هدایت شده از شعله ی طور
♦️هوالعلی العظیم♦️
خدا رحمت کند آن ولی الهی را که می فرمود اینکه گفته اند:
"کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"
یعنی باید نتیجتا خودت بفهمی که هر روز از روزهایی که در برابرت قد علم میکند و چالشی جدید از ترکیب اسماء را در برابرت به رشته می کشد یک سیدالشهدایی در آن روز هست و یک یزیدی که تو در حال ایجاد حاکمیت برای آن هایی.
♦️آیا قبول داریم برهوت زمین وجود ما سالهاست پادشاه خویش را گم کرده است؟
چه بسا سوزش دل ها و اشک ها در این عزای سیدالشهدا بی نسبت با آن نباشد که باطن ما طالب تاج گذاری پادشاه خویش در سرزمین دل است.
نکند ما طوری عمل کرده ایم که هر روز خالق گودالی بوده باشیم و قتلگاهی را به راه انداخته و مایه ی شادی یزید روز و دورانمان بوده باشیم.
سلطنت اباعبدالله بر دلها در این مجالس با اشک و توجه به ساحت او محقق می شود و چه کارکرد شگفتی دارد.
چه بسا در رویا یا بیداری ببینیم که تاجی از آسمان بر سر سالار شهیدان قرار می دهند.این دیدن مربوط به سرزمین ماست وگرنه
او که پادشاه عالم حقیقت بوده و هست، مهم این است که مالک و تاجدار سرزمین دل ما کیست؟
♦️انسان مختار و قوی است و این اختیار به او اجازه میدهد حاکم این سلطنت را خود انتخاب کند.
کربلا نقشی از این حقیقت در پرده ی زمان و مکان بود تا انسان بداند در طبقات وجود تمام نقوش قابل تکرار و بدون زوالند.
اگر اجازه ی اشک ریختن داریم،بدانیم که اباعبدالله علیه السلام هجده هزار نامه از کوفه ی دلمان برای ما نوشته است تا مالک سرزمینمان باشد اما این وابسته به خواست ماست.دعوت از او برای حاکمیت خود در این سرزمین مسبوق به خواسته و لطف و عنایت اوست اما پایبندی به آن دعوت و شکیبایی در تطبیق وجود خویش با آن همه نامه که از او بر دستان ما نقش بست چیزی بود که برای معدودی از کوفیان و برای عده ی قلیلی از ما رخ می دهد.دعوت از او به اوست و او کار خویش را به درستی انجام میدهد،این ما هستیم که در حین کار اعتماد را از دست داده و از حکومت او پشیمان می شویم.
اگر حسین علیه السلام را پادشاه این برهوت قرار دادیم او اباعبدالله(پدر بنده گان خدا) است و با خود حکومتی را در مملکت هستی مان به راه می اندازد که وزرای آن ابالفضل العباس و علی اکبر سلام الله علیهما با تشکیلاتی اعجاب آور خواهد بود که خود بهتر می دانند این زمین را چه طور از برهوت به لاهوت مبدل کنند.
♦️این دارایی و فرصت در برابر ماست و تحقیقا زمان بردار نیست .
اگر او حاکم گشت ایام ذیل وجود او معنا خواهند شد،چرا که یوم ها یا بهتر بخوانیم تجلی ها،هستی خویش از او میگیرند و داستان "کل یوم هو فی شان" در منظر شهود برای انسانِ تحت حاکمیت خویش را،طور دیگری به نمایش میگذراند.
♦️شبهای قدرِ محرم را دست کم نگیریم و این خواسته را مستقیما از حضرت صدیقه سلام الله علیها بخواهیم تا عصر عاشورا تاجگذار سیدالشهداء در این برهوت های وجودمان باشیم.
خوشا آنان که این حکومت را حداقل در عرصه ی مثال خویش می بینند.
مافوق آن که مشتهای اولیاست...
♦️المکتوبات فی النجف الاشرف
@m_h_esfahani
هدایت شده از شعله ی طور
25.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احوال حداث الحسین علیه السلام در روز محشر
♦️المکتوبات فی النجف الاشرف
@m_h_esfahani
🔻ان الحسین عبرة کل مومن
وقتی ذکر امام حسین(علیه السلام) را کردید، به اندازه ی پر مگس که این چشمتان تر شود، خداوند در هیچ کس نمی گذارد ذره ای از گناه باقی بماند الّا اینکه می بخشد.
نمی دانم قلبت راحت می شود وقتی گریه می افتی یا نه؟
هیچ تجربه کردی برای امام حسین(علیه السلام) گریه می افتی، دیگر ذهنت هیچ جا نیست، جای آلوده نیست.
طریق محبت؛ ص۸۸
@tezkar
هدایت شده از شعله ی طور
بسم الله الرحمن الرحیم
محترم دار دلم کاین مگسِ قندپَرست
تا هواخواهِ تو شد فَرِّ هُمایی دارد
از عدالت نَبُوَد دور گَرَش پُرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
نغز گفت آن بتِ ترسابچهٔ بادهپرست
شادیِ رویِ کسی خور که صفایی دارد
♦️برای دوستان گفته ام و بارها نوشته ام:
در مشکلات از تقدیم هفتاد مرتبه سوره ی حمد به روح مرحوم آیت الله قاضی غافل نشوید.
