حالات امام سجاد عليه السّلام
(تركى) در آهنگ امام على (ع)
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
سلام اولا صاحب جلالت امام سجّاده
سلام اولا مؤمنينه زينت عزيز عبّاده
سلام اولا شاه كربلا اوغلى فخر امجاده
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
سلام اولا اود دوتان چادردا امام بيماره
سلام اولا كربلاده اوندان اولان پرستاره
سلام اولا واى بابام ديوب ديلده ديده خونباره
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
الٰهى قبرين عنايت ايله گورك بو دنياده
شفاعتيندن نصيبيم اولسون سراى عقباده
دوشنده تيره ترابه جسميم گله ئوزى داده
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
گلنده يوم وفاتى شيعه هامى گيير قاره
يانار اوركدن سرشكين ايلر روانه رخساره
شفاعت ايلر يقين جزاده آقام عزاداره
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
طناب ظلمه اياقى باغلى چكيلدى بازاره
آدين مسلمان قويان ساليبدى امامين آزاره
دوشوبدى بنده او كيمسه كى دردلره ائدر چاره
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
بير عدّه شامى اسير امامى كمال ايذاده
وجودى خسته طنابه بسته حزين و افتاده
چكيبله بزم يزيده تا خوار اولا او آزاده
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
ساتيب افاده او پست زاده امام ناشاده
دئدى زمانه يتيردى كامه بيزى بو مأواده
ئولوب حسينون قالوبدى نعشى بلالى صحراده
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
بويوردى مولا بو قدر ويرما اورگيمه ياره
بابام قوناقدى جناندا جدّ كباره افطاره
تمام ياران چاتوبدى الآن دوباره ديداره
امام زين العابدين بيمار دشت بلا
آتاسينون قانلى نهضتينه شريك اولان آقا
✍🏻 حاج ناصر تبسّمى اردبيلى "صفا"
📘 سلام عاشورا _ ص ٤٠٥
#محرم_۱۴۰۳
#سیزدهم_محرم
#شهادت_امام_سجاد__علیه_السلام
🏴 امان از شام!
☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▫️ در پاسخ سه بار فرمودند:
🔸 الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام!
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای [۱] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
🔥 ۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند:
🔹 «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند:
🔹 اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📝 پی نوشت:
[۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند.
⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب
#شام
#امام_سجاد علیه السلام
اهل بیته مصطفانی ساخلیان سجادیدی
کربلادن شامه جک دیل داغلیان سجادیدی
اسرانین هر غمینه تاب ایدن محنتیلن
نیزده باشلاره باخوب اغلیان سجادیدی
#محرم_۱۴۰۳
#سیزدهم_محرم
#شهادت_امام_سجاد__علیه_السلام
#دفن_شهدا
ای قبیله اهلی بو چولده من
گلمیشم نوا ائیلیوم گئدیم
دفن ائدیم بابامین جنازه سین
حقینی ادا ائیلیوم گئدیم
ممکن اولمادی دفن ائدم قالیب
توپراق اوسته باشسیز جنازه سی
غرق اولوب دی دریای محنته
ظلم الیله حقین سفینه سی
بیلمورم ندن وار بو امتین
رهبرینه بو قدر کینه سی
شرح ائدیم کرگ قانلی نهضتی
ظلمی بر ملا ائیلییوم گیدیم
امر حقّ دی هر زمانیده
تا قیلا امامه نماز، امام
من امام برحق عالمم
گلمیشم نمازین اوزوم قیلام
سیز منه بیر آز ائیلیون کمک
کفن و دفنینی ائیلییم تمام
آلتی گوشه بیر طرح، عرش تک
قبرینه بنا ائیلییوم گدیم
ای قبیله اهلی بو دشتیده
چکدی تیغینی لشکر عنید
اهل کوفه شمشیر کینیله
ائتدیلر بابامی سوسوز شهید
دفن ائده م پیمبر بالاسینی
ائیلییون کمک قالمیوم فرید
