
✍ @TextRoom
#شاعرانه
چه دل فریب و خوشایند آفریده شدی
پر از تبسّم و لبخند آفریده شدی
تبسّم تو ملیح است و صحبتت شیرین
گمانم از نمک و قند آفریده شدی
برای این که بیایی دل مرا ببری
نه سرسری، که هدفمند آفریده شدی
نه بوی آب مرا مست کرده بود نه خاک
تو با کدام فرایند آفریده شدی؟
به دست قابل بت ساز های چینی؟، نه
به دست صُنع خداوند آفریده شدی
✍ @TextRoom
#شاعرانه
دلی که پیش تو ره یافت
باز پس نرود
هوا گرفته عشق
از پی هوس نرود
به بوی زلف تو دم می زنم
در این شب تار
وگرنه چون سحرم
بی تو یک نفس نرود..
#هوشنگ_ابتهاج
✍ @TextRoom