نیست گاهی،هیچ راهی،جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن :)
مشهد المقدس | نیمهشبِبارونیِ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیشب حرم خیلی شلوغ بود
تو ذهنم به خودم گفتم کاش میشد یه بار حرم مثل دوران کرونا که تلوزیون نشون میداد اینقدر خلوت شه که هر کنجی که دلم خواست بشینم..صحنا خلوت باشه راحت قدم بزنم..و اینقدر خلوت که موقع حرف زدن با حضرت حتی بلند،کسی صدامو نشنوه..
۳ ساعت از این فکر نگذشته بود که بارون گرفت؛
هی شدید تر شد
اونقدر شدید که عملا نصف صحنا خالی شد :))))
صحبت که هیچی،بلند بلند گریه ام میکردی جز یکی دو خادم فرد دیگه ایی نبود که صداتو بشنوه و مزاحم خلوتت بشه..
هنوز نمیتونم باورش کنم :)
واقعیت داشت،معجزه بود حتی!
ولی شبیه رویا بود
شبیه خواب بود
اما واقعا معجزه..
پنجره فولاد خالی از جمعیت
سقا خونه خالی از ادما
و هر جایی که دلت میخواست و میتونستی برای نشستن انتخاب کنی..
انگار حرم و خریده بودم..
دیگه واقعاا شده بود خونه پدریم :)🫂💔
مشهد الرضا | طلوعین ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
هیچوقت به انتهای زندگی فکر نباید کرد، که میرسد به غم. و در انتهای زندگی خوب، میرسد به مرگ. انتهای یک روز خوب، ممکنه است برسد به شبِ فکر و خیال! انتهای یک خاطره قشنگ، ممکن است برسد به یک یادش بخیر.
-وایه|Vayeh-
این ویدئو مسیج حدودا ساعت ۱۱ شب گرفته شده و حال و هواش مشخصه دیگه ؟:)
منو تنها نزاری
از تو میخوام که همیشه منو حرم بیاری
چه حرم نازی داری :)))
چه حیاط خوشگلی اقا واسه بازی داری
از تو خاطره دارم،یادگاری..
بابا رضا💛
4:50`
مشهد المقدس | طلوعین ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