#تفکر
این جمله را 👈: «آخه چرا این اتفاق داره برای من میفته؟»
با این جمله 👈: «این اتفاق سعی داره چی به من یاد بده؟»
عوض کن
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
از شما اعضا گرامی التماس دعا دارم
آقا حسین ما دیروز بدنیا آمده،
اما حالش خوب نیست و اورژانس
لطفا به طور ویژه دعاش کنید
خدا خیرتون بده🌷
.
لطفا هر کسی میتونه،
یه حدیث کساء، به نیت شِفا
برای فرزنده بنده بخواند.
.
سلام خدمت اعضا گرامی
خدا خیر بده کسانی را دغدغه داشتند
و لطف کردند دعاگوی فرزندم بودند.
خدا بلا و گرفتاری را از شما دور
و عاقبت بخیری و عافیت را
روزی خود و خانوادهتان کند.🌷
.
هدایت شده از اندکی تفکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #روایت
این کفتارها را ببین چطور از همه طرف به آهو حمله میکنند!
طبق آیه ۱۷ سوره مبارکه اعراف:
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ...
شیطان از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ انسان، به سراغمان میآید.
با چنین حملات همه جانبهای بهترین پناهگاه جایی است که از دسترس #شیطان خارج است.
امام رضا علیهالسلام در حدیث قدسی نقل فرمودند که کلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و حصار خداوند است، پس هر کس داخل این دژ و حصار شود، از عذاب ایمن خواهد بود. سپس حضرت فرمود: با شروط آن و من خود یکی از آن شروط میباشم.
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#انگیزشی
شاید زندگی پروانه، مدرکی قانعکننده باشد که شـما میتوانید از تـاریـکیهای زیـادی عبور کنید و دوران رشد و سختی را تجربه کنـیـد و در نـهـایــت بـه زیبـاییها بـرسـیـد.
ــــــــــــــــــــــــــــ✨ 🦋✨ ــــــــــــــــــــــــــــ
قبول کن که تو قویتر از پروانهای
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#خودسازی
اگر میخواهی بشریت را بیدار کنی،
خودت را بیدار و آگاه کن.
اگر میخوای رنج را در جهان از بین ببری، صفات منفی خود را از بین ببر.
در واقع بزرگترین هدیهای که بهجهان میتوانی بدی، دگرگونی خودت است.
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
هدایت شده از اندکی تفکر
#داستان
جمعه ۲۱ مهرماه سر ظهر از میدان پلیس قم، مردی را که معلوم بود عجله دارد سوار کردم. حدود ۵۰ ساله بود و پلاستیکی در دست داشت.
تا نشست گفت: «حاج آقا! امروز صبح رفته بودم سر مزار مرحوم پدرم که موتورم را دزدیدند. ۶۰ میلیون پولش بود و هنوز ۲۰ میلیون از قسطهایش باقی مانده است.»
خواستم کمی دلداریاش دهم که گفت: «حالا این که چیزی نیست، سه ماه است همسرم سکته مغزی کرده است و در کماست. دکترها گفتهاند که تا چند روز دیگر به هوش نیاید، اعضایش را به بقیه میدهند. مگر میتوانند بدون اجازه من این کار را بکنند؟!»
این را گفت و با کمی لحن تندتر ادامه داد: «چند روز پیش یکی از دکترها مرا کنار کشید و گفت که یک آمپولی هست که میتواند همسرت را به هوش بیاورد، ولی گران است و یک میلیارد هزینهاش میشود. من هم به او گفتم مرد حسابی چرا میگویی آمپول یک میلیارد است؟ بگو یک میلیارد به من رشوه بده تا جان زنت را نجات بدهم!»
در طول این مدت با خودم می گفتم که این بنده خدا چقدر تحت فشار است و البته سعی میکردم با جملات کوتاهی آرامَش کنم... .
کمی که گذشت، گفت مداح است و در کوچه آهنی، مغازه لباس بچه دارد. میگفت به سبک شیرازی میخواند و به این سبک مشهور است. کمی از او خواستم و برایم خواند؛ سبکی نزدیک سبک دشتی بود (البته با تفاوتهایی).
با زبان گرم و داشمشتیاش خیلی اصرار میکرد که حتما برای خرید لباس بچهها به مغازهاش بروم. به او گفتم به شرط اینکه پول لباسها را بگیرد، حتما به او سر می زنم. به روح پدرش قسم خورد که پول نخواهد گرفت.
