🔷در حسرت زیارت اربعین امسال :
«نگارا از عجم مهمان نمیخواهی؟»
دلی آشفته و حیران نمیخواهی؟
خدا را شکر..نوکر کم نداری، لیک
غلام و نوکر از ایران نمیخواهی؟
برای اینهمه زوارِ دربارت
مگر شاها بلا گردان نمیخواهی؟
به خیلِ کاروانِ اربعین امسال
سیاهی لشکر و اعوان نمیخواهی؟
برای مرهم زخم دل زینب
دو دیده از غمت گریان نمیخواهی؟
به جاده از نجف تا کربلا ، جانا
دمِ موکب، مگر دربان نمیخواهی؟
میان کشتی ات گر پر شد از آدم؛
الا ای نوحِ من،حیوان نمیخواهی؟
به پیش پای زینب ، آن زمانی که
میاید از سفر ، قربان نمیخواهی؟
خلاصه...
اربعین نزدیک و ره بسته...
«نگارا از عجم مهمان نمیخواهی؟»
😔😔😔
@valasrgp
🍏راز یک معمای شیرین🍏
🌷توجبهه قسمت تعمیرگاه کار میکردم چون هوای جنوب خیلی گرم بودصبح زود تا ظهر کار میکردیم ظهر هم میرفتیم استراحت.
🌷یه روز ظهر تو هوای گرم یه بسیجی جوانی اومد گفت:اخوی خدا خیرت بده ما عملیات داریم ماشین مارو درست کن برم.😊
گفتم :مرد حسابی الان ظهره خسته م برو فردا صبح بیا🤨
با آرامش گفت:اخوی ما عملیات داریم ازعملیات میمونیم😊
🌷منم صدامو تند کردم گفتم :برادر من از صبح دارم کار میکنم خسته یم نمیتونم خودم یه ماهه لباس دارم هنوز وقت نکرده م بشورم😒
گفت:بیا یه کاری کنیم من لباسای شما رو بشورم شماهم ماشین منو درست کن.😌
🌷منم برای رو کم کنی رفتم هرچی لباس بود مال بچه هارو هم برداشتم گذاشتم جلو تانکر گفتم:بیا بشور ایشون هم آرام و با دقت لباسارو میشست منم برا اینکه لباسارو تموم کنه کار تعمیررو لفت دادم بعد تموم شدن لباسا اومد.
🌷گفت :اخوی ماشین ما درست شد؟
ماشین رو تحویل دادم داشت از محوطه خارج میشد که با مسؤولمون برخورد کرد بعد پیاده شد و روبوسی کردن و هم دیگه رو بغل کردن😍😘
🌷اومدم داخل سنگر به بچه ها گفتم:این آقا از فامیلای حاجی هست حاجی بفهمه پوستمونو میکنه😱
🌷حاجی اومد داخل سفره رو انداختیم داشتیم غذا میخوردیم حاجی فهمید که داریم یه چیزی رو پنهان میکنیم پرسید:چی شده؟🤔
🌷گفتم:حاجی اونی که الان اومده فامیلتون بودن؟
حاجی گفت:چطور نشناختین؟
ایشون مهدی باکری فرمانده لشکر بودن🙂
یه سوال؛
👈بنظر شما ما شایستگی شهادت را داشتیم یا ایشون؟🌹
ایشون کجا ما کجا؟!!!!!!!!!😵😭
راوی:رضا رمضانی
منبع:کتاب خداحافظ سردار
شادی روح شهدا صلوات
@valasrgp
▫️ قرائت زیارت اربعین، همنوا با رهبر انقلاب
📅 پنجشنبه ۱۷ مهر، ساعت ۱۰‼️
📲 پخش زنده از شبکه یک و شبکههای اجتماعی KHAMENEI.IR
#شهید_غیرت
⚡️داستان واقعی📜
شاید خیلیا بدونین،شاید ندونین⚡️
یه روز یه پسر 19ساله...!👱🏻♂
که خیلیم پاک بوده...!😊
ساعت دوازده شب...!🕛
با موتور توی تهرانپارس بوده...!🏍
داشته راه خودشو میرفته...!🛣
که یهو میبینه یه ماشین🚘با چند تا پسر...!👤👤👤
دارن دوتا👩🏻👩🏻 دخترو به زور😱😱 سوار ماشین میکنن...!
توذهنش فقط یه چیز اومد...!☝️🏻
👈🏻ناموس👉🏻
👈🏻ناموس👉🏻
👈🏻ناموس👉🏻
👌🏻کشورم ایران👌🏻
میاد پایین...!😡😡😡
تنهاست...!👤😶
درگیر میشه...!🗣
لامصبا چند نفر به یه نفر؟👊🏻🖐🏻💪🏻
توی درگیری دخترا👩🏻👩🏻 سریع فرار میکنن و دور میشن...!
میمونه علی و هرزه های شهر...!😰
تو اوج درگیری بود که یه چاقو🔪 صاف میشینه رو شاهرگ گردنش...!😢😢
میوفته زمین...!😔
پسرا در میرن...!🏃🏻♂
کوچه خلوت،شاهرگ،تنها،دوازده شب...!😭
علی تا پنج صبح اونجا میمونه...!🕔
پیرهن سفیدش سرخه سرخه..!😣
مگه انسان چقد خون داره؟😔
ریش قشنگش هم سرخه...!🙁
سرخ و خیس...!😒
امّا خدا رحیمه...!