بزرگی میفرمود سوره ی حمد به سرعت در عالم برزخ برای اموات هضم شده و تبدیل به نعمات محسوسی می شود که ویژه متوجه شما می شوند.حساب این مرد الهی که جداست اگر میخوانید بدانید خواسته است که به یاد بیفتید و بخوانید.
ما را هم از دعای خیر فراموش نفرمایید
#وادی_السلام
@m_h_esfahani
هدایت شده از شعله ی طور
دعایی شگرف،کارساز،کم نظیر و از اسرار علوم اهل بیت علیهم السلام
♦️دعای علوی مصری♦️
💠سید بن طاووس رحمه الله در «مهج الدعوات» نقل می فرماید؛
دعای معروف به دعای علوی مصری برای هر کار سخت و بزرگ خوانده می شود.
ابوالحسن علی بن حمّاد بصری گفت: ابوعبداللَّه حسین بن محمّد علوی به من خبر داد که: محمّد بن علی علوی حسینی مصری برایم گفت: از جانب من نزد حاکم مصر شکایت شد از قدرت او بیمناک شده و حزن و اندوه وجودم را فرا گرفت، و ترسیدم که راه رهایی نداشته باشم، قصد زیارت موالی و اجداد طاهرینم را کردم، و به حائر مولای ما ابو عبداللَّه الحسین علیه السلام وارد شدم، از ترس غلبه حاکم مصر به حرم باصفای حضرت پناه برده و در آن مکان شریف پناهنده شدم.
مدّت پانزده روز در جوار حائر حسینی علیه السلام بودم و شب و روز به دعا و زاری مشغول بودم، روزی در حالی که میان خواب و بیداری بودم قائم و صاحب زمان و ولی خدای رحمان صلوات اللَّه علیه در نظرم جلوه گر شد و به من فرمود: فرزندم! از فلانی ترسیدی؟
عرض کردم: آری،او می خواهد مرا بکشد؛ و چنین و چنان کند، من بر آقایم پناه آورده ام تا از آنچه برای من اراده کرده شکایت کنم، و او مرا از دست آن ظالم برهاند.حضرت فرمود: آیا پروردگار خود و پدران گرامت را با دعاهایی که پیغمبران سلف در شدّت و سختی می خواندند و خدا سختی را از آنان بر می داشت، نخوانده ای؟
عرض کردم: کدام دعا است تا بخوانم؟
فرمود: شب جمعه برخیز و غسل کن و نماز شب بخوان، چون سجده شکر را بجای آوردی در حالی که بر سر دو زانو نشسته ای این دعا را بخوان.
او ادامه می دهد: حضرت پنج شب متوالی تشریف می آوردند در حالی که من میان خواب و بیداری بودم و این دعا را برای من تکرار می فرمود، تا اینکه حفظ کردم. شب جمعه تشریف نیاورد، برخاستم و غسل نموده و لباس هایم را عوض کردم و عطر استعمال نمودم، و نماز شب را خواندم و بر سر دو زانو نشستم و خدای را با این دعا خواندم. شب شنبه حضرت با همان هیئتی که شب های پیش تشریف می آورد، آمد؛ رو به من کرد و فرمود: ای محمّد! دعایت مستجاب و دشمن تو کشته شد، و پس از تمام کردن دعا خداوند او را به هلاکت رساند.
او ادامه میدهد: چون صبح شد قصدی جز وداع با موالیان خود (علیهم السلام) و حرکت به سوی خانه ای که از آن فرار کرده بودم نداشتم؛ چون مقداری راه رفتم ناگاه قاصدی از جانب فرزندانم با نامه ای آمد و گفت: مردی که از ترس او فرار کرده بودی به هلاکت رسید، او عدّه ای را برای مهمانی دعوت می کند، مهمانان پس از صرف شام و پذیرایی پراکنده می شوند، او با نوکران خود همانجا می خوابد، بامدادان خبری از او نمی شود، به خانه او می روند، چون لحاف را از روی او برمی دارند می بینند سرش را از قفا بریده و خونش جاری است. این قضیه شب جمعه اتّفاق افتاده و نمی فهمند چه کسی این کار را کرده است. فرزندانم پیغام داده بودند که سریعاً به خانه بروم.
موقعی که به منزل رسیدم و از قتل و ساعت اتّفاق آن پرسیدم درست همان موقعی را گفتند که من دعا را تمام کرده بودم.
💠علی بن حمّاد گوید: من این دعا را از ابو حسن علی علوی عریضی گرفتم، او از من خواست که این دعا را به کسی که مخالف مذهب ائمّه معصومین علیهم السلام است و از عقیده او خبر ندارم ندهم، امّا دوستان آل محمّد علیهم السلام می توانند از این دعا بهره ببرند.
