eitaa logo
طرقبه سلام
5.6هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
10.6هزار ویدیو
108 فایل
خبر های ناب شهر طرقبه،🎉مسابقات و سرگرمی،🌸 خرید و فروش کالا های شما در سراسر کشور،🎉تبلیغات کانال ها و شغل های مختلف،🌸💕 ارتباط با ادمین،🎉 https://eitaa.com/Famoghda
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خوبید؟ با اون جمله ی یکی از شهروندان که گفتن اداره آموزش و پرورش هم مشکلی نداره با پول گرفتن مدارس کاملاااااا موافقم 👌 چون خودم یکبار این مسائل رو منتقل کردم اداره خیلی جدی گفتن راه بیاین با مدارس بهتره 😐😶 شهروند
سلام‌ بنطر منم آموزش پرورش باید ورود کنه و برای این خرج تراشیدنهای مدارس یه فکری بکنه. هر روز هر روز یک جشن . بچه رفته مدرسه درس بخونه یا رفته تالار؟!! بنظر من کلیه جشنها بغیر جشن تکلیف و جشن الفبا باید ممنوع بشه،این دوتا هم چون خاطره ست برای بچه ها ... الان خانواده ای که چند تا بچه داره چه گناهی کرده که باید بزور پول جور کنه،والا ملت توو خرج خورد و خوراکشون موندن. اگه والدین خییلییی اصرار به برگزاری جشنها دارن بچشونو بذارن غیرانتفاعی اونجا همه چیز آزاده. این جشن ۱۰۰ و ۱۰۰۰ و میلیونو کجای دلم بذارم😐خنده داره واقعا... شهروند
سلام و عرض ادب 🙏☺️🌻 توی کانال مطالبی در باب مدارسی که متأسفانه پول میگرن برای ارائه کارنامه و ثبت نام و جشن یلدا و..... جا داره از مدیریت مدرسه ولی نژاد طرقبه و تمام مسئولین تشکر ویژه بکنم که امکانات و رسیدگی عالی دارن و اصلا خانواده ها را در معذوریت که قرار نمی‌دهند هیچ.... بهترین عملکرد را دارن، از جمله تجهیز کردن وسایل مدرسه در حد مدارس عالی، جلسات آموزش خانواده و جشن های اخیر که حتی خانواده ها متوجه نشدن و بعد از اومدن بچه ها به خونه متوجه شدیم که براشون جشن گرفتن و خوراکی هم دادن و کلی هم خوش گذشته☺️ خدا خیرشون بده انشالله🙏🌻 شهروند
سلام در جواب اون مادر عزیزی که فرمودند 500 تومن چیزی نیست که بخوایم زحمات معلم هارو زیر سوال ببریم و با مدارس غیرانتفاعی مقایسه کرده بودن مدرسه دولتی اسمش روشه دولتی ینی دولت و آموزش و پرورش زیر مجموعه اش هست باید اگه بودجه ای لازمه بدن و مدرسه می‌تونه در غالب کمک به مدرسه هزینه دریافت کنه نه خانواده هارو مجبور کنه پول بدن و تهدید به ندادن کارنامه یا چیزهای دیگه بکنه شهروند
درباره ی جشن مدارس دونکته باید گفته بشود : من خودم سال ۷۰مدرسه در مشهد خیابان امامت برای ما جشن عبادت برگزار کرد در حیاط مدرسه یک موکت پهن کردند .یک نماز دو رکعتی کل تزیین مراسم خرید یک گل از خرازی به رنگ زرد که هنوزم یادگاری دارم . نکته بعدی برگزاری این مراسم در الان خیلی زیاد شده ما کی انواع جشن و مراسم یلدا و نوروز و ....داشتیم نه یادم میاد نه عکس دارم تنها چیزی که بود دهه ی فجر و اجرای سرود حتی مراسم ائمه هم سرصف بود افطاری نمیدادن به ما الان خیلی بچه ها از فاصله ی درس دور هستند با این جشنها و کاردستی ها یعنی واقعا من که دیوانه شدم آخه پسر من وقتی کاردستی را من درست کردم می‌بره مدرسه چی یاد میگیره. ...... شهروند
سلام خدا قوت من از همین جا خواستم تشکر کنم از سرکار خانم ولی نژاد مدیر توانمند مدرسه ولی نژاد که همیشه یار و همراه خانواده ها به ویژه محرومین شهرمون هستند ایشون شب چله با هزینه خودشون برای کل مدرسه میوه و آجیل تهیه کردند برای دختران قرآنی ومحجبه احترام ویژه ای قائل هستند واز آنها تجلیل میکنند وبسیار دلسوزانه پیگیر مسائل درسی وفرهنگی مدرسه هستند 🙏🌸🌸🌸 شهروند
با تشکر از ارسال نظر مادران و پدران و دانش آموزان و حوصله مخاطبین عزیز خواستم نظر مادران را مدیران عزیز بشنوند و درسته که دست و بال شون بسته س و واقعا باید خانواده ها با مدارس همکاری کنند ولی مدیران باید مدیریت داشته باشند و از خیرین برای مدارس کسب درآمد کنن و جشن ها را طوری برگزار کنند که بر قشر کم درآمد فشار نیاد و پدر و مادر شرمنده بچه نشه از زحمات همه مدیران و معلمان دلسوز تشکر خدا قوت به همه شما ..انشالله صدای مردم را بشنوید و همکاری لازمه را داشته باشید .که خدای متعال هم از شما راضی باشد..همه ما قدر دان زحمات معلمان و مدیران مدارس هستیم مخصوصا آنها که با خانواده ها همکاری دارند....🥰🌸🙏 امیدوارم قضاوت نا عادلانه نکنیم چون مدیران مدارس اکثرا از حقوق خود برای مدرسه خرج می‌کنند و این عشقی است که خدا بر دل آنها گذاشته ..اگر معدود مدیر و معلمانی هستند که برای پدر و مادر زحمت درست میکنند انشالله تجدید نظر کنن🙏 الان مدارس غیر دولتی گاهی با ورودی های بالای ده میلیون دارند دانش آموز میگیرند عنایت داشته باشیم کمک به مدرسه و همکاری برای جشن ها کمترین کاری است که ما میکنیم
.حاج آقای ‍ قرائتی فرمود: پدرم در سال چهل از دنیا رفت در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره @torsalam1💞🍃🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉حالا بیا یک چایی بخور رفیق غم را از دل بیرون کن🥰🎉💝 @torsalam1💞🍃🌸
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه چی پولی شده😂😂😜 @torsalam1💞🍃🌸
24.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴یک شوخی هم با کرمانی های عزیز از یک کرمانی همشهری سوال کردم این طنز درسته چون ایشان تایید کردن گذاشتم صرفا جهت خنده و شادی شما در ایام دهه فجر😂😂😂 @torsalam1💞🍃🌸
35.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارسال مخاطب در نوع خودش جالب بود ببینید👌🌸 @torsalam1💞🌸🍃