eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
224 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
SAYEDOLKARIM (1) - ROZEH.pdf
464.3K
pdf 🔸️عنوان: روضه شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ❇️✳️ فیش شماره(۱) ❇️❇️ 🔹️ سید مهدی میرداماد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂درد فراق یار🍂 🎼 سبک: صحرا صحرا دویده ام ✳️ فارسی مولا جان یابن فاطمه،ای یار گمشدگان سردارِ سرفراز عشق،امیــّدِ منتظران ای شمس سپهر شرف__ای میوه ی باغِ نجف مولا بیا بیا ای گوهرِ بحر ادب__دروازه ی شهر ادب مولا بیا بیا تو شاهِ مُلکِ رحمتی،مولا ما گدای تو تندیس ذات اقدسی،فرموده خدای تو بی شبهه وحیِ مُنزل است،گفتار و کلام تو محشرتر از قیامت است،آن جمعه قیام تو ای ناجی دین مبین__وی سرور روح الامین مولا بیا بیا آئینه ی ذات خدا__سرمایه ی ما فقرا مولا بیا بیا ✳️ ترکی آند اولسون زینب عمه وه،مشتاقوخ وصالیوه گل قربان او گلن یولا،قربان لبده خالیوه گَل سوندور بو آتشِ هجرانی بیز داریخموشوخ فرقتدن هم یورولموشوخ،وجدانی بیز داریخموشوخ یوخ طاقتینیز غمه گل__ای یوسف فاطمه گل مولا هایانداسان گل همدم و مونس آغام__ای غنچه ی نرگس آغام مولا هایانداسان ✍شاعر : مجید قلعه بیگی (فقیـــرخویی) ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 💠خواهر حضرت حمزه علیه السلام بر سر بالین برادر پس از جنگ احد زمانیکه خواهر حضرت حمزه علیه السلام از راه رسید، پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به پسر او زبیر فرمود: برو مادرت را برگردان تا اینجا نیاید و برادر خود را با این حال نبیند، شاید طاقت نیاورد، زبیر پیش مادر رفت و گفت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می خواهد که شما برگردید. صفیه خواهر حمزه علیه السلام گفت: ای پسر! شنیده ام که برادرم حمزه را شهید کرده اند و بدن او را مثله ساخته اند، به خدا سوگند که اگر بالین او بیایم اظهار ناراحتی نخواهم کرد و این مصیبت را در راه خدا خواهم پذیرفت. ▪️زبیر آمد و سخن مادر را به عرض پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم رسانید حضرت به او اجازه داد تا آمد و برادر را دید و به جهت وی از خداوند طلب بخشش نمود اما خود را از گریه نتوانست نگاه دارد. ▪️رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم هم از گریه او به گریه افتاد و فاطمه علیها السلام هم می گریست.. 😭 حضرت فرمود: ما اَصابَ بِمِثلِکَ اَبَداً. هرگز مصیبت زده ای مثل تو نخواهم دید. یعنی مصیبت هیچ کس نزد من برابر مصیبت تو نخواهد بود. 🔹پس فاطمه علیها السالم و صفیه را بشارت داد که جبرئیل آمده می گوید: حمزه علیه السلام را در میان اهل آسمان اسدالله و اسد رسوله نوشته اند.(روضه الشهداء، ص۸۸) ⬅️ اشاره گریز: آمدن حضرت زینب میان گودی قتلگاه.. 😭
🩸تنِ مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام را عریان کردند اما در آخر، کفن شد ... مرحوم شیخ كلينى از امام صادق عليه‌السلام نقل مى‌كند که حضرت فرمودند : 📋 إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله صَلَّى عَلَى حَمْزَةَ وَ كَفَّنَهُ لِأَنَّهُ كَانَ جُرِّدَ ▪️«پيامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر پیکر حمزه علیه‌السلام نماز خواندند و چون مشركان لباس از تن حمزه برگرفته بودند و پيكرش برهنه بود، دستور دادند بر عمويش كفن بپوشانند و لذا او را درميان نمدى قرار دادند و دفن كردند؛ 📚الکافی،ج۳ ص۲۱۱ 🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است: بدن مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام را در پارچه‌ای که خواهرش صفیّه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند. 📚طبقات الکبری،ج۳ ص۱۵۱۶. ✍ آه... یا رسول الله! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن بدن عریانی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳ 📚سحاب رحمت ص ۶۵۳ 📝 یا حضرت حمزه! عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خداکند از راه خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تونیزه خورده‌ای اصلا زپشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده‌ای از کوچه یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در ان نبود هم نفسی  سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی   به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعدچند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمداً درست پیش نگاه رباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
🩸جسارت ابوسفیان ملعون به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... در نقل‌ها آمده است: 🥀 پس از مُثله شدن حضرت حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: 📋 ذُق يا عُقَق! ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاقّ شدى! 🥀 حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: 📋 وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط «یک نفر» با «چوب‌دستی‌اش» به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، 📜 فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد ... چند روز بعد، همین سر مطهر را در پیش روی یزید لعین گذاشتند، 📜 فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: 📜 لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) 📜 کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸ 📝 بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن از سلسله کبود شده پیکرم ولی زخمم بزن به پیکر و زخم زبان مزن راس بریده گریه به حالِ سه ساله کرد بس کن یزید طعنه به اشک روان مزن این لب، ترک ترک شده و سنگ خورده است ای بی حیا دگر به لبش خیزران مزن بس کن یزید دختر او نیمه جان شده بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن هر جا که رفت سر، پیِ سر مادرش رسید در پیش چشم مادر قامت کمان مزن