eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
75.3هزار عکس
78.9هزار ویدیو
3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعترافات آمریکایی‌ها به آنچه که در سوریه انجام دادند توصیه می‌شود ببینید تا به حقیقت خیلی از قضایا پی ببرید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستشار نظامی ایرانی: ما در سوریه با دشمن خودمان ولی 2 هزار کیلومتر آن طرف‌تر می‌جنگیدیم امیر حسین حاجی نصیری - جانباز مدافع حرم: سوریه که برای ما نبود تا بخواهیم درباره‌اش معامله کنیم؟ ما رفته بودیم جلوی دشمن خودمان را دو هزار کیلومتر آن طرف‌تر بگیریم تا مردم خودمان در امنیت باشند. آینده مشخص می‌کند جریان سوریه چیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهروند فلسطینی: "جلوگیری از دسترسی کودکان به شیر خشک توسط اسرائیل یک جنایت تمام عیار است"
۲۱ عضو تحریر الشام در غرب سوریه به دست جوانان غیور سوری به هلاکت رسیدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقایع اخیر سوریه، چگونه به همبستگی بی سابقه مردم جهان با قضیه فلسطین آسیب زد؟
🧩چند اختلاف در دو تصویر وجود دارد؟!
📣 انواع سرفه را چگونه درمان کنیم؟
🌼تبر طلایی و تبر نقره ای 🌸موضوع: راست گویی،دروغ گویی،طمع ورزی روزی هیزم شکن فقیری به جنگل رفت و مشغول بریدن شاخه های خشک درختان شد. او تا ظهر کار کرد. خسته و گرسنه شد. روی کنده ی درختی نشست و غذایش را که تکه نانی بودخورد. بعد هم خم شد تا از چشمه ی زیر درخت آب بنوشد. ناگهان تیر از دستش رها شد و به داخل چشمه افتاد. چشمه عمیق بود، هیزم شکن هم شنا بلد نبود. او غمگین و ناامید، با خود گفت: «حالا چه کار کنم تبرم را از دست دادم دیگر وسیله ای برای کار کردن ندارم ، آن وقت به یاد مادر بیمارش که در خانه منتظرش بود افتاد و گریه اش گرفت. ناگهان چشمه قل قل جوشید و نور درخشانی بر آن تابید. در میان نور، پیرمردی بر آب چشمه ظاهر شد. هیزم شکن وحشت زده از جا پرید اما پیرمرد با صدایی مهربان به او گفت: «بگو ببینم چه غصه ای داری و چرا گریه میکنی؟ هیزم شکن که کمی آرام شده بود جواب داد: تبرم در آب افتاده است بدون آن دیگر نمی توانم کار کنم پیرمرد مهربان گفت: تو مرد خوب و زحمت کشی هستی با مادرت هم به مهربانی رفتار میکنی. بنابراین نگران نباش من تبرت را در آب پیدا میکنم. این را گفت و در آب چشمه فرو رفت،کمی بعد دوباره نوری بر آب تابید و پیرمرد مهربان ظاهر شد.او یک تبر طلایی با خود آورده بود. تبر را به هیزم شکن نشان داد و گفت: «آیا این، تبر تو است؟هیزم شکن با نگرانی جواب داد: «نه، نه من هیچ وقت تبر طلایی نداشته ام،تبر من یک تبر ساده و معمولی بوده پیرمرد گفت: «پس کمی دیگر صبر کن تا تبرت را بیاورم» و دوباره در آب فرو رفت. چند لحظه بعد، دوباره چشمه قل قل کرد نوری بر آن درخشید و پیرمرد ظاهر شد. این بار او یک تبر نقره ای در دست داشت، تبر را به هیزم شکن نشان داد و گفت: «آیا این، تبر توست؟» هیزم شکن سرش را تکان داد و گفت: نه تبر من، یک تیر معمولی بوده. پیرمرد مهربان باز هم در آب چشمه فرو رفت و این بار با یک تبر آهنی کهنه بر آب ظاهر شد. هیزم شکن وقتی تیر آهنی را دید با خوشحالی فریاد کشید: «همین است. این تیر خودم است. حالا دوباره می توانم با آن کار کنم پیرمرد تبر آهنی را به او داد و گفت: «تو مرد راستگویی هستی به همین خاطر من تبر طلایی و تبر نقره ای را هم به تو می دهم، پیرمرد مهربان دو تیر طلایی و نقره ای را به طرف هیزم شکن در از کرد. هیزم شکن با دستهای لرزان آنها را گرفت. بعد ناگهان دید که پیرمرد در آب چشمه ناپدید شد. روز بعد هیزم شکن تبرهای طلایی و نقره ای را به دوست هیزم شکن خود نشان داد و ماجرای روز گذشته را برایش تعریف کرد. دوست او که مردی طمع کار بود با خود گفت: من هم باید صاحب یک تبر طلایی بشوم آن وقت نشانی چشمه را از هیزم شکن پرسید و به به طرف آن دوید وقتی به چشمه رسید تبر آهنی اش را در آب انداخت. بعد هم کنار چشمه نشست و شروع کرد به گریه کردن. آب چشمه قل قل کرد پیرمرد مهربان در میان نور ظاهر شد و پرسید: «ای هیزم شکن، چرا گریه میکنی؟ هیزم شکن جواب داد تبرم توی چشمه افتاده دیگر وسیله ای برای کار کردن ندارم. مادرم بیمار است و حتما از گرسنگی می میرد پیرمرد در آب چشمه فرو رفت کمی بعد با یک تبر طلایی در دست ظاهر شد و پرسید: «آیا این تبر تو است؟ هیزم شکن دروغ گو به سرعت جواب داد: بله بله این تبر من است و دست هایش را دراز کرد تا تبر طلایی را بگیرد. پیرمرد وقتی این دروغ را شنید، عصبانی شد و گفت: تو مرد دروغ گو و طمع کاری هستی ، تبر تو یک تبر آهنی بود نه این تبر طلایی ، بعد هم در آب چشمه فرو رفت و دیگر برنگشت. هیزم شکن دروغ گو به شدت ناراحت و غمگین شد. چون او تبر خودش را هم از دست داده بود و دیگر نمی توانست کار کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢مهدی جان... کاش میشد زسفر برگردی با همان چند نفر برگردی شعر خوانی زیبای سرباز کوچک امام زمان (عج)
40.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 ✨ بچه های عزیز اگر می خواهید بدانید که چگونه می توان یار امام زمان(عجل الله فرجه شریف) شد، حتما را تماشا کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 خوبی دیگران رو بگو تا از شر حسادت در امان باشی! ➕ معرفی یک بازی برای ریشه‌کنی حسادت در کودکان
🌸 رنگ‌آمیزی‌های زیبا: من حجابم را دوست دارم 😊 📎 📎 📎 📎
زلال چشمه ساران - باکلام.mp3
6.71M
🎵 زلال چشمه‌ساران ویژه میلاد حضرت فاطمه (س)
شهربازی _صدای اصلی_499675-mc.mp3
3M
🌼عنوان قصه:شهر بازی 🌸هدی و عزیز جون با هم به شهربازی رفتن و هدی خیلی دوست داره که سوار قطار شه. اما متوجه میشه که کمی عقب تر از اونا یه دختر بچه توی صف طولانی قطار ایستاده که داره گریه می کنه و دوست داره زودتر سوار شه. هدی هم تصمیم می گیره جاش رو بده به اون دختر 🍃کودکان با شنیدن این داستان یاد می گیرن که اگه توی انجام کارهای خیر و نیک از هم سبقت بگیرن و اعمال خوب رو زودتر از همه و بیشتر از همه انجامش بدن، خداوند پاداش خوبی بهشون میده و خیلی هم دوستشون داره ... 🍃در این قسمت از برنامه «یک آیه، یک قصه» عزیز جون به آیه ۱۱ سوره مبارکه «مجادله» اشاره می کنه. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَإِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» ای مؤمنان! هنگامی که گویند: در مجالس [برای نشستن دیگر برادرانتان] جا باز کنید، پس جا باز کنید، تا خدا برای شما [در بهشت] جا باز کند. و چون گویند: برخیزید، بی درنگ برخیزید تا خدا مؤمنان از شما را به درجه ای و دانشمندانتان را به درجاتی [عظیم و باارزش] بلند گرداند، و خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
🌼بگذارید بچه‌ها خاکی بشن❗️ 🔸یکی از نیازهای مهم انسان و به ویژه بچه‌ها انس با طبیعته و روزهای بهاری فرصت خوبیه که اون‌ها رو به دل طبیعت ببرین. اما یادتون باشه اجازه بدید توی آب بپرن، لباسشون رو کثیف و خاکی کنن تا تجربه جدید به دست بیارن. 🔹 خاک به دلیل نداشتن الگویی خاص، می‌تونه با کودکان به اشکال مختلف دربیاد و بچه هارو وادار به کنه. شرایط بازی با خاک رو براشون فراهم کنید.