اهلبیتین قلبی داغلیدور
دردینه دوا ائیلییوم گیدیم
بو صفالی گلشنده جمع اولوب
هم جوان و هم پیر و شیرخوار
کیم قانین وئریب راه حق ده
هر ایکی جهان اولدی رستگار
باخدوقیجا بو گل بدن لره
درد و غم آلیر مندن اختیار
برگ برگ بو گللری ییغیم
صبریمی فنا ائیلییوم گئدیم
نار غم منی یاندیرار یاخار
گوزیاشیم دونر قانه آغلارام
سو گورنده هر بیر مکانیده
من بو تشنه قربانه آغلارام
پیکرینده سايسيز یاراسینه
سینه سینده پیکانه آغلارام
گلمیشم ولا اهلینی بوگون
درده آشنا ائیلیوم گئدیم
آلتی گوشه بیر قبریده کرگ
دفن ائدم عزیز پیمبری
حشره جک وئرم من قوجاقینه
قبر ایچنده ششماهه اصغری
وار سفارشی قبره تاپشیرام
بو مکاندا قارداشیم اکبری
اولماسا کفن بیر حصیریله
دفنه اکتفا ائیلییوم گئدیم
✍مهندس هوشمند
#محرم_۱۴۰۳
#سیزدهم_محرم
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
چند خط درددل ساده و خودمونی خطاب به عزیزانی که در حاشیه عزاداریهای ماه محرم، از وضع ظاهریِ برخی بیخبران در خیابانها ناراضی و دلواپس تحریف عزادارای اصیل عاشورایی بودند...:
_واقعیت اینست که وقتی دستههای عزاداری که اصول و معیارها را رعایت میکنند در کف میدان نباشند دستههای نامتعارف، میدانِ خالی را غنیمت خواهند شمرد و آلات موسیقی جای ناله های[آه حسن،وا حسین] را خواهند گرفت
_حواسمون باشه وقتی بانوان محجبه با حضور در عرصه، چادر مشکیشان را عَلم حضرت زینب نکنند طبیعیست که افراد دیگری که قربانی دشمن شده اند با مناظر دیگری چشمها را آزار خواهند داد
_در ضمنِ همین حرمتشکنیها، جریان عاشورا به همین راحتی و با همین سرعت در مقابل دیدههامان تحریف میشود
و البته که این امرِ حضور اجتماعی باید در سبک زندگیمان باشد نه فقط در ایامخاص..
مثلا چه اشکالی دارد یک زوجی که ظاهر موجه و اسلامی دارند وقت بیشتری در اجتماع بگزرانند مثلا هر از چندی در یه کافیشاپ دنج بنشینند و یک بستنی بخورند یا در اماکن سیاحتی حضور پیدا کنند که دیگران بدانند که افراد مومن هم شادی و خوشحالی دارند در عین اینکه اهل هرزگی نیستند...
و الّا مثلا همین کافیشاپها و همین مجامع را آقا و خانم هایی با ظاهر آنچنانی پر خواهند کرد که چهبسا بجای بستنی و قهوه و هاتچاکلت وغیره سر از مسائل و نوشیدنیهای دیگر درآورده و به ریش من و شما خواهند خندید...!
تکتک ما نقش تعیین کننده در این اجتماع آخرالزمانی داریم
#در_میدان_باشیم
#حجاب_وعفاف
#آخرالزمان
#یازینب_مدد
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرم آورترین لحظه ها
وقتی قوه قضاییه خواب هست
پیام عاشورای حسینی آیا کشف حجاب بود...؟؟؟
غیرت مردان هیت کجاست چطور اجازه جسارت به این هنجار شکنان دادین .
در روز عاشورا که قلب نازنین حضرت صاحب زمان که در فشار واندوه هست یه عده مسلمان نما رو وارد دستهجات عزاداری میکنند
دولت مردان بی غیرت کی از خواب بیدار میشوند
17.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة
🏴 آیین باشکوه عزاداری و سینه زنی شنستکا ویژه مردمان ولایتمدار و مرزنشینان غیور دارالولایه سیستان
🔻 شیوه خاص سینه زنی و عزاداری سیستانیها
باحضور و نوحه خوانی مداحان برجسته کشورو جهان اسلام
9⃣9⃣کاروان #اسرای_کربلا وارد کوفه شد!👇
✅وقتی کاروان وارد کوفه شد، ابن زیاد دستور داد، هزاران سواره و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها بایستند، تا أحدی از شیعیان امام علی(ع) جرات شورش نداشته باشند.
سپس فرمان داد سرهایی را که دیروز پیش از اسراء به کوفه آورده بودند را برگردانند و در پیش چشم اسراء حرکت دهند، و با هم وارد شهر کرده و در کوی و بازار بگردانند.
