eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
71.2هزار عکس
74.4هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ما امام رو برا تماشا کردن نمی خوایم... بعد از يكی از عمليات های مهم غرب كشــور؛ بيشتر رزمنده ها به دیدار حضرت امام رفتند. اما ابراهيم با اینکه جزءِ بچه های اون عملیات بود؛ به این دیدار نرفت...! وقتی علت رو ازش پرسیدم، گفت: نميشه همه ی بچه ها جبهه رو خالی كنند، بايد چند نفری بمونند... گفتم: واقعاً به اين دليل نرفتی؟! ابراهيم مكثی كرد و گفت: ما رهبر رو برای ديدن و تماشا كردن نمی خوايم، ما رهبر رو می خوايم برای اطاعت كردن... بعد ادامه داد: من اگه نتونستم رهبرم رو ببينم، مهم نيست! مهم اينه كه مطيع فرمانش باشم و رهبرم از من راضی باشه. هر وقت هم پيامی از امام پخش ميشد، ابراهیم با دقت گوش می داد و می گفت: اگه دنيا و آخرت می خواهيم بايد به حرفهای امام عمل کنيم... 👤خاطره ای از زندگی شهید ابراهیم هادی 📚منبع: کتاب « سلام بر ابراهیم ۱» صفحه ۱۲۵ 🇮🇷 یکم اردیبهشت؛ تولد شهید ابراهیم هادی مبارک 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
🌹سیره شهدا ♦️ سپهبد محمدولی قرنی شهیدی از تبار عاشوراییان و از پیروان و مجاهدان راستین و صدیق حضرت امام خمینی(ره) و انقلاب؛ شهیدی كه سربازی عالم و آگاه برای وطن و ملت بود خلوص، شجاعت، شهامت، صداقت و راستی و درستی، و تربیت عالی از خصایص بارز وی شمرده شده و همگان بر این قول متفق هستند که او فردی مؤمن، انقلابی، وطن دوست و عاشق کشورش بود. شهید قرنی مسئولیت خود را به خوبی می شناخت و می دانست که در آن شرایط خطیر و حساس چه وظیفه ای در برابر ارتش و چه وظیفه ای در مقابل انقلاب و رهبری آن بر عهده دارد. ایشان در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی با اختياراتى كه از حضرت امام(ره) گرفت، توانست از انحلال ارتش جلوگيرى كند. مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان به شهادت رسید ♦️وقتی ایشان به شهادت رسیدند و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می بردند. امام (ره) فرمودند او را به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت الله حائری یزدی (ره) دفن کنید 📌 شهادت شهید قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش/۳/۲/۱۳۵۸ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
خاکریزخاطرات ۴۱ 🔸واکنشِ سردار شهید امیرعباسی بعد از دیدنِ زنِ بدحجاب |کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ شد. رد نگاهش رو دنبال کردم، چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب ...ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:غیرت شوهرش کجا رفته؟ غیرت پدرش کجا رفته؟ غیرت برادرش کجا رفته؟!!! بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باش که ما حاضر نیستیم چنین صحنه هایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم، نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی؟ 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید ابراهیم امیرعباسی 📚منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم۵ «منزل امیرعباسی» صفحه۲۳ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
message-1713846395-39.mp3
4.06M
🎙 قصهٔ ۳ سپهبد ایرانی 🔸 مروری بر زندگی ۳ شهیدی که به درجهٔ سپهبدی رسیدند. 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اطلاعات شگفت انگیزی از سپهبد شهید قرنی که همه باید بدانیم... اولین شهید ترور در جمهوری اسلامی را بهتر بشناسیم... 🇮🇷 سوم اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سپهبد سیدمحمدولی قرنی گرامی باد 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
🔸اتفاقی جالب در لحظه ی شهادتِ شهید تورجی زاده از زبان خودش |شهیدتورجی زاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل می کرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمدرضا ! این همه از حضرت زهرا«س» گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همین که در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «عج» جان دادم؛ برام کافیه... 👤خاطره ای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجی زاده 📚منبع: کتاب یا زهرا سلام الله علیها ، صفحه ۱۸۸ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
🌹۸ اردیبهشت سالروز شهادت امیر سرلشکر خلبان شهید علی اکبر شیرودی گرامی باد 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است. 🌺 شهید علی اکبر شیرودی 🌹8 اردیبهشت سالروز شهادت /شادی روحش وشهدا و امام شهدا صلوات 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این دوربین مخفی را حداقل یکبار در عمرتون باید ببینید 🔹 همه این کلیپ رو تا آخر ببینن 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
