🍂 #پایی_که_جا_ماند ( ۷
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🔅 شنبه ۴ تير ۱۳۶۷
جزیره ی مجنون - جاده خندق
دلم می خواست همراه بچه ها جلو بروم. نمی خواستم در این شرایط حساس پشت خط بمانم. منتظر بودم ولی پور مرا با بچه ها جلو بفرستد. وقتی دیدم کاری بهم محول نمی کند، تحملم به سر رسید و بهش گفتم:
- حاج آقا! منو باهاشون بفرست جلو!
- شما نه!
- چرا من نه، می دونم چرا نمی خواید من برم جلو!
- بمون کارت دارم.
- شما فرماندهی منی، هرچه بگی گوش می کنم، ولی الان وقتش نیست که به خاطر شهید شدن هدایت بخوای از من استفاده نکنی. الان هدایت از این کار تو ناراضيه. با اصرارم ولی پور قانع شد مرا به عنوان راهنما و بلدچی بچه های گردان ویژه ی شهدا جلو بفرستد. چند روز قبل که آمده بود بالای دکل دیده بانی، بهم گفت: سیدهدایت الله توی این واحد شهید شده، اگه بعد از چند ماه شما هم تو این واحد از دست بری، پدرت نمی گه این ولی پور چه فرماندهی بی وجدانی بود؛ دو پسر منو ظرف چند ماه تو واحد اطلاعات به کشتن داد؟!
قبل از طلوع خورشید بچه ها در سه راه محور نماز صبح شان را خواندند. خیلی از آنها آخرین نمازشان بود.
حدود ساعت شش به اتفاق بچه های گردان ویژه ی شهدا عازم فلکه چراغچی شدم. بین بچه هایی که همراهم بودند، علی محمد کردلو، صفرعلی کردلو، محمد حسین حقجو، سالار شفیع نژاد، سید غلام قاسم زاده، سیدمحمدعلی غلامی، رحمت الله اشکوه و عبدالرضا دیرباز را می شناختم.
از بس آتش شدید بود که پشت وانت دست هایمان را دور گردن هم زنجیر کردیم، سرها را به شکم چسبانديم تا اگر خمپاره ای وسط ماشین خورد، نفهمیم چه می شود!
چراغچی پیاده شدیم. عبور و مرور خودروها از آنجا به جلو غیر ممکن بود. زیر آتش شدید دشمن زمین گیر شدیم. برای رفتن تا نزدیکی های پد خندق باید از چراغچی، پد اردنی، پد سیدالشهدا و در نهایت پد بیت اللهی عبور می کردیم. ولی پور گفته بود چه کار کنیم. قرار بود تعدادی از بچه ها را ببریم پشت پد خندق در بیت اللهی برای پشتیبان بچه های گروهان امام حسن مجتبی(ع)، تعدادی هم در طول جاده مستقر شوند و جاده را پوشش دهند. بچه های پد خندق در محاصره بودند. دشمن از سمت راست جاده خندق، پشت بریدگی پد خندق رخنه کرده و بچه ها را محاصره کرده بود. قرار بود بچه ها در پدها و سنگرهایی که در امتداد جاده بود، مستقر شوند. پدهای اردنی، سیدالشهدا و بیت اللهی در فواصل سیصد، چهارصد متری هم قرار داشتند. و
بچه های گروهان امام سجاد(ع) از گردان حضرت رسول (ص) در چراغچی مستقر بودند. باید از چراغچی عبور می کردیم و می رفتیم جلو، دو، سه نفر از بچه ها در چراغچی در همان ده، پانزده دقیقه ای که توجيه می شدند، کارتن خرمایی را پاره کردند، روی آن چند خطی وصیت نوشتند و دادند بچه هایی که چراغچی بودند. تا دژ خندق حدود دو هزار متری فاصله بود. این دژ در انتهای جاده ی خندق قرار داشت و روبه روی در عراقی ها بود.
