اي ظریف ترین درد کہ بر سمت چپ سینہ ام نشستہ ایي ، این چنین بي تفاوت نباش ؛ چیزي کہ اینجا مي سوزد فانوس نیست ، قلب من است ..
یادمه قبلنا عزیزجون میگفت : مادر ، دخترِ قشنگم ؛ همیشه یادت باشه ك جنگل همون کویر بوده منتها بارون بهش گفته دوست دارم :)!
• V A L A N •
خواستم بگم : خیلی گاوی ك تا حالا نفهمیدی من دوست دارم ! [ واگویه هایِ من ، جلدِ سیودوم ، صفحه 347
- خواستم بگم :
فراموشت کردم ولی یه وقتایی دلم برا دلتنگِ تو شدن تنگ میشه !
[ واگویههایِمن، جلد بیستوپنجم، صفحه ۲۲۵ ]