eitaa logo
کانال ܝ‌وܢܚ݅ܝ̇ߺܭَـــܝ‌ܨ و ܢ̣صــــیܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ
1.1هزار دنبال‌کننده
43.4هزار عکس
34.1هزار ویدیو
265 فایل
🌴عرصه ی جنگ نرم، بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتر وار می طلبد. امام خامنه ای 🍒 🌴 قرارگاه بسوی ظهور 🌷یک لشکر سایبری آتش به اختیار 🌷میباشد. #کانال_روشنگری_و_بصیرت☫ 🇮🇷 #قرارگاه_بسوی_ظهور 🆔 @uphjnv
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋🕋🕋🏴🕋🕋🕋🏴🕋🕋🕋 عرض سلام وتسلیت ایام شهادت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام خدمت جنــاب " استـــاد سیـــــــــد " وشمـــــا دوستــــان گــروه های ولایی طبق اطلاع رسانی انجام شده با شما همراه هستیم 🔮باپـــژوهــــــش: 7تحلیل استراتژیک از واقعه کربلا*قسمت پنجم) 👤 با هـــــــمراهی "جناب استــاد سیـــــــد " جنـــــــاب "استــاد سیـــــد " سپـاس فراوان از این که وقت ارزشمندتون را دراختیار ما قرار دادید. ضمن تشکر از همراهی شما بزرگواران،شما را به مطالعه پژوهش جنــــــاب " استـــــاد سیـــــد " دعوت می نمایــــم. 🕋🕋🕋🏴🕋🕋🕋
در ادامه تحلیل های استراتژیک واقعه ی جانگداز و تکان دهنده ی کربلا، امشب و فردا در دو بخش بازپسینِ این گفتارها، به بیان تحلیل اصلاحی واقعه ی عاشورا می پردازیم 🆔 @AndishkadehFCT
🔷🔹بسم الله الرحمن الرحیم 🔹🔷 🔷👈۷- تفسیر اصلاحی‌ : پیشفرض تفسیر اصلاحی‌، اینست که حادثه‌ عاشورا، یک‌ جریان‌ِ جامع‌ِ اصلاحی‌ است و حسین(ع) بیش از هر چیز، یک‌ مصلح‌ بزرگ‌ بود، که‌ قصدش‌ اصلاح‌ به‌ معنای‌ گسترده‌ و در سطح‌ِ کلان‌ جامعه‌ بود، که تنها گوشه‌ای‌ از آن‌، تشکیل‌ حکومت‌ بود‌. این‌ نگاه‌ از تابلوی‌ کربلا، فلسفه‌ی‌ جامعی‌ می‌خواند که‌ ابعاد سیاسی‌، حماسی‌، معنوی‌ و اجتماعی‌، تنها بخشی از ابعاد گسترده ی آن‌ هستند. امام‌ علیه السلام همان‌گونه‌ که‌ خود فرمود : « من‌ الگو ومقتدای‌ شما هستم‌» [۱۰۵]
راهنما و الگوی‌ همه‌ انسانها در همه‌ شرایط زمانی‌ و مکانی‌، وارث‌ همه‌ انبیاست‌. عاشورا هم‌ نقطه‌ ی اوج‌ این‌ حرکت‌ است‌. از نظر این دیدگاه ، تفسیرهایی‌ که‌ از جریان‌ عاشورا صورت‌ گرفته‌ است‌، تحت‌ تأثیر شرایط زمانی‌ و مکانی‌ خاص انجام شده است و تحلیلها غالباً تک‌ عاملی‌ است‌. برخی‌ سیاسی‌، برخی‌ غیرسیاسی‌، برخی‌ تاریخی‌ و برخی‌ فراتاریخی‌، برخی‌ عاطفی‌ و برخی‌ عقلانی‌؛ درحالیکه این حادثه ی عظیم تاریخی، ظرفیت تحلیل جامعی دارد و نباید آن را در ابعاد خاص محصور کرد.
