eitaa logo
توییتا
9.9هزار دنبال‌کننده
43.4هزار عکس
13.1هزار ویدیو
37 فایل
رهبر انقلاب: "جهاد تبیین، فریضه‌ای فوری و قطعی است." ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ✅ کپی از مطالب کانال، مشروط بر ذکر صلوات برای شهدا، بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊️غیورمردی که پیکر (شهید حججی) را شناسایی کرد، آسمانی شد..😭 ✔️سردار نیساری فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهید حججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت. 💔سردار مدافع حرم «حاج‌مهدی نیساری» در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد.💔 ✔️ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی بعد از شهادت حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. به من گفتند: «می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهم‌تر بود. قبول کردم. با یکی از بچه‌های سوری به‌نام حاج سعید از مقر حزب‌الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را می‌پایید. پیکری متلاشی و تکه‌تکه را نشانمان داد و گفت: «این همان جسدی است که دنبالش هستید!» میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: «من چه‌جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!» بی‌اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحه‌اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: «پست‌فطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست‌هاش؟!» حاج‌سعید حرف‌هایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، می‌گفت: «این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.» دوباره فریاد زدم: «کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را این‌جور قطعه قطعه کنید؟!» داعشی به زبان آمد و گفت: «تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچک‌ترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می‌زد!» هرچه می‌کردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: «ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.» اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت: «فقط همین‌جا.» نمی‌دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش می‌خواست فریبمان بدهد. در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم: «بی‌بی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.» یک‌باره چشمم افتاد به تکه‌استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به‌هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج‌سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حز‌الله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بی‌خبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب‌الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب‌الله، پیکر محسن را تحویل گرفته‌اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی‌بی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمده‌اند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.» من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می‌دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت: «از محسن خبر آوردی.» نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: «حاج‌آقا، پیکر محسن مقر حزب‌الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.» گفت: «قَسَمَت می‌دم به بی‌بی که بگو.» التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش را انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت: «من محسنم رو به این بی‌بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضی‌ام.» وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: «حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی‌اکبر علیه‌السلام اربا اربا کردن.» هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: «بی‌بی، این هدیه رو قبول کن.» روحش شاد @twiita
💠 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت همسر مکرّم آیت‌الله جوادی آملی رهبر انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت همسر مکرّم آیت‌الله جوادی آملی را تسلیت گفتند. متن پیام به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم آیةالله جناب آقای جوادی آملی دامت برکاته درگذشت همسر مکرّم آن‌جناب رحمةالله‌علیها را به حضرتعالی و فرزندان محترم و دیگر بازماندگان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان از خداوند متعال مسألت مینمایم. والسلام علیکم و رحمةالله سیّدعلی خامنه‌ای ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ @twiita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏حدود 51 درصد از محصولات کشاورزی از امارات وارد میشه؛ کشوری که حتی یه وجب خاک کشاورزی نداره! این یعنی واردکننده‌های کشور هم دلالی می‌کنند! عل برکت الله "سیده راضیه طاهریان🇮🇷" @twiita
‏رئیس سابق بانک مرکزی که رکورد تورم و نقدینگی را در اختیار خود دارد نگران افت مخاطبین تلویزیون است! حالا فهمیدید دلیل مشکلات اقتصادی ما چیست؟ "حسن صادقی نژاد" @twiita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۵ اردیبهشت ماه ؛ سالگرد شکست آمریکا در طبس @twiita
هدایت شده از با شهدا گم نمی شویم
🌹شهید احمد ملایی ۲۵ مهرماه سال ۱۳۴۵ در تهران متولد شد. از کودکی با قرآن و اهل بیت (ع) مأنوس بود و در جلسات قرآن اساتید مختلف شرکت می‌کرد. این راهی بود که پدر جلوی پای احمد گذاشته بود و خودش هم قاری و هم مداح اهل بیت (ع) بود. 🌹شغل پدرم آهنگری بود، او با سختی برای ما رزق و روزی حلال تهیه می‌کرد و شاید یکی از عوامل موفقیت ما و حتی عاقبت به خیری احمد همین نان حلال پدر و تلاش او و مادرمان برای تربیت قرآنی فرزندان بود. 🌹مجید زکی‌لو از جمله اساتیدی است که شهید احمد ملایی در جلسه قرآنش شرکت می‌کرد. او درباره احمد می‌گوید: شهید ملایی نوجوان عزیزی بود که در جلسات قرآن شاگرد من بود، اما به درجاتی رسید که استاد من شد و از او درس می‌گرفتم. او به قدری از ما جلو رفت که امروز نیاز داریم از او مدد بگیریم. 🌹احمد در منطقه تک‌ تیرانداز بود و یک اسلحه قناصه داشت به من می‌گفت: هر گاه می‌خواهم هدفی را بزنم که زدنش سخت است آیه «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رَمَى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» را می‌خوانم و تیرم درست به هدف می‌خورد. اینها نشانه این بود که او تا چه حدی از قرآن بهره برده بود. سرانجام در سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر چهار برای نجات یکی از همرزمان که گلوله خورده بود خاکریز را ترک می‌کند و از هر دو پا مورد اصابت گلوله دشمن قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد. "شهید احمد ملایی" @Sedaye_Enghelab
‏چرا هر کی با جمهوری اسلامی مخالفه شمشیر به روی اهل بیت و امامان معصوم میکشه؟ "صادق حیفا کلام" @twiita
‏اگه پرچم تون رو هم، این شکلی کنید بیخیال قدس نمی‌شیم تمام😏 "Mehran strange" @twiita
‏نور درحال پیروزی بر تاریکی =))))) "اسهائیل به فارسی" @twiita
‏از زشتی گناه بی‌حجابی،سگ گردانی،رشوه و دروغ در جامعه میگوید... و از رحمت پروردگار. پس از خدمتگزاران مردم،برای معتادان و روسپی‌ها هم دعا و آرزوی هدایت میکند. او را باعنوان ‎ می‌شناسند و نامش با دعای کمیل و روضه سیدالشهدا(ع) عجین است. مؤمن،دلسوز مردم است نه طلبکار! "هدهد" @twiita
‏کارمون در اومد از فردای ‎ پیرمرد راه بیوفته تو خیابون عصاش بیوفته تو چاله میگن ترورش کردن! "آرما" @twiita