دعا نزد من بود، من و برادرانم بر آن دعا مواظبت می کردیم، روزی یکی از قضات اهواز از بصره نزد من آمد، من او را می شناختم، او نیکوئی های زیادی در حقّ من کرده بود، و گاهی من به او نیازمند می شدم و به نزد او می رفتم و نیازم را برطرف می کرد، ولی او از مخالفین مذهب ائمّه علیهم السلام بود.
سلطان وقت حکم دستگیری او را صادر کرده و او را بیست هزار درهم جریمه کرده بود، دلم بر او سوخت و در حق او دلسوزی کردم و دعا را به او دادم، او دعا را خواند یک هفته نگذشته بود که سلطان بدون وساطتِ کسی، او را آزاد کرد و جریمه را به او بخشید و با احترام او را به شهر خود برگرداند، من او را مشایعت کردم و به بصره برگشتم.
♦️شایسته است این دعا برای آزادی امام عصر عج الله از اعمال دیو جبار نفوس خودمان و تمامی ظالمان عالم خوانده شود،چرا که تا وقتی ما با درستی اعمالمان او را نخواهیم و پا در دایره ی قتل نفس نگذاریم، او نخواهد آمد.
♦️در این برهه چه بسا اگر جمعیت کثیری از مومنین مشغول به این دعا با تکرار آن شوند و از خدای متعال نابودی اسرائیل و آزادی فلسطین اشغالی را طلب کنند خداوند متعال در تقدیر و سرنوشت این نابودی تعجیل بفرماید.
♦️اگر دستتان رسید این برادر کوچک را از دعای خیر برای رفع جمیع مشکلات فراموش نکنید که سخت محتاج هستم
المکتوبات فی النجف الاشرف
@m_h_esfahani
هدایت شده از شعله ی طور
دوستان توجه کنند.🔻
علی بن حماد در ادامه می گوید:
پس از چند روز دنبال دعا رفتم پیدا نکردم، همه کتاب هایم را جستجو کردم اثری از آن ندیدم. نسخه ای از این دعا نزد ابومختار حسینی بود از او خواستم، او نیز گشت و پیدا نکرد، ما تا بیست سال دنبال این دعا بودیم و پیدا نمی کردیم، فهمیدم که این مجازاتی از خدای متعال است، چون من بر خلاف سفارش علوی مصری عمل کرده بودم و دعا را به قاضی که مخالف مذهب ائمّه علیهم السلام بود، داده بودم. بعد از بیست سال
آن را در میان کتاب هایم پیدا کردم، حال آنکه پیش از آن بارها آنجا را جستجو کرده بودم.
سوگند یاد کردم و با خود عهد نمودم که این دعای شریف را ندهم مگر به کسی که اطمینان به مذهب او دارم که معتقد به ولایت آل محمّد علیهم السلام است، و از او هم عهد و پیمان بگیرم که به مخالف مذهب ندهد، از خدا یاری طلبیده و بر او توکل می نمایم.
آیت الله حق شناس
به شما عرض کرده ام : دنیا تعلقات است آقا جان! و گرنه کسی ممکن است پول هم داشته باشد، اما تعلق نداشته باشد، چو انفاق فی سبیل الله می کند، این معلوم می شود که دل بسته دنیا نیست. تعلقات را باید قطع کنی، مثلا تعلق و دلبستگی به مال، حالا مال را دوست دارم، برای اینکه می خواهم فی سبیل الله انفاق کنم؛ اما حالا گم شد، خوب به جهنم که گم شد، باز دو مرتبه پرودگار می دهد، چرا ناراحت و غصه دارمی شوی؟ این تعلق نباید باشد، همین ها را باید بزنی و قطع کنی داداش جان! فهمیدی؟ اگر ببینم در دل بنده ی من محبت دنیا و آخرت نباشد،« مَلَاتُهُ مِن حُبی» قلب او را از محبت خودم پر می کنم
خواهی وصال دوست « عمانی»؟ در آن بکوش
و از هر چه غیر اوست تو باید جدا شوی
کتاب مواعظ 2 ص 252، 253
@tezkar
تابلویی هشدار دهنده
استاد بزرگوارمان، عارف کامل، مرحوم آیه الله پهلوانی در اطاق خود، مقابل محل جلوسشان تابلویی را نصب کرده بودند که این جمله بر آن نقش بسته بود که :
«ای هیچ، بهر هیچ، بر هیچ مپیچ»
و این تابلو هشدار و مذکری بود برای هر کسی که در محضر ایشان حاضر می شد و چشمش به آن می افتاد که باید باد موهوم را از سرت بیرون کنی و به دام مباهات و خود ستایی و خود بر تربینی نیفتی.
استاد عزیزمان، مرحوم عارف واصل آیت الله آقا سید عبدالله جعفری تهرانی می فرمودند:
در شبهای قدر، مرحوم آیه الله حاج اقا حسین فاطمی که از تلامذه برجسته عارف کامل، مرحوم آیه الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بود، زار زار می گریست و خدای سبحان را مورد خطاب قرار می داد و می گفت:
«ای همه چیز! چه خواهی کرد با هیچ؟!»
ساحل بقا ص 395
@tezkar