eitaa logo
سفیر
237 دنبال‌کننده
754 عکس
64 ویدیو
4.8هزار فایل
ارتباط با ادمین @Sibesorkh22
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۱ مهر ۱۳۹۹
بازگشت پرستوها 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 خبر آمد عزادار است ایران مسافر آمده از خان طومان خبر از لاله های سرخ و عاشق پرستوهایی از جنس شقایق خبر از وصل و از جانان رسیده خبر از آیه ی قرآن رسیده زِ بلباسی ،علی عابدینی زِ پرواز دلیران ِ زمینی زِ حاجی زاده و هم از رضایی خبر امد زِ مردانِ خدایی خبر از مهدی و محمود آمد خبر از عنبرو از عود آمد خبر از مقصد و عشق شهید است خبر از جانفشانی مجید است خبرآمد زِ سوریه به ایران خبر از عِطر و بوی این شهیدان خبر از قلبِ مادر ، اشک دختر خبر از خاطراتِ پاکِ همسر پلاک و استخوانهایی رسیده نوا و شور و غوغایی رسیده خبراز کودکان ِ چشم در راه یتیمی باشد اکنون ، دردِ جانکاه زِ قائمشهر و بهشهرو زِ قزوین و خوزستان و البرز ، گشته آذین خبر از زائران اربعین شد و سرداران و سربازان دین شد همان نام اوران مرد ، مشلب نگهبان و وفاداران به زینب خبر از یوسف کنعان و رسیده که روشن گشته یعقوب از دو دیده خبر آمد زِ پیغامِ شهیدان ولایت گشته اکنون ، جزء ایمان به پاسِ پاسداری از ولایت نصیب عاشقان گردد شهادت نجوای غریب ۱۳۹۹/۷/۲۱ مصادف با صفر ۱۴۴۲
۲۱ مهر ۱۳۹۹
صلی الله علیک یارسول الله حدیث اشک یک عالم از داغ پیمبر اشک می ریخت هفت آسمان ازغم سراسراشک می ریخت درواپسین ساعات دیدارش زمین داشت از خاک خود می ریخت برسر اشک می ریخت بی او بهشت از خاک گویی رخت می بست از این جدایی داشت کوثر اشک می ریخت از روضه ی تنهایی دنیا وزهرا(س) چشم پدرمی خواند ودختراشک می ریخت گلهای باغش داشت پرپر می شد ازغم بادیدن گلهای پرپر اشک می ریخت زیرفشار غصه گلزار محمد(ص) مثل گلاب ناب قمصر اشک می ریخت می دید در یک گوشه ی خانه حسینش برزانوی ماتم زده سر اشک می ریخت آه جگر هر دم کلام مجتبی بود با دیدن اشک برادر اشک می ریخت با اشکهای چشم زهرا وپیمبر درگوشه ای آرام حیدر اشک می ریخت بابا به زهرایش نظر می کرد وآرام از ماجرای آتش ودر اشک می ریخت می دید افتاده ست روی خاک کوچه با چادری افتاده از سر اشک می ریخت ام ابیها پاره ی جان پدر داشت حالا به جای چشم مادر اشک می ریخت خودکار دیگر از نوشتن ماند وقتی برصفحه ی خود داشت دفتراشک می ریخت احمدرفیعی وردنجانی
۲۴ مهر ۱۳۹۹
بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ مشتاق دیدار مرحوم کلینی در بخش سوم از کتاب کافی، روایتی مستند را نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی در مدینه، کارش فروش روغن زیتون بود. او پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بسیار دوست می داشت (كَانَ يُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ ص حُبّاً شَدِيداً). حبّ او به رسول خدا به نحوی بود که وقتی می خواست کارش را شروع کند، ابتدا می آمد و به رسول خدا نگاه می کرد. پیامبر، می دانست که او برای دیدنش به مسجد سر زده است، و اگر در جمع اصحاب بود، خود را به او نشان می داد. این، کار همیشگی اش بود. یک روز، اوّل صبح که برای دیدنِ پیامبر رفت، پس از رفتن به بازار کار، دوباره برگشت تا پیامبر را ببیند. وقتی رسول خدا او را دید که دوباره برگشته، به او اشاره کرد که بنشیند. پیامبر از علّت برگشتنش پرسید. او گفت: قلبم یاد شما کرد، دوباره مشتاقِ دیدار شدم و نتوانستم به سوی کارم بروم. پیامبر برای او دعای خیر کرد. چند روزی گذشت و خبری از آن مرد نشد. پیامبر درباره ی او پرسید و اصحاب نیز خبری نداشتند. پیامبر با اصحاب به بازارِ روغن زیتون فروشی رفتند اما دیدند که دکان او تعطیل است. بازاری های همسایه گفتند او چند روزی است که مرده است. گفتند: چه انسان امین و صدوقی بود، اما یک خصلت بدی داشت. پیامبر فرمود: چه خصلت بدی؟ گفتند: آدمِ عاشق پیشه ای بود (منظورشان این بود که به زنان زیاد توجّه می کرد). پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: خدا او را رحمت کند، مرا خیلی دوست داشت، هر کس مرا دوست داشته باشد، خداوند او را می آمرزد (کافی، ج 8، ص 77، ح 31). اللهم صلّ علی محمدٍ و آل محمّد و عجّل فرجهم. اللهمّ ارزقنا حُبَّک، و حُبَّ مَن یُحِبُّک، و حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنی إلی قُربِک. ❤️ (اگر وقت دارید، این کلید واژه را (مَا ذَا بَلَغَ حُبُّكَ لِرَسُولِ اللَّه) نیز جستجو کنید. روایت بسیار زیبائی است در محبّت به رسول خدا و آل او).❤️ محمد ذکاوت صفت ـ قم ـ 25 مهر 99
۲۵ مهر ۱۳۹۹
فیش مرثیه امام رضا علیه السلام.pdf
195.1K
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 🌴روضه مکتوب🌴 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩 کانال روضه و مرثیه 👇 🌴🌴روضه های جانسوز اساتید 👇 ╭┅─────────┅╮ ▶️ @rovzeha ◀️ ╰┅─────────┅╯
۲۵ مهر ۱۳۹۹