فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ عملی در قیامت اثر ندارد الّا یک عمل!
🎙 حجتالاسلام #پناهیان
با ما در طلوع همراه باشید
https://eitaa.com/tofirmo
🌻🌻🌻طلوع🌻🌻🌻
87.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹چرا خداوند جلوی ظلم را نمیگیرد؟
🎙حجت الاسلام استاد #رنجبر
#ظلم
با ما در طلوع همراه باشید
https://eitaa.com/tofirmo
🌻🌻🌻طلوع🌻🌻🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔😭
با ما در طلوع همراه باشید
https://eitaa.com/tofirmo
🌻🌻🌻طلوع🌻🌻🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر عزیز
همه منتظر نگاه انگشت و دستور شما هستیم
فراخوان اربعینی✅
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🍃مزین شدن گل وجودتان به شمیم روح نواز حسینی و سفر به دیار نور، گوارای وجودتان؛ زندگی تان حسینی و مکتبتان علوی.پیاده روی اربعین یکی از بزرگترین و مهمترین رویدادهای مذهبی است. هر ساله جمعیت عظیمی از زائران سراسر کشور و جهان به سمت کربلا حرکت میکنند. این پیاده روی نشان دهنده عشق و ارادت زائران به امام حسین (ع) و یاران باوفایش است که در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسیدند.حال که این مهم برایتان به واقعیت پیوسته از شما خواستاریم لحظاتتان را با دوستان خود در کانال طلوع در غالب عکس یا ویدئو با نام خودتان به اشتراک بگذارید،و به آیدی زیر ارسال کنید.منتظر خاطره سازی های شما زائران عزیز هستیم.
@tofirmo
یا درپیام رسان ایتا به خط0992 427 8284 ارسال فرمائید.
@tahlilgar_siasi __«.mp3
7.81M
بحران روسیه، نا آرامی ها در ونزوئلا، باز شدن محور الجزایر
#مستند_داستانی_امنیتی_کوتاه
سال 95 وسیروز قبل از اربعین بود که من و حسین و رسول و چندنفر از همکارانم در واحد ضدجاسوسی و ضد تروریسم ستاد، طی ماموریتی به عراق رفتیم. یکی از ماموریتهای ما این بود که در پوششهای مختلف مستقر بشویم و چهره زنی کنیم.
خیانت برخی از افسران عراقی در زمان حضور داعش بیش از حد بود و چون که نزدیک اربعین بود، هراتفافی محتمل بود.
یک هفته قبل از اربعین از بالا به من دستور دادند که از کربلا خارج میشوی و میروی به سمت سامراء و در فلان نقطه مستقر میشوی!
فورا با یکی از همکاران و با یک خودروی پرادو عازم شدیم سمت سامراء!
اما...
شب اربعین شد
من در 2 کیلومتری حرم ایستاده بودم و گاهی هم برخی خیابانها را قدم میزدم و مشغول چهرهزنی بودم.
در حین مأموریت، به یک نفر مشکوک شدم. وقتی نگاهم به او افتاد، زیر نظرش گرفتم تا اینکه رفت و در گوشهای از خیابان روی جدول پیاده رو نشست. خیلی نامحسوس او را زیر نظر و زیر چتر امنیتیام گرفتم.
به مرصاد که به دستور سازمان از کربلا به سامراء آمده بود، با اشارهای هشدار دادم که حواسش را جمع کند.
اما سوژه...
نیم ساعتب گذشته بود که دیدم مرد عرب که محاسن بلندی هم داشت و دشداشه مشکی پوشیده بود وَ روی دشداشهاش کاپشنی هم پوشیده بود، کمی دست به محاسن و دستار سرش کشید از جایش بلند شد.
به مرصاد که حالا به من نزدیکتر شده بود و سوژه را چهار چشمی زیر نظر داشت، اشارهای زدم که باید برویم دنبالش.
مرد عرب که لاغر اندام بود، لحظه به لحظه به حرم نزدیکتر میشد.
یک لحظه احساس کردم طبیعی راه نمیرود و برخلاف زمان نشستن روی زمین، لباسش حالا کمی گشادتر به نظر میرسد. چون موقع نشستن لباس جمع میشود و نمیشود به خوبی تشخیص داد.
حالا داشتم یقین میکردم که فیسآف کرده و حالت لباس این مرد طبیعی به نظر نمیرسد و به جثهاش نمیخورد.
اما اینکه این آدم چطور با خیانت برخی افسران عراقی حالا به 2 کیلو متری حرم رسیده بود هم بماند.
یک ایست بازرسی بود که نمیخواستم به او به آنجا برسد. چون فاجعه بود. احساس میکردم این آدم میتواند عامل انتحاری باشد...