تیربارچی ها و تک تیراندازهای دشمن که از سمت شط على خودشان را به بخش هایی از جاده رسانده بودند، جاده را زیر آتش گرفته بودند. دود و گرد و خاک و باروت خفه مان کرده بود. عراقی ها جرأت نداشتند وارد جاده شوند. نقطه ای در جاده نبود که دشمن آتش نریزد. آسمان و زمین و آب های جزیره صحنه ی تبادل آتش و گلوله بود. بچه های گردان حضرت رسول (ص) ناراحت بودند. گویا سیدشکرالله واهبی زاده فرماندهی گردان شان در پد بیت اللهی مجروح شده بود. بعضی ها می گفتند واهبی زاده شهید شده، تعدادی از بسیجی های این گردان برای او گریه می کردند.
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ ادامه در قسمت بعد.....
🌺کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 #یا_صاحب_الزمان_عج
هَمِہ ےِ
دِلْ خُوشِے اَمْ
آخَرِ شَبْ هٰاایِنْ اَسْٺْ
دُوْ سِهْ خَطْ بٰا تــُو
سُخَنْ گُفْتَنُ و آرٰامْ شُدَنْ
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
@tolabebasir
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چکارمون کردند؟
نسبت مطالعه در ایران با آمریکا؟
🌺کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
🚨🚨تصویری از گروه رسانه ای شورشیان طالبان برای مدیریت افکار عمومی مردم افغانستان
#واکسن
#اژه_ای
#ایران_قوی
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
ما با ولایت زنده ایم:
لیست کوتاهی از کشتار بر اساس مذهب و قومیت توسط طالبان :
1️⃣ عامل انتحاری طالبان خود را در مرکز آموزشی «کوثر دانش» واقع در منطقه هزارهنشین دشت برچی کابل منفجر کرد. ۳۶ کشته و ۷۲ زخمی.
2️⃣ -با انفجار بمب در محله حاجی عباس شهر هرات -هزارهنشین- ۷ زن و کودک هزاره را شهید کردند.
3️⃣ حمله به بخش زایمان بیمارستان پزشکان بدون مرز واقع در منطقه دشت برچی کابل-محله شیعه و هزاره نشین- ۱۶ شهید از جمله ۲ نوزاد
4️⃣-حمله به روستاهای هزارهنشین در ولایات اروزگان و غزنی و شهادت حدود ۷۰ هزاره
-5️⃣ حمله انتحاری به مرکز توزیع شناسنامه در مدرسه هروی-هزارهها- ۷۹ شهید
6️⃣ -حمله انتحاری به مرکز آموزشی در منطقه دشت برچی-هزاره نشین- کابل در زمان برگزاری کنکور وشهادت ۵۰ کودک و نوجوان هزاره
7️⃣ -حمله در روز اول نوروز در زیارتگاه سخی کابل به تجمع هزارهها، ۳۳ شهید
8️⃣-حمله به تجمع هزارهها در سال روز شهادت عبدالعلی مزاری، در مصلای شهید مزاری کابل، ۱۲ شهید
9️⃣ اوایل سال ۹۷ طالبان ۲۱هزاره را در جاده قندهار-زابل از اتوبوس پیاده کردند و ربودند. چندهفته بعد سر۷ ربوده شده را از تنشان جدا کردند.
0️⃣1️⃣ -۳۱ هزاره را در مسیر هرات به کابل به همین روش از اتوبوس پیاده کردند و ربودند.
1️⃣1️⃣ -چهار هزاره دیگر(دو زن، یک کودک و یک راننده )در ولایت غزنی ربودند.
2️⃣1️⃣ نفر ازمسافران هزاره رادر بلخ، از اتوبوس پائین آوردند و به رگبار بستند.
2️⃣1️⃣ -در میرزاولنگ ۶۰ زن و مرد و کودک هزاره را به شکل فجیعی ربودند و به شهادت رساند.ذوالفقار امید،رئیس حزب کار و توسعه میگفت تروریستها وقتی جلوی اتوبوسها را میگیرند اول میگردند ببینند کدامشان هزاره هستند!
