eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.4هزار دنبال‌کننده
108.9هزار عکس
118.7هزار ویدیو
4.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین فیلم ها از جشنواره سگ در عربستان سعودی / خشم اندیشکده های آمریکایی از حماقت سعودی شاید برای شما سوال باشد در شرایطی که غزه درگیر یک فاجعه جهانی است ، واکنش غرب نسبت به عیاشی و رقاصی و سگ بازی ریاض که هدفش سانسور تحولات فلسطین است چیست.@tofirmo🌷🌷🌷🌷🌷
🔻امام جمعه نجف اشرف: ❇️ آتش‌بس به مثابه شکست اسرائیل است ◻️رویای صهیونیستی به پایان رسیده و اسرائیل در شرف نابود شدن است 🎥 خبرگزاری‌حوزه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷@tofirmo
مردی و مردانگی باتوست ای چادر به سر قبل از اربابم حسین، نعم الامیری مادرم 🌹🌹🌹@tofirmo
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن مجلس این کلیپ را دیده سن بازنشستگی را افزایش داده 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسجد نباید از حضور بچه ها خالی باشه!!!
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ورود ۲۰۰ کامیون کمک‌رسانی به نوار غزه 🔹در نخستین روز آتش بس ۲۰۰ کامیون کمک‌رسانی از گذرگاه رفح وارد نوار غزه شدند.🌷🌷🌷🌷@tofirmo
💢غلط زیادی که جریمه ندارد! چوپانی گله را به صحرا برد ؛ به درخت گردوی تنومندی رسید . از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان باد سختی در گرفت ، خواست فرود آید ، ترسید. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد... از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: «ای امام زاده گله ام نذر تو ، از درخت سالم پایین بیایم.» قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت:«ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم» ... قدری پایین تر آمد. گفت:«ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها ر ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم .» وقتی کمی پایین تر آمد گفت : «بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو ، پشمش مال من به عنوان دستمزد.» وقتی پایش به زمین رسید نگاهی به امامزاده انداخت و گفت: «مرد حسابی چه کشکی چه پشمی، من یک غلطی کردم. غلط اضافه که جریمه ندارد.🌷🌷🌷🌷@tofirmo
💢از دل برود هر آن که از دیده برفت...😂 ملا دلباخته دختر کدخدا شده بود. او از هر فرصتی برای ابراز عشقش استفاده می‌کرد. روزی از جانب عموی ملا نامه‌ای رسید که وضع او را ناگوار توصیف می‌کرد. درنتیجه پدر ملا وی را برای پرستاری و مراقبت از برادرش به محل زندگی او در شهری دور فرستاد. ملای عاشق پیشه، برای اثبات دلدادگی خود و اینکه دخترک را هرگز فراموش نخواهد کرد به وی قول داد هر روز برایش نامه بنویسد. از آن به بعد هر روز نامه‌رسان درِخانه ی کدخدا را دق‌الباب می‌کرد. دختر کدخدا نیز برای دریافت نامه ،خود را شتابان به درب منزل می‌رساند. به نظر شما این داستان چه فرجامی داشت؟ آیا ملا به وصال یار رسید؟! بله… بالاخره نامه‌نگاری روزانه اثر خود را گذاشت و دختر کدخدا ازدواج کرد. اما نه با ملا… بلکه با نامه‌رسانی که هر روز او را به واسطه ی نامه‌های ملّا می‌دید.😂🌷🌷🌷🌷🌷@tofirmo
💢هوس داشتن اسب جوانی قطعه زمینی را که از پدرش به ارث برده بود به هوس داشتن اسبی زیبا فروخت و با پول آن یک راس اسب خرید. دوست عاقل او چون شنید گفت: زمینی که هر ساله به تو جو می داد فروخته ای و به جای آن اسب خریده ای که هر روزه از تو جو میخواهد...🌷🌷🌷🌷@tofirmo