eitaa logo
گروه تواشیح والعصر
234 دنبال‌کننده
976 عکس
478 ویدیو
22 فایل
🔅 بسم الله الرحمن الرحیم 🔅 #گروه_تواشیح_و_سرود_والعصر 🎼آماده اجرای قطعات #زنده در مساجد ، مدارس ، همایش ها، حسینیه ها و مراسمات مذهبی و... با هماهنگی قبلی 📞هماهنگی: ۰۹۳۵۵۹۱۸۵۴۱ 🌹 آدرس سایت گروه : www.valasrgp.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5866155646721722515.mp3
16.25M
گروهِ وَالعَصْر که به مناسبت 🌹جشن عید غدیر ١٣٩٩🌹 در اجراهای خیابانی گروه والعصر با همکاری و پشتیبانی نمایشگاه بانوی بی نشان ساخته شد @valasrgp
گروه تواشیح والعصر
#سرودِ_جدیدِ گروهِ وَالعَصْر که به مناسبت 🌹جشن عید غدیر ١٣٩٩🌹 در اجراهای خیابانی گروه والعصر با همک
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 استفاده از صوت و متن با گرفتن اجازه از مسئول گروه و هماهنگی، بلامانع است و مشکل شرعی ندارد.
﷽. مباهله جشنِ دوست داشتنِ شماست جشنِ فضیلت و برترے و افتخار بہ داشتن‌تان ... یا صاحب الزمان روزِ جمعه و عیدِ مباهلہ استــ ڪاش مےآمدے و تکیہ به دیوارِ کعبه میزدے کاش مےآمدے و میفرمودے کہ عزیـــز و جـانِ پیغــمبرے این دردهاے بیشمار را فقط ظهورِ شما مرهم است ... دلمان دیگر طاقت دورے و انتظار ندارد دنیایمان پُر شده از ظلم و غــم و سیاهے ڪـاش مےآمدے !! @valasrgp
64.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گروه والعصر به مناسبت : 🌹جشن بزرگ عید غدیر ١٣٩٩🌹 🎥 نماهنگ اجراهای میدانی گروه والعصر در میادین اصلی شهر تهران 💠 با پشتیبانی و همکاری نمایشگاه قطعه‌ 🆔 @valasrgp
دیوار نگاره میدان ولیعصر (عج) به مناسبت محرم ... جمله ی شهید حاج قاسم سلیمانی «ما ملّت امام حسینیم» محرم امسال اولین محرمیه که حاج قاسم بینمون نیست ... @valasrgp
عزیزان طبق گفته سخنران هیئت، استاد بختیاری، نوجوان هایی که مرجع تقلید خودشون رو انتخاب نکرده اند، حتما انتخاب کنند همچنین چه نوجوان ها و جوان هایی که مرجع تقلید دارند، چه نوجوان هایی که مرجع تقلید انتخاب نکردند حتما به شخصی آقای طلائی مراجعه کنند و در خواست تهیه رساله مرجعشون رو بدهند(اگر رساله مرجعشون رو ندارند) رساله ها نیم بها حساب می شوند 👇👇👇👇👇 شماره تماس:09355918541 @saeed_313_talaie شخصی آقای طلائی 👆👆👆👆👆👆👆 ❣ @yamontaghem313
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷شبیه سازی واقعه عاشورا ⬅️برای اولین بار در عراق 🌹السلام علی الحسین(ع) 🌹 🌹و علی علی بن الحسین(ع) 🌹 🌹و علی اولاد الحسین(ع) 🌹 🌹و علی اصحاب الحسین(ع) 🌹 @valasrgp
اَلـسَّلامُ عَلَیـکَ مُـرَمِلٌ بِالدِماء 🥀 مــانـده روے زمیـن پیکـر تو چـرا؟! اَلـسَّلامُ عَلَـی مَن دَفَنَـهُ اَهـلَ قُـری ای امـام غـریب سیـدالـشهداء 🖤 (ع) ✊ (ع) 🥀 @valasrgp
🔸شهید بابایی در بخشی از خاطرات خوددرمورد تحصیلات خلبانی اش گفته بود:دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود،اما بخاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود،تکلیفم روشن نبود وبه من گواهینامه نمی دادند،تااین که روزی به دفتر مسئول دانشکده،که یک ژنرال آمریکایی بود،احضارشدم.به اتاقش رفتم واحترام گذاشتم.او ازمن خواست که بنشینم.پرونده من در جلوی او،روی میزبود،ژنرال آخرین فردی بود که می بایستی نسبت به قبول ویا رد شدنم اظهار نظر میکرد .او پرسش هایی کرد که من پاسخش رادادم.از سوال های ژنرال برمی آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد.این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت،زیرا احساس میکردم که رنج دوسال دوری از خانواده وشوق برنامه هایی که برای آینده ام دردل داشتم،همه در یک لحظه درحال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم.درهمین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود.او ضمن احترام ،از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود و با رفتن ژنرال ، من لحظاتی رادر اتاق تنها ماندم.به ساعتم نگاه کردم ،وقت نماز ظهر بود.با خود گفتم:کاش در اینجا نبودم و می توانستم نماز را اول وقت بخوانم .انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست،همین جا نماز را می خوانم. ان شاءالله تا نمازم تمام شود،او نخواهد آمد.به گوشه ای از اتاق رفتم و روزنامه ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟
🔸بالاخره گفتم نمازم را ادامه می دهم ،هرچه خدا بخواهد همان است .سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می نشستم از ژنرال معذرت خواهی کردم. 🔸ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معنا داری به من انداخت و گفت:چه میکردی؟ گفتم:عبادت میکردم. گفت :بیشتر توضیح بده.گفتم:در دین ما دستور بر این است که در ساعت های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. 🔸ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت:همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کار هاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم:آری همین طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای بندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. 🔸 با چهره ای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده ام را امضاءکرد. سپس با حالتی احترام آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت:به شما تبریک میگویم . شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلا از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم . آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دورکعت نماز شکر خواندم. @valasrgp