eitaa logo
تذکره الاولیاء
11.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
631 ویدیو
102 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️آثار اذان | 📍دعا هنگام اذان قال على - عليه السلام ، اغتنموا الدعاء عند اربع : عند قرائة القران و عند الاذان و عند نزول الغيث و عند التقاء الصفين للشهادة ؛ در چهار زمان دعا را غنيمت شماريد: ۱ - هنگام قرائت قرآن . ۲ - هنگام اذان . ۳ - هنگام نزول باران . ۴- هنگام رو به رو شدن دو لشگر مؤ منين و كفار براى جنگ . 📕(وسائل الشيعه ، ج ۴، ص ۱۱۱۴) 🔺کانال تذکره الاولیاء @tezkar
بر شما باد به قرآن آیت الله حق شناس قال رسول الله صلی الله علیه وآله : اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ ( اصول کافی ج2ص459)( هنگامی که فتنه ها، هم چون پاره های شب تاریک، شما را در خود پیچید، برشماست که به قرآن تمسک جویید) وقتی که شب شما، افق شما تاریک می شود، آی جوانها ! ـ من دست به دامن شما هستم، بخاطر همان روایتها که درباره ی جوانها هست ـ شما سحر ها بلند شوید و بخوانید، ما را هم دعا کنید؛ اما تا اذان نگفتند باید بر خیزی ! آره جانم ! « فیه مصابیح الهدی » چراغهای هدایت را نمی خواهی؟ نمی خواهی ـ انشاء الله ـ به آن غایت سیر استکمالیت برسی؟ اسباب این رسیدن در قرآن است. « و منار الحکمه و دلیل علی المعرفه» دلیل معرفت هم در قرآن هست، چراغ های هدایت در قرآن است. مواعظ 2 ص 109 @tezkar
آیت الله حق شناس آن اشخاصی که در دل شب برمی خیزند، حالا یک ربع، نیم ساعت زودتر از اذان، این کار، آتش ها را خاموش می کند. این کار شما را جزو اهل بیت قرار میدهد. می فرماید : نماز شب اصل ایمان است، دعای شما را در معرض اجابت قرار میدهد، شفیع بین شما و ملک الموت است، مونس و زائر شماست تا روز قیامت، سلامت بدن شما را تأمین می کند. @tezkar
زیارت اربعین آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز از عالمان و استادان نجف بود که همواره در مراسم پیاده روی حضوری پیوسته و جدی داشت. او مقید بود که در تمام ایام زیارت های مخصوص امام حسین(ع) (اول و نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و به خصوص اربعین) پیاده از نجف به کربلا برود و در میان راه، گاهی کف پایش تاول می زد و زخمی می شد؛ ولی باز هم با شور و شوق تمام، به راه خود ادامه می داد و اصرار دوستان را برای سوار شدن به وسیله نقلیه، حتی در قسمتی از راه نمی پذیرفت و چون به نزدیک کربلا می رسید و نگاهش به گنبد و گل دسته های حرم امام حسین(ع) و پرچم سرخ رنگ آن می افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر می شد و مصیبت اهل بیت(ع) را زمزمه می کرد و به سر و سینه می زد و عزاداری و نوحه سرایی می کرد. وی در این سفر، بدون توجه به این که فرزند مرجع بزرگ تقلید، امام خمینی(ره) است، مانند یک طلبه ساده در خدمت همسفران بود و از کمک به آنان دریغ نمی کرد و در هنگام توقف و استراحت نیز به بحث علمی می پرداخت.  