eitaa logo
یادمان شهدای ع والفجر ۸ - اروند
4.5هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
87 فایل
[🔰کانال‌رسمی‌یادمان‌شهدای‌عملیات‌والفجر۸] به بزرگترین‌گلزارشهدای‌آبی‌دنیا‌خوش‌آمدید 🌍خوزستان_آبادان_اروندکِنار 🔻زیرنظرمدیریت‌یادمان‌ جهت ارتباط : @Yadman_arvand_1364 ناشناس: https://daigo.ir/secret/683750388
مشاهده در ایتا
دانلود
『🔰گزارش_تصویری..؛ 』 ✨اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ... ؛ ...(:📿🤲 🌊🌴| @vaalfajr8_ir https://chat.whatsapp.com/CzflWIw9KbwFHt1Fswwgzv
『🔰گزارش_تصویری..؛ 』 ✨اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ... ؛ ...(:📿🤲 🌊🌴| @vaalfajr8_ir https://chat.whatsapp.com/CzflWIw9KbwFHt1Fswwgzv
『🔰گزارش_تصویری..؛ 』 ✨اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ... ؛ ...(:📿🤲 🌊🌴| @vaalfajr8_ir https://chat.whatsapp.com/CzflWIw9KbwFHt1Fswwgzv
『🔰گزارش_تصویری..؛ 』 ✨اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ... ؛ ...(:📿🤲 🌊🌴| @vaalfajr8_ir https://chat.whatsapp.com/CzflWIw9KbwFHt1Fswwgzv
یادمان شهدای ع والفجر ۸ - اروند
"🌹❤️"
『 خاطرات‌شهدا..؛ 』 •سهم من از عملیات...• دشمن بدون هدف به روی اروند آتش می‌گشود. شلیک پراکنده و نامنظم دشمن نشان می‌داد که آخرین رمق هایشان را برای جلوگیری از سقوط فاو به کار بسته‌اند. اغلب تیرهای آنها به کسی اصابت نمی‌کرد. بچه ها سالم و سرحال ها به اسکله می رسیدند. از شانس بد ما در چند متری ساحل، باک قایق‌مان مورد اصابت گلوله‌ای قرار گرفت. قایق داشت می سوخت و ما باید هرچه زودتر خود را نجات می دادیم. در همین هنگام دو گلوله به پشتم خورد. تا بجنبم نارنجکی در کنارم منفجر شد و ترکش‌های آن مرا بی نصیب نگذاشت. بدنم را خون فرا گرفت. از درد به خودم می‌پیچیدم. به هر مشقتی بود خودم را به ساحل رساندم و روی اسکله ولو شدم. باید منتظر می ماندم تا بچه‌های امدادگر به سراغم بیایند. همه اش نگران بودم و غصه می‌ خوردم که چرا نتوانسته‌ام در این عملیات نقشی داشته باشم. در همین فکر بودم که بچه های موج سوم هم از راه رسیدند. آنها رزمندگان گردان مالک اشتر بودند. آن شب خیلی تاریک بود. چیزی هم روی زمین قابل رویت نبود. بچه های مالک با شور و هیجان قایق پیاده می‌شدند تا هرچه زودتر وارد عملیات شوند. هر کی از قایق بیرون می پرید، ناخواسته پا روی کمر زخمی من می‌گذاشت و به سرعت رد می‌شد. هر چه آه و ناله کرم: [اخوی... برادر من... یواش تر... آخ... مُردم...] هیچ فایده‌ای نداشت. از حال خودم خنده ام گرفته بود. صبح که برای مداوا به عقب منتقل می شدم پیش خودم می‌گفتم سهم من از عملیات، لگدهای بی‌وقفه‌ی رزمندگان اسلام بود...! این هم جای شکر داشت. •راوی_سید حبیب الله حسینی• ؛ ...(:🖤📻 ۸ 🌊🌴| @vaalfajr8_ir https://chat.whatsapp.com/CzflWIw9KbwFHt1Fswwgzv
『 خاطرات‌شهدا..؛ 』 •اتش اذان...!• پایگاه دشمن تقریباً در محاصره‌ی ما قرار داشت. اما آتش آن ها به قدری سنگین بود که نمی توانستیم آن‌جا را تصرف کنیم. کار، گره خورده بود. فکری به ذهنمان رسید و آن هم اذان دسته جمعی بود. برای تقویت روحیه‌ی بچه ها و تضعیف روحیه دشمن، همه با هم روی خاکریز رفتیم و اذان گفتیم. اذان ۳۰۰ نفره ما، آتش سنگین دشمن را خاموش کرد و عراقی‌ها از ترس به داخل سنگر هایشان پناه بردند. آخرش همین اذان گفتن گره کار را باز کرد. •راوی_سید مجید کریمی فارسی• ؛ ...(:🖤📻 ۸ 🌊🌴| @vaalfajr8_ir https://chat.whatsapp.com/CzflWIw9KbwFHt1Fswwgzv
『 🏴۸شوال..؛ 』 هشتم شوال سالروز تخریب بارگاه ملکوتی و متبرک ائمه بقیع توسط وهابیت،‌روز عزا و حزن شیعیان می باشد. ؛ ...):🖤🖇 🌴🌊| @vaalfajr8_ir https://chat.whatsapp.com/BoXyJK7pp4vC8aDLs48rkU