eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
1.9هزار دنبال‌کننده
70.7هزار عکس
73.9هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 🌷رفتار دکتر انقدر عادی بود که متوجه نمی شدین با استاد دانشگاه طرف هستین. یه بار دیدم که یکی از دوستان عصبانیه 😖 می گفت که پیک موتوری پنجاه تا کتاب آورده بود و برای جابجا کردنشون از دکتر شهریاری که داشته از اونجا رد می شده، کمک خواسته...🌷 ایشون هم بدون اینکه حرفی بزنه به کمکش رفت... 😐 اون شخص می گفت رفتم با عصبانیت به پیک گفتم که این آقا استاد دانشگاهه که گرفتیش به کار...!!!🌷 خیلی از افرا دکتر رو می شناختند اما نمی دونستن ایشون استاد رشته هسته ای دانشگاهه..! 😳 بعد از شهادتش وقتی عکسش رو دیدند با تعجب می گفتند که فلانی دکتر هسته ای بود!!؟ 🇮🇷مراسم ازدواج من و مجید در سلف‌سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد، پس از مراسم با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی‌تکلف خود را آغاز کردیم. مجید از نظر رفتاری بسیار نمونه و فردی بسیار متشرع بود.به جرأت می‌توانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی‌ ما نشد.حتی در برخی عروسی‌ها حضور پیدا نمی‌کرد و می‌گفت وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمی‌کنم. مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی‌کرد مجید واقعا آماده شهادت بود چون وقتی زندگی این مرد را مرور می کنم می بینم رویه مجید در زندگی هیچ سرانجامی جز شهادت نداشت. راوی_از_شاگردان_شهید ✍ از کتاب : شهید علم 🍃🌸اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌸🍃
🖤پاسخ به شبهات ↘️ ⬅️در زمان اوایل اسلام ورودی خانه ها با پارچه و حصیر پوشانده میشده🤔 و اصلا درب چوبی نبوده تا ماجرای سوزاندن درب و میخ در برای حضرت زهرا سلام الله علیها پیش بیاید⁉️
جواب کامل شبهه ↘️↘️ 👈 ما برای اثبات اینکه در آن زمان برای خانه ها درب وجود داشته، نه حصیر و پارچه یک دلیل قرآنی و دو روایت از روایات معتبر نزد اهل سنت نقل میکنیم: پاسخ اول: قرآن کریم در سوره مبارکه نور اشاره میکند که شما اجازه دارید از غذای خانه کسانی که کلید منزل آنها را دارید بخورید… ⬅️حال اگر خانه های آن زمان به جای درب، پارچه و حصیر داشتند آیا کلید در آن معنا دارد؟ پاسخ دوم: در کتاب صحیح مسلم که معتبر ترین کتاب روایی اهل سنت است آمده که پیامبر دستور داده بودند که (شبها درها را ببندید.) از این دستور پیامبر روشن میشود که منظور درب واقعی در آن زمان وجود داشته و گرنه مگر معنا میدهد که درب پارچه ای و حصیری را بست.[جلد ۶ صفحه ۱۰۵ حدیث] پاسخ سوم: همچنین در کتاب معتبر دیگر اهل سنت یعنی صحیح بخاری آمده است که: «راوی می گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟» پاسخ می‎گیرد که: «یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». ⬅️⬅️در اینجا دیگر تصریح شده که جنس درب خانه عایشه از چوب بوده. پس معلوم میشود که در آن موقع نیز درب چوبی وجود داشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ وقتی دم از اهل بیت علیهم‌السلام می‌‌زنیم و نمی‌دونیم داریم خودمون رو مسخره می‌کنیم. 🎙 استاد شجاعی
🖤پاسخ به شبهات↘️ 2️⃣4️⃣2️⃣ ⬅️مردان عرب اجازه نمیدادند که همسرشان برای بازکردن در برود پس چگونه حضرت زهرا( س)به پشت در رفتند؟🤔 و واکنش امیر المومنین علی (ع) در دفاع از حضرت زهرا (س) چه بود ⁉️
✅پاسخ کامل شبهه ↘️↘️ 👈 اولا :باید بدانیم که، باز کردن درب برای زنان حتی در حضور مرد عملی مخالف غیرت مردانه نبوده چنانکه در موارد متعددی داریم که پیامبر اسلام در خانه حضور داشتند و همسرشان درب را باز کرده که به عنوان مثال چند نمونه را ذکر میکنیم ⬅️ابن عساکر در جلد چهل و دوم کتاب تاریخ دمشق آورده که پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومی فافتحی له»؛ یعنی «ای ام سلمه! برخیز و در را باز کن». 🖤همچنین در جلد اول کتاب احتجاج طبرسی ص ۲۹۲ آمده است که:↘️ روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که حضرت علی(ع) در زدند و پیامبر(ص) به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او باز کن». همانطور که در این موارد ملاحظه کردید متوجه میشوید که باز کردن درب توسط زنان در حضور مردان عمل خلاف غیرت و خلاف عرفی نبوده و حتی در منزل پیامبر هم اتفاق می افتاده. ⬅️⬅️دوما :علاوه بر اینها کسی در منزل را باز نکرد ❌ولی بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا سلام‌الله علیها برای اینکه حجت را بر مهاجمان تمام و آنها را از درب خانه دور کنند به درب نزدیک شدند،تا بلکه شرم کنند و از عمل شیطانی خودشان دست بکشند.