طبرسی می نویسد :
📋《لَمَّا أَتَى عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) بِالنِّسْوَةِ مِنْ كَرْبَلاَءَ وَ كَانَ مَرِيضاً وَ إِذَا نِسَاءُ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ يَنْتَدِبْنَ مُشَقَّقَاتِ اَلْجُيُوبِ وَ اَلرِّجَالُ مَعَهُنَّ يَبْكُونَ》
♦️هنگامی که امام سجاد(ع) به همراه زنان اسیر، به کوفه داخل شد، سخت بیمار بود، زنان کوفه با دیدن این صحنه گریه میکردند و گریبان چاک می زدند و مردان نیز با آنان مىگریستند.
در این هنگام؛
امام سجاد(ع) با صدای ضعیف و آهسته فرمود :
📋《إِنَّ هَؤُلَاءِ يَبْكُونَ عَلَيْنَا فَمَنْ قَتَلَنَا غَيْرَهُمْ؟》
♦️اینان بر ما گریه مىکنند؟! پس چه کسی با ما می جنگید؟!!(۱)
#روز_شمار_عاشورا
📚منبع :
۱)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۵
✅حُذَیم بن شریک أسدی می گوید :
📋《خَرَجَ زَیْن العابِدین(ع) إلی النّاسِ وأومَی إلَیْهِم أنْ اُسْکُتوا فَسَکتوا و هو قائِمٌ فَحمد اللهَ وأثْنی عَلیه و صَلّی عَلی نَبِیّهِ ثُمّ قَالَ :
أَیُّها النّاسُ مَنْ عَرَفَني فَقَدْ عَرَفَني و مَنْ لَمْ یَعْرِفْني فَأنا عليُّ بْنُ الحُسَیْنِ(ع) المَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِراتِِ!
اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَ سُلِبَ نَعِیمُهُ وَ انْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِیَ عِیالُهُ!
اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً!
اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَ خَدَعْتُمُوهُ، وَ اَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثاقَ وَ الْبَیْعَة ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَ خَذَلُْتمُوهُ؟ فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ وَ سَوْاهً لِرَاْیِکُمْ، بِاَیَّةِ عَیْنِ تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ(ص) یَقُولُ لَکُمْ : قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَ انْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی؟
هَیْهات! اَیُّهَا الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ! حِیلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ شَهَواتِ اَنْفُسِکُمْ، اَتُرِیدُونَ اَنْ تَاْتُوا اِلَیَّ کَما اَتَیْتُمْ اِلى آبایِی مِنْ قَبْلُ، کَلاّ وَ رَبِّ الرّاقِصاتِ اِلى مِنى، فَاِنَّ الْجُرْحَ لَمّا یَنْدَمِلْ، قُتِلَ اَبِی بِالاَْمْسِ وَ اَهْلُ بَیْتِهِ مَعَهُ، فَلَمْ یُنْسِنِی ثُکْلَ رَسُولِ اللهِ(ص) وَثُکْلَ اَبِی وَ بَنِی اَبِی وَ جَدِّی، شَقَّ لَهازِمی وَ مَرارَتُهُ بَیْنَ حَناجِرِی وَ حَلْقِی، وَ غُصَصُهُ تَجْرِی فِی فِراشِ صَدْرِی، وَ مَسْاَلَتِی اَنْ لا تَکُونُوا لَنا وَ لاعَلَیْنا.
ثُم قَالَ :
لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ شَیْخُهُ
قَدْ کانَ خَیْراً مِنْ حُسَیْن وَ اَکْرَما
فَلا تَفْرَحُوا یا اَهْلَ کُوفَهَ بِالَّذِی
اُصیبَ حُسَیْنٌ کانَ ذلِکَ اَعْظَما
قَتیلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسی فِداوُهُ
جَزاءُ الَّذِی اَرْداهُ نارُ جَهَنَّمَـاً》
♦️حضرت زین العابدین(ع) برابر مردم آمد و اشاره به سکوت کرد! خاموش شدند و او ایستاد. سپاس خدای را ستایش کرد و بر نبی(ص) درود فرستاد.
آنگاه فرمود : ای مردم! هر کس مرا میشناسد، میشناسد و هر کس نمیشناسد بگویم که من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند، من پسر آن کسم که حرمت او شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسم که او را به زاری کشتند و این فخر ما است.
ای مردم شما را به خدا سوگند میدهم آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟
هلاک باد شما را! چه توشه ای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد رأی شما!