سخن آخر اینکه میگوید هر چه شیعه در افغانستان توسط طالبان شهید شده در میدان نبرد بوده! کدام یک از موارد بالا در میدان نبرد بوده و کدامین نفر از این شهدا مسلح بوده اند و در میدان نبرد به سمت طالب ها اسلحه گرفته اند؟
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
مادر دکتر نیکزاد از ده سالگی نیکزاد و فرزندان اش را به یتیمی بزرگ کرد و امروز در محله راه آهن تهران فوت کرد. چقدر این پاکی و ساده زیستی زیباست
طلاب بصیر
@tolabebasir
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجشنبه یکم ژوئیه(۱۰ تیر ۱۴۰۰)؛ مراسم باشکوه یکصدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست چین با حضور ۷۵هزار نفری بدون رعایت هرگونه پروتکل و محدودیت!
من نمیدونم این چینیها از ویروس آلفا و بتا و دلتا و دلتاپلاس و... نمیترسن؟ این زیبا نیست که ویروس هندی، همسایهاش را ول میکند و برای رقم زدن پیک پنجم و اقامهی عزای حسینی در حال عزیمت به ایران است؟! به نظر شما هم یه جای داستان کرونا میلنگه؟ بدجورم میلنگه؟!
حدود یکسالی است که شکست کرونا در چین اعلام شده و ۱.۵ میلیارد چینی بدون تکیه بر واکسن به روال عادی زندگی برگشتهاند و حتی ۱۹میلیون توریست در مهرماه۹۹ به ووهان رفتهاند! ناگفته نماند به تازگی واکسن هم میزنند اما زمان اعلام شکست کرونا، تزریق واکسنی در کار نبود!
📌جهانِ پساکرونا
🌹 کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرطان اصلاحات
🌺کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
🍂 #پایی_که_جا_ماند ( ۸
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🔅 شنبه ۴ تير ۱۳۶۷
جزیره ی مجنون - جاده خندق
برای رسیدن به پد جلو باید از کانال کم عمق سمت چپ جاده عبور می کردیم. در مسیر رفتن به جلو تعدادی از بچه ها شهید شدند. هر کس صد متر جلوتر از چراغچی شهید می شد، جنازه اش همانجا می ماند. در همان چند قدم اول خمپاره ای توی کانال کنار بچه ها خورد. سه، چهار نفر از بچه ها از جمله خدامراد شرافتی و نادر رجبی شهید شدند. ترکش پهلوی نادر را درید و امعا و احشایش بیرون ریخت. ناله حزینش دل را به درد می آورد. خونش اطرافش را رنگین کرده بود. هدایت الله رکنی خم شد پیشانی اش را بوسید و او را در قسمتی از کانال که عمق بیشتری داشت، دراز کرد. نادر که نای حرف زدن نداشت، می گفت: منو از اسلحه ام جدا نکنید. هدایت الله بچه ها را در طول جاده آرایش داد. باران آتش تهیه دشمن مجال هر حرکتی را از ما گرفته بود. تنها ترددی که در جاده صورت گرفت، فردی بود که زیر آتش و گلوله با موتور تریل از خط برمی گشت. از کنارمان که گذشت، او را شناختم. واهبی زاده فرماندهی گردان حضرت رسول(ص) بود. لباس هایش خونی بود. خوشحال شدم که زنده است. می دانستم نیروهایش، همان بسیجی هایی که چند دقیقه قبل برایش گریه می کردند، با دیدنش چقدر خوشحال می شوند. به پد اردنی که اولین پد بعد از فلکه چراغچی بود، رسیدیم.
