eitaa logo
رایحه ظهور منجی
783 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
140 فایل
لینک کانال ◀️ کارشناس سؤالات مذهبی ومهدوی : @Sajadi82 ◀️كانال ديگرما: 🆔➡️ @sajadi43
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃امام تنها وقتی روزمره های زندگی مان به هم می ریزد، حسابی به هم می ریزیم. همه چیزها باید سر جای خودش باشد تا دلمان آرام باشد و لبمان خندان. یک بار چرا از خودمان نمی پرسیم تو کجای روزمره های زندگیمان هستی. چرا تو را وقتی در متن زندگی مان نمی بینیم به هم نمی ریزیم؟ تو چقدر مظلوم و غریبی و ما چقدر جفاکار و بی وفا هستیم. شبت بخیر امام تنها
🍃 کعبه مقصود از تو دور مانده‌ام و هر چقدر می‌دوم،‌ باز هم راه هست برای پیمودن. می‌تر سم خسته شوم از دویدن. کاری برایم کن تا نفس دارم در راه رسیدن به تو در حال دویدن باشم. این گونه چه به تو برسم چه نرسم، عاقبت به خیر از دنیا خواهم رفت. شبت بخیر کعبۀ مقصود!
🍃معشوق بی همتا شخصیت آدم‌ها را می‌شود با تعلق‌‌هایشان محک زد. من خجالت می‌کشم از شخصیتی که دارم. چه قدر چیزهایی که به آنها تعلق دارم، پست‌اند و همیشه از خودم می‌پرسم، چرا به تو تعلق ندارم؟ من از خودم خسته‌ام، از دل دادن‌هایم به هر کسی و هر چیزی جز تو. به فریادم برس. بگذار طعم زندگی را قبل از مرگ بچشم. شبت بخیر معشوق بی‌همتا! 📣 با تبلیغ کانال در ثواب نشر معارف مهدوی شریک شوید❤️ رایحه ظهور منجی https://eitaa.com/usef14 ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═┅─
🍃عشق آسمانی دل هایمان پر شده از انواع آلودگی ها. بوی تعفن این آلودگی ها خودمان را هم آزار می دهد. آلودگی ها همه حاصل چرک تعلق هایی است که کهنه شده و قطعشان نکرده ایم. جز عشق تو راهی برای قطع این تعلق ها هست؟ تا دیر نشده عاشقمان کن آقا شبت بخیر عشق آسمانی
🍃حقیقت روزه گوش دلم را تیز می کنم شاید یک بار هم که شده دعای دم افطارت را بشنوم. لک صمنایی که تو می گویی، با لک صمنای ما از ثری تا ثریا فاصله دارد. تو وقتی لک صمنا می گویی اهل زمین و آسمان خلوص را با همه وجود حس می کنند. تو با لک صمنا درس اخلاص می دهی، چنان که مدعیان اخلاص، عملهایشان را بر باد رفته می بینند. کنار سفره افطارت ما را هم راه بده آقا شبت بخیر حقیقت روزه!
🍃مهمان عزیز خدا سحرها و افطارها کنار هر کسی نشسته ای، خوشا به حالش که یا تو مهمانش کرده ای و یا مهمانش بوده ای. آقا به ما یاد بده راز مهمان تو شدن یا مهمان ما شدنت را. راضی نشو که از مهمانی فقط حسرتش را به گور ببریم شبت بخیر مهمان عزیز خدا!
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم!
🍃مونس تنهایی ام تا تو نیامده‌ای، باید فکری به حال خودم کنم. من «خود»م را بیشتر از تو و آنچه تو به خاطرش ظهور خواهی کرد دوست دارم. اگر بیایی و من در همین حال باشم، تا جایی با تو همراه خواهم شد که تو با من همراه باشی. اگر خواستۀ من اصل باشد و خواستۀ تو فرع، تردید ندارم که در همان اولین روزهای آمدنت راهم از تو جدا خواهد شد. اگر از ته دل دعا نمی‌کنم که بیایی، نه از آن روست که آمدنت را دوست ندارم، من از خودم می‌ترسم. می‌ترسم که روز آمدنت، روز سقوط من باشد. حق بده بیچاره‌ای مثل من، دل دعا کردن برای آمدنت را نداشته باشد. مرا تنها نکن که تنهایی از عهدۀ «خود»م بر نمی‌آیم. شبت بخیر مونس تنهایی‌ام!
🍃مهربان مظلوم باور داشته باشیم یا نه؛ حقیقت را نمی‌شود کتمان کرد. ما لحظه لحظه داریم چوب غفلتمان از تو را می‌خوریم. این چوب‌ها کی بناست ما را از خواب غفلت بیدار کند، معلوم نیست. چرا این قدر جان‌سخت شده‌ایم؟ ما را ببخش برای این همه جان‌سختی! شبت بخیر مهربان مظلوم!
به بهانهٔ دنیا از تو فاصله گرفتیم تا در دنیا خوش باشیم. دنیایمان تلخ شده به قدری که آرزوی مرگ می کنیم. تو راز آبادانی دنیای خراب شده مان هستی. معلوم نیست کی بناست به این حقیقت ایمان بیاوریم. کاش روزی از چرخیدن به دور خودمان خسته می شدیم شبت بخیر راز آبادانی دنیا
🍃طبیب دل دلم پر از امراض وحشتناک است. هر کدام از این مرض‌ها برای مرگ جماعتی کافی است. حالا منِ تنها با این همه مرض چه خاکی باید به سر بریزم. شنیده‌ام که می‌گویند خوردن ته ماندۀ مؤمن شفاست. آقا! این روزها بگو کجا سحری می‌خوری یا افطار نوش جان می‌کنی. قول می‌دهم که تا آن جا هستی، به سراغت نیایم. فقط اگر می‌شود کمی از ته ماندۀ غذایت را بگذار و برو تا من بیایم و آن را نوش داروی جانم کنم و شفا بگیرم. شبت بخیر طبیب دل!
🍃معنای زندگی کسی گفت که من در دلم تو را دوست ندارم و سهمم از محبت تو جز ادعا چیز دیگری نیست. آسمان روی سرم خراب شد. زمین زیر پایم گویی بی‌قرار شد. حرفش درست یا اشتباه، مرا دربارۀ محبتم به تو به تردید انداخت. به دلم نگاه کردم، نشانه‌های محبتت را دیدم. به حرف او فکر کردم، شاید راست می‌گوید و من دچار وهم و خیال شده‌ام و حالا منم و این تردید دهشتناک. می‌شود محبتم را به امضای خویش مزیّن کنی، تا دلم آرام بگیرد؟ التماس می‌کنم امضا کن. شبت بخیر معنای زندگی!