هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 روحانیت و دنیاگرایی
📝 اندر احوالات مرحوم مدرس افغانی (ره)
✅ مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی
🔹 مرحوم #مدرس_افغانی استاد مشهور ادبیات عرب در #حوزه_علميه_نجف [زمان سکونتش در نجف]، حجره نداشت و شبها در صحن مطهر حضرت اميرالمؤمنين سلام الله علیه میخوابيد و روزها، اغلب در وادی السلام، در سايه ديوار قبور و حجرههاي آن، مدتي را به استراحت ميپرداخت.
🔹 وی میگفت سرور و خوشحالی من زمانی بود كه برای درس دادن به بعضی از آقازادهها به مدارس يا منازلشان میرفتم. گاه اتّفاق میافتاد كه من در آن هوای گرم برای تدريس پيش آنها میرفتم ولی به من میگفتند امروز حوصله نداريم؛ باشد براي فردا!
🔹 روزی از روزها در وادیالسلام در شدّت گرما، شديداً احساس تشنگی كردم. اين طرف و آن طرف دنبال آب بودم. ديدم كمی آب در حال جريان است؛ بدون اين كه به فكرم برسد كه اين نواحي كه چشمه ندارد. در حال نوشيدن آب بودم كه ناگهان عربی فرياد زد: چه كار میكنی؟ چرا از اين آب میخوری؟ گفتم: خيلی تشنه بودم. گفت: اين آب مردهشورخانه است.
🔹 از اين وضع چنان منقلب و دل شكسته شدم كه از همانجا به حرم مطهر اميرالمؤمنين سلاماللهعلیه رفتم و گريان تا صحن مطهر حضرت دويدم و پشت در صحن -كه ظهرها بسته میشد- ايستادم تا در باز شد و خود را مقابل ايوان رساندم و روبهروی ضريح مطهر ايستادم و با زبانِ دل شروع كردم با مولايم حرف زدن؛
🔹 گفتم: «آقا جان! اگر من در اين شهر غريبم، در شهر خود كسي بودم. يا اميرالمؤمنين! #فقر اين قدر مرا تحت فشار قرار داده است. من مهمان شمايم. شما كه میدانيد من آنجا كسی بودم. آيا اين است اسم هم جواري مولا جان؟ آيا اينگونه با پناهندگان درگهت رفتار میكنی؟»
🔹 گوشهای نشستم. بعد از گذشت چند ساعت، ديدم شخصی آمد نزديكم و گفت: شما شيخ محمدعلی هستيد؟ گفتم: بله. گفت: آقا شما را میخواهد. گفتم: آقا كيست؟ گفت: آقای سيد ابوالحسن (اصفهانی). گفتم: آقای سيد ابوالحسن از كجا مرا میشناسد؟ از من چه میخواهد؟ گفت: نمیدانم. وقتی خدمت ايشان رسيدم، با خنده سؤال كرد: شما شيخ محمدعلی هستی؟ گفتم: بله.
گفت: مَثَل من مَثَل سقّاست كه مشک آب را بر دوش دارد و به تشنگان آب میدهد.
بعد دستور داد كه به مقدار كفاف به زندگی من رسيدگی شود.
📗 زندگینامه مرحوم مدرس افغانی
b2n.ir/486268
#به_وقت_تفکر
#دنیاگرایی
#تهذیب
@Manahejj
💠 تظاهر به #فقر
🔹 #امام_صادق (علیهالسلام):
خداوند زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بیزار است. هرگاه خداوند نعمتی میدهد، دوست دارد اثر آن را در آن بنده ببیند.
عرض شد: چگونه؟
فرمودند: لباس تمیز بپوشد خود را خوشبو ڪند.
خانه را زیبا و جلوے درب حیاط را جارو ڪند.
📚 امالی طوسی/ص275/ح526
💚↝•|@gasedaak
🔰 خاطره عجیب | رسیدگی حاج احمد متوسلیان به خانواده ضد انقلاب
📌 #یادبود_راه_شهیدان
💌 یکی از فرماندهان #حزب_دموکرات روبه روی حاج احمد در مریوان می جنگید. به گوش حاج احمد می رسد که زن و بچه فرمانده حزب دموکراتِ ضد انقلابِ دشمنِ تو ، در همین شهر مریوان با #فقر دارد دست و پا می زند و کسی را ندارد که کمکش کند. احمد ، ساعت ۱۱ شب بلند می شود و به خانه دشمن ضد انقلاب خود می رود.
درب خانه را می زند. زن با ترس درب خانه را می بندد که حاج احمد پای خود را لابه لای درب می گذارد و به او می گوید: « نترس خواهرم؛ من احمد متوسلیانم. » زن با لحن و برخورد احمد آرام می شود. احمد دست در جیبش می کند و می گوید: « من ماهی چهار هزار تومان #حقوق می گیرم. بیا این دو هزار تومان مال تو و دو هزار تومان هم مال من! خدا بزرگ است می رساند ... »
راوی سردار مجتبی عسگری (برنامه ماه عسل)
🗓 ۱۴ تیرماه، سالروز ربوده شدن جاویدالاثر #حاج_احمد_متوسلیان و یاران همراهش
🌷@shahedan_aref