واحد های اندازه گیری وزن در ایران قدیم
یک من = 3 کیلو
ری = 4 من
خروار = 100 من
چارک = یک چهارم من
سیر = یک دهم چارک = یک چهلم من
مثقال = یک شانزدهم سیر
قیراط = یک بیست و سوم مثقال
نخود = یک بیست و چهارم مثقال
گندم = یک چهارم نخود
واحد های اندازه گیری طول در ایران قدیم
یک ذرع = 104 سانتیمتر
چارک = یک چهارم ذرع
گره = یک چهارم چارک = یک شانزدهم ذرع
بهر = یک دوم گره = یک هشتم چارک = یک سی و دوم ذرع
فرسخ = 6000 ذرع
اندازه گیری با دست (اَرَج / ارش)
برای اندازه گیری چیزهای بزرگتر، از فاصله بین آرنج تا انگشتانش استفاده کرده و این اندازه را اَرَج یا ارَش نامید.
ذراع
واحد قدیم برای طول که به اندازه از آرنج تا سر انگشتان مرد بوده است .
@tonnel_zaman
18.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنر یونان باستان ترکیبی از سه عنصر انسان، طبیعت و عقل است و یونانیان نخستین هنر طبیعتگرا را در تاریخ عرضه داشتند. از مهمترین هنرهای قابل بررسی و مستند میتوان به سفالگری، مجسمهسازی، معماری، ادبیات، موسیقی، زیورآلات، ضرب سکه و نقاشی اشاره کرد. علاوه بر آن یونانیان از اولین تمدنهایی بودند که فلسفه دربارهٔ زیباشناسی و هنر را مطرح کردند.
به بزرگترین کانال تاریخی بپیوندید👇👇
@tonnel_zaman
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹از قدیم گفتن وقتی يه آدم پولدار بی پول ميشه تا ١٠٠سال هنوز بوی پول ميده!
اما وقتی يه گدا پول دار ميشه تا ١٠٠ سال بوی عقده هاشو ميده!
این راجع به پول بود، همینو تعمیم بدین به همه چی! افراد بیشتر رو عقده ها و کمبوداشون که به شکل ناگهانی بهش رسیدن (بدون ظرفیت کافی براش) غیر معمول مانور میدن، یکی پول، یکی دختر، یکی جایگاه اجتماعی یکی...
به بزرگترین کانال تاریخی بپیوندید👇👇
@tonnel_zaman
پليس لس آنجلس با لباس مبدل زنانه براى دستگيرى كيف قاپها - 1960
@tonnel_zaman
زوج"واسیلیف"با رکورد بیشترین تعداد فرزند در تاریخ !
خانم واسیلیف ۱۷۲۵تا ۱۷۶۵ میلادی طی۲۷زایمان، ۶۹فرزند شامل۱۶دوقلو، ۷ سهقلو و۴ چهارقلو به دنیا آورد !
@tonnel_zaman
در ۱۹۲۷ آلکسی رایکوف رئیس پانزدهمین کنگرهی حزب کمونیست بود. به صورت نمادین جاروی کوچکی را سر دست گرفت و گفت:
" من این جارو را به رفیق استالین تقدیم میکنم تا با آن دشمنان حزب را بروبد."
یازده سال بعد در جریان تصفیهی حزبی توسط رفیق استالین اعدام شد....
خلاصه که پاچه خواری عاقبت نداره !!
@tonnel_zaman
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
#حكايت؛ امثال و حکم
@tonnel_zaman
32.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسان های باستان چگونه از قدرت چشمهایشان استفاده می کردند؟ قرآن در این باره چه درس هایی داده؟
#تاریخ_تمدن_جهان
@tonnel_zaman
عبرت تاریخ...
مورخین می نویسند که خبرنگاری از چرچیل پرسید چگونه بدون مقاومت مردم ، ایران را اشغال کردی؟؟
گفت تاریخ ایران را خوانده بودم، سفیر انگلستان در ایران را خواستم و از او پرسیدم
ایران چگونه مردمی دارد گفت صبر کنید آشپز احمد شاه قاجار در انگلستان اقامت دارد از او بپرسیم!!!
آشپز احمد شاه را احضار کردیم و پرسیدیم راه رفتن به ایران چگونه سهل میشود ؟
اوگفت ظهر عاشورا که نهار میدادید اگر 1000 نفر میرفتند سفارت انگلستان سفارت برای 4000 نفر غذا میپخت ایرانی ها یک پرس میخوردند 3 پرس میبردند.!!
ایران مردمی دارد که اگر برای نهار دعوتشان کنند نمیپرسند صاحبخانه کیست؟!!
اگر به آنان وعده شکمی بدهید طالب چیز دیگری نیستند .
وقتی میخواستیم ایران را اشغال کنیم به بی بی سی دستور دادیم هر روز در رادیواعلام کنید متفقین برای شما میخواهند کیسه های آرد بیاورند .
وقتی تانکهای ما وارد ایران شدند مردم همه در صف بودند برای گرفتن آرد ...!!!
این مردم اگر به مال مفت برسند
سیر هم باشند
باز احساس گرسنگی میکنند...
@tonnel_zaman
در یکی از جنگها نادرشاه پیرمردی را میبیند که با موی سپید مانند شیر میجنگد و شمشیر میزند! پس از پایان جنگ نادرشاه پیرمرد را به چادر خود فرا میخواند. پیرمرد میآید و ادای احترام میکند. نادر از او میپرسد اهل کجاست که چنین شمشیر میزند؟!
پیرمرد میگوید که اهل اصفهان است... نادر از او میپرسد: زمانی که اصفهان توسط اشرف و محمود افغان اشغال شده بود تو کجا بودی؟! در اصفهان نبودی؟! پیرمرد میگوید: “من بودم اما تو نبودی...” هنگامی که نادر به سلطنت نشست عزت را به ایران بازگرداند...
📚به نقل از کتاب عبرتگاه تاریخ؛ از دکتر امیر هوشنگ آذر
@tonnel_zaman