به کدام چشم به روی پیغمبر(ص) نظر میافکنید وقتی با شما گوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید، پس، از امت من نیستید؟
و در ادامه فرمود :
هیهات! ای بی وفایان مکّار! میان شما و شهوات حایل آمد، می خواهید همان اعانت که پدران مرا کردید همان گونه مرا هم اعانت کنید؟
هرگز چنین نخواهد شد.
سوگند به پروردگار آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهل بیت وی بر دل من رسید هنوز بهتر نشده و التیام نیافته است، و هنوز داغ پیغمبر(ص) فراموش نگشته و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدم موی رخسار مرا سپید کرده است و تلخی آن میان حلقوم و حنجرهی من است و اندوه آن در سینهی من مانده است، و خواهش من این است نه با ما باشید و نه بر ما!
آنگاه فرمود :
شگفتآور نیست اگر حسین(ع) کشته شد و پدر بزرگوارش علی(ع)، که بهتر از حسین(ع) بود، او نیز کشته شد!
ای اهل کوفه! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین(ع) وارد شد که این مصیبتی است بزرگ؛
جانم فدای آن که در کنار نهر فرات شهید شد، و کیفر آنکس که او را کشت آتش جهنم است.(۱)
📚منبع :
۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۹
✅در این هنگام، به دستور عبیدالله کاروان اسراء را وارد دارالعماره کوفه کردند.
مجلس مهیای ورود اسراست.
زینب کبری(س) در حالی که زنان اهل بیت(ع) و زنان بعضی از اصحاب و خدمتکاران و کنیزان دور زینب کبری(س) حلقه زده بودند، وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد.
ابن زیاد توقع داشت بعد از این حادثه که به خیال خودش اینها را خرد کرده و تمام نیروهایش را گرفته است، دیگر باید اینها تسلیم شده باشند، فکر می کرد اکنون وقت خواهش و التماس است.
شیخ مفید نقل می کند که؛
📋《وَ أُدْخِلَ عِيَالُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَى ابْنِ زِيَادٍ فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ الْحُسَيْنِ(ع) فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً وَ عَلَيْهَا أَرْذَلُ ثِيَابِهَا فَمَضَتْ حَتَّى جَلَسَتْ نَاحِيَةً مِنَ الْقَصْرِ وَ حَفَّتْ بِهَا إِمَاؤُهَا》
♦️هنگامی که اهل بیت امام حسین(ع) وارد کاخ ابن زیاد شدند، حضرت زینب(س) در حالی که پوشش و لباسهای کهنه و معمولی بر تن داشت بی اعتنا به ابن زیاد وارد کاخ شد.
به گوشه ای از کاخ رفته وکنیزان حضرت(س) دور تا دور حضرت(س) قرار داشتند.
در این هنگام عبیدالله پرسید :
📋《مَنْ هَذِهِ الَّتِي انْحَازَتْ نَاحِيَةً وَ مَعَهَا نِسَاؤُهَا ؟》
♦️این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟
کسی به او جواب نداد.
سؤالش را تکرار کرد و باز هم کسی جواب نداد.
دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت :
📋《هَذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)!》
♦️این زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول اکرم(ص) است.
بعد از این که ابن زیاد، حضرت زینب(س) را شناخت، چنین گفت :
📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُمْ》
♦️شکر خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه شما را دروغ نمود.
پس زینب کبری(س) در مقابل این زخم زبان چنین پاسخ داد :
📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ》
♦️ستایش خدای راست که ما را به وجود پیامبرش گرامی داشت و ما را از پلیدی پاک ساخت، به درستی که فاسق رسوا می شود و فاجر دروغ می گوید و او غیر از ماست و ستایش مخصوص خداست.(۱)
به نقل از لهوف، ابن زیاد به اینجا که رسید، گفت :
《كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟》
♦️رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟
زینب کبری(س) جواب داد :
📋《مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!》
♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاههاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟
مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!
در این هنگام؛ ابن زياد از سخنان زينب کبری(س) خشمگين شد به گونه اى كه گويى تصميم بر کشتن حضرت(س) گرفت.
در این هنگام؛ عمرو بن حريث كه در مجلس حاضر بود به ابن زياد گفت :
اين زنى بيش نيست، زن را نبايد به گفتارش مجازات كرد!
ابن زياد به زينب(س) گفت :
📋《لَقَدْ شَفَى اللَّهُ قَلْبِي مِنْ طَاغِيَتِكِ الْحُسَيْنِ وَ الْعُصَاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكِ》
خداوند دل مرا با كشتن حسين گردنكش تو و افراد قانون شكن فاميلت، شفا بخشيد.
