eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.1هزار دنبال‌کننده
81.9هزار عکس
87.8هزار ویدیو
3.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
واگنهای مخصوص و در مترو دوبی که آقایون در صورت ورود به این بخش، بیش از 100 درهم امارات(حدود یک میلیون و دویست هزار تومان) جریمه میشن به بزرگترین کانال جهاد تبیین بپیوندیم👇 ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
عابدزاده عکس بچه افغانستانی رو به جای بچه خویی میده به خورد مخاطباش به بزرگترین کانال جهاد تبیین بپیوندیم👇 ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
🔺 سلطان عمان دو شب مهمان شاه میشه، در خاطراتش میگه بعد از اینکه قابوس به عمان برگشت، شاه پرسید در این دو شب به سلطان خوش گذشت؟ 🔹 گفتم؛ هر شب چند خانم برایش بردیم! شاه میگه؛ یه وقت مریض نشه! گفتم؛ "دخترهای ایرانی" سالم بودند او هم عاشقشان شده بود! ✍️یادداشتهای عَلَم، جلد۶، ص۱۶۹ به بزرگترین کانال جهاد تبیین بپیوندیم👇 ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
🟠 عربستان دهها نفر را مخفیانه و بدون مطلع کردن خانواده‌ها اعدام کرده است 🔻بازماندگان اعدام‌شدگان در عربستان سعودی به بی‌بی‌سی گفته‌اند که حکومت بدون آن که به آنها اطلاع بدهد فرزند یا عضو خانواده‌شان را اعدام کرده است. 🔻یکی از این موارد خانواده مصطفی خیاط - یکی از این اعدام‌شدگان - است که می‌گوید هیچ خبر و اطلاعی پیش از اعدام به آنها داده نشده بود. 🔻آنها هنوز جنازه مصطفی را تحویل نگرفته‌اند. محل دفنی هم به آنها نشان داده نشده است. 🔻می‌گویند آخرین باری که صدای مصطفی را شنیده‌اند در حین یک تماس تلفنی از زندان بوده که در پایان آن مصطفی با مادرش این چنین خداحافظی کرده: «خیلی خوب، من باید برم. خوشحالم که شما سالمی». 🔻بنابر گزارش جدید نهادهای حقوق‌بشری استفاده از مجازات اعدام در عربستان از سال ۲۰۱۵ - یعنی زمان روی کار آمدن ملک سلمان، پادشاه و محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور - تقریبا دو برابر شده است. به بزرگترین کانال جهاد تبیین بپیوندیم👇 ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
🔴همدردی با نیازمندان ✍یکی از مقلدین شیخ انصاری که از تجار و ارادتمندان او بود به خدمت شیخ رسید و بعد از بوسیدن دست او یک عبای گران قیمت زمستانی که در نوع خود از جهت جنس ورنگ از ارزش زیادی برخوردار بود به رسم هدیه بر دوش وی انداخت. روز بعد که برای نماز جماعت به امامت شیخ انصاری به محضر او آمد ، مشاهده کرد همان عبای ساده ی قبلی بر دوش اوست که با مقام بزرگ زعامت وی سازگاری ندارد. از عبایی که هدیه کرده بود سوال کرد . شیخ فرمود: آن را فروختم و از پول آن چندین عبا تهیه کردم. گفته اند شیخ دوازده عبای زمستانی تهیه کرده و به مستحقین که عبای زمستانی نداشتند داد. تاجر گفت:مولای من! آن عبا برای شما بود و برای شخص شما آورده بودم که از آن استفاده کنید،نه اینکه آن را بفروشید و با پول آن ،عبا های متعددی تهیه کنید و به مستحقین بدهید. شیخ فرمود:دلم راضی نمی شود که خود چنین عبایی بپوشم و دیگران از یک عبای ساده زمستانی محروم باشند. 📚مکاسب کلانتر، ج 1، ص 129. (علیه السلام) لباسی را خریداری کرد که خوشایند او قرار گرفت، پس آن را در راه خدا داد و فرمود:شنیدم (ص)فرمود:کسی که دیگری را بر خود برگزیند خداوند در روز را برای او بر می گزیند. 📚 تفسیر نورالثقلین، ج5 ، ص 285. 📚 قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری
✍️ظرافت برخورد با فقیر... علامه تهرانی گوید: یکی از رفقای نجفی ماکه در حال حاضر از بزرگان نجف است، برای من نقل کرد که: من یک روز به مغازه سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم میرزا علی آقا قاضی قدس سره خم شده و مشغول جدا کردن کاهو است، امّا برعکس کاهوهایی که از تازگی افتاده و برگ های خشن دارند را جدا می کند. من کاملاً متوجه بودم تا این که مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب مغازه داد و وزن کرد و آن ها را در زیر عبا گرفت و روانه منزل شد. من در آن روز طلبه جوانی بودم و او پیرمرد شده بود، به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقای من! سؤالی دارم و آن این که چرا شما برعکس دیگران این کاهوهای نامطلوب را جدا کردید؟ مرحوم قاضی فرمود: این مرد فروشنده، شخص بی بضاعت و فقیری است و من گاه گاهی به او کمک می کنم و نمی خواهم چیزی بلاعوض به او داده باشم تا عزّت و آبروی او از بین برود و ثانیاً خدای ناخواسته به مجانی گرفتن عادت کند و در کسب هم ضعیف شود. ضمن این که برای ما فرقی ندارد که کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها استفاده کنیم و من می دانستم که این ها خریداری نداردو ظهر که مغازه خود را می بندد آن ها را بیرون خواهد ریخت، از این رو برای این که ضرر نکند آن ها را خریداری کردم. 📚مهرتابان، ص 20. 📚 قصه های تربیتی
🔴زاویه دیدت رو عوض کن ✍روزی هیزم‌شکنی در یک شرکت چوب‌بری دنبال کار می‌گشت و نهایتا توانست برای خودش کاری پیدا کند. 🔸حقوق و مزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم‌شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد. 🔹رئیسش به او یک تبر داد و او را به‌سمت محلی که باید در آن مشغول می‌شد، راهنمایی کرد. 🔸روز اول هیزم‌شکن 18 درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. 🔹تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم‌شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند. اما تنها توانست 15 درخت را قطع کند. 🔸روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط 10 درخت را قطع کرد. 🔹هر روز که می‌گذشت تعداد درخت‌هایی که قطع می‌کرد، کمتر و کمتر می‌شد. پیش خودش فکر کرد احتمالا بنیه‌اش کم شده است. 🔸پیش رئیس رفت و پس از معذرت‌خواهی گفت خودش هم از این جریان سر درنمی‌آورد. 🔹رئیس پرسید: آخرین باری که تبرت را تیز کردی، کی بود؟ 🔸هیزم‌شکن گفت: تیزکردن؟ من فرصتی برای تیزکردن تبرم نداشتم. تمام وقتم را صرف قطع‌کردن درختان می‌کردم! 💢چقدر به فکر تیزکردن تبرمان هستیم؟
🔴زرق و برق دنیا ✍امام خمینی (ره): آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابر قدرتها می توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ نشین ها تباهی داشته است. 📚صحیفه نور- جلد 17 صفحه 377