روایت شلمچه.mp3
2.58M
غروب شلمچه
انگار کوچۀ تنگِ
آشتیکنون دلها با خدا...
#حاج_حسین_یکتا
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 در هوای عاشقی پر میزدند
تا خدا با گریه معبر میزدند
#استوری
#راهیان_نور
#ما_متحدیم
🌾🌾🌾🌾
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
گروه فرهنگی شهید محمد احمدی جوان
🆔 @torbat313
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَدَلِيلَ إِرادَتِهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا تالِيَ كِتابِ اللّٰهِ وَتَرْجُمانَهُ
#استوری
#لبیک_یا_مهدی
#امام_زمان
#رهبری
#ما_متحدیم
🌾🌾🌾🌾
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
گروه فرهنگی شهید محمد احمدی جوان
🆔 @torbat313
چله زیارت عاشورا «روزبیست وهشتم» را به نیابت از شهید غلامرضا جوان میخوانم🥀🥀🥀
.
.
.
🌾🌾🌾🌾
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
گروه فرهنگی شهید محمد احمدی جوان
🆔 @torbat313
زندگینامه شهید غلامرضا جوان
نام غلامرضا
نام خانوادگی جوان
نام پدرمراد
تاربخ تولد1343/10/20
محل تولدبوشهر - دشتستان
تاریخ شهادت1364/11/28
محل شهادت فاو
مسئولیت مسئول عمليات تيپ33
نوع عضویت پاسدار
شغل پاسدار
تحصیلات سوم راهنمايي
مدفن برازجان
دوم دی ماه 1343 در خانواده ای کوچک ،در شهر برازجان کودکی پا به عرصه وجود نهاد که والدین گرامی اش به واسطه عشق و محبتی که به اهل بیت (علیه السلام ) داشتند ،نام نیکوی «غلامرضا» را بر وی نهادند.پدر و مادر به رغم کمبود مادی ،از عشق به معصومین (ع) ،هر آنچه در دل داشتند ،به فرزند می آموزند واز این رهگذر،غلامرضا از فقر به غنا می رسد .
.پدر که نعمت بینایی را از دست داده بود در خانه و بیرون از خانه زندگی اش دگر گون شد .غلامرضا که رنج و اندوه پدر را از سیمایش می خواند ،کنار پدر می نشست و از پدر دور نمی شد .با همان زبان کودکانه اش به پدر امید می داد و می گفت :با با غصه نخور که نابینا هستی .پدر که حالا دنیا در چشمش تیره و تار شده بود ،با حرف های غلامرضا نور امید و برق شادی را در دل خود حس می کرد .دو باره غلامرضا شیرین زبانی می کرد و می گفت :اگه با با نابینا هستی ،من، هم چشم تو هستم ،هم دست و پای تو .با این حرف ها به پدر امید و دلداری می داد .
حتی با هم سر کار می رفتند تا برای کسب روزی حلال و تامین معاش خانواده کوشش نماید .او با همه تنگناهای مادی که در زندگی داشت با توکل بر خداوند در سایه عزم و اراده ی استوارش پا به مدرسه گذاشت .دوره ی ابتدایی را در دبستان معرفت و دوره ی راهنمایی را درمدرسه ارشاد برازجان با موفقیت به پایان رساند .
دوره ی راهنمایی درآغاز دوره ی نوجوانی قرار داشت و مبارزات مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره)به پیروزی خود نزدیک می شد .او نیز عاشقانه به صفوف مستحکم مبارزان پیوست .و تا زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید در همه مبارزات ، راهپیمایی ها وصحنه های مبارزه که در شهر برازجان بر گزار می شد فعالانه حضور داشت . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وبا شکل گیری و آغاز رویش شجره ی طیبه بسیج در فهرست مسافران بهشت اسم نوشت .در پایگاه بسیج تمام ماموریتهای محوله را به بهترین نحو انجام می داد.
او که سر شار از ایمان و شجاعت بود ،در تعقیب و دستگیری منافقین که دل خونی از آنها داشت شرکت می کرد .در یکی از درگیریهایی که بین او و تعدادی از منافقین رخ داد تا آستانه شهادت قدم بر داشت که با حضور به موقع دایی و دوستان دیگر از چنگ افراد ضد انقلاب نجات یافت . با آغاز جنگ تحمیلی فصل دیگری از دل باختگی و عاشقی در کارنامه پربارش گشوده شد .دفاع مقدس مردم ایران دربرابرصدام نوکرائتلاف شیاطین جهانی ،دریچه ای از نور و عرفان به رویش گشوده بود .اوبا حضور تاثیر گذار در جبهه ها مراتب وفاداری و اخلاص خود به امام و نظام الهی را به اثبات رساند .
