فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند نفر را با خورشید پنهان آشنا کردهای⁉️
چقدر از مال و جان و استعدادت را برای
گل نرگس خرج کردهای⁉️
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
🌴❄️💙❄️🌴
در ازدحام دنیا
اگر انسانی را یافتی
که تو را میفهمد رهایش نکن،
چه آنها که ما را نمیفهمند، بیشمارند.
🌴❄️💙❄️🌴
چند_خطے_هاے_ناب
ﺍﮔﺮ ﮐﻠﯿﺪ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ، ﻗﻔﻠﺶ ﻧﮑﻦ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ، ﺧﺮﺩﺵ ﻧﮑﻦ
ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ، ﺭﻫﺎﯾﺶ ﻧﮑﻦ
ﻋﺎﺷﻖ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ
ﺍﺯ ﺗﻨﻔﺮ، ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﺎﺵ
ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ، ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯ
ﺑﺎ ﺁﺷﺘﯽ، ﺁﺷﺘﯽ ﮐﻦ
ﺍﺯ ﺟﺪﺍﯾﯽ، ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺩﻟﺖ ﺑﺎﺵ
ﺗﺎ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺩ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﻧﮑﻨﺪ
🌴🌹💎🌹🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴❄️🌴تهتهتههمهی نا امیدیها...
نداشتنها
نخواستنها
نبودنها
بنبستها و نرسیدنها
تـــو خـدا را داری
کهآغوششرابرایت
بازکردهست...
غصـــــه چـــرا؟
خدا راصدا بزن او همیشه
در کنار توست..
🌴💎🌹💎🌴
✨🌷سود عبادت🌷✨
💕روزی جوانی نزد حضرت موسی علیهالسلام آمد و گفت: ای موسی علیهالسلام خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
💕حضرت موسی علیهالسلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم. روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود.
🌿🌼میدانی موسی از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
🌿🌼ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم🌸🍃
و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف آیه 36)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه خدا رو حس کرد
🌴🕯🌴
یارب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول ز خودم بیخود کن
بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده
#خواجه_عبدالله_انصاری
#رباعی
🌴🕯🌴
روزى گُذشت پادشهى از گُذرگهى
فریاد شوق بَر سَر هر کوى و بام خاست
پرسید زان میانه یکى کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدَر که مَتاعى گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنى کوژپشت و گفت
این اشگ دیده من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانى فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که دِه خَرَد و مِلْک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطره سرشگ یتیمان نَظاره کن
تا بنگرى که روشنى گُوهر از کجاست
پروین به کجروان سخن از راستى چه سود
کو آنچنان کسى که نرنجد ز حرف راست
“پروین اعتصامی”
🌴💎🌹💎🌴
خدايا! از تو درخواست میكنم به نامت اى والا، اى زيبا، اى كارگشا، اى سرپرست، اى راهنما، ای پذيرا، اى گرداننده، اى عطابخش، اى درگذرنده، اى دگرگون کننده حال پاک و منزه ای، تو ای که جز تو معبودی نیست، فریاد رس فریاد رس، ما را از آتش برهان اى پروردگار من
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا
جَلِیلُ یَا جَمِیلُ یَا وَکِیلُ یَا کَفِیلُ
یَا
دَلِیلُ یَا قَبِیلُ یَا مُدِیلُ یَا مُنِیلُ یَا مُقِیلُ یَا مُحِیل سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَب
🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌹💎🌴صیاد...
علیرضا افتخاری
دعای هر روز از ماه رجب
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ
وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ[مِنْ]کُلِّ شَرٍّ
یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ
یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ
یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ
وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّنا مِنْهُ وَرَحْمَةً
أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ
جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیَا
وَ جَمِیعَ خَیْرِ الْآخِرَةِ
وَ اصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ
جَمِیعَ شَرِّ الدُّنْیَا
وَ [جَمِیعَ] شَرِّ الْآخِرَةِ
فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَیْتَ
وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیمُ.