🔸طرحِ جالبِ یک شهید در خانه برای ترک گناه یه صندوق درست کرد و گذاشت توی خونه. بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودنِ دروغ و غیبت گفت. مبلغی رو هم به عنوان جریمه تعیین کرد. عهد بستند هر کسی از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه ، اون مبلغ رو به عنوانِ جریمه بندازه توی صندوق... قرار شد پولهای صندوق هم صرف کمک به جبهه و رزمنده ها کنن. طرح خیلی جالبی بود ، باعث شد تمام اعضای خانواده خودشون رو از این گناه ها دور کنن؛ اگه هم موردی بود ، به هم تذکر می دادند 👤خاطره ای از زندگی شهید علی اصغر کلاته سیفری 📚منبع: کتاب وقت قنوت، صفحه ۱۴۵ خاکریز خاطرات ۴۵ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
🔸عکس العمل جالب شهید شیرودی که باعث تعجب خبرنگاران خارجی شد کنار هلی کوپترِ جنگی اش ایستاده بود و به سوالاتِ خبرنگاران جواب می داد. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم؛ ما برای اسلام می جنگیم ، تا هر زمان که اسلام در خطر باشد... این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم می پرسیدند: کجا؟!!! خلبان شیـرودی کجا می رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده !!! شهید شیرودی همانطور که می رفت، برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! دارند اذان می گویند... 👤خاطره ای از زندگی خلبان شهید علی اکبر شیرودی 📚منبع: کتاب برگی از دفتر آفتاب ، صفحه ۲۰۱ خاکریز خاطرات ۴۶ 🌸 ۸ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت خلبان شهید علی اکبر شیرودی گرامی باد 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
💢 سرداری که امام زمان (عج) خبر از شهادتش دادند یه روز به نیتِ نظافت کردن؛ وارد اتاق محمد ابراهیم شدم. تا رفتم داخل، بوی عطر بسیارخوشی به مشامم رسید. یه نور خاص هم توی اتاقش وجود داشت و محمد ابراهیم که حالِ عجیبی داشت؛ خیلی خوشحال بود. بهش گفتم: مادر! چرا اتاقت حال و هواش فرق داره؟ گفت: چیزی نیست خیلی اصرار کردم؛ اما چیزی نمی گفت. من هم کوتاه نیومدم و بعد از کلی اصرار؛ بالاخره گفت: به شرطی میگم که تا زنده ام ؛ به کسی نگید. وقتی قول دادم؛ گفت: امام زمان(عج) تشریف آوردند توی اتاقم. اول خوشحالم که سعادتِ دیدارِ مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا بشارت دادند که من شهید میشم... 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم موسی پسندی 📚منبع: خبرگزاری فارس؛ به نقل از مادر شهید 🌸 ۹ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید محمدابراهیم موسی پسندی گرامی باد خاکریز خاطرات ۴۷ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
💢 سرداری که امام زمان (عج) خبر از شهادتش دادند یه روز به نیتِ نظافت کردن؛ وارد اتاق محمد ابراهیم شدم. تا رفتم داخل، بوی عطر بسیارخوشی به مشامم رسید. یه نور خاص هم توی اتاقش وجود داشت و محمد ابراهیم که حالِ عجیبی داشت؛ خیلی خوشحال بود. بهش گفتم: مادر! چرا اتاقت حال و هواش فرق داره؟ گفت: چیزی نیست خیلی اصرار کردم؛ اما چیزی نمی گفت. من هم کوتاه نیومدم و بعد از کلی اصرار؛ بالاخره گفت: به شرطی میگم که تا زنده ام ؛ به کسی نگید. وقتی قول دادم؛ گفت: امام زمان(عج) تشریف آوردند توی اتاقم. اول خوشحالم که سعادتِ دیدارِ مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا بشارت دادند که من شهید میشم... 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم موسی پسندی 📚منبع: خبرگزاری فارس؛ به نقل از مادر شهید 🌸 ۹ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید محمدابراهیم موسی پسندی گرامی باد خاکریز خاطرات ۴۷ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همیشه اینجوری نمی مونه آقا خوشکله... 🌹🌹روایتی کوتاه از عشق سرشارِ شهید نجفی و همسرش 🌹چهارم اردیبهشت؛ سالگرد شهادت معلم شهید حاج عباس نجفی گرامی باد 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 📎 🔰
🔸 رفتارِ جالبِ فرمانده ی شهید در میدانِ جنگ؛ که منجر به امداد غیبی شد توی عملیاتِ بازی دراز هلی کوپترهایِ بعثی مستقیم به سنگرِ بچه ها شلیک می کردند. اوضاع وخیم شده بود. یکی رفت سراغِ فرمانده مون (شهیدوزوایی) و با ناراحتی گفت: پس این نیروهایِ کمکی چرا نمیان؟ چرا بچه ها رو به کشتن میدی؟ دیدم شهید وزوایی سرش رو به سمتِ آسمان گرفت و با صدایِ بلند این آیه رو خوند: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ... بچه ها هم با فرمانده این آیه رو فریاد زدند. یهو دیدم یکی از هلی کوپترهایِ بعثی اشتباهی تانکِ خودشون رو زد. چند لحظه بعد دو تا از هلی کوپترهایِ بعثی با هم برخورد کرده و منفجر شدند... 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید محسن وزوایی 📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۱ 🌸 ۱۰ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سردار شهید محسن وزوایی گرامی باد خاکریز خاطرات ۴۸ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