❤️ كريم‏ ترين مردم‏ عربى بيابان نشين وارد مدينه شد و از كريم‏ترين مردى كه در آن ساكن است جويا شد، او را به حضرت امام حسين عليه السلام راهنمايى كردند، عرب وارد مسجد شده، حضرت را در حال نماز ديد؛ در برابر حضرت ايستاد و شعرى به اين مضمون سرود: آنكه بر در خانه ات حلقه كوبد، اميدش نا اميد نمی گردد، تو عين جود و سخايى و تو تكيه گاهى، پدرت هلاك كننده طاغيان نافرمان بود، اگر شما نبوديد دوزخ بر ما منطبق بود. حضرت به آن عرب سلام كرد و به قنبر فرمود: از مال حجاز چيزى باقى نمانده؟ گفت: آرى، چهار هزار دينار، فرمود:آن را بياور كه او از ما به آن مال سزاوارتر است سپس رداى مباركش را از دوشش برداشت و دينارها را در آن پيچيد و دست باكرامتش را به سبب حياى از آن عرب از روزنه در بيرون كرد و شعرى به اين مضمون سرود: اين مال را از من بگير كه من از تو پوزش می خواهم، بدان كه من نسبت به تو مهربان و دوستدارم، اگر حكومت در اختيار ما بود باران جود و سخاى ما بر تو فرو می ريخت ولى حوادث زمان امور را جابه جا می كند و فعلًا دستِ دهنده ما تنها همين اندك را می تواند انفاق كند. عرب، مال را گرفت و به گريه نشست، حضرت فرمود: شايد آنچه را به تو عطا كردم كم و اندك است، گفت: نه، گريه ام از اين است كه خاك چگونه اين دست دهنده را خواهد خورد! المناقب، ابن شهر آشوب: 4/ 66؛ بحار الأنوار: 44/ 190، باب 26، حديث 2.
🔴 اولین منکران غیبت کیستند؟! 🔸 از دیدگاه صدوق كسانیكه به حضرت مهدی (ع)در حال غیبتش ایمان داشته باشند مانند همان فرشتگانى هستند كه خداى عزوجل را در سجده بر آدم اطاعت كردند و كسانى كه در حال غیبت منكر امام غائب باشند مانند ابلیس هستند كه از سجده بر آدم سر باز زد و منکر آن شأنی شد که در ورای ظاهر خاکی حضرت آدم (ع) پنهان و مصداق غیب بود. 🔸صدوق (رح) همچنین در جای دیگری از کتابش در تطبیق ماجرای فرمان سجده بر فرشتگان و سرباز زدن شیطان از این امر با موضوع غیبت حضرت مهدی (عج)نکته قابل تاملی را مطرح کرده است و منکران غیبت حضرت مهدی (ع)را با اولین منکر غیب مقایسه کرده است. 🔸نکته ای که شیخ صدوق درباره زمانی است که شیطان زیر بار سجده کردن بر حضرت آدم (ع)نمی‌رود، ایشان معتقد است که او اولین منکر غیبت بود، چرا که به آن چه در ورای ظاهر خاکی حضرت آدم (ع) بود ایمان نیاورد و او را تعظیم نکرد: 🔸«خدای عزوجل آن ها (فرشتگان) را به سجده بر آدم واداشت چرا که ارواح حجج الهى را در صلبش پنهان کرده بود. این سجده براى خدا پرستش بود و براى آدم فرمانبرى و براى آنچه در پشتش بود تعظیم و احترام، ابلیس در این میان از روى حسد از سجده بر آدم سر باز زد زیرا ارواح حجج را خدا در صلب آدم نهاد و از صلب او دریغ كرد و به واسطه حسد و تمرد كافر شد و از دستور خدا سرپیچى كرد و از جوار او رانده شد و ملعون گردید و رجیم نامیده شد چرا که منكر غیبت گردید و دلیلش در امتناع از سجده بر آدم این بود كه گفت من از آدم بهترم مرا از آتش آفریدى و او را از خاك،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دروغ بودن چهره امامان ⚠️این عکس ها رو داخل خونتون نگه ندارید.🌹🌹🌹🌹@tofirmo
