#سلام_امام_زمانم
و...تو...
هماناکسیرآرامبخش زمینے؛
کھسالهاست،آنرابرمدارش،آرامنگہ داشتهاے! ✨
میدانے؛
زمینشیفتہنگاهتوست...
کههرصبحوشام،
دورسرتمےگردد!🕊
الّلهُـمَّ عَجِلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌿☁️
#صبحتون_مهدوی 🌤
#التماس_دعای_فرج 🤲
دلم کمی خدا می خواهد
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
‹ روحِزمینگیرم..،
سالهاستکھبایادِتُو..؛
پروازڪردنرا..،
تجربهمےڪُند..!
هنگامِنگاهڪردن..،
بھشبکہهاۍِضریحت..؛
دیگرمنۍباقےنمۍماند..،
همہۍِدنیامےشود‹ #طُ › !
↶#شاهخراسانمآرزوست🕊•.
•❥🌼━┅┄┄
@Vajebefaramushshode
🕹#محتوای_انتخابات
🗳خدشه و تاخیر در #انتخابات
🗳۱.انتخابات اگر پُرشور انجام بگیرد و مردم به صورت کامل پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند، این تضمینکنندهی امنیّت کشور است.
(۹۸/۱۱/۱۶)
🗳۲. به کوری چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندک تأخیری، همیشه سر وقت انجام دادیم، این خیلی مهم است.
🗳۳.از سال ۵۸ که اولین انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سی و یکی دو تا انتخابات انجام گرفته، سر وقت، با دقت.
🗳۴.دشمنان واقعاً خودشان را کُشتند که شاید بتوانند در یک برههای انتخابات را عقب بیندازند، اما نتوانستند.
🗳۵.در دورههای مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافی انجام گرفته، این دوره هم انشاءالله همین جور خواهد بود.
(۹۰/۳/۸)
🗳۶.برای اینکه فضای انتخابات را سرد کنند، هیئتهای فکریشان پشت سر رسانهها و سخنگویان سیاسی مینشینند، مرتب حرف درست میکنند و تحویل رسانهها میدهند، یک روز میگویند انتخابات مهندسیشده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست، نه مردمِ ما را میشناسند، نه انتخابات ما را میشناسند.
(۹۲/۳/۱۴)
🗳۷.هرگونه تشنجی به ضرر صندوقهای رأی تمام خواهد شد، یعنی به ضرر آراء مردم و به ضرر مردم است، اگر کسانی خواستند چنین تشنجی ایجاد کنند، خود مردم نگذارند و با متانت، با صبر و با حلم و وقار خودشان، مانع بشوند از اینکه خواستهی بدخواهان این ملت عملی بشود.
(۸۸/۳/۲۲)
🗳۸.مقصود از همهی تخریبها یک چیز است و او اینکه میخواهند ملت در انتخابات، مشارکت قوی و نمایانی نکند.
(۸۸/۳/۱۴)
🗳۹.یکی از دشمنیها همین است که پدیدهی باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقشآفرینی مردم در ادارهی کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفی کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایهآمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند.
🗳۱۰.به کوری چشم دشمنان در انتخابات آینده هم با شور، با علاقه، با صمیمیت پای صندوقهای رأی میآیند و انتخاباتی خواهند آفرید که دشمنان را خشمگین و عصبانی کند.
(۸۸/۲/۹)
🗳۱۱.زورآزمائی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.
(۸۸/۳/۲۹)
🗳۱۲.مبادا در روزنامه یا در رسانهیی، به هر نحوش، یا در تبلیغاتی، طوری حرف زده بشود که مردم را نسبت به انتخابات دودل بکنند، البته این مردم دودل نمیشوند، این مردم نشان دادهاند که در مقابل توطئههای دشمن، هوشیارانه عمل میکنند.
(۷۰/۱۰/۱۹)
#محتوا
#تبلیغات
🔟
🕹#محتوای_انتخابات
🗳خدشه و تاخیر در #انتخابات
🗳۱.انتخابات اگر پُرشور انجام بگیرد و مردم به صورت کامل پای صندوقهای رأی حضور پیدا کنند، این تضمینکنندهی امنیّت کشور است.
(۹۸/۱۱/۱۶)
🗳۲. به کوری چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندک تأخیری، همیشه سر وقت انجام دادیم، این خیلی مهم است.
🗳۳.از سال ۵۸ که اولین انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سی و یکی دو تا انتخابات انجام گرفته، سر وقت، با دقت.
🗳۴.دشمنان واقعاً خودشان را کُشتند که شاید بتوانند در یک برههای انتخابات را عقب بیندازند، اما نتوانستند.
🗳۵.در دورههای مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافی انجام گرفته، این دوره هم انشاءالله همین جور خواهد بود.
(۹۰/۳/۸)
🗳۶.برای اینکه فضای انتخابات را سرد کنند، هیئتهای فکریشان پشت سر رسانهها و سخنگویان سیاسی مینشینند، مرتب حرف درست میکنند و تحویل رسانهها میدهند، یک روز میگویند انتخابات مهندسیشده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست، نه مردمِ ما را میشناسند، نه انتخابات ما را میشناسند.
(۹۲/۳/۱۴)
🗳۷.هرگونه تشنجی به ضرر صندوقهای رأی تمام خواهد شد، یعنی به ضرر آراء مردم و به ضرر مردم است، اگر کسانی خواستند چنین تشنجی ایجاد کنند، خود مردم نگذارند و با متانت، با صبر و با حلم و وقار خودشان، مانع بشوند از اینکه خواستهی بدخواهان این ملت عملی بشود.
(۸۸/۳/۲۲)
🗳۸.مقصود از همهی تخریبها یک چیز است و او اینکه میخواهند ملت در انتخابات، مشارکت قوی و نمایانی نکند.
(۸۸/۳/۱۴)
🗳۹.یکی از دشمنیها همین است که پدیدهی باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقشآفرینی مردم در ادارهی کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفی کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایهآمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند.
🗳۱۰.به کوری چشم دشمنان در انتخابات آینده هم با شور، با علاقه، با صمیمیت پای صندوقهای رأی میآیند و انتخاباتی خواهند آفرید که دشمنان را خشمگین و عصبانی کند.
(۸۸/۲/۹)
🗳۱۱.زورآزمائی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.
(۸۸/۳/۲۹)
🗳۱۲.مبادا در روزنامه یا در رسانهیی، به هر نحوش، یا در تبلیغاتی، طوری حرف زده بشود که مردم را نسبت به انتخابات دودل بکنند، البته این مردم دودل نمیشوند، این مردم نشان دادهاند که در مقابل توطئههای دشمن، هوشیارانه عمل میکنند.
(۷۰/۱۰/۱۹)
#محتوا
#تبلیغات
🔟
#به_کی_رای_بدم⁉️
《هر روز یک ویژگی》
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
⚠قسمت شانزدهم⚠ بلافاصله بعد از شنیدن اخطار مرصاد به روی زمین دراز میکشم. برف درون گوشم میرود و حت
قسمت هفدهم
این طرف فنسهای پاره شده، همه چیز متفاوت است و دیگر هیچ خبری از ارتش قدرتمند اسرائیل که در پشت صفحهی تلوزیون و تلفنهای هوشمند به ما نشان میدادند، نیست. این طرف فنسها زانوهای یکی از سربازان این ارتش به ظاهر قدرتمند با دیدن شیر بچههای حیدر کرار به قدری سست شده که حالا توان سر پا نگه داشتن بدنش را ندارد و ترس او را به قدری سست و بیحال کرده که به محض رها کردن دستم از زیر بغلش، به زمین میافتد.
کمیل به آرامی زیر گوشم میگوید:
-تا دوازده دقیقهی دیگه تیم بعدی برای جایگزینی میاد، بهتره زودتر عملیات رو شروع کنیم.
سرم را به نشانهی فهمیدن صحبتش تکان میدهم. سربازی که حالا در خاک لبنان اسیر ما شده طوری که حس وحشت از میان کلماتش به گوشم برسد، میگوید:
-میخواید با من چی کار کنید؟
به چشمهایش خیره میشوم و میگویم:
-رفتار ما با تو دقیقا رابطهی مستقیم به حرفهایی که قرار تو به ما بگی داره.
ابروهایش را بهم نزدیک میکند و میگوید:
-از من چی میخواید؟
آه کوتاهی میکشم و در حالی که با انگشت اشاره به سرش میکوبم، میگویم:
-ما چیز زیادی ازت نمیخوایم، تقریبا تمام اطلاعاتی که توی این سرته!
با اینکه از ترس دیدن ما خودش را خراب کرده؛ اما با نگاهی مملو از غرور و تکبر از من میپرسد:
-شما میخواید وارد خاک اسرائیل بشید؟
چشمهایم را ریز میکنم و با لحنی تحقیر کننده میپرسم:
-خاک اسرائیل؟ از کی تا حالا اسرائیل صاحب خاک شده که ما خبر نداریم؟
کمیل مضطربانه به ساعتش نگاه میکند و میگوید:
-ده دقیقه آقا، میدونی که ما فقط واسه رسیدن به نقطهی امن هشت دقیقه زمان میخوایم.
کمی مکث میکنم و سپس رو به کمیل میگویم:
-شما برید، با مرصاد برید.
مرصاد متعجب میپرسد:
-پس شما چی؟
جواب میدهم:
-من خودم رو بهتون میرسونم.