آقای محتشمی می گوید: در اوقات صبح، ظهر و شام، نماز به امامت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) اقامه می شد و شب هنگام، پس از نماز مغرب و عشاء، دعای توسل و زیارت عاشورا خوانده می شد. اگر شب جمعه در راه بودیم، دعای کمیل و ذکر مصیبت توسط دوستان انجام می گرفت. از خصوصیات مرحوم حاج آقا مصطفی این بود که هر شب، قبل از اذان صبح برمی خواست و به نماز شب می پرداخت. او بسیار خوش مشرب و خوش مسافرت بود و در سفرها با همراهان دوست و رفیق بود و همواره سعی می کرد به کسی سخت نگذرد و مواظب بود کسی عقب نیافتد و جا نماند. در جلسات گفت وشنودی که اغلب شب ها رفقای همسفر دور هم جمع می شدند، از هر دری سخنی به میان می آمد و حاج آقا مصطفی، پیوسته متذکر بود و زیر لب اذکاری را زمزمه می کرد. در تابستان ها به علت گرمی طاقت فرسای هوا، بعد از اذان صبح حرکت می کردیم و تا دو سه ساعت بعد از طلوع آفتاب، راه می رفتیم؛ سپس در محلی توقف می کردیم و صبحانه و نهار در همان جا صرف می شد و عصر که مقداری از گرمای هوا کاسته می شد، باز حرکت از سر گرفته می شد. محمدحسن رحیمیان، حدیث رویش، ص 149.  خاطرات سیدعلی اکبر محتشمی، ص123 @tezkar
♦️‌بیداری سحر بزرگی می فرمود : بیداری سحر ، خاصیتی دارد که اگر یک کافر هم نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار باشد ، بهتر از هم کیشان خود زندگی می کند. ♦️تذکرة الاولیاء @tezkar
ماموران رضاخان ، براي آنکه بتوانند صداي حق طلب آیۀ الله شاه آبادي ره را خاموش کنند ، منبر او را از مسجد جامع دزدیدند ولی از آن پس ایشان ایستاده سخنرانی می کرد و می فرمود: «منبر سخن نمی گوید اگر می خواهید سخنرانی تعطیل شود ، باید مرا ببرید و من هر روز قبل از اذان صبح تنهایی از منزل به طرف مسجد می آیم ، اگر عرضه دارید آن وقت بیایید و مرا دستگیر کنید » گلشن راز 1و 2 ـ ص455 ♦️ تذکرة الاولیاء @tezkar
عشق و ارادات شهید غلام علی رجبی به امام رضا (ع) غلام علی انس خاصی با امام رضا داشت. در عالم رؤیا دیده بود که در صحن نو، برای امام رضا (ع) زیارت جامعه کبیره می خواند. وقتی مشهد بود کمتر داخل حرم می رفت. اکثر اوقات همان صحن نو می نشست. از ساعت ۱۲ شب تا اذان صبح با خودش خلوت می کرد و دو ساعت مانده به صبح را برای مردم زیارت جامعه می خواند. کم کم دورش شلوغ شد. داخل همین صحن بود که توسل کرد که چهارده قدم به سوی ضریح بردارد و در هر قدم شعری برای حضرت بگوید. قدم بر می داشت و گریه می کرد. حاصلش شد شعر معروف قربون کبوترای حرمت امام رضا /قربون این همه لطف و کرمت امام رضا آخرش هم شهادت را از امام رضا (ع) گرفت: توی صحن گوهر شاد دیدمش. گفت: انشاء الله اذن شهادت را از امام رضا (ع) گرفتم. گفتم: حالا حالا باهات کار داریم. دعای عرفه امسال را باید بخوانی. دو روز مانده بود به عرفه آمد برای خداحافظی و گفت: منافق ها دارند کارهایی می کنند. احتمالا عملیاته. من هم باید بروم. گفتم: پس برنامه عرفه و محرم چه می شود؟ گفت: نمی خواهم از جهاد جا بمانم. احتمالا تا محرم مرغ از قفس پریده. مجموعه یادگاران،جلد ۲۴ @tezkar
اهتمام شهید سید مجتبی هاشمی به نماز اول وقت سید از قبل از انقلاب هم اهتمام ویژه ای به اذان و نماز اول وقت داشت. وقتی اذان می شد. در هر جا که بود فرقی نمی کرد؛ خانه، مغازه و اداره. شروع می کرد به اذان گفتن. در یکی از مصاحبه هایش گفته بود: به آنهایی که می گویند روحانیون در جنگ حضور ندارند می گویم که دو گروهان از نیروهای ما را طلاب قم تشکیل می دهند. در طول شش ماه که از جنگ می گذرد، حتی یک بار هم نماز جماعت را ترک نکرده ایم. چون اعتقاد داریم که نماز ما را حفظ می کند. کتاب آقا مجتبی @tezkar
‍ مرحوم آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی قدّس سره: بدانید و آگاه باشید، خداوند رحمت کند شما را، براستی که اساس طریقت حقیر بر این سه پایه، محکم و استوار است: ۱- غذای حلال ۲- توجه به نماز و حضور قلب در هنگام نماز ۳-بیداری قبل از اذان صبح. منبع: طریقت حاج شیخ، ص۱۵. ♦️ تذکرة الاولیاء @tezkar
شهیدی که امام حسین برایش پیام فرستاد! شهید محمد باقر مؤمنی راد نزدیک اذان صبح در خواب، از امام حسین (ع) یک پیام شفاهی دریافت کرده بود و یک پیام کتبی. پیام شفاهی وعده ملاقات امام حسین (ع) بود و در نامه حضرت نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا میخوانی. وقتی بیدار شد حال بارانی داشت. چند شب بعد شهید شد. امام حسین (ع) آمده بود دنبالش. کتاب خط عاشقی ۱ @tezkar
آیت‌الله میرزا جوادآقا تهرانی(ره) آقا احترام زیادی برای همسرش قائل بود. هروقت فرصت بود در خانه یار و کمک‌کار ایشان بود. گاهی جارو به دست گرفته‌ و حیاط منزل را جارو می‌زد و این در حالی بود که راه‌رفتن با عصا برای‌شان مشکل بود. شبی دیروقت به منزل می‌رسد و متوجه می‌شود کلید همراهش نیست. در هوای سرد در کوچه قدم ‌می‌زند. هنگام اذان صبح که اهل خانه برای نماز صبح بیدار می‌شوند، آقا در می‌زند و وارد خانه می‌شود. سؤال می‌کنند: «چرا زنگ نزدید؟» ایشان می‌گوید: «شما خواب بودید. زنگ من موجب اذیت و آزار شما می‌شد.» اخلاق خانوادگی عارفان، ص 44 @tezkar
زیارت اربعین آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی نیز از عالمان و استادان نجف بود که همواره در مراسم پیاده روی حضوری پیوسته و جدی داشت. او مقید بود که در تمام ایام زیارت های مخصوص امام حسین(ع) (اول و نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و به خصوص اربعین) پیاده از نجف به کربلا برود و در میان راه، گاهی کف پایش تاول می زد و زخمی می شد؛ ولی باز هم با شور و شوق تمام، به راه خود ادامه می داد و اصرار دوستان را برای سوار شدن به وسیله نقلیه، حتی در قسمتی از راه نمی پذیرفت و چون به نزدیک کربلا می رسید و نگاهش به گنبد و گل دسته های حرم امام حسین(ع) و پرچم سرخ رنگ آن می افتاد، بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر می شد و مصیبت اهل بیت(ع) را زمزمه می کرد و به سر و سینه می زد و عزاداری و نوحه سرایی می کرد. وی در این سفر، بدون توجه به این که فرزند مرجع بزرگ تقلید، امام خمینی(ره) است، مانند یک طلبه ساده در خدمت همسفران بود و از کمک به آنان دریغ نمی کرد و در هنگام توقف و استراحت نیز به بحث علمی می پرداخت.  آقای محتشمی می گوید: در اوقات صبح، ظهر و شام، نماز به امامت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) اقامه می شد و شب هنگام، پس از نماز مغرب و عشاء، دعای توسل و زیارت عاشورا خوانده می شد. اگر شب جمعه در راه بودیم، دعای کمیل و ذکر مصیبت توسط دوستان انجام می گرفت. از خصوصیات مرحوم حاج آقا مصطفی این بود که هر شب، قبل از اذان صبح برمی خواست و به نماز شب می پرداخت. او بسیار خوش مشرب و خوش مسافرت بود و در سفرها با همراهان دوست و رفیق بود و همواره سعی می کرد به کسی سخت نگذرد و مواظب بود کسی عقب نیافتد و جا نماند. در جلسات گفت وشنودی که اغلب شب ها رفقای همسفر دور هم جمع می شدند، از هر دری سخنی به میان می آمد و حاج آقا مصطفی، پیوسته متذکر بود و زیر لب اذکاری را زمزمه می کرد. در تابستان ها به علت گرمی طاقت فرسای هوا، بعد از اذان صبح حرکت می کردیم و تا دو سه ساعت بعد از طلوع آفتاب، راه می رفتیم؛ سپس در محلی توقف می کردیم و صبحانه و نهار در همان جا صرف می شد و عصر که مقداری از گرمای هوا کاسته می شد، باز حرکت از سر گرفته می شد. محمدحسن رحیمیان، حدیث رویش، ص 149.  خاطرات سیدعلی اکبر محتشمی، ص123 @tezkar