📚 حکمت پروردگار امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است. آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد 'مرد اولی' بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه 'با آن وضع رقبت بار' قرار دادی و این 'امیر' نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ 'آن چیست و این چیست؟' خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن 'مرد اولی' بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من 'امیر' که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وضعی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی و طلب نداشته باشد. 📙 اصول کافی، جلد ۲ ، ص۴۴۶ ، باب عقوبه الذنب ، 🌹🌹🌹@tofirmo
اسب دریایی یا اسب ماهی، نوعی از آبزیان می‌باشد که در آنها جنس نر باردار می‌شود! اسب‌‌های دریایی را خیلی‌ها می‌شناسند اما شاید کمتر با خصوصیات آنها آشنا باشند! اسب دریایی یا اسب ماهی یک نوع ماهی از خانواده سوزن‌ماهیان (syngnathidae) است که در آبهای حاره‌ای و معتدل سرتاسر جهان یافت می‌شود. طول بدن اسبهای دریایی از ۱۶ میلی‌متر تا ۳۵ سانتی‌متر متغیر است. مشخصه ویژه این نوع ماهیها این است که آنها از جمله معدود ماهیانی هستند که در آنها جنس نر حامله می‌شود. طول مدت حاملگی در اسب دریایی بین ۱۰ روز تا ۶ هفته متغیر است. این ماهی غیر‌معمول بلند قد دارای سری به شکل اسب است و به سمت بالا شنا می‌کند. بیشتر اوقات اسبهای دریایی بدون حرکت باقی می‌مانند این حالت را به صورت گیر دادن دم چسبیده خود در لابه لای مرجانها و جلبکهای دریایی انجام می‌دهند و با همین حرکت در مقابل دشمنان ایجاد استتار می‌کنند. چشمها مستقل از سر به طرفین حرکت می‌کنند و به این وسیله دائماً مراقبت دشمنان بوده و همچنین غذای خود را جستجو می‌کنند. نوع ماده این حیوان تخم‌های خود را در کیسه نوع نر می‌ریزد و در همانجا نوزادان از تخم بیرون می‌آیند که به شکل اسب‌های دریایی کوچک می‌باشند. اسب‌های دریایی دارای باله‌ای حرکتی در پشت خود هستند که بیش از ۳۵ بار در ثانیه در نوسان است. همچنین این موجودات دارای باله‌های جانبی بسیار ریزی در نزدیکی پشت سر هستند که برای کنترل حرکت آنها استفاده می‌شود.🌷🌷🌷🌷@tofirmo
📚 استادى از شاگردانش پرسید: «چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟» شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: «چون در آن لحظه، آرامش و خونسردی‌مان را از دست می‌دهیم.» استاد پرسید: «این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد، داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟» شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. سرانجام او چنین توضیح داد: «هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.» سپس استاد پرسید: «هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.» استاد ادامه داد: «هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.»🌹🌹🌹@tofirmo
❤️ بیایید با هم دعا کنیم ای صاحب دل دردمندم، من جز التماس دعا به درگاه تو چاره ای دگر ندارم. دستان نیاز و چشمان حیرانم را به اجابت برسان. ای چاره ساز دل دردمندان از تو می خواهم درد و رنج را از تن همه ی بیماران دور کنی و به مریض مورد نظر ما هم شفای عاجل عنایت بفرمایی. آمین یا رب العالمین🙏🌷🌷🌷🌷🌷@tofirmo
