✅جواب کامل شبهه ↘️↘️
👈 ما برای اثبات اینکه در آن زمان برای خانه ها درب وجود داشته، نه حصیر و پارچه یک دلیل قرآنی و دو روایت از روایات معتبر نزد اهل سنت نقل میکنیم:
پاسخ اول:
قرآن کریم در سوره مبارکه نور اشاره میکند که شما اجازه دارید از غذای خانه کسانی که کلید منزل آنها را دارید بخورید…
⬅️حال اگر خانه های آن زمان به جای درب، پارچه و حصیر داشتند آیا کلید در آن معنا دارد؟
پاسخ دوم:
در کتاب صحیح مسلم که معتبر ترین کتاب روایی اهل سنت است آمده که پیامبر دستور داده بودند که (شبها درها را ببندید.)
از این دستور پیامبر روشن میشود که منظور درب واقعی در آن زمان وجود داشته و گرنه مگر معنا میدهد که درب پارچه ای و حصیری را بست.[جلد ۶ صفحه ۱۰۵ حدیث]
پاسخ سوم:
همچنین در کتاب معتبر دیگر اهل سنت یعنی صحیح بخاری آمده است که:
«راوی می گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟»
پاسخ میگیرد که: «یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است».
⬅️⬅️در اینجا دیگر تصریح شده که جنس درب خانه عایشه از چوب بوده. پس معلوم میشود که در آن موقع نیز درب چوبی وجود داشته
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری_دانشجویی
√ وقتی دم از اهل بیت علیهمالسلام میزنیم و نمیدونیم داریم خودمون رو مسخره میکنیم.
🎙 استاد شجاعی
✅پاسخ کامل شبهه ↘️↘️
👈 اولا :باید بدانیم که، باز کردن درب برای زنان حتی در حضور مرد عملی مخالف غیرت مردانه نبوده چنانکه در موارد متعددی داریم که پیامبر اسلام در خانه حضور داشتند و همسرشان درب را باز کرده که به عنوان مثال چند نمونه را ذکر میکنیم
⬅️ابن عساکر در جلد چهل و دوم کتاب تاریخ دمشق آورده که
پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومی فافتحی له»؛
یعنی «ای ام سلمه! برخیز و در را باز کن».
🖤همچنین در جلد اول کتاب احتجاج طبرسی ص ۲۹۲ آمده است که:↘️
روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که حضرت علی(ع) در زدند و پیامبر(ص) به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او باز کن».
همانطور که در این موارد ملاحظه کردید متوجه میشوید که باز کردن درب توسط زنان در حضور مردان عمل خلاف غیرت و خلاف عرفی نبوده و حتی در منزل پیامبر هم اتفاق می افتاده.
⬅️⬅️دوما :علاوه بر اینها کسی در منزل را باز نکرد ❌ولی بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا سلامالله علیها
برای اینکه حجت را بر مهاجمان تمام و آنها را از درب خانه دور کنند به درب نزدیک شدند،تا بلکه شرم کنند و از عمل شیطانی خودشان دست بکشند.
❤️ كريم ترين مردم
عربى بيابان نشين وارد مدينه شد و از كريمترين مردى كه در آن ساكن است جويا شد، او را به حضرت امام حسين عليه السلام راهنمايى كردند، عرب وارد مسجد شده، حضرت را در حال نماز ديد؛ در برابر حضرت ايستاد و شعرى به اين مضمون سرود:
آنكه بر در خانه ات حلقه كوبد، اميدش نا اميد نمی گردد، تو عين جود و سخايى و تو تكيه گاهى، پدرت هلاك كننده طاغيان نافرمان بود، اگر شما نبوديد دوزخ بر ما منطبق بود.
حضرت به آن عرب سلام كرد و به قنبر فرمود: از مال حجاز چيزى باقى نمانده؟ گفت: آرى، چهار هزار دينار، فرمود:آن را بياور كه او از ما به آن مال سزاوارتر است سپس رداى مباركش را از دوشش برداشت و دينارها را در آن پيچيد و دست باكرامتش را به سبب حياى از آن عرب از روزنه در بيرون كرد و شعرى به اين مضمون سرود:
اين مال را از من بگير كه من از تو پوزش می خواهم، بدان كه من نسبت به تو مهربان و دوستدارم، اگر حكومت در اختيار ما بود باران جود و سخاى ما بر تو فرو می ريخت ولى حوادث زمان امور را جابه جا می كند و فعلًا دستِ دهنده ما تنها همين اندك را می تواند انفاق كند.
عرب، مال را گرفت و به گريه نشست، حضرت فرمود: شايد آنچه را به تو عطا كردم كم و اندك است، گفت: نه، گريه ام از اين است كه خاك چگونه اين دست دهنده را خواهد خورد!
المناقب، ابن شهر آشوب: 4/ 66؛ بحار الأنوار: 44/ 190، باب 26، حديث 2.