مرصاد کمی دورتر از من و از پشت سرم حرکت میکرد تا من را کاور «تامین» کند و درصورت لزوم، سایه سوژه شود.
مظنون عرب، مجددا به سمت پیاده رو رفت و کنار یک مغازهای که کرکرهاش پایین بود نشست. حواسش فقط به سمت مسیر حرم بود.
یقین داشتم در زیر لباسش خالی از سلاح یا جلیقه نیست. چون برآمدگی دور کمرش را میتوانستنم به خوبی ببینم.
رفتم نزدیکش و به آرامی نشستم.
خلاصه بعد از سالها کارهای اطلاعاتی و امنیتی و عملیاتی در داخل مرزها و بیرون از مرزها، میدانستم که نسبت به چه کسی باید حساس شد.
کمی به او نزدیکتر شدم، همینطور مرصاد.
مرد عرب خودش را جمع کرد. معلوم بود ترسیده.
احساس کردم دستش را دارد آرام آرام به سمت جیبش میبرد تا چیزی را خارج کند.
نزدیک تر شدم.
حساس تر شدم.
استرس گرفتم...
دیدم دستش را کامل به داخل جیبش برد
همزمان بلند شد
الله اکبر بلندی گفت...
چشمانم گرد شد
مرصاد منتظر حرکت من بود...
مرد عرب دستانش را که بیرون آورد
ریموت را در دستانش دیدم...
او یک کیس انتحاری بود...
خودم را فورا بر روی او انداختم. طوری که سر هر دویمان خورد به کرکره مغازه.
زائران وحشت زده بودند...
فورا مچ دست سمت چپش را که ریموت در آن بود، به زور بازش کردم و مرصاد با اسلحه بالای سرش حاضر شد و با لگدی محکم به صورتش کوبید. ریموت را گرفتم و گذاشتم در جیبم...
برشگرداندم و فورا به دستانش دستبند زدم و سپس با بچههای حشدالشعبی که نزدیکمان بودند هماهنگ شدیم تا منطقه را خلوت و سوژه را به جای امن و خلوتتری جهت از کار انداختن جلیقه ببرند.
لحظه بردن سوژه، لبخندی تحویلم داد...
بچههای حشد او را بردند و حدود 500 متر از ما فاصله گرفتند تا اینکه صدای یک انفجار، تمام وجودم را به هم ریخت...
نیروی انتحاری داعش، عمل کننده از راه دور داشت...
ریموت از راه دور توسط هادی ِ نیروی اجرایی عملیاتِ انتحاری، زده شد...
5 تن از بچههای حشد شهید شدند...
#اربعین
#سامراء
#امنیتی
🔴سخنگوی وزارت خارجه ایران خطاب به تروئیکای اروپایی: برای استفاده از حق مان مبنی بر پاسخگوی به تجاوز رژیم صهیونیستی از کسی اجازه نمیگیریم.
🇮🇷
🔴سوابق وزیر پیشنهادیِ بهداشت؛ حمایت از فتنه تا تهمت مهندسی انتخابات
♦️محمدرضا ظفرقندی در سوابق خود نشان داده که حامی سران فتنه ۸۸ بوده. در مورد گذشته انجمن اسلامی که دبیرکلی آن را ظفرقندی بر عهده دارد در نامهای به دبیر شورای عالی امنیت ملی، حصر سران فتنه را غيرانسانى و تحميلى دانسته و خواستار بررسی فورى شرايط جسمى و سلامت آنان توسط پزشكان مستقل و معتمد و درمان بيمارىهاى آنان در مراكز درمانى مناسب شد.
♦️ظفرقندی بارها از عناصر فتنه حمایت کرده و در این راستا از جایگاه تشکیلاتی انجمن اسلامی دستآویزی ایجاد کرده تا به ارکان نظام فشار وارد کند و فتنۀ گرانی که حکم محکومیتی آنها قطعی بوده و بهدلیل جرائمی که به زندان محکوم شدهاند حمایت کند.
♦️در ایام اغتشاشات و زمانی که برخی دانشجونماها تلاش داشتند فضای دانشگاه را ملتهب کنند، ظفرقندی در پیامی از اغتشاگران حمایت کرده.
♦️ظفرقندی همچنین در یکی از پیامهای خود انتخابات را مهندسی شده و رد صلاحیتهای فرمایشی میداند.
♦️ظفرقندی در یکی از نامههایی که به مناسبت بیستونهمین مجمع انجمن جامعه پزشکی نوشته از احتمال سقوط ایران! میگوید و تاکید میکند «باید چشمها را شست و جور دیگر دید.»
🖼 دیگر سوابق وزیر پیشنهادیِ بهداشت را اینجا بخوانید