دیگر به شهر قائم رسیده بودیم. در حال پیاده شدن از او پرسیدم که اینجا چکار دارد؟ در حالی که در ماشین را میبست گفت: «اینجا فقیری است که برای بچههایش لباس ندارد. از مغازه برایش لباس آوردهام... .»
دو قدم بر نداشته، برگشت. سرش را از پنجره ماشین داخل آورد گفت: «هرکاری میکنم، از صبح تا الان نمیتوانم دزد موتورم را نفرین کنم. با خودم میگویم شاید احتیاج داشته که برده است! ولی از خدا میخواهم که اگر احتیاج ندارد، به دلش بیندازد و موتور من را برگرداند، عصای دستم بود... .»
او رفت و من را مبهوت رها کرد. از ظهر تاکنون ذهنم درگیر این سؤال است: چقدر قدرت ایمان ناشناخته است؟! چقدر میتواند انسان را بزرگ کند و تابآوریاش را فوق تصور نماید!
پ.ن: همهٔ انسانها و مخصوصا بندگان واقعی خدا، مشکلاتی در زندگیشان دارند، اما با زندگی مشکل ندارند. کسی که بندهٔ خدا نباشد، هم مشکل دارد و هم با زندگی مشکل دارد، یعنی تحمل مشکلات زندگی را ندارد.
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#روایت
امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ
ای مردم، دنیا خانه حقیقی و واقعی نیست و شما باید در آخرت که خانه همیشگی است، استقرار پیدا کنید. اکنون از دنیا که محل عبور است برای خانه دائمی، زاد و توشه تهیه کنید.
بهنقل از بحار الانوار، ج۷۰، ص۱۳۴
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#خودسازی
بسیار مفیدتر و حتی مهمتر است که به جای آگاهی از هزاران عیب دیگران، از یکی از کاستیهای خود آگاه باشیم و برای رفع آن تلاش کنیم.
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
مهربان باشید،
زیرا هرکسی را که ملاقات میکنید،
در حال نبرد با سختی است.
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#بلا
« فلسفه بلا و سختی »
فلسفه بلا در دنیا همین است که هم بفهمیم این دنیا آن قدرها هم که فکرش را میکردیم دوست داشتنی نیست و هم اینکه با بلا برای آخرت آزموده شویم:
و لَنبلونّکُم حتی نعلمَ المُجاهدین
منکم و الصَّابرین و نَبلُوا أخبارَکم
و البته شما را میآزماییم و شکیبایان شما را باز شناسانیم و گزارشهای [مربوط به] شما را رسیدگی کنیم.
سوره محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم، آیه۳۱
#دنیا
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#بلا
مثل قهوه تلخ ☕️
قهوه تلخ است و تلخی آن با قند یا شکر از بین نمیرود، اما قابل تحمل میشود.
وقتی شکر کنار قهوه قرار گیرد، دلچسب و دلنشین و گوارا میشود و دیگر آن تلخی آزاردهنده را ندارد.
مشکلات هم تلخند، ناگوارند، هیچگاه هم شیرین نمیشوند؛ اما میشود کاری کرد که قابل تحمل باشند.
آنچه مشکلات را قابل تحمل میکند صبر است. اگر در کنار مشکلات صبر قرار بگیرد، مشکلات شکلات و شیرین نمیشوند؛ اما قابل تحمل میشوند.
این است که قرآن کریم توصیه به صبوری و شکیبایی دارد و میفرماید:
وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ
از صبر کمک بگیرید
صد هزاران کیمیا حق آفرید
کیمیایی همچون صبر آدم ندید
صبر کیمیاست؛ یعنی آدمی با صبر طلا میشود، طلایی میشود و ارزش و قدر و قرب پیدا میکند؛ به ویژه وقتی که این صبر در کنار نماز، یعنی ارتباط با خداوند قرار گیرد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ
وَ الصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
به نقل از کتاب مثل حبههای قند
محمدرضا رنجبر/ نشر شهر
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
این روزها چه خوش، چه ناخوش میگذرد
و به چیزی شبیه خوابِ گذرا تبدیل میشود.
نه لحظات خوش، ماندگارست
و نه لحظات درد آور و سخت
پس بُگذار تا بِگذرد این رهگذر
#کانال_اندکی_تفکر
#مصطفی
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#روایت
امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
اندکی ادب، بهتر از خاندان بسیار است.
