تصدی ریاست جمهوری شهید زنده می خواهد...💞
چله ی زیارت عاشورا ❤️
برای انتخاب اصلح 🌸
زمان: از ۵ خرداد ماه تا اربعین ”شهید سید ابراهیم رئیسی“
#روز_اول
#چله_زیارتعاشورا
#شهید_خدمت
#سید_ابراهیم
#شهید نوید صفری
عزیزان میتونید این چله زیارت عاشورا را به شهید مدافع حرم نوید صفری هدیه بدید
ایشون متعهد شدن که اگر بتونن حاجت فردی که چهل روزبراشون زیارت عاشورا خواندن رو حتما از خدا میگیرن یا اینکه اون دنیا براشون جبران میکنن❤️🖤
💐💐💐💐💐💐
💐تیتر خبر:دیداربا اعضا
💐شرح خبر:دیدار باسرکار خانم باقر زاده (مسئول صندوق پایگاه) که زائر کربلای معلا بودند.
#فرهنگی
#اجتماعی
#شورا
#پایگاه_سمیه
#حوزه_کوثر
#ناحیه_آران_و_بیدگل
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فصل جهاد فاطمهها رسید!
لطفا این رو برای چادری های که میشناسید بفرستید
#حجاب #طرح_نور
اولین و بزرگترین رسـانه خبرے ابوزیدآباد را همراهی کنید.🌹👇
➖➖➖➖➖➖
🌐 رسانه فرهنگی خبری اَبروز
🆔@abrooz_media
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️عصبانیت دو سگ نجس موساد در صهیونیست نشنال : ما باید جلوی تسلیت گفتن و ابراز همدردی رهبران جهان را با ایران میگرفتیم ؛ کشورها چرا پرچمهایشان را نیمه افراشته کردند؟! ناتو چرا تسلیت گفت؟!
ـــــــــــــــــــــــ
⭕«لَاحَوْلَوَلَاقُوَّةَإِلَّابِاللَّهِالْعَلِیِّالْعَظِیمِ»⭕
#رئیسی
#شهید_جمهور
هدایت شده از "مــاهــور"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویر حضرت آقا رو میکشیدید
من که کسی نیستم...
📌خبرگذاری"مــاهــور"...
https://eitaa.com/mahorbidgol
🍃🍂ســرگذشـــت ارواح
ســــــرگردان بـــــ😱ــــرزخ🍃🍂
#قسمــــت〖بیست_ونهم〗
🔴 هوای آن زمین به غایت گرم و عطشآور بود و ساعتی یک مرتبه از هادی آب طلب میکردم، او هم گاهی کم و گاهی اصلاً آب نمیداد و میگفت: راهِ بیآب در جلو زیاد داریم و آب کم حمل شده است.
گفتم: چرا آب کم حمل کردی؟ گفت: ظرفیت و استعداد تو بیش از این نبود.
🔻گفتم: چرا ظرفیت من باید کوچک باشد؟ گفت: خود کوچک نگه داشتی و کمتر آبِ تقوا به آن رساندی و او را خشک نمودی و رستگاری مطلق حاصل نشد و حق تعالی فرمود:
✨ «قَدْ أَفْلَحَ المُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ، وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»؛
⇦ به راستی که مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازشان خشوع دارند و از لغو و بیهودگی روی گردانند.
و تو چندان از لغویات اعراض و پرهیز نداشتی و در نماز خاشع نبودی.
✨ «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ، وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ»؛
⇦ پس هر کس هم وزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند! و هر کس هم وزن ذرّهای کار بد کند آن را میبیند.
و در این جهان ذرّهای حیف و میل نیست.
🔸گفت: به جلوی راه نگاه کن، چه میبینی؟ نگاه کردم، دیدم در نزدیکی افق دود سیاهی مخلوط با شعلههای آتش رو به آسمان میرود و نیز دیدم بوستانهای پُر از اشجار میوه، آتش گرفته است.
🔻به هادی گفتم: آن چیست؟ گفت: آب بوستانها، از اذکار و تسبیح و تهلیل مؤمنی ساخته شده و حالا از زبان مؤمن دروغ و تهمت و لغویاتی سر زده و آن به صورت آتشی درآمده و حسنات و باغهای او را دارد معدوم میکند.
و صاحب آن اشجار اگر ایمان مستقرّی داشت، البته به آنها اهمّیت میداد و چنین آتشی نمیفرستاد. وقتی که به اینجا برسد، میفهمد و دود حسرت از نهادش بیرون میآید، ولی سودی نخواهد داشت.
🌟 از این جهت حضرت حقّ، به ایمان داشتن به نتایج و ملکوت اعمال که انبیاء علیهم السلام به ما خبر دادهاند و در جهان مادّی از نظرها غائب است، اهمّیت داده و در اوّل کتابش «تقوا» را به «ایمان غیب» تفسیر میکند و میفرماید:
✨ «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلوةَ»؛
⇦ [این قرآن]مایه هدایت تقوا پیشگان است، هم آنان که به غیب ایمان آورده و نماز را به پا میدارند.
🔹وقتی به آن باغهای آتش گرفته و خاکستر شده رسیدیم، باد تندی وزیدن گرفت و خاکسترها را بلند نمود و پراکنده و نابود ساخت. در این حال هادی قرائت نمود:
✨«أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ»؛
⇦ اعمال آنان [کافران]همچون خاکستری است که در یک روز طوفانی، تند بادی سخت بر آن بوزد.