راوى گفت: حضرت [امام صادق (ع)] محاسن (موهاى صورت) شریف خود را در پنجه چپ گرفت
و این دعا را با حالت درماندگى و زارى همراه حرکت دادن انگشت اشاره دست راست خواند،
و پس از این گفت:
یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ
یَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ
یَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ
حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّارِ
مداحی آنلاین - السلام ای نور حق.mp3
5.79M
🔳 بمناسبت ۱۷ رجب سالروز بزرگداشت شهادت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام
🌴السلام ای سید سادات یا شاهچراغ
🌴احمد بن موسی الکاظم شه عالی تبار
⏯ #مدح
👌بسیار دلنشین
🔴آجرک الله یا صاحب الزمان💔
اللهم عجل لولیک الفرج 🍃
💔🍃💔🍃💔
#شهید تازه تفحص شده مدافع حرم
محمد رضا ( علی ) بیات 🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۷ در تهران محله فلاح در خانواده اے متدین ومذهبے متولد شد.
تنها فرزند خانواده بود.
#شهید ۳۰ ساله و مجرد
🍃⚘🍃
از آنجا ڪه پدرشان دوست داشتند اسم پسرشان محمد باشد نامش را محمدرضا گذاشتند ولے دوستانش ایشان را علے صدا مے زدند. ایشان دو سال مانده به پایان جنگ به دنیا آمد . خیلے دوست داشت در مسجد فعالیت ڪند . #پنج ساله بود ڪه مڪبر مسجد شد.
🍃⚘🍃
ڪودک آرامے بود ڪه روزهاے ابتدایے عمرش با روزهاے اوج جنگ تحمیلے عراق مصادف شد ، زمانے لب به سخن گشود ڪه جنگ تموم شده بود ، اما این پایانے برایش نبود.
از ڪودڪے همراه پدرش به مسجد میآمد و مڪبر بود. #هفت سال بیشتر نداشت ڪه عضو بسیج شد در فعالیتها و ایستهاے شبانه حضور فعالے داشت . ڪمے ڪه سنش بالاتر رفت ، مداح هیئت شد ، ادامه تحصیلات نتوانست ایشان را از هدفش دور ڪند ، و در همه زمینهها مهارت ڪسب ڪرد . فعالیتهاے عملیاتے ، عقیدتے ، دینے و سیاسے بسیارے انجام میداد و در فتنه #۸۸ حضور فعالے داشت.
#شهیدمحمدرضا(علی)بیات
#سالروزولادت...🎈🎂🎈
🦋🦋🦋
بسم رب العشق
#قسمت نوزدهم -
😍علمـــــــدارعشـــــــق😍#
#راوی مرتضـــــــی#
تواتاقم داشتم روی پروژه تحقیقاتی که مربوط به کلاس استاد مرعشی بود کار میکردم
که یکی زد به در
- بله بفرمایید داخل
+ داداشی داری چه کار میکنی
- خواهرگلم دارم روی پروژم کار میکنم
+ آخی الهی
خسته نباشی
اما هرچقدرکار کردی بسه
حاج آقا موسوی اینا تو راهن
پاشو لباسهات عوض کن
- باشه خواهری
+ کدوم پیراهنت میخای بپوشی؟
- به لباس روی تخت بود اشاره کردم
یه بلوز چهارخونه آبی روشن یعقه آخوندی و شلوار پارچه مشکی نشونش دادم
نه داداش این نه
بذار
رفت سمت کمدم یه پیراهن صورتی روشن درآورد
داداش اینو بپوش
قشنگتر نشونت میده
- باشه چشم
لباس هارو پوشیدم
صدای زنگ در بلند
مجتبی داشت میرفت سمت در که زهرا گفت
داداش مرتضی شما برو در باز کن
آقامجتبی بیا مابریم پدر همراهی کنیم
رفتم سمت در