✳️ تا عشق به شهادت نداشته باشی در وادی بندگی قدم نگذاشته ای! 🔻 همان طور كه نبوّت لطف خداست به عبد تا انسان راه و رسم بندگی را بداند، شهادت نيز لطف خداست به مؤمنین تا بندگی را به عالی ترين شکل ظهور دهند و یقیناً تا انسان مؤمن عشق به شهادت نداشته باشد، در وادی بندگی قدم نگذاشته است. دغدغهٔ دنياپرستی انسان را گرفتار انانیّت و خودخواهی می کند و رهايی از خودخواهی با نظر به شهادت در راه خدا ميسّر است. 👤 استاد اصغر طاهرزاده 📚 کتاب فرزندم اینچنین باید بود ج۱ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
🔹هر کس با اموالِ بیت المال سر و کار دارد، حتماً این خاطره را بخواند 🔸نسبت به اموالِ بیت المال خیلی دقیق بود. حتی حاضر نبود با تلفنِ پادگان به خونه زنگ بزنه. وقتی علت رو ازش پرسیدند، گفته بود: شما حاضر میشی به خاطر یک تلفن، آتش جهنم رو بخرم؟!!! 👤خاطره ای از سردار جاویدالاثر شهید حسن غازی 📚 منبع: کتاب ستاره های آسمانی ، صفحه ۳۷ خاکریز خاطرات ۴۹ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
✍️ وقتی شهید زین الدین حاضر نشد عکس دخترش را ببیند... 🔹نزدیکِ عملیات بود. می دونستم مهدی زین الدین دختردار شده. یه روز دیدم سرِ پاکت از جیبش زده بیرون. پرسیدم: این چیه؟ گفت: عکس دخترمه... گفتم: بده ببینم عکسش رو گفت: هنوز خودم ندیدمش... پرسیدم: چرا؟!!! گفت: الان وقتِ عملیاته، می ترسم مِهر پدر و فرزندی کار دستم بده ، باشه برا بعد از عملیات... 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید مهدی زین الدین 📚منبع: یادگاران۱۰ کتاب شهید زین الدین صفحه ۶۵ خاکریز خاطرات ۵۰ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
🔸کدام امام معصوم (ع) نام گروه شهید نواب صفوی را تعیین کرد؟! شهید سید مجتبی نواب صفوی می گفت: خوابِ امام حسین (ع) رو دیدم؛ حضرت بازوبندی رو به دست راستم بستند؛ روی بازوبند نوشته شده بود: فدائیان اسلام... به همین خاطر اسم گروهمون شد فدائیان اسلام... 👤خاطره ای از زندگی روحانی شهید سید مجتبی میرلوحی نواب صفوی 📚منبع: کتاب دانشجویی نگاهی به زندگی و مبارزات رهبر فدائیان اسلام خاکریز خاطرات ۵۱ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎
💐شهید کاظمی آرزوی پیرزن را برآورده کرد... 🔹 نجف آباد اصفهان که بودیم؛ یه پیرزن سراغ حاج احمد رو می گرفت. وقتی حاجی برا سرکشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو، رفت... 🔸یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر. می گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده. بعد فهمیدیم پسرِ پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان. اما حاج احمد بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده، تا ديه رو پرداخت کنن. و اینجوری پسرِ پیرزن آزاد شده بود.. 👤خاطره ای از زندگی سرتیپ شهید احمد کاظمی 📚منبع: فصلنامه نگین ایران، شماره۱۶، صفحه۲۷ خاکریز خاطرات ۵۲ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
🔸پیغامِ جالبِ مادر شهید برای امام خامنه ای وقتی برای تصویربرداری رفته بودیم منزل شهید پیش بهار؛ ننه مسعود (مادرشهید) ازم پرسید: تو برای فیلم گرفتن از سخنرانی های آقای خامنه ای هم میری؟ اولش فکر کردم نامه یا خواسته ای داره. پرسیدم: چطور مادر؟... سجاده اش گوشه ی اتاق نیمه باز بود. اون رو نشونم داد و گفت: اگه رفتی به آقا بگو ننه مسعود گفت: مدیونِ خونِ پسرم باشم اگه پای این سجاده دو رکعت نماز بخونم و بعد از نماز، اولین دعایم برای تو نباشه؛ و واسه سلامتی، سربلندی و موفقیتت دعا نکنم... 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید مسعود پیش بهار 📚منبع: پایگاه اینترنتی مشرق؛ به روایت محمود جوانبخت خاکریز خاطرات ۵۵ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر شهید : «از وقتی که بچه‌ها کمی بزرگ‌تر شدند به پیشنهاد آقای امیرعبداللهیان در خانه‌مان رسم شد که برای هر کار و هر تصمیمی نظرسنجی کنیم و نظر جمع را اجرایی کنیم. اما از ۱۰ روز قبل از شهادت‌شان هر بار که قرار بود تصمیمی بگیریم، ایشان فقط نگاه می‌کردند می‌گفتند شما سه نفری نظر بدهید و به نتیجه برسید، خیال کنید من اینجا نیستم! حالا که فکر می‌کنم انگار حرف آن روزهایشان بی دلیل نبود شاید می‌دانستند که رفتنی‌اند و مراعات دل همیشه نگران من و بچه‌ها را می‌کردند و چیزی نمی‌گفتند 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