eitaa logo
[ تینـو ]
560 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
1 فایل
• ما همه تینو به آمدنت. همه‌جا سراب است جانِ جهان... سیرابمان کن! تینو، تشنه را گویند... ما همه تشنه به قدوم سبز یک مهربانیم :)
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5805337625615139640.mp3
5.35M
به من که نوکر توام ثواب میدهد حسین :) صدا که میزنم حسن جواب میدهد حسین :)
پدر من تو یه کارخونه ای مشغوله که خیلی کارش با خاک و اینهاست بعد خستگی و خشکی دهان و سر پا ایستادن از هشت صبح تا هفت غروب و .. تموم این ها هست !
یه عده اومدن دایه مهربان تر از مادر شدن گفتن آقا بیکاری ها ! روزه نگیر حالا ، چی میشه ؟ می ارزه این همه خستگی ؟
بعد یه عده هم اومدن گفتن امسال کرونا هست میگن فضای دهان نباید خشک بشه باید اب زیاد خورد امسال رو بیخیال روزه بشو
پدر من خیلی کم حرفه خیلی خیلی ! یعنی من هم که حرف میزنم با ایشون خیلی مختصر و مفید جواب میدن و همیشه میگن خودت عقل داری ببین عقلت چی میگه ...
جواب همه ی این ادمهارو همیشه با همین دو جمله میدن | وظیفمه ، خود خدا هم هست | یعنی دیگه خیلی بحث نمیکنن خیلی توضیح نمیدن
حالا بگذریم . همه ی اینهارو گفتم که بگم ۱۵ روز گذشت تموم این مدت پدر سر کار رفتن و اومدن با تموم سختی‌ها روزه داری هم کردن کرونا هم نگرفتن ؛)
به اونهایی که روزه نگرفتن میخواستم فقط بگم روسیاهی و شرمندگی شون در خونه خدا واسشون میمونه !
اخه اونها هیچوقت نفهمیدن | وظیفه | یعنی چی ! و اینکه | خدا هست | یعنی چی !
دقیقا همینه ... ما خدارو اندازه ی تموم نگرانی هامون نشناختیم .
اگه شناخته بودیم یه لبخند از اون لبخندایی که بابام تو اووووج استرس مامانم میزنه و میگه | خدا هست | میزدیم :)))
یه موقع هایی لازمه یکی بزنه در گوشمون و بهمون بگه چته سرتو انداختی پایین داری همینجوری واسه خودت میری ! تو صاحب داریا :)))
حتی گاهی اوقات پیش میاد بین دعاهام میگم خدایا من تو کار خودم موندم ! خودت درستم کن ...
در خاطرات شهید تهرانی مقدم هست میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیه‌س. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید... وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به در بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد. + امام رضا گره سخت رو تو دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه! [ حاج حسین یکتا ]
میگویند تقوا از تخصص لازم تر است آن را می پذیرم اما میگویم آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست ! [شهید چمران ]
4_5859355210253600728.mp3
6.7M
کجا میمیرم ؟ فکرش منو میسوزونه :)) + یه سال میرسه که سال اخر منه ...
حاج قاسم ... علی الدنیا بعدک العفا !
خدایا ما دیگه خسته شدیم از این بیانیه های صبحگاهی رحم کن ...
چه بد کرداری ای چرخ...
سرِ کین داری ای چرخ!...
• یقینا کله خیر •
اخرین نماز صبحیه که اقا سر پا برمیگرده خونه ...
چیکار کردیم تو این همه مدت که امشب رومون بشه از خدا بخواییم تو پرونده مون چی بنویسه ، چی ننویسه ؟
جدی جدی شب قدر رسید و ما هنوز همون آدمای بدرد‌نخور درگاه باری تعالی هستیم. الله الله.
اصبغ بن نباته میگوید : ما شب را نزد علی(ع)بیدار می ماندیم و هر شب تعدادی از ما ، با ایشان هم صحبت میشدند و شب دیگر نوبت اصحاب دیگر میشد نوبت من ، شب جمعه ، نوزدهم ماه رمضان بود پس آن شب من و اصحابی که با من بودند نزد حضرت بودیم تا آن که از شب چندین ساعت گذشت ... آن گاه به خانه های خود بازگشتیم هنگام سحر از خانه بیرون امده بودم که با آن حضرت نماز صبح بخوانم دیدم چراغ ها همه جا را روشن کرده است و مردم می‌گویند امیرالمومنین، علی کشته شد. [ شرح الاخبار ج۲ ص۴۳۵ ]
وقتی آن دو بزرگوار به مسجد رسیدند دیدند مردم نوحه و فریاد می‌کنند و می‌گویند وا اماماه! وا امیر المومنیناه! به خدا سوگند! کشته شد آن امام عابد و مجاهدی که هرگز بر بت سجده نکرد و شبیه ترین مردم به رسول خدا بود امام حسن و امام حسین وقتی ضجه مردم و فریادهای انان را شنیدند ، فریاد زدند وا ابتاه! وا علیاه! ای کاش مرده بودیم و این روز را نمیدیدیم وقتی آن دو امام مبین داخل مسجد شدند و به نزدیک محراب آمدند دیدند پدر بزرگوارشان در محراب افتاده و ابو جعده به همراه جماعتی میخواهند آن حضرت را بلند کنند تا با مردم نماز را اقامه نماید اما حضرت توانایی آن را ندارند ... [ شهید تنها ص۱۴۰ ]
امام چشم گشودند و دیدند امام حسن (ع) گریان است ؛ پس فرمودند ای فرزندم! ای حسن! این گریه برای چیست؟ ای فرزندم! از امروز دیگر برای پدرت، ترس و اندوهی نیست. اکنون جد تو محمد مصطفی و خدیجه و فاطمه و حوریان بهشت، گرد پدر تو آمده اند و به انتظار او میباشند پس راحت و شادمان باش و از گریه دست بردار که به خاطر گریه ی تو فریاد ملائکه به سوی اسمان بلند است ای فرزند! ایا برای پدر خود غمگین و اندوهناکی و میگریی؟ در حالی که خود نیز بعد از من مظلومانه و با زهر ستم کشته خواهی شد و برادرت نیز مظلومانه و از روی ستم با شمشیر کشته خواهد شد و هر دوی شما به جد و پدر و مادر خود ملحق خواهید شد .‌.. [ شهید تنها ص۱۴۲ ]
دیگه از فردا صبح باید بخونیم یتیما با ظرف شیر ...
4_5911227772260319339.mp3
7.75M
یتیما با ظرف شیر در خونه ی امیر ...
یا اهل العالم! قد قُتِل المرتضی...