eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
71.2هزار عکس
74.4هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️چهار پسر خاله خاص و استثنایی قسمت دوم... 🔹مشدی اکبر تو حرف زدن قهار بود ولی کاری به کار کسی جز زن خودش نداشت فکر بد نکنید فقط از اون تعریف می کرد. 🔸قهرمان داستان ما خصلتهای زیادی داشت یکی شون این بود که اهل کینه نبود همه را دوست می داشت و با همه رفیق بود به خصوص پیرمردا که از جمله شون اکبر حلاج پنبه زن نداف پیرمردی خوش مشرب و بی آزار سر گپ را با پیرمرد باز می‌کنه در حالی که مشدی اکبر سر به زیر تو عالم خودش در حال حلاجی و تعریف و تمجید از زنش بود علی ضبطی را روشن می کنه و اون رو می گذاره زیر جاوند محلوجی و خودش می‌ره صحرا و با سرعت برق و باد جاوند علفی می چینه و برمی‌گرده ضبط را خاموش می کنه. 💢نورسته سال ۱۳۱۱... 🔹اسمشو گذاشتند نورسته فرزند اول خانواده علی و فاطمه نمی دونم فلسفه اسمش چی بوده و چه کسی پیشنهاد اسمشو داده قد بلند و روی زیبا و شجاعتی کم نظیر که بی شباهت به مادر بزرگش معصومه مَلِک نبود از قدیم میگن خدا نجار نیست ولی در و تخته رو روی هم خوب جور می کنه نورسته در شناسنامه سکینه نامیده شده ارباب محل که هوس تجدید فراش کرده گوشه چشمی بهش داره معصومه ملک وقتی برای عید دیدنی به خونه ارباب میرن با ترفندی نه قاطعی به ارباب می گه... 🔸مثل اینکه خدا نورسته رو برای کریم می خواد کریم قبلا ازدواج کرده زن کریم بچش به دنیا میاد عمرش به دنیا نیست رخت سفر برمی بنده بچه به مادر بیش از پدر نیاز داره میرن خواستگاری برای کریم نورسته راضی نیست و هست با کریم ازدواج می کنه. 💢ادامه دارد... ‏