بازش کردم
نرگس سادات با چادر پشت در بود
هنگ مونده بودم
اصلا فکر نمیکردم پشت در نرگس سادات باشه
- سلام حاج آقا بفرمایید
•• ممنونم پسرم
پدرت کجاست
* حاج حسن
•• کمیل خودتی
حاج حسن خم شد صورت پدرم بوسید
چقدر حجاب به نرگس سادات میاد استغفرالله ربی اتوب الیه
چقدر این دختر گاهی ذهنمو درگیر خودش میکنه 😭😭😭
پدرم و حاج حسن رفتن داخل اتاق مخصوص پدر
یک ساعت و نیم میگذشت
نرگس : زهرا من نگرانشون شدم برو یه سر بهشون بزن
زهرا: داداش مرتضی بی زحمت یه سرو پیش پدرا
نرگس سادات نگرانه 🙃🙃🙃
در زدم پدر
مرتضی پسرم حال حاج حسن خوب نیست دخترخانمش صدا کن
- باهول برگشتم تو پذیرایی
خانم موسوی حال پدرتون خوب نیست
نرگس سادات : یاامام حسین
بابا
بابا
چی شد
آقای کرمی میشه کمک کنیم پدرم ببریم دکتر
اسپری شون همراهمون نیست
- بله حتما
اون شب پدرمن با مداوای برادرم مجتبی که پزشکی میخوند حل شد
اما کار حاج حسن به چادر اکسیژن رسید
من موندم تا سیدهادی و سایر بچه هاشون بیان
اونا که اومدن من برگشتم خونه
#چکار کرد این زهرا با داداشش 🙃🙃🙃#
نویسنده : بانـــــــــــــو ........ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#علمدار_عشق
🌴📚🌴📚🌴
بسم رب العشق
#قسمت بیستم -
😍علمـــــــدارعشـــــــــق😍#
#راوی نرگــــــس ســــــــادات #
واقعا باید از آقای کرمی تشکرکنم که تااینجا همراهیم کرد
دکتر گفت آقاجون باید شب بمونه بیمارستان
خودآقاجون گفت که نرگس سادات بمونه
اون شب من تاصبح پلک روی هم نذاشتم
ولی الحمدالله آقاجون فرداصبح مرخص شد
بعداز اون دیدار رابطه من و زهرا صمیمی تر شد
همیشه پیش هم بودیم
بخاطر حجم درسا هیچ جا نمیرفتم
اما با زهرا همیشه برنامه دعا دونفری داشتیم
یه ترم مثل برق باد گذشت
من و زهرا و آقای صبوری هرسه با نمره A راهی ترم دوم شدم
کلاسای ترم دوم ۲۷ بهمن شروع شد این ترمم باز با استاد مرعشی کلاس داشتیم
بااونکه جوان بود اما درحین مهربانی جدی هم بود
روز اول ترم دوم خیلی صریح و جدی گفت
باید تا ۲۷ اسفند هرزمانی کلاس داریم
سرکلاس حاضر بشید
هرکس یه جلسه غیبت داشت بدونه این درس افتاده
خیلی هم مذهبی بود
سیدهادی میگفت ۲۶ سالشه
مرجان هم کلاسیمون از ۱۵ اسفند نیومدم کلاس
وقتی استاد اومد و دید یکی غایبه
گفت به ایشان بگید این ترم دیگه سرکلاس من حاضر نشه
تعطیلات عیدهم باز کنار زهرا به من گذشت
۱۷ فرودین
مرجان سرکلاس اومد شدیدا برنزه شده بود و حجابش افتضاح تر شده بود
هرروز حراست دانشگاه بهش گیر میداد
تا استاد وارد شد
رفت سمتش با صدای لوسی گفت
استاد ما ایتالیا بودیم
این سوغاتی هم برای شما آوردم
- ممنون
درضمن خانم رفیعی دیگه بااین حجاب سرکلاس من حاضرنشید
مرجان بالبخندی کاملا مصنوعی گفت بله استاد
# وای تذکر سختی داد
استاد 😔😔 #
نویسنده بانــــــــــــو .......ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#علمدار_عشق
🌴📚🌴📚🌴