🔴 یک داستان یک پند پیرمردی که پشتش خمیده بود، پایش آبله زده بود و چرک و خون از پایش سرازیر بود. که برای مهمانی در میان قوم خود آمده بود. نبی مکرم اسلام (ص) هم در آن مهمانی، برای طعام دعوت شده بودند. پیرمرد، نزد هر کسی که می‌نشست، از کنار او برخواستند و کناری می‌رفتند. اما نبی مکرم اسلام (ص) به پای او برخواستند و نزد خود نشاندند و با او در کاسه‌ای هم غذا شدند. فرمودند: چرا حال عبادت را در شما نمی بینم؟! گفتند: حال عبادت در چیست؟فرمودند: در تواضع، هرگاه انسان متواضع و مظلوم دیدید با او تواضع کنید و چون متکبری دیدید با او تکبر کنید تا تحقیر شود. به خدا قسم (در عالم الست) خدای تعالی مرا اختیار داد که بنده‌ای رسول باشم، یا فرشته‌ای نبی (مانند جبرییل) باشم. سکوت کردم و دوست من از ملائکه جبرییل بود او را نگریستم، جبرییل گفت: خدای را تواضع کن، گفتم می‌خواهم بنده و رسول باشم. جبرئیل کارش به مراتب از پیامبر (ص) آسان‌تر بود و مشکل شماتت و درد و رنج و... مردم را نداشت.🌷🌷🌷🌷🌷🌷@tofirmo
📚عدالت دقیق خداوند روزی حضرت موسی (علیه‌السّلام) از کنار کوهی عبور می‌کرد، چشمه‌ای در آنجا دید، از آب آن وضوگرفت، به بالای کوه رفت، و مشغول نماز شد.در این هنگام دید اسب‌سواری کنار چشمه آمد و از آب آن نوشید، و کیسه‌اش را که پر از درهم بود از روی فراموشی در آنجا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانی کنار چشمه آمد (تا از آب چشمه بنوشد) چشمش به کیسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت. سپس پیرمردی خسته، که بار هیزمی برسر نهاده بود کنار چشمه آمد، بار هیزمش را بر زمین گذاشت و به استراحت پرداخت. در این هنگام، اسب‌سوار در جستجوی کیسه پول خود به کنار چشمه بازگشت و چون کیسه‌اش را نیافت به سراغ پیرمرد که خوابیده بود رفته و گفت: کیسه مرا تو برداشته‌ای، چون غیر از تو کسی اینجا نیست. پیرمرد گفت: من از کیسه تو خبر ندارم. گفتگو بین اسب‌سوار و پیرمرد شدید شد و منجر به درگیری گردید. اسب‌سوار، پیرمرد را کشت و از آنجا دور شد. موسی (علیه‌السّلام) (که ظاهر حادثه را عجیب و برخلاف عدالت می‌دید) عرض کرد: «یا ربّ کیف العدل فی هذه الامور؛ پروردگارا! عدالت در این امور چگونه است.» خداوند به موسی (علیه‌السّلام) وحی کرد: آن پیرمرد هیزم‌شکن، پدر اسب‌سوار را کشته بود. (امروز توسط پسر مقتول قصاص شد) و پدر اسب‌سوار به همان‌اندازه پولی که در کیسه بود به پدرچوپان بدهکار بود، امروز چوپان به حقّ خود رسید. به این ترتیب قصاص و ادای دین انجام شد، «و انا حکمٌ عدلٌ؛ و من داور عادل هستم» ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═@tofirmo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دیگه مهره جمهوری اسلامی نیست نخست وزیر ایتالیاست اینو نشون کشته مرده‌های تمدن غرب بدید که ببینند عاشق چه لجن و تعفنی شدن!! "سیدمنصور موسوی"
ادامه داستانهای مثنوی🌹🌹🌹👇
چه غربت تلخی ، چه داغ سنگینی.mp3
14.86M
چه غربت تلخی چه داغ سنگینی برای من سخته اشک چشامو میبینی 🎙
چرا هوا زمستونیه.mp3
8.7M
چرا هوا زمستونیه دیوار خونمون خونیه در خونه پر از هیزمه مادر کجایی؟ 🎙