به نقل از غررالحکم، ص۶۷۳۴
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تربیت_فرزند
دخترم اینا مال مسجده، مال مردمه، دست ما امانته ...
چقدر این جنس محتوا غریب شده.
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
درباره دیگران به راحتی نظر ندیم
ما از خیلی چیزها خبر نداریم...
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#بلا
یک راز کوچک میخواهم با شما
در میان بگذارم و آن این است که
بعد از هر سختی، یک آسانی
و راحتی خاصی هست.
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#بلا
انسان مانند زمین است!
برای رسیدن به خوشبختی،
باید سختی بکشد،
زیرا اگر زمین،
سختی زمستان را نکشد،
بهار نمیشود.
🔘 فان مع العسر یسری🌱
#کانال_اندکی_تفکر
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
هدایت شده از اندکی تفکر
#داستان
مردی از خانهاش راضی نبود، از دوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد.
دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانهای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاقهای دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع.
صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم، جایی داشته باشم مثل این خانهای که تو تعریفش را کردی!
خیلی وقتها #نعمت هایی که در اختیار داریم را نمیبینیم، چون به بودنشان عادت کرده ایم، مثل سلامتی، پدر، مادر، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم.
قدر داشتههامون رو قبل از آنکه از دست بدیم، بدونیم.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#خودسازی
🚨 خیلیها عادت دارند کوچکترین اشکال، نقص یا ویژگی رفتاری منفی را تذکر دهند، اما همینها از کنار بزرگترین خوبیها، زیباییها و ویژگیهای رفتاری مثبت و یگانه در سکوت میگذرند. اخلاقِ بسیار تنگنظرانهای است که سبب کمرنگ شدنِ خوبیها میشود.
🪴خوبیهای آدمها را به رویشان بیاوریم.
#چله_تفکر
#کانال_اندکی_تفکر | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
#روایت
دعا و اثرات فراوان آن
امام کاظم _علیهالسلام_ فرمودند:
#بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمىشود مگر آنکه خداوند عزوجل بر او الهام مىفرستد که به درگاه باری تعالى، دعا نماید و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد. ولی چنانچه از دعا خوددارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى میگردد. پس هرگاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید...
📚به نقل از الکافی، ج ۲، ص ۴۷۱
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#تفکر و حساب و کتاب آخر شب
به نقل از آیت الله مجتهدی تهرانی :
کسی که هر روز حساب کار خودش را نکند که من امروز چه کار کرده ام، کار خوب انجام داده ام یا کار بد، اگر کار خوب انجام داده، الحمدلله بگوید و اگر کار بد انجام داده استغفار کند، اگر کسی این کار را نکند، حضرت امام کاظم علیه السلام_ می فرماید: "این فرد از ما نیست"
باید همانطور که بازاری ها شب به شب حساب کار خودشان را می کنند که امروز چقدر واردات جنسی، صادرات جنسی، واردات نقدی و صادرات نقدی داشتند و چرتکه می اندازند، ما هم باید دفتری داشته باشیم و از صبح تا غروب هر کاری کردیم، شب به شب در آن بنویسیم. خدای نکرده به نامحرم نگاه کردیم بنویسیم، غیبت کردیم بنویسیم، آواز حرام گوش کردیم بنویسیم. بعد اگر دیدیم کار بد انجام داده ایم استغفار کنیم و اگر کارهای خوب انجام داده ایم خدا را شکر کنیم.
#برنامه_ریزی
#کانال_اندکی_تفکر
#مصطفی
🌷
@ttafakor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
شهادت امام موسی کاظم _علیهالسلام_ تسلیت باد.
باب الحوائجی رهامان نمیکند.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#داستان
راهی برای اینکه احساس خوشبختی کنید
پسرک، در حالی که پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو، کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد.
در نگاهش چیزی موج میزد. انگاری که با نگاهش، نداشتههایش را از خدا طلب میکرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک انداخت که محو تماشا بود. بعد رفت داخل فروشگاه.
چند دقیقه بعد در حالی که یک جفت کفش در دستانش بود، بیرون آمد و گفت: آهای، آقا پسر! پسرک برگشت و بهسمت خانم رفت. چشمانش برق میزد.
وقتی آن خانم، کفشها را به او داد. پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید: شما خدا هستید؟ زن گفت: نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم.
پسر گفت: آهان، میدانستم که با خدا نسبتی دارید.
🔘کسی خوشبخت است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor