eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
4هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 دین خود را کامل کنیم را به خاطر بیاوریم... ✅ 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌹 ❤ اینجا قراره مهم ترین الهی را یاد بگیریم ❤ و امام زمان (عج) هدف ماست پاسخگوی تمام سوالات شما هستیم😊 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷 به کانال ما بپیوندید و از ریزترین مباحث تخصصی و جذاب اطلاع پیدا کنید. 👇به ما بپیوندید👇 👇👇👇 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌿🌻🌿🌻 ❣ ❣ 🌲ما قرنها يار غائب ايم بر ديوِ يأس با صبر غالب ايم 🌲درپشت ابر☁️ خورشيد☀️ديده ايم شب 🌙تاسحر منتظر صبح ⛅️️ ايم 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🍃🌸 💔 تمام‌دغدغه‌ام‌این‌شده‌حسین 💔 این‌اربعین‌کرب‌و‌بلا‌میبری‌مرا 💖 🍃🌸 @Vajebefaramushshode
❖ پنج شنبه آخر هفته تون🍀 سرشار از بخشش و مهربانی🌼 ♡خـــــدایـــــا♡ ما را هر چند "آلوده"، "بنده خود بدان" تـو خیلی بزرگی و ما خیلی کوچک تو را به بزرگیت،"فراموشمان نکن".. هر چه قدر "تلاش" کردیم "نتوانستیم" آنــی باشیم که تو خواستی . . " هـرگز دوست نداریم "🍀 آنی باشیم که تو "رهـایمان کنی".🌼 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ @Vajebefaramushshode
🔹 امام على(عليه  السلام) : 🔮ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عِندَ الأمرِ بِالمعَروفِ و النَّهي عَنِ المُنكَرِ إلاّ كَنَفثَةٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ ؛ ... 🔮👈تمام ، حتّى در راه خداوند ، در برابر و ، چون است درمقابل دريايى موّاج ... و بالاترین آن سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.   📚نهج البلاغه ،حكمت374. @Vajebefaramushshode
امام حسین علیه السلام: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِيعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع » همانا من از روى سبكسرى و گردنكشى، و نيز براى ايجاد فساد و ستمگرى دست به اين قيام نزدم، بلكه براى اصلاح اوضاع امّت جدّم قيام كردم، و میخواهم «امر به معروف» و «نهى از منكر» كنم، و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام عمل كنم . @Vajebefaramushshode
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم 🔰 همـــایـــش مجازی و بزرگ ❓چگونه با امر به معروف و نهی از منکر ، امام زمان عجل الله را یاری کنیم ؟ آشنایی با واجبی که عمل به آن زمینه ساز ظهور است و پاسخ به سوالاتی از جمله: چرا باید امر به معروف کنیم؟ امر به معروف با این همه فساد مگر اثر دارد؟ اگر امر به معروف نکنیم و به همه سلیقه‌ها احترام بذاریم چه بدی دارد؟ امر به معروف مگه فقط حجاب است؟ و ... سخنران: استاد ارجمند کشوری آقای علی تقوی مدرس حوزه و دانشگاه زمان: یکشنبه ۲۳شهریور ماه ساعت: 16 الی 17:30 جهت ثبت نام مشخصات زیر را فقط به یکی از آی دی ها در پیام‌رسان‌های ایتا، سروش و بله بفرستید. ✅نام و نام خانوادگی ✅شماره تماس ثبت نام برادران: @Man_yek_Basiji_hastam ثبت نام خواهران: http://eitaa.com/Narges312 🌺 http://eitaa.com/Rihanee 🌺 http://ble.ir/Narges312 🌺 http://sapp.ir/Narges312 🌺 http://ble.ir/Rihanee 🌺 http://sapp.ir/rihanee1361 # بی_تفاوت_نباشیم
«امر به معروف و نهی از منکر»، تجویزِ کپسول محبت است به آن‌هایی که دوستشان داریم.👌👌 @Vajebefaramushshode
⭕️ دوستان عزیز معاويه و يزيد هم با جنبه هاى فردى دين، مثل نماز و روزه و حج كسى كارى نداشتند... ◾️مبارزه؛ امر_به_معروف_و_نهى_از_منكر و جهاد براى عدالت، واجب است. اين ‌طور نيست كه بگويم من مذهبى هستم ولى خيلى به سياست علاقه ندارم. مثلا بيشتر به فوتبال علاقه دارم يا به آشپزى علاقه دارم. سياست در عرض آشپزى و فوتبال نيست. سياست جزء تفريحات نيست، جزء تكليفات است. دفاع از حق و مبارزه با باطل مثل نماز واجب است. بى تفاوت نبودن در برابر عدل و ظلم و معروف و منكر واجب است. سياسى بودن شغل نيست، سياسى بودن جزء ايمان است. ◾️ البته سياست بازى وحزب بازی و دروغ و تهمت و خيانت مربوط به سكولارهاست. سياست شيطانى، سياست معاويه و سياست ماكياولى است. آن فرد در سال ٤١ در زندان به امام گفت، آقا اين سياست پدرسوختگى است، بگذاريد کنار براى ما، شما آخوندى، برو دين، احكام و مساله شرعى بگو. ◾️امام گفت آن سياستى كه پدر سوختگى است مال شما، ما اصلا به آن كارى نداريم، آن سياستى كه من آمدم دنبالش وظيفه آخوندى من است، چون من نمی‌توانم نسبت به ظلم و بى‌دينى حكومت و فساد بى تفاوت باشم. ◾️ وظيفه شرعى من نهى از منكر و امر به معروف است. وظيفه ی ما قيام براى قسط و برپایی عدالت است. سياست همين است ديگر. سياست غير از اين ديگر چيست؟ ◾️كسى كه دين را از سياست جدا می‌كند، در حقيقت می‌گويد كه من جنبه هاى فردى و بى خطر دين را قبول دارم، اما در جنبه هايى كه براى من خطر درست كند و منافع و ثروت و قدرت و جان مرا به خطر اندازد، وارد نمی شوم و آنجا همان عرصه سياسى است. ◾️می‌گويد جان، آبرو و مالم به خطر می افتد. خب بايد براى حق به خطر بيافته و گرنه معاويه و يزيد هم با جنبه هاى فردى دين، مثل نماز و روزه و حج كسى كارى نداشتند. @Vajebefaramushshode
‍ •●❥ لاک جیغ ❥●• لاک جیغ قرمز... مانتوی جلو باز آلبالویی... کفشای خوشرنگ ده سانتی... موهای شینیون شده... به قول مادر جون هفت قلم آرایش! تولد شیدا بود؛ حسابی شیک و پیک کرده بودم. کفش هام اذیتم میکرد؛ پام چند باری پیچ خورد...اما مهم نبود! توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم! خستگی از سروکولم بالامیرفت کلید درو چرخوندم؛ وارد که شدم جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم! قطره های خون روش خودنمایی می کرد. بی توجه به اون، رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم تا خستگیم در بره. شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛ یهو با صدای سرفه یه مرد و یالا گفتنش شالی رو که بین زمین و هوا معلق بود رو گرفتم و انداختم روی سرم... سر به زیر گفت سلام! اما من زل زدم بهش و گفتم سلام! مثل بعضی پسرهای کوچه بازار چشم هاش چهار تا نشد و از حدقه بیرون نزد... حتی یه لحظه نگاهمم نکرد! نیشش تا بناگوش باز نشد..! انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده... فقط عرق شرم و خجالت روی پیشونیش نقش بست... من برعکس اون؛ در ریلکس ترین حالت ممکن بودم! با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم و رفتم تو آشپزخونه... مادر جون گفت: دوست وحیده؛ تازه از ماموریت اومده... خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر... [ چرا خجالت کشید؟! چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد! ] صدای مادر جون منو به خودم آورد 《لیلی جان بیا برای خداحافظی》 رفتم برای بدرقه... آستین سمت چپش کاملا خونی بود، خونی که خشک شده بود! پرسیدم《دستتون زخمیه؟》 نگاهی به آستینش کرد و جواب داد《نه..! خون زخمای دوستمه، تو بغل خودم شهید شد؛ امروز آوردیمش... منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم..》 مادر جون گفت《خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت..》 آقا محسن:《وظیفه ست مادر... هر قطره ی خون من فدای تار موی ناموسم...》 تا اینو گفت سنگینی نگاه مادر جونو رو خودم حس کردم، کمی موهامو زدم زیر شال... آقا محسن برای حفظ حریم من و امثال من می جنگید، اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم! آزادی پوچ! یاعلی گفت و رفت! من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم! پوتین و خاک و خون... ناموس و تار مو... مانتوی جلو باز و حیا... کفش جیغ و لاک جیغ... حجاب و حجاب و حجاب! @Vajebefaramushshode