حادثه‌ی‌ عاشورا ناخودآگاه‌ یک‌ مکتب‌ اصلاحی‌ نانوشته‌ در عمق‌ جان‌ شیعیان‌ است، بطوریکه‌ بر اساس‌ آن‌، حداقل‌ در ذهن‌، آنچه‌ در کربلا نفی‌ شد را نفی‌ کردند و آنچه‌ در آن‌ اثبات‌ شد، را آرمان‌ گرفتند و سعی‌ نمودند آنرا معیار و محک‌ اصلاح‌ همه‌ زندگی‌ خویش‌ سازند. شاید همین‌ روحیه‌ و آرمان‌ بود، که‌ باعث‌ شد شیعیان‌ به‌ هیچ‌ نظام‌ سیاسی‌ به‌ عنوان‌ نظام‌ کامل‌ دل‌ نبندند و به‌ دنبال‌ آن‌ باشند که‌ حسین‌(ع‌) می‌خواست‌ و آنرا بجویند، که‌ او در پی ‌آن‌ بود. از آنجا که‌ این‌ حرکت‌ از پشتوانه‌ی‌ عمیق‌ ارزشی‌ و انسانگرایانه‌ و آرمان‌خواهانه‌ برخوردار بود، سیره‌ ی سالار شهیدان‌ برای‌ همه‌ی‌ پیروان‌ راستین‌ِ او، مکتب‌ راهنمای‌ زندگی‌ شد.
در اینجا به‌ مهمترین اصول‌ِ این‌ مکتب‌ اصلاحی،‌ که‌ از زبان‌ و عمل‌ امام(ع)،‌ در جریان‌ حادثه‌ی‌ کربلا استفاده‌ می‌شود، اشاره‌ می‌کنیم‌ :
اصل‌ اول‌، نفی‌ سلطه‌ی‌ جابرانه‌ و نامشروع‌ : در مکتب‌ حسین‌(ع)، حاکمی‌ که ‌صلاحیتهای‌ لازم‌ را نداشته‌ باشد و بدون‌ رضایت‌ مردم‌ به‌ زور و ستم‌ بخواهد برمردم‌ حکومت‌ کند، نامشروع‌ است‌. کمااینکه معاویه‌ به‌ ناحق‌ بر جایگاه‌ پیامبر خدا(ص‌) تکیه‌ زده‌ بود و آنرا اِشغال‌ کرده‌ بود. او آثار حاکمیت‌ نبوی‌ را تضعیف کرد و آن‌ را به‌ سلطنت‌ استبدادی‌ موروثی‌ مبدل‌ ساخت‌. تبلیغات‌ گسترده‌ی‌ آنان‌ که‌ نان‌ دین به نرخ روز می‌خوردند، از وی‌ چهره‌ای‌ ساخت که‌ به‌ عنوان‌ صحابی‌ رسول‌ الله(ص)‌، کاتب ‌وحی‌ و خال‌ المؤمنین‌‼️، تا رفتارش‌ اجتهاد شرعی‌ و غیرقابل‌ نقد تلقی‌ شود.
در طرح‌ پیشنهادی‌ معاویه‌، یزیدی‌ که‌ از ابتدایی‌ترین‌ شرایط یک‌ رهبر اجتماعی‌، سیاسی‌ و ارزشی‌ تهی‌ است‌، حاکم‌ مسلمانان‌ معرفی‌ شده‌ و بر مردم‌ تحمیل ‌می‌گردد.
اباعبدالله‌ الحسین(ع)‌ نظام‌ فاسد و ستمگر یزید را نیز هم‌ چون‌ حکومت ‌معاویه‌ نامشروع‌ می‌دانست‌، و از هر فرصتی‌ برای‌ افشای‌ چهره‌ی‌ ننگین‌ او برای‌افکار عمومی‌ استفاده‌ می‌کرد. ایشان‌ در مکه‌، خطاب‌ به‌ علما اسلام‌، دلایل ‌محکومیت‌ و ویژگی‌های‌ این‌ نظام‌ فاسد را اینگونه‌ تبیین‌ می‌کند: «ستمگرانی‌ رابه‌ جای‌ خود نشانده‌اید که‌ با شبهه [۱۰۶]‌ کشور را اداره‌ می‌کنند و در راه‌ شهوت‌ و کامجویی‌ گام‌ می‌نهند… به‌ هوسرانی‌، رسوائی‌ها به‌ بار می‌آورند. سیرت‌ اشرار پیش‌ می‌گیرند و بر خدا دلیری‌ می‌کنند، در هر شهری‌ سخنرانی‌ بر فراز منبر دارند و همه‌ی‌ مملکت‌ را قبضه‌ کرده‌اند. دستشان‌ همه‌ جا باز است‌. مردم‌ چون‌ برده‌ در برابرشان‌ نیروی‌ دفاع‌ از خود ندارند. برخی‌ جبار و سرکش‌ و برخی‌ برناتوانان‌ سختگیر هستند. خدا و قیامت‌ را نمی‌شناسند. شگفتا چگونه ‌شگفت‌زده‌ نباشم‌ که‌ سرزمین‌ اسلام‌ در قبضه‌ی‌ کسانی‌ است‌ که‌ یا خائن‌ و ستمگر، یا باج گیر و نابکار و یا حکمران‌ بی‌رحم‌ و بی‌انصاف‌ است‌.» [۱۰۷]
ایشان‌ در نامه‌ای‌ به‌ مردم‌ بصره‌ می‌نویسند: «سنت‌ و قانون‌ اسلامی‌ از بین‌ رفته‌ است‌ و سنت‌های‌ قومی‌ و شخصی‌ مناسب‌ با منافع‌ عده‌ای‌ خاص‌، جای‌ آن‌ را گرفته‌ و احیا شده‌ است‌.» [۱۰۸] حضرت، ضمن‌ اینکه‌ خود را با صلاحیت‌ترین‌ منتقد حکومت‌ معرفی‌ می‌کند، خطاب‌ به‌ لشکر حُر، دلایل‌ نامشروع‌ بودن‌ حکومت‌ بنی‌ امیه‌ را اینگونه‌ تشریح‌می‌کند: «ای‌ مردم‌، این‌ حاکمان‌ به‌ اطاعت‌ شیطان‌ در آمده‌ و اطاعت‌ رحمان‌ را رها ساخته‌اند تباهی‌ و فساد آورده‌ و حدود الهی‌ را تعطیل‌ کرده‌اند. غنایم‌ را به‌خود اختصاص‌ داده‌اند و حرام‌ خدا را حلال‌ و حلال‌ خدا را حرام‌ ساخته‌اند.» ؛ «من در اولویت یاری خدا، عزت بخشی به شریعت الهی و جهاد در راه خدا هستم تا کلمة الله فراتر از همه قرار گیرد.» [۱۰۹]
دیدگاه‌ عمومی‌ کوفه‌ نسبت‌ به‌ حکومت‌ بنی‌ امیه‌، با آنچه‌ حضرت‌ تشخیص‌ می‌داد هماهنگ‌ بود، لذا آنان‌ در نامه‌ خود به‌ امام‌ حسین‌(ع‌) از مرگ‌ معاویه‌ ابراز شعف‌ کرده‌ و نوشته‌ بودند: «ستایش‌ خدا را که‌ دشمن‌ جبار و سرسخت‌ تو را نابودکرد، دشمنی‌ که‌ بر این‌ امت‌ یورش‌ برد تا خلافت‌ را به‌ ناحق‌ گرفت‌ و اموال‌ آن‌راغصب‌ کرد و بدون‌ رضایت‌ آنان‌ بر آنها حکومت‌ کرد. نیکانشان‌ را کشت‌ واشرارشان‌ را به‌ جا نهاد و مال‌ خدا را دستخوش‌ جباران‌ و توانگران‌ امت‌ساخت‌.» [۱۱۰] این‌ نگرش‌ در اذهان‌ یاران‌ صدیق‌ امام‌ نیز وجود داشت‌.
زُهِیر بن‌ قین‌، سیاستمداری‌ که‌ سابقه‌ی‌ تمایل‌ به‌ عثمان‌ داشت،‌ اما در جریان‌ کربلا به‌ یاری ‌ابی‌ عبدالله‌ برخاسته‌ بود، با توجه‌ به‌ گذشته‌ی‌ حکومت‌ بنی‌ امیه‌، چشم‌انداز حکومت‌ یزید را در سخنانش‌ با لشکر ابن‌ زیاد اینگونه‌ ترسیم‌ می‌کند: «در ایام‌ سلطه‌ی‌ آنان‌ جز بد نخواهید دید. چشمانتان‌ را میل‌ می‌کشند. دست‌ها و اعضایتان‌ را می‌برند و بر تنه‌های‌ خرما بالا می‌برند. پارسایان‌ و قاریان‌ شما امثال‌ حجر بن‌ عدی‌ و یارانش‌ و هانی‌ بن‌ عروه‌ و نظایر او را می‌کشند.» [۱۱۱]