شبهات حجاب _ ۱۲ / اثر ولنگاری حجاب در فضای مجازی چیست؟

#کرامتنا_الشهادة...🌷🕊

سردار شهید مسعود زکی زاده: در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید *سردار شهید ناصر فولادی* 🌷 اطراف مسجد جامع خرمشهر آن قدر شلوغ بود که نمی شد با ماشین به آن جا نزدیک شد. تعداد زیادی از اسرای عراقی را نزدیک مسجد جامع نشانده بودند.  ناصر از توی یک وانت که گوشه ی خیابان بود. هندوانه برمی داشت، می برید و به تک تک عراقی ها هندوانه می داد تا توی گرمای اذیت نشوند 👆👆👆👆👆👆👆 به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چون اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا شهدا رهرو و شیعه واقعی مکتب اهل بیت علیهم السلام بودند

در مدرسه عشق تو کلاس شهادت پای درس شهدا جانشین ستاد لشکر ثارالله کرمان #سردارشهیدحاج_یونس_زنگی_آبادی به قول حاج قاسم سلیمانی عزیز مالک اشتر لشکر ثارالله 👈 همسرداری به سبک شهدا👇 دستش مجروح شده بود آمده بود مرخصی ساکش را باز کردم لباسش پر از خون بود. تا رفت وضو بگيرد، لباسش را شستم. خيلي ناراحت شد. گفت:راضي نبودم.وظيفه خودم بود. با همين يك دست مي شستمش به زحمت افتادی منو ببخش 🎤 راوی: همسر شهید 📚 مثل مالک 👆👆👆👆👆 شهدا احترام به همسر را در عالی ترین سطح رعایت می کردند از #شهدا درس بیاموزیم #مثل شهدا باشیم #شهیدانه زندگی کنیم

سردار شهید مسعود زکی زاده: در مدرسه عشق تو کلاس شهادت پای درس شهدا سردار شهید #ناصرفولادی_بخشدار منطقه جبال بارز جیرفت 👈 مسئول شناسی برخورد با ارباب رجوع در سیره شهدای مسئول  پیرزن که به خاطر زمین با همسایه اش دعوا کرده بود، با عصبانیت آمد توی بخشداری و رو به ناصر گفت: تو این جا چه کاره ای مردک؟ می دونی این جا چی داره به سر من میاد؟ هر چه از دهانش بیرون اومد به بخشدار گفت ناصر با آرامش خاصی گفت: آروم باشین. بفرمائید بنشینید تا به شکایتتون رسیدگی کنم.خوب به حرف هایش گوش کرد و بعد هم یک نفر را مأمور رسیدگی به مشکل پیرزن کرد. پیرزن که از بخشداری رفت بیرون، دنبالش رفتم و گفتم: چه طور به خودتون اجازه دادید که با آقای بخشدار این طوری برخورد کنید؟ اگه کس دیگه ای جای آقای فولادی بود حتماً عصبانی می شد و دستور بازداشت شما را میداد پیرزن گفت: به خدا اگه مشکلاتم حل نشه و حتی زمینم رو همسایه ام بگیره، برام مهم نیست. وقتی با این بخشدار روبرو شدم و اخلاقش رو دیدم، ایمانش را دیدم مشکلاتم حل شد.دیگه هیچی برام مهم نیست 👆👆👆👆👆 قابل توجه برای بعضی مسئولین مسئولانه و شهیدانه و محترمانه باید برای خدا با مردم برخورد نمود از #محبت خارها #گل میشود

