eitaa logo
رایحه ظهور منجی
783 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
140 فایل
لینک کانال ◀️ کارشناس سؤالات مذهبی ومهدوی : @Sajadi82 ◀️كانال ديگرما: 🆔➡️ @sajadi43
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃همه سرمایه ام تنها دل بستن به توست که پشیمانی ندارد. هر کسی از دل بستن به تو اظهار پشیمانی کند به او خواهم گفت که یا نمی‌داند دل بستن چیست یا تو را با کسی دیگر اشتباه گرفته. این حقیقت را من که هنوز دل به تو نبسته‌ام می‌فهمم. پشیمانی از دل بستن، حس کسی است که همۀ سرمایه‌اش را باخته و ورشکسته شده، مگر انسان جز دلش سرمایۀ دیگری هم دارد؟ نخواه حتی یک بار دیگر ورشکستگی را تجربه کنم. شبت بخیر همۀ سرمایه‌ام!
🍃دنیا و آخرتم وقتی که کمی از دنیا فاصله می‌گیرم و از دورتر تماشایش می‌کنم، چیزی جز آب بینی بز و بزغاله مرده و برگی بر دهان ملخ نمی‌بینم. به دنیایی این چنین، مگر می‌شود دل بست؟ باید از هر چه پاکی و طهارت است،‌ دل بکَنیم تا بتوانیم به این دنیا دل ببندیم. دل بستن سر جای خودش، تاب آوردن این دنیا هم کار هر کسی نیست. از همان فاصلۀ ‌دور که به دنیا نگاه می‌کنم، به یقین می‌رسم که دنیا را فقط به خاطر تو می‌شود تاب آورد. همین و بس. شبت بخیر دنیا و آخرتم!
🍃راز رهایی به من بگو شرح حال عاشقانت را بخوانم یا نه؟ وقتی که می‌خوانم، از بودنم شرمگین می‌شوم. وقتی که نمی‌خوانم، فلسفۀ بودنم را فراموش می‌کنم. آن شرم و این فراموشی، هر دو عذابم می‌دهند. راه رهایی از این عذاب، جز عاشق شدن،‌چیست؟ خودت راه رهایی را در برابرم باز کن. شبت بخیر راز رهایی!
🍃پدر مهربان شب هوا که تاریک می‌شود، تن‌ها در بسترها آرام می‌گیرند و چشم‌ها به خواب می‌روند؛ ولی تو دنیا را با نور چشمان بیدارت روشن نگه می‌داری و با بسترت زیاد انس نمی‌گیری. بیدار می‌مانی که در دل شب برای ما دعا می‌کنی تا آرام زندگی کنیم. ما خودمان مثل بچه‌های لجوج، حرفت را زیر پا می‌گذاریم و چوبش را هم می‌خوریم؛ ولی تو مثل آن پدرهایی نیستی که تازیانۀ سرزنش را برداری و بر روحمان فرود آوری. تو پَرِ دعایت را بر همۀ وجودمان می‌کشی تا لطافت زندگی را بچشیم. کار ما خراب کردن است و کار تو آباد کردن. شبت بخیر پدر مهربان!
🍃نشاط زندگی خدا نشاط زندگی ما را در یاد تو قرار داده است. کاش کسانی که راه‌های با نشاط زندگی کردن را به مردم یاد می‌دهند، خودشان راه نشاط یافتن را پیدا کرده بودند. چه تأسف‌برانگیز است که این روزها بی‌نشاط‌ها می‌خواهند راه یافتن نشاط را به خلایق یاد بدهند! اجازه می‌دهی به این بی‌نشاط‌هایی که توهم معلم بودن دارند بگویم کمتر دروغ بگویند؟! شبت بخیر نشاط زندگی!
🍃مهربان من وقتی که حالم خراب خراب می‌شود و احساس می‌کنم دنیا برایم به آخر رسیده و ناگهان بی آن که کاری کنم، حالم خوب خوب می‌شود، یقین می‌کنم که کار، کار تو بوده؛ زیرا خوب کردن آن حال بد، از کسی جز تو بر نمی‌آید. وقتی که حالم خوب می‌شود، سراپا می‌شوم خجالت. شرمنده‌ام آقا از این همه مهربانی! مرا ببخش برای این همه غفلت! شبت بخیر مهربان من!