◁◁ ادامه دارد...
#سیاحت_غرب
#برزخ
#علمی_پژوهشی
#استان_اصفهان
#ناحیه_آران_بیدگل
#پایگاه_بسیج_حنانه_اسما
#حوزه_کوثر_پایگاه_های_بسیج_خواهر_نوش_آباد
🍃🍂ســرگذشـــت ارواح
ســــــرگردان بــــ😱ـــــرزخ🍃🍂
#قسمــــت 〖سیم〗
🔰ورود به سرزمین رحمت
🔴پس از آن باغهای سوخته، باغهای سبز و خرّم پیدا شد که پر از میوه و گل و ریاحین و آبهای جاری و بلبلان خوش نوا بود. با خود گفتم: حتماً آن باغهای سوخته هم مثل اینها بوده و اگر صاحبش به این قصّه آگاه بود، از غصّه و حیرت میمرد.
هادی گفت: اینجا اوّل سرزمین وادی السلام است که امنیت و سلامتی سراسر آن را فراگرفته. عصا و سپر را به اسب عِلاقه کن (بیاویز) و اسب را در چمنها رها کن تا وقت حرکت از این منزل، چرا کند.
پس از این کارها، رفتیم و به در قصری رسیدیم. در خارج دروازه قصر، حوضی از بلور و پر از آب دیدم که از صفای آب و لطافت حوض کأنّه آبی بود بی ظرف و حوضی بود بی آب.
(هم ظرف بلورین شفّاف بود و هم شراب، لذا شبیه همدیگر شدند، به گونهای که تشخیص آنها از دیگری دشوار بود، چنانکه گویی تنها شراب در میانه است و ظرفی در بین نیست، و یا ظرف است و شرابی در میان نیست).
🔺در اطراف حوض، میز و صندلیهای مرغوب و لُنگ و حولههای حریر ابریشمی نهاده بودند. لخت شدیم و در آن حوض غوطه خوردیم و ظاهر و باطن خود را از کدورات و غلّ و غشّ صفا دادیم، یعنی موهای ظاهر بشره (پوست بدن)، حتّی ریش و سبیل و سایر عیب و نقص های دیگر رفع شد. فقط موی سر و مژگان و چشم و ابروهای مشکین که مزیدِ بر حُسْن است (بر زیبایی میافزاید) باقی مانده و محاسن بشره یک پرده افزوده شده (زیبایی پوست زیباتر شد) و کدورات و رذایل باطن نیز پاک گردید.
✨ «وَنَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»؛
⇦ هرگونه کینه [و شائبه های نفسانی]که در سینههای آنان است، بر کَنیم، برادرانه بر تخت هایی رو به روی یکدیگر نشستهاند.
▣▷ پرسیدم: اسم این چشمه چیست؟
هادی گفت: «ص * وَالقُرْآنِ الحَکِیمِ».
پس از صفای بدن، لباسهای فاخری را که در آنجا بود، پوشیدیم. لباسهای من از حریر سبز و لباسهای هادی سفید بود. به آینه نظر کردم، به قدری خود را با بها و جلال و کمال دیدم که به خود عاشق شدم و من با این همه خوبی، به هادی که نظر کردم در حسن و بهای او فرو ماندم و غبطه میخوردم.
▷ برخاستیم، هادی حلقه در را گرفت و دقّ الباب نمود (در را کوبید). جوان خوشرویی در را گشود و گفت: تذکره عبور خود را بدهید. تذکره را دادم، امضای آن را بوسید و با تبسّم گفت:
✨ «أُدْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ»؛
⇦ [به اهل تقوا گفته میشود با سلامت و ایمنی در آنجا (باغها و چشمهسار ها) داخل شوید.
✨ «أَنْ تِلْکُمُ الجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛
⇦ این بهشت را در برابر اعمالی که انجام میدادید، به ارث بردید.
داخل شدیم و در آن هنگام به زبان جاری نمودیم:
✨ «اَلحَمْدُ للَّهِِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ، لَقَدْ جآءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالحَقِّ [الَّذِی نَراهُ عَیاناً] »؛
⇦ ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این [همه نعمت]رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود راه نمییافتیم. مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حقّ را آوردهاند. [همان حقی که ما آن را آشکار مشاهده میکنیم].
🔹هادی از جلو و من از عقب، داخل غرفهای شدیم که یکپارچه بلور بود. تختهای طلا در آن گذارده و تشکهای مخمل قرمز بر روی آنها انداخته و پشتیها و متکاهای ظریف و نظیف روی آن چیده بودند. عکس ما در سقف و دیوار غرفه افتاد، با آن حسن و جمال که داشتیم از دیدن خودمان لذّت میبردیم.
در وسط غرفه، میز غذاخوری نهاده بودند و در روی آن، اغذیه و اشربه (غذاها و نوشیدنی ها) چیده شده بود، و دختران و پسرانی برای خدمت به صف ایستاده بودند، ما بر روی آن تختها نشستیم.
◁◁ ادامه دارد...
#سیاحت_غرب
#برزخ
#علمی_پژوهشی
#استان_اصفهان
#ناحیه_آران_بیدگل
#پایگاه_بسیج_حنانه_اسما
#حوزه_کوثر_پایگاه_های_بسیج_خواهر_نوش_آباد