سخن شهید فکوری: «این جنگ پایانش زمانی است که ما به دنیا اثبات کنیم ملتی هستیم که به زانو درنخواهیم آمد و حاضر هستیم بهای این تسلیم نشدن را بپردازیم». شهید سرتیپ خلبان «جواد فکوری» یکی از بزرگ ترین نظریه‌پردازان ارتش ایران بود که با ابتکار و خودکفایی در نیروی هوایی خدمات ارزنده ای به ارتش ایران و به خصوص نیروی هوایی ارائه کرد. در آخرین روزهای پاییز سال ۱۳۵۹، جنگ، روزهای سخت و بحرانی خود را طی می کرد. دشمن با اتکا به انواع تانک و نفربرهای زرهی، جنایتهای بسیاری کرد و در مسیر حرکت خود هرکه را می دید، به خاک و خون می کشید؛ بیمار، کودک، پیرزن و پیرمرد برایش هیچ فرقی نمی کرد. در این بین خلبانان شجاع شکاری و خلبان شجاع بالگردهای کبری در اقدامی بی سابقه، به جنگ های انفرادی با تانک ها می پرداختند. «فکوری» در این فکر بود که اگر جنگ به همین شکل ادامه پیدا کند، باید از تاکتیک ها و روش های جدید برای مقابله استفاده کرد که به وسیله آنها علاوه بر این که دشمن نتواند دست نیروی هوایی را بخواند، تلفات و ضایعات بیشتری نیز به آن وارد شود. در این هنگام خلبانان شجاع برای منهدم کردن تانک ها و ادوات دشمن از «موشک تاو» استفاده می کردند که به دلیل استفاده زیاد، درحال اتمام بود و همان طور که گفته شد، به دلیل این که ایران در تحریم تسلیحاتی بود، باید برای این مشکل فکری می شد. جواد فکوری، وزیر دفاع، در جلسه ای با حضور فرماندهان و کارشناسان نظامی و متخصصان و خلبانان، از آنها خواست که هرچه سریع تر طرحی ارائه کنند که بتوان موشک هوا به زمین «ماوریک» را که روی «هواپیماهای اف ۴» نصب می شد، روی بالگرد کبری نیز نصب کنند. بلافاصله کار آغاز شد، ولی این کار بسیار مشکل بود؛ به دلیل این که باید موشکی را که تا آن روز برای هواپیماهای شکاری بود، روی بالگرد نصب کنند و برای این کار باید علاوه بر تغییراتی که در لانچر موشک و سیسم آیرودینامیک بالگرد داده می شد، کنسول کنترل اسلحه، مانیتور، پانل کنترل موشک نیز نصب می شد. به هرحال کار شبانه روزی روی یک فروند بالگرد کبری آغاز شد و پس از دو ماه کار بی وقفه، اولین نمونه آماده آزمایش شد. برای آزمایش، بالگرد به منطقه «کوشک نصرت» انتقال پیدا کرد. بالگرد توسط خلبان روشن شد و بعد از مدتی در آسمان جای گرفت. با شمارش خلبان موشک شلیک شد و به هدف برخورد کرد. نتایج خارج از پیش بینی ها بود. تخریب موشک بعد از برخورد با هدف عالی بود. فکوری که خود در محل انجام آزمایش حضور داشت، طی سخنانی برای حاضران گفت: «امروز یکی از روزهای تاریخی و سرنوشت ساز و نقطه عطفی در تاریخ جهاد خودکفایی نیروهای مسلح به شمار می آید.»... «سرتیب شهید جواد فکوری» وزیر دفاع کابینه دکتر «رجایی» که با عملیات‌هایش همواره نقطه عطفی در تاریخ نبردها و جنگ‌های هوایی به شمار می‌آمد، خورشیدی خاک‌نشین و عقابی تیزپرواز در رویارویی با دشمن بعثی بود. شهیدی که سراسر زندگی و عمر پُربرکتش، سرشار از تلاش در راه آزادی‌خواهی بود و با وجود فراهم بودن شرایط‌ خوب زندگی، با پشت پا زدن به ظواهر دنیایی، ابدی شد. شنیدن برگی نفیس، از زندگی پُربار این شهید بزرگوار، خالی از لطف نخواهد بود.