🍃حضرت معشوق برخی از کارها را چه خوب می‌توانم برای شادی دل تو انجام دهم؛ اما برخی از کارها را نه. مثلاً جمکران رفتن برای نشاندن لبخند روی لب تو کار آسانی است؛ اما نمی‌دانم چرا مدارا کردن با دیگران به نیت راضی نگه داشتن تو کار سختی است. اشک ریختن در مجلس روضه، برای کم کردن از غم دل تو کار آسانی است؛ اما گذشت کردن از خطای دیگران به نیت به دست آوردن دل تو کار سختی است. به گمانم دلیل این سختی و آن آسانی، دلی است که عاشق نیست. عاشق همه کار می‌کند تا که معشوق از او راضی باشد. مرا ببخش برای این همه عاشق نبودنم! شبت بخیر حضرت معشوق!
🍃امام غریب چشم‌هایت را بده به من. می‌خواهم لحظه‌های تنهایی حسین را ببینم. باورم نمی‌شود حسین باشد و دشمن داشته باشد و کسی به یاری اش نرود. حسین یار و یاور طلبید و کسی به یاری اش برنخاست؟ باید ببینم لحظه ای را که حسین با تن زخم دیده فریاد می‌کشید «هل من ناصر ینصرنی» و کسی به او جواب نمی‌داد. سال‌هاست که از غربت و تنهایی حسین شنیده ام اما باید ببینم این همه تنهایی را تا باور کنم که می‌شود تو باشی و یار بخواهی ولی من تنهایت بگذارم. مگر همین حالا تو ندای هل من ناصرت بلند نیست؟ چرا نمی‌شنوم؟ مگر نباید به یاری ات برخیزم؟ چرا نشسته ام؟ مگر دلت زخم خورده بی وفایی‌های ما نیست؟ پس چرا هنوز هم لبخند می‌زنم؟ معلوم است باور نکرده ام تنهایی حسین را. به فریادم برس من از عاقبتی مثل عاقبت مردم کوفه می‌ترسم شبت بخیر امام غریب.
🍃 معتکف کوی حسین چشم هایت را بده به من می خواهم یک بار با چشم های تو ضریح شش گوشه را طواف کنم. مزار حسین چشم بر هم زدنی از فرشته ها خالی نمی شود. طواف مزار او به همراه فرشته ها لطف دیگری دارد. می خواهم دست در بال فرشته ها شش گوشه را زیارت کنم و برایشان روضه بخوانم و صدای ناله شان را بشنوم. ضجه فرشته هایی که در مصیبت حسین از خود بیخود می شوند، حکومت غم حسین در آسمان را نشانم می دهد. غم حسین بیداد کرده. زندگی در زمین و آسمان به برکت غم حسین جاری است. من در این تردید ندارم اما دوست دارم آن را ببینم. چشم هایت را دریغ نکن از من. شبت بخیر معتکف کوی حسین
🍃مرد عاشورایی چشم هایت را بده به من. بگذار من هم طعم خوب دیدن را بچشم. کسی اگر کربلا را خوب ببیند، دنیا برای او می شود کربلا و اگر عاشورا را خوب تماشا کند، لحظه هایش همه می شود عاشورا. من به کربلا شدن دنیا و به عاشورا شدن لحظه هایم سخت محتاجم. کربلا راز زندگی است. یک وجب از زمین اگر برایم کربلا نباشد، پایم به آنجا که برسد، می میرم و اگر لحظه ای را بدون حس عاشورا طی کنم، لحظهٔ بعد، مرگم رقم می خورد. چشم هایت را به من بده تا زندگی با من قهر نکند. شبت بخیر مرد عاشورایی!
🍃فریادرس ضعیفان در میان ناسازگاری‌های دنیا وقتی رشتۀ صبرم پاره می‌شد و بی‌تاب می‌شدم، گمانم این نبود که در دام وسوسه‌های نفس اماره گرفتار شده‌ام؛ اما خوب که نگاه می‌کنم می‌بینم نفس اگر دشمن‌ترین دشمنانم باشد که هست، باید کوران مشکلات زندگی را بهترین فرصت حمله به من بداند. پس در هنگام بارش سختی‌ها نباید از دسیسه‌های نفسم غافل شوم؛ اما آقا حتی اگر مراقب این دسیسه‌ها باشم، بدون لطف تو می‌توانم در میان هجوم مشکلات، پنجه در پنجۀ نفس بیندازم و با او بجنگم؟ هرگز. پس کمکم کن مهربان! شبت بخیر فریادرس ضعیفان!
🍃 حقیقت بندگی خسته‌ام از این همه توهم،‌ مرا به حقیقت رهنمون نما. به من بگو بندگی چیست؟ بگو تا رها شوم از خیال‌های مسموم! آخرش با این همه توهم می‌میرم و با نامه‌ای خالی از بندگی محشور می‌شوم. خیال این همه بدعاقبتی، تنم را می‌لرزاند! فکری به حالم کن! بگو چه خاکی به سر بریزم! شبت بخیر حقیقت بندگی!