تقریبا در بیشتر عملیات برعلیه دشمنان ایران بزرگ، از غرب تا جنوب کشور شرکت داشت و از خود رشادتها و حماسه هایی به یادگار گذاشت . از اوایل جنگ ،غلامرضا نبرد خود را با متجاوزین در شهرهای خرمشهر و سپس آبادان را آغاز کرد .بعد از آن به دهلران اعزام شد و در واحد تخریب که خالص ترین و شجاع ترین نیروهای رزمنده را به خود جذب می کرد ،مشغول خدمت گردید و به کار پاک سازی میادین مین پرداخت .غلامرضا در تیپ فاطمه (س) بود و سپس به تیپ المهدی آمد و مسئولیت واحد تخریب این یگان را به عهده گرفت.
یکی از همرزمان شهید نقل می کند :دریک عملیات شناسایی در حوالی 20 متری سمت چپ دکل دیده بانی دشمن ؛به ساحل دشمن رسیدیم .به دلیل انحرافی که داشتیم از پایین دست سنگر های دشمن حرکت می کردیم و به طرف محور شناسایی خودمان می رفتیم .درون سنگر های دشمن سر و صدای زیادی بود ،ولی ما شنا کنان و به راحتی از زیر سنگر های آنها عبور کردیم .تقریبا 6 سنگر نگهبانی را پشت سر گذاشتیم تا به محور «فرمان» رسیدیم .به اولین موانع دشمن که دو ردیف میله ضربدری بود و سیم خار دار حلقوی نیز پشت آن نصب شده بود ،رسیدیم و از آن عبور کردیم .
در اینجا به پنج متری سنگر دشمن رسیدیم ،استراق سمع کردیم و متوجه شدیم سنگر خالی است .جلوتر مانع دیگری نبود ولی چون زمین باطلاقی بود و رد پای ما بر جای می ماند و آسمان هم صاف شده بود ،تصمیم بر گشت گرفتیم . سرانجام در تاریخ 28 / 11/ 1364 غلامرضا به آرزوی دیرین خود رسید . او پس از سالها مجاهدت وتلاش در این تاریخ در عملیات والفجر 8به شهادت رسید.پیکر مطهرش تا سیزده سال مفقود الاثر بود تا اینکه توسط گروه تحقیق و تفحص پیکر مطهرش که چند استخوان و پلاکی از او به یادگار مانده بود ،کشف شد و به زادگاهش برازجان منتقل شد ودر بهشت سجاد برازجان به خاک سپرده شد .
#راهیان_نور
#جانفدا
#شهید_غلامرضا_جوان
🌾🌾🌾🌾
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇
گروه فرهنگی شهید محمد احمدی جوان
🆔 @torbat313
قسمتی از وصیت نامه شهید غلامرضا جوان
برادران و خواهران عزیزم شما برتر از آنید که این بنده حقیر بخاهم در خصوص شماها چیزی بگویم شما دینتان را نسبت به اسلام و امام و انقلاب ادا نمودید، درود و برکات خداوندی بر شما که تاکنون وظیفه تان را در قبال جنگ ادا نمودید، به کمکهای خود ادامه دهید، جنگ را فراموش نکنید و در راس همه کارهایتان مسئله جنگ را قرار دهید. امام!امام!امام را این روشنی بخش، این اسطوره تقوا و عبادت و سیاست را پشتیبان باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد. از کمبودها نگران نباشید و سختی به خود راه ندهید و به یاد پیامبر و اصحابش در شعب ابیطالب باشید، انشاءا… خداوند دوستدار صابران است. از اختلاف که حربه شیطان است بپرهیزید و از وسوسه های آنها جواب دندان شکن بدهید و بر آنها اجازه سخن گفتن ندهید.
برادران عزیز سپاهی و بسیجیان، قدر همدیگر را بدانید، شما در جامعه همانند دژی استوار برای ملت و چراغی روشنگر باشید، قدر این بسیجیان را بدانید چون بسیج مدرسه من است و من در این مکان تربیت یافته ام خود را سراسیمه مدیون این مکان مقدس میدانم، بسیج قدمگاه مقدم شهیدان خدایی است. نماز جمعه این صفوف به هم فشرده را خالی نکنید، نماز جمعه سنت عبادی،سیاسی،نظامی دیرپای محمدی میباشد.