*﷽* 🇮🇷🚩 ＿＿＿＿＿＿ 📸 تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع دانش آموزان دبیرستان سپاه، خوزستان 🚩🇮🇷🚩

سلام بزرگواران خیلی سخت هست حاج قاسم سلیمانی نیست ولی همیشه توی قلب من هست

در مورخه 28 /8 / 62 شهید سید یونس حسینی به عنوان فرمانده گروهان مسلم بن عقیل، گردان امام حسین (ع) معرفی شدند و با همین مسئولیت در مرحله سوم عملیات والفجر 4 شرکت کردند که این شب مصادف بود با اربعین سالار شهیدان اباعبدا... الحسین (ع) و همین که وارد عملیات شدند در کمین دشمن افتادند و از تمامی گروهان به جز چند نفری بقیه ما کشته شدند یا به اسارت در آمدند. و چند نکته ای را از زبان یکی از همرزمان شهید به نام شهید صفاری شنیدیم که می گفت: چون صبح به مقر برگشتم سید یونس را ندیدم، جویای حالش شدم با اینکه یکی از امداد گران را دیدم و پرسیدم: سید یونس چه شد ؟ تنها جوابی که به من داد این بود که از ناحیه دست زخمی شده بود و من زخمش را بستم و می خواستم نام برده را برگردانم به عقب که جواب داد، برو کسانی را برگردان که قادر به برگشتن نیستند و من هنوز قادرم که خود برگردم. دیگر من او را ندیدم که چه شد و کسی از زنده بودن وکشته شدن ایشان اطلاعی نداشت تا اینکه بعد از مدت ده سال که به عنوان مفقود الاثر نام برده را یاد می نمودیم در مورخه 72/8/11 یک پیکر استخوانی و یک عدد پلاک برای ما آوردند که طبق رسومات عالی به خاک سپردیم. شهید سیدیونس‌ حسینی‌ منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان

یک بار که امیر به همراه برادرش به دیدار امام خمینی(ره) رفته بود بعد از ملاقات امام دست ایشان را بوسیده بودند امام به برادرش گفته بود الهی پیر بشوی ولی به امیر عباس گفته بود: ان شاءالله عاقبت بخیر شوی. این حرف امام خیلی به دل او نشسته بود و همیشه تکرار می کرد وقتی به مشهد آمده بود خیلی خوشحال بود و خدا را شکر می کرد از آن ماجرا چیزی نگذشت که در روز عید قربان به تهران رفتم و به همراه برادرش سعید به منطقه اعزام شدند در روز اربعین سعید ترکش خورده و مجروح شده بود و او را به عقب آورده بودند و روز چهل و هشتم خبر شهادت امیرعباس را آوردند و روز شهادت امام رضا علیه السلام او را به خاک سپردند. شهید سیدعباس‌ ابن ‌الرضا منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان

یک بار که امیر به همراه برادرش به دیدار امام خمینی(ره) رفته بود بعد از ملاقات امام دست ایشان را بوسیده بودند امام به برادرش گفته بود الهی پیر بشوی ولی به امیر عباس گفته بود: ان شاءالله عاقبت بخیر شوی. این حرف امام خیلی به دل او نشسته بود و همیشه تکرار می کرد وقتی به مشهد آمده بود خیلی خوشحال بود و خدا را شکر می کرد از آن ماجرا چیزی نگذشت که در روز عید قربان به تهران رفتم و به همراه برادرش سعید به منطقه اعزام شدند در روز اربعین سعید ترکش خورده و مجروح شده بود و او را به عقب آورده بودند و روز چهل و هشتم خبر شهادت امیرعباس را آوردند و روز شهادت امام رضا علیه السلام او را به خاک سپردند. شهید سیدعباس‌ ابن ‌الرضا منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان

در مورخه 28 /8 / 62 شهید سید یونس حسینی به عنوان فرمانده گروهان مسلم بن عقیل، گردان امام حسین (ع) معرفی شدند و با همین مسئولیت در مرحله سوم عملیات والفجر 4 شرکت کردند که این شب مصادف بود با اربعین سالار شهیدان اباعبدا... الحسین (ع) و همین که وارد عملیات شدند در کمین دشمن افتادند و از تمامی گروهان به جز چند نفری بقیه ما کشته شدند یا به اسارت در آمدند. و چند نکته ای را از زبان یکی از همرزمان شهید به نام شهید صفاری شنیدیم که می گفت: چون صبح به مقر برگشتم سید یونس را ندیدم، جویای حالش شدم با اینکه یکی از امداد گران را دیدم و پرسیدم: سید یونس چه شد ؟ تنها جوابی که به من داد این بود که از ناحیه دست زخمی شده بود و من زخمش را بستم و می خواستم نام برده را برگردانم به عقب که جواب داد، برو کسانی را برگردان که قادر به برگشتن نیستند و من هنوز قادرم که خود برگردم. دیگر من او را ندیدم که چه شد و کسی از زنده بودن وکشته شدن ایشان اطلاعی نداشت تا اینکه بعد از مدت ده سال که به عنوان مفقود الاثر نام برده را یاد می نمودیم در مورخه 72/8/11 یک پیکر استخوانی و یک عدد پلاک برای ما آوردند که طبق رسومات عالی به خاک سپردیم. شهید سیدیونس‌ حسینی‌ منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان

الإمام الصادق عليه السلام ـ في زِيارَةِ الأَربَعينَ ـ بِأَبي أنتَ و اُمِّي يَا ابنَ رَسولِ اللّه ِ، أشهَدُ أنَّكَ كُنتَ نُورا فِي الأصلابِ الشّامِخَةِ وَ الأرحامِ الطّاهِرَةِ، لَم تُنَجِّسكَ الجاهِلِيَّةُ بِأنجاسِها، و لَم تُلبِسكَ المُدلَهِمَّاتِ مِن ثِيابِها. امام صادق عليه السلام ـ در زيارت اربعين سيّد الشهدا ـ پدر و مادرم فداى تو اى فرزند پيامبر خدا! گواهى مى دهم كه تو نورى در پشت هاى بزرگوار و رَحِم هاى پاك بودى ، آلودگى هاى جاهليت ، تو را نيالود و ناپاكى ها ، لباسش را بر تو نپوشانْد . تهذيب الأحكام : ج 6 ص 114 ح 201 عن صفوان بن مهران الجمّال .

عنه عليه السلام ـ في زِيارَةِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام يَومَ الأَربَعينَ ـ اللّهُمَّ ، إنّي أشهَد أنَّهُ ... بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ ، وقَد تَوازَرَ عَلَيهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا وباعَ حَظَّهُ بِالأرذَلِ الأدنى . امام صادق عليه السلام ـ در زيارت امام حسين عليه السلام در روز اربعين ـ بارخدايا! من گواهى مى دهم كه آن بزرگوار ... خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگانت را از جهالت و سرگشتگىِ گم راهى برهاند ، در حالى كه آنان كه دنيا فريبشان داد و بهره خود [از آخرت] را به [دنياى] پَست فروختند ، عليه او هميار شدند. تهذيب الأحكام : ج 6 ص 113 ح 201 ، مصباح المتهجّد : ص 788 ح 857 كلاهما عن صفوان بن مهران ، بحار الأنوار : ج 101 ص 331 ح 2 .

رُوِى عَن اَبى مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرىّ عليه السلام اَنَّهُ قالَ: عَلاماتُ الْمُؤْمِنينَ [المؤمن] خَمْسٌ: صَلاةُ الاْءحْدى وَالْخَمْسينَ، وَ زيارَةُ الْأرْبَعينَ، وَ التَّختُّمُ بِالْيَمينِ، وَ تَعْفيرُ الجَبينِ، وَ الْجَهرُ بِبسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ. امام عسكرى عليه السلام فرمود: نشانه هاى مؤمنان (شيعيان) پنج چيز است: ـ پنجاه و يك ركعت نماز (نمازهاى واجب و مستحب روزانه) ـ زيارت اربعين ـ انگشتر به دست راست داشتن ـ پيشانى را (در سجده) بر خاك نهادن ـ بسـم الله الرحـمن الرحيم را (در نمازها) بلنـد گفـتن. مصباح المتهجد 788