کمیل پوزخندی لبریز از عصبانیت میزند و میگوید:
-معلومه چی داری میگی عماد، یعنی چی که من خودم رو بهتون میرسونم. تیم جایگزین اینها وقتی برسه و خبر کشته شدن و مفقودیشون رو به مرکز اطلاع بده که دیگه باید خواب رد شدن از این فنسها رو ببینیم.
به سربازی که کنارم ایستاده نگاه میکنم و سپس کاملا خونسرد و مطمئن میگویم:
-شما نگران من نباشید، عملیات رو شروع کنید و روی نقطهی امن اول متوقف بشید تا من خودم رو بهتون برسونم.
بعد هم کاملا جدی و با کف دست ضربهای به کمر سرباز اسرائیلی میزنم و میگویم:
-راه بیفت ببینم.
کمیل دستم را میکشد و با نگرانی میگوید:
-عماد چی تو سرته؟
لبخندی میزنم و جواب میدهم:
-توکلت به خدا باشه، یاعلی.
کمیل به سختی نگاهش را از صورتم برمیدارد و به همراه مرصاد به سمت فنسهای پاره شده حرکت میکند و در میان برف بیامانی که در حال بریدن است، از پیش چشمهایم محو میشود.
سرباز اسرائیلی با نگرانی میپرسد:
-باور کن من چیزی نمیدونم که به درد تو بخوره.
لبخندی میزنم و جواب میدهم:
-سعی نکن من رو قانع کنی که اطلاعاتی نداری؛ چون در این صورت وقتم رو تلف نمیکنم و کارت رو تموم میکنم.
رنگش پریده و لبهایش میلرزد، باید تمام تلاشم را بکنم تا بتوانم از این منبع بکر و دست نخورده کسب اطلاعات کنم.
در حالی که با فشار دادن نوک اسلحه به کمرش او را وادار به حرکت کردن میکنم، میپرسم:
-گفتی اسمت چیه؟
کمی مکث میکند و جواب میدهد:
-آشر!
وقتی که از پشت سرش در حال راه رفتن هستم، با دقت به تمام جزئیاتش نگاه میکنم.
روی لباسهایش اثری از کهنگی و پارگی دیده نمیشود و رد آجی که پوتینهایش به روی برف میاندازد، نشان از عدم ساوویدگیاش میدهد. تمام عواملی که گفتم را وقتی در کنار چهرهی جوان و هنوز شاداب سرباز اسرائیلی میگذارم، مطمئن میشوم که او مدت زیادی نیست که عضو ارتش شده است.
سعی میکنم با اطلاعاتی که از ظاهرش به دست آوردهام، رویش سوار شوم. پس با یک سوال ذهنش را بهم میریزم:
-میدونی سرنوشت اسیرهایی که معاوضه میشن، چیه؟
چند دقیقه سکوت میکند تا این فرصت را در اختیارم گذاشته باشد که ادامه دهم:
-طبیعیه که ندونی، چون تو توی ارتش خیلی سابقه نداری.
متعجب میپرسد:
-تو از کجا میدونی؟
با پوزخند جواب میدهم:
-امیدوار بودم انقدر باهوش باشی که بفهمی ما بدون داشتن اطلاعات کافی وارد سرزمینهای اشغالی نمیشیم!
در حالی که قدمهایش آهسته و کم رمقتر میشود، میگوید:
-سرنوشت سربازها چی میشه؟
کاملا مطمئن جواب میدهم:
-مستقیم وارد ساختمون موساد میشن و اونجا هم یا به جرم جاسوسی به اعدام محکوم میشن یا زیر فشار و شکنجههای روحی خودکشی میکنن.
سپس زیر لب زمزمه میکنم:
-بیچاره خانوادههاشون...
با دستهایش صورتش را میپوشاند. بلافاصله یک راه جلوی پایش میگذارم و میگویم:
-تا قبل از اینکه خبر مفقودی تو به گوش مسئولهای رده بالای موساد برسه و برن سراغ خانوادت، بهتره یه فکر اساسی بکنی
@Vajebefaramushshode
⸀•🖤✨.˼
گلھاۍنیستاگراینهمھآوارھشدیم
تازمانۍڪھنیایۍسروسامانۍنیست🙂💔
#یاایهاالعزیز🥀✨
#السلام_علیک_یا_قائمآلمحمد🌱🌸
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
✅
@Vajebefaramushshode
💔
یه جایی از زیارتنامه ارباب هست که می خونی:
"فَالنَّفـس غیر راضِیّه بِفِراقِڪ"
یعنی:
آقاجون
دل به فراقتون راضی نیست...
یعنی:
منو به این جدائیها عادت نده...😔
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین 💔
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
?🍃
@Vajebefaramushshode