#راهیان_نور
#جانفدا
#شهید_غلامرضا_جوان
🌾🌾🌾🌾
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇
گروه فرهنگی شهید محمد احمدی جوان
🆔 @torbat313
1_2578882510.mp3
8.81M
👆زیارت عاشورا ۸.۵۱ دقیقه وقت زیادی نیست
عزیز دلمون می خونه🌼🌼💚🌼🌼
پلیکان نباشیم !
می گویند پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه هایش غذا گیر نمی آورد . ناچار با منقارش از گوشت تنش می کَند و توی دهان جوجه هایش می گذاشت. آنقدر این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد . یکی از جوجه ها گفت : آخیش ! راحت شدیم از بس غذای تکراری خوردیم !
وقتی فداکاری می کنیم ، انتظار داریم در مقابلش ناسپاسی نبینیم اما بیشتر اوقات می بینیم . مرز میان ناسپاسی و خودخواهی باریک است . هر دو جزو صفت های بد به شمار می روند اما هر آدمی حق دارد زندگی کند . حق دارد خودخواه باشد...
عموماً آدم های خیلی فداکار در تنهایی شان گله می کنند از ناسپاسی اما ترجیح می دهند فداکار شناخته شوند تا آدمی که به فکر خودش است !
گاهی به فکر خودتان باشید. از زندگی تان لذت ببرید. اینطور در گذر زمان کمتر پشیمان می شوید. یادتان باشد کسی برای فداکاری به آدم مدال نمی دهد !
👳 @torbat313
چله زیارت عاشورا «روزبیست ونهم» را به نیابت از شهید مهدی طاهری میخوانم🥀🥀🥀
.
.
.
🌾🌾🌾🌾
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇
گروه فرهنگی شهید محمد احمدی جوان
🆔 @torbat313
زندگینامه شهیدمهدی طاهری
مهدي طاهري فرزند محمد جواد در تاريخ 14/9/1346 در خانواده اي مذهبي در شهر شهيد پرور برازجان چشم به جهان گشود.دوران كودكي را در خانواده خويش و تحت تربيت پدر و مادرش پرورش يافت.تحصيل علم ودانش را در مدرسه انقلاب برازجان شروع نمود و با موفقيت توانست تحصيلات خويش را در دوران ابتدايي به پايان رساند و وارد مقطع راهنمايي گردد. در سنين نوجواني بود كه زمزمه هاي انقلاب به شهر برازجان رسيد . او نيز خود را در صفوف ديگر مردم قرار داد و به نداي امام مبني بر سرنگون نمودن رژيم شاهنشاهي لبيك گفت،تا اين كه انقلاب اسلامي با عنايت خداوند متعال و توجهات امام زمان (عج) و رهبري امام خميني ( ره ) وهمت بلند ملت ايران به پيروزي رسيد.بعد از انقلاب در بسيج مستضعفين نام نويسي كرد و فعاليت خود را در اين نهاد آغاز كرد.علاوه بر بسيج در قسمت دانش آموزي حزب جمهوري اسلامي نيز فعاليت ويژه اي داشت.در بين اقوام و خويشاوندان از محبوبيت خاصي برخوردار بود . هر وقت كه به خانه يكي از اقوام مي رفت از آمدنش خوشحال و مسرور مي شدند.مهدي تا سال چهارم دبيرستان در دبيرستان شهيد بهشتي برازجان به تحصيل پرداخت و در دبيرستان نيز از اعضاي فعال انجمن اسلامي بود.با شروع جنگ تحميلي وظيفه خويش دانست كه در كارزار با كفار شركت نمايد.پس در عين حالي كه دانش آموز بود ، درس را رها كرد و راهي ميدان نبرد شد.اولين اعزامش به خرمشهر بود . بعد از رجعت از خرمشهر بار ديگر راهي جبهه نبرد گرديد و اين بار در گروه تخريب المهدي (عج) مشغول خدمت به ميهن اسلامي گرديد تا اين كه در عمليات كربلاي 5 بر اثر اصابت تركش در جبهه شلمچه در تاريخ 27/10/65 به فيض عظيم شهادت نائل آمد.
#راهیان_نور
#جانفدا
#شهید_مهدی_طاهری
🌾🌾🌾🌾
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇
گروه فرهنگی شهید محمد احمدی جوان
🆔 @torbat313