eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
70.9هزار عکس
74.1هزار ویدیو
2.9هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
1_951857.pdf
2.91M
🇮🇷🔴کتاب عصر ظهور از علامه کورانی جهت مطالعه کل روایات معتبر که از سال ها پیش خبر از انقلاب های منطقه داده بود! 🔹 با مطالعه این کتاب متوجه چرایی انقلاب ها و اشوب های منطقه خواهید شد! ‼️ وقتی در حال مطالعه کتاب هستید تمام اتفاقات خاورمیانه جلوی چشم تون ظاهر میشه!
❤️رفته رو مین تخریب چی بوده ایا دردی یا زجر کشیدنی در چهره ش می بینید؟ درچشمانش غروریس به عظمت نام ایران اینانند فرزندان این سرزمین نه نکبت زاده های گرین کارتی...
u183C_360p.mp3
2.87M
دکتر زرشناس و فریادهایی که شنیده نشد 📝📝📝 نقد دولت اطلاحات
a_mahdie fatemeh_two(4).mp3
593.1K
ای امید فاطمه💦 روح و ریحان همه🌸 یابن الزهرا💐
حدیث شب را از چشمان تو می‌خوانم ؛ فرصتی نمانده فانوسِ خیالم رهسپار با تو بودنست... #شهید_مجتبی_بابایی_زاده❤️ شهادت ۱۳۹۰ در درگیری با گروهک پژاک #شهدای_صابرین 🌸🕊🌸🕊🌸🕊
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولے ، قصہ این است چه اندازه ڪبوتر باشے ۱۵دی سالروز پرواز فرماندهان #شهید_منصور_ستاری #شهید_مصطفی_اردستانی #شهید_سیدعلیرضا_یاسینی و تعدادی از همرزمانشان گرامےباد. 🍃🌹🍃🌹 🏵کانال امیرکبیر
تابستان که رفتی داغ بودم نفهمیدم حالا که زمستان آمده تازه میفهمم چقدر سوز دارد نداشتنت...! 🕊
Hejab1.pdf
693.9K
✅⛔️عاقبت حجاب و بی حجابیhttps://eitaa.com/dIjffhg
⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜ 📔 برشی از کتاب شرح زندگی عاشقانه 👤 پدرم گفت: چون تعداد داوطلب ها خيلي زياده ولي ظرفيت ها محدود، براي همين قرعه كشي ميكنن كه هر سري يه تعدادي اعزام بشن... 🗳 دوره اول حميد اسمش در قرعه كشي در نيامد و ١٦ مهر اولين دوره به سوريه اعزام شدند. 🏬 حميد ميگفت پادگان يك حالت غمي به خودش گرفته است، خيلي بيتاب شده بود، نماز شب خواندن هايش فرق كرده بود... 👁 چشم های خيسش گواه همه چيز بود... دلش نميخواست بماند، ميل رفتن داشت... 👤پدرم بعد از شوخي هاي هميشگي پدري و دختري به من گفت: 🖊 امروز ليست اسامي سری دوم اعزامي به سوريه را پيش ما آوردند، من اسم حميد را خط زدم!... يك جوري بهش اطلاع بده كه ناراحت نشه!! 💔 وقتي حميد ماجرا را شنيد خيلي ناراحت شد، گفت: دايي نبايد اين كار رو مي كرد، من خيلي دوست دارم برم سوريه.... 🌌 آن شب خواب به چشم حميد نيامد، مي دانستم اين سري بماند دق مي كند... 👌كلي با پدر و مادرم صحبت كردم از پدرم خواستم اسم حميد را به ليست اعزام برگرداند، پدرم گفت: 👤 دخترم اين خط اين نشون، حميد بره شهيد ميشه، مطمئن باش! 🎙راوی: همسر شهید.