ساعت حدود هشت و نیم صبح بود. عبور و مرور عراقی ها از سمت راست جاده متوقف شده بود. علتش چهار لولی بود که روی سنگر فرماندهی در پد بیت اللهی مستقر بود و سمت راست ما را پوشش میداد. محمد افشین به علی لشکری زاده که پشت چهار لول بود. گفته بود چهار لول را بخواباند به طرف شط على و پاسگاه خاکسار، سمت راست جاده را زیر آتش بگیرد و مانع پیشروی قایق های دشمن شود. افشین می دانست برادرش جمال در پاسگاه خاکسار است، نمی دانست زنده است یا اسیر عراقی هاست. پاسگاه خاکسار در تصرف عراقی ها بود. از داخل پاسگاه به سمت بچه های پد بیت اللهی شلیک می شد. برای افشین مهم نبود چه به روز برادرش بیاید، برای این فرماندهی شجاع مهم نابودی و جلوگیری از پیشروی دشمن بود.
بچه هایی که در لحظات آخر به ما پیوستند، گفتند از پشت محاصره شده ایم. پشت سرمان ماشین لندکروز حامل مهمات با راننده اش آتش گرفته بود. عراقی ها چراغچی را تصرف کرده بودند. با این محاصره دیگر نه نیرویی به ما می رسید، نه مهماتی. هر چند با تدبیر واحد تسلیحات، در امتداد جاده در فواصل مختلف، گلوله های کلاش، تیربار گرینف و آرپی جی در سنگرهای کوچک زاغه مهمات قرار داده بودند.
عراقی ها سعی می کردند از داخل نیزارها و چولانهای دو طرف مان وارد جاده شوند؛ درگیری شدید و در جاهایی چهره به چهره و تن به تن بود. نمی دانستیم از کجای نیزارها هدف قرار می گیریم. بیشتر بچه ها از پشت نیزارها هدف قرار می گرفتند. در قسمت هایی از جاده که حضور ما کم بود، عراقی ها از محور شط علی وارد کانال سمت چپ جاده می شدند، به سمت بچه هایی که توی جاده در حال حرکت بودند، تیراندازی می کردند و بر می گشتند داخل قایق هایشان پشت نیزارها.
تعدادی از بچه ها برای شکستن محاصره پشت سرمان، تصمیم داشتند به چراغچی برگردند. هدایت الله رکنی مانع شان شد. رکنی به نعمت الله دشتبان که جلودارشان بود، گفت: ما باید جلوی دشمن رو بگیریم که نیاد تو جاده؛ چراغچی رو گردان حضرت رسول (ص) آزاد می کنه.
قرار شد کاری به پشت سرمان نداشته باشیم. مطمئن بودم بچه های گردان امام علی (ع) به فرماندهی علی مردان روستاد اجازه نخواهند داد ما در محاصره بمانیم. تمام طول جاده خندق خاکریز اول و خط مقدم محسوب می شد. پشت سر، روبه رو، سمت راست و چپ مان، دو طرف جاده را نیزارهای پر پشت، بردی و چولان گرفته بود. جایی نبود که عراقی نباشد
دشمن از شب قبل قایق هایش را داخل آبراهها و چولان های اطراف جاده استتار کرده بود. عراقی ها هر کجای جاده که نیرویی نبود وارد جاده می شدند، رضا خشنود و نعمت الله دشتبان که آرپی جی زن بودند، برای شکار قایق هایی که از داخل آبراه کناری عبور می کردند، میان نیها رفتند. بچه ها دو قایق دشمن را در آبراه کناری هدف قرار دادند. بر اثر آتش شدید دشمن روی جاده و آبراهها، رضا و نعمت الله شهید شدند. جنازه رضا بدجوری متلاشی بود.
از سمت راست جاده صفر على الگامه با قایق وارد جاده شد. مهمات آورده بود. عبدالرحمن برهمن، جعفر خشتیان و هومان عباسیان مهمات ها را خالی کردند. بچه ها زیر آتش شدید دشمن گلوله های آرپی جی و تیربار را خالی کردند. الگامه از بچه ها خواست تعدادی از جنازه ها را داخل قایق ببرند. او که آرپی جی زن قابلی بود، در پد پشتی در حال شلیک آرپی جی به قایق دشمن شهید شد.
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ ادامه در قسمت بعد.......
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir