eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.1هزار دنبال‌کننده
81.6هزار عکس
87.5هزار ویدیو
3.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 🎞 «چشم‌بادومی‌»های لعنتی..! 👤محمدرضا نصیری؛ پژوهشگر و منتقد سینما 📍علاقه وافر دختران نوجوان دهه هشتادی به گروه‌های موسیقی کره جنوبی، سوژه‌ای بود که فیلم «چشم‌بادومی» سعی کرده تا پرداخت مناسبی از دلایل آن ارائه دهد.
🚩 حضرت قمر بنی هاشم را بهتر بشناسیم... استاد
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 احکام جالب اسلام برای بهبود روابط اجتماعی و کاهش اختلافات... ⬅️انواع خیانت‌هایی که در اقشار مختلف اکثرا گرفتار هستیم... قسمت دوم استاد
12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🇮🇷 باور کنیم دنیا را به هم ریخته ایم❗️ ⬅️ بزرگترین سیاست مداران آمریکا اعتراف کرده‌اند اما خود ما و نسل جوان ما هنوز باور نکرده ایم❗️ ⬅️ غارت تو او را ثروتمند و ارباب کرده است❗️ استاد 🆔
🌺🍂🌺🍂 📚داستان‌ ضرب‌المثل‌ها 🚨روزی بود ، روزگاری بود . در یکی از روزها دوستان ملانصرالدین با عجله در خانه ی ملا را زدند و به او گفتند : حاکم شهر عوض شده و حاکم جدیدی آمده. ملا گفت : حاکم عوض شده که شده ؟ به من چه ؟ دوستانش گفتند ، یعنی چه ؟ این چه حرفی است ؟ باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و برای حاکم جدید ببری . 🔹ملا گفت : آها ؛ حال فهمیدم پس من باید هدیه ای تهیه کنم و ببرم پیش حاکم جدید تا اگر فردا برای شما گرفتاری پیش آمد ، واسطه بشوم و از حاکم بخواهم کمک تان کند ؟ دوستانش گفتند : بله همین طور است . ملا گفت : این وسط به من چه می رسد ؟ دوستانش گفتند : بابا تو ریش سفیدی ، تو بزرگی . یکی از دوستان ملا ، گفت : ناراحت نباش، هدیه را خودمان تهیه می کنیم . 🔸یک مرغ چاق و گنده می پزیم تا تو مزد آن را به خانه ی حاکم ببری . ملا گفت : دو تا بپزید . یکی هم برای من و زن و بچه ام . چون من باید فردا ریش گرو بگذارم. آنها قبول کردند و فردا با دو مرغ بریان به خانه ی ملا آمدند. ملا یک مرغ را به زنش داد. و مرغ بریان دیگر را در سینی گذاشت تا نزد حاکم ببرد. در راه اشتهای ملا تحریک شد و سرپوش سینی را برداشت و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد. 🔹دوباره روی آن را پوشاند و نزد حاکم برد . حاکم سرپوش را برداشت تا کمی مرغ بخورد . دید که ای دل غافل . مرغ ملا یک پا دارد . سوال کرد چرا مرغ بریان یک پا دارد . ملا گفت : مرغ های خوب شهر ما یک پا دارند. حاکم فهمید که ملا بسیار زرنگ و باهوش است و به او گفت : 🔸ناهار میهمان ما باشید از‌ آن به بعد هر کسی که روی حرف نادرست خود پافشاری کند می گویند : مرغ ایشان یک پا دارد .
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زندگی سگی به روایت تصوير توی خود غرب هم اینجور سگ بازی ها وجود نداره . با یه مشت مسخ شده روانپریش مواجهیم