زينب(س) فرمود :
📋《لَعَمْرِي لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلِي وَ قَطَعْتَ فَرْعِي وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِي فَإِنْ كَانَ هَذَا شَفَاكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ》
♦️به جانم سوگند! بزرگ فاميل مرا كشتى، و شاخه هاى مرا بريدى و ريشه مرا كندى، اگر شفاى دلت در اين است، باشد.
و در ادامه فرمود :
ولی من تعجّب مى كنم از كسى كه با قتل امامانش، دلش را شفا مى بخشد، و مى داند كه فرداى قيامت، آنها از او انتقام مى گيرند.(۲)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۱۶- ۱۱۵
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
✅عبیدالله بن زیاد پس از شکست از سخنان حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و پرسید :
📋《مَنْ أَنْتَ؟》
♦️تو کیستی؟
📋《أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️من علی بن حسینم!
📋《أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟》
♦️ آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین را نکشت؟
📋《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ》
♦️من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.
📋《بَلِ اللَّهُ قَتَلَهُ》
♦️بلکه او را خدا کشت.
📋《اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها》
♦️خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند.
در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت :
آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟
در این هنگام، دستور داد :
📋《اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ》
♦️او را ببرید و گردنش را بزنید.
در اين هنگام حضرت زينب(س) خود را سپر امام سجّاد(ع) قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد :
📋《يَا ابْنَ زِيَادٍ! حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا》
♦️اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختى براى تو بس است.
پس دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود :
📋《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》
♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش.
ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد.
و گفت : او را رها كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بكشد.(۱)
به نقل از لهوف آمده است که در اين هنگام امام سجّاد(ع) به زينب(س) رو كرد و فرمود :
📋《اُسْكُتِي يَا عَمَّةِ حَتَّى أُكَلِّمَهُ》
♦️آرام باش عمه جان تا من سخن بگویم!
سپس رو کرد به ابن زیاد و فرمود :
📋《أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِي يَا ابْنَ زِيَادٍ؟
أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ》
♦️اى پسر زياد! آيا مرا از مرگ مى ترسانى، مگر نمى دانى كه كشته شدن براى ما يك كار عادى است، و شهادت مايه سربلندى ما مى باشد.
پس ابن زیاد با دیدن این همه صلابت و عزت، عقب نشینی کرد و آنگاه دستور داد، امام سجّاد(ع) و همراهانش را به خانه اى كه در كنار مسجد اعظم كوفه بود بردند و در آنجا زندانى نمودند.
زينب(س) براى اينكه مبادا بانوانى به ملاقات آنها بيايند و همين ملاقات موجب يك نوع شماتت و تحقير خاندان عصمت گردد فرمود :
هيچ زن عرب نژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز كنيزان كه آنها نيز مانند ما اسيرى ديده اند.(۲)
همچنین در مجلس ابن زیاد، حضرت رباب(س) وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بیتاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحهسرایی کرد.
📋《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ،
اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ،
غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ،
لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》
♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزههای دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است.
در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۳)
اشعاری دیگر از حضرت رباب(س) در این ایام نقل شده است که ایشان سروده هایی برای امام حسین(ع) گفته است.
نظیر ؛
📋《اِنَّ الَّذی کانَ نوُراً یُسْتَضاءُ بِهِ
بِکَرْبَلاءَ قَتیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ
سِبْطَ النَّبِیِّ جَزاکَ اللَّهُ صالِحَةً
عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرانَ الْمَوازینِ
قَدْ کُنْتَ لی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ
وَ کُنْتَ تَصْحَبُنا بِالرَّحِمِ وَ الّدینِ
مَنْ لِلْیَتامی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ
یَعْنی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکینٍ
وَ اللَّهِ لا اَبْتَغی صِهراً بِصِهْرِکُمْ
حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطّینِ》
♦️حسین(ع) که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شده و بدون دفن افتاده است.
ای فرزند پیامبر(ص)!
خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد.
حسین جان! تو برای من به منزله کوه محکمی بودی که به تو پناه می آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می کردی.
بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟
و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟
ای همسر عزیزم! تو آن چنان در دل من جای گرفته ای که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی کنم، و به غیر از حسین(ع) دل به کسی نبندم تا زیر خاکها دفن شوم.(۴)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۳)شرح الاخبار ابن حیون، ج۳، ص۱۷۸
۴)إحقاق الحق تستری، ج۳۳، ص۷۶۲