یکی علی رو پیدا می کنه و میبره بیمارستان...!🚑
اما هیچ بیمارستانی قبولش نمیکنه...!😳
تا اینکه بالاخره یکی قبول میکنه و عمل میشه...!😐
زنده میمونه...!☺️
اما فقط دوسال بعد از اون قضیه...!
دوسال بازجر، بیمارستان🏥 ،خونه...🏠 ،بیمارستان 🏥، خونه...🏠..!
میمونه تا تعریف کنه چه اتفاقی افتاده...😐
میگن یکی از آشناهاش میکِشَتِش کنار...!😏
بش میگه علی آخه به توچه؟ چرا جلو رفتی؟🤔
میدونی چی گفت..؟
گفت: حاجی فکر کردم دختر شماست..!از ناموس شما دفاع کردم...!!😶
🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨
جَوُون پر پر شده مملکتمون...!😇
علی نوزده ساله به هزااااااااار تا آرزو رفت...😔
رفت که تو خواهرم...👈🏻👩🏻👉🏻
اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت
گرفت ...👉🏻
گفت خدااااااا...!🗣🗣
من از این شکایت دارم...!😠
داری جوابشو بدی...!؟😥😥
🌿شادی روحش صلوات🌿
@valasrgp
🔹آیتالله حائری شیرازی🔹
🔸سرمایه گذاری🔸
بعضیها #زمینی را که سالها پیش متری #یک_ریال خریدهاند، پس از چندین سال متری #دهمیلیون_تومان میفروشند. اگر شما نیز در این دنیا بهاندازۀ یک ریال در راه خدا خرج کنید، در آخرت از شما بهاندازۀ دهمیلیون تومان خواهند خرید؛ اما اگر در این دنیا، دهمیلیون تومان برای دنیا و نه برای خدا خرج کنید، در آخرت بهاندازۀ یک ریال هم از شما نخواهند خرید!
برخی از کسانی که میدانند زمین روزی #گران میشود، فرش زیر پایشان را نیز میفروشند و زمین میخرند! بلکه خانههایشان را نیز میفروشند و در خانهای اجارهای مینشینند تا زمینی بخرند! اینها برای دنیایشان اینچنین میکنند؛ شما برای #آخرت خود چه میکنید؟!
بعضیها هرچه دارند، میفروشند تا آخرت را با آن بخرند؛ شهیدان اینگونهاند. گاهی کسی میگوید که با چشمم آنجا را میخرم؛ این چشم را در راه خدا میدهم و آنجا چشمِ باقی میگیرم. شیطان به انسان میگوید: «نه، نکن! حیف تو و جوانی تو نیست؟!»
در #جوانی، اینگونه وسوسه میکند. وقتی هم که انسان #پیر شد، شیطان میگوید: «حالا دیگر به چه درد میخورد که بهسوی خدا بروی؟! آن موقع که نیرو داشتی، خرجش نکردی! اکنون چه داری که بخواهی خرج کنی؟!» این پیر میگوید: «باشد؛ من میخواهم این #تهماندهاش را بدهم؛ آن مقدارش را هم اشتباه کردم که صرف دنیا کردم. میخواهم این اندک چیزی را که مانده بدهم». خدا نیز از او میپذیرد.
#درس_اخلاق
@valasrgp
🌺*چهل نکته ناب از سيره و رفتار پیامبر اسلام (ص)
💐 خوب است تلاش کنیم کمی ایشان را بشناسیم و به مثل ایشانعمل کنیم.
🥀دائماً متفکر بود
🥀 اکثر اوقات ساکت بود
🥀خلقش نرم بود
🥀کسي را تحقير نميکرد
🥀دنيا و ناملايمات هرگز او را به خشم نميآورد
🥀حقي پايمال ميشد از شدت خشم کسي او را نميشناخت تا اينکه حق را ياري کند
🥀بيشتر خندههاي آن حضرت تبسم بود
🥀ميفرمود حاجت کساني که به من دسترسي ندارند را ابلاغ کنيد
🥀با مردم انس ميگرفت و آنان را از خود دور نميکرد
🥀در همه امور اعتدال داشته و افراط و تفريط نميکرد
🥀زبان خويش را از بيان سخنان غيرضروري کنترل ميکرد
🥀در انجام وظيفه به هيچ وجه کوتاهي نميکرد
🥀بافضيلتترين فرد نزد پيامبر خيرخواهترين آنان براي مردم بود
🥀در مجالس جايگاه خاص براي خود برنميگزيد
🥀هنگامي که بر جمعي وارد ميشد در جاي خالي مينشست و به ياران خويش دستور ميداد اين گونه عمل کنند.
🥀هر کس براي رفع نياز رجوع ميکرد نيازش را برآورده ميکرد يا با کلام دلنشين آن حضرت قانع ميشد.
🥀رفتار پيامبر آنقدر نرم بود که مردم او را همچون پدري دلسوز و مهربان ميدانستند و حق همه مردم نزد آن بزرگوار يکسان بود
🥀مجلسش مجلس بردباري، حيا، صدق و امانت بود
🥀عيبجو نبود و از کسي هم تعريف زياد نميکرد
🥀پيامبر نفس خود را از سه چيز پرهيز ميداد جدال، پرحرفي و سخنان غيرضروري
🥀هرگز کسي را سرزنش نميکرد
🥀در پي لغزشهاي مردم نبود
🥀سخن نميگفت مگر در جايي که اميد ثواب در آن وجود داشت
🥀سخن کسي را قطع نميکرد مگر اين که از حد متعارف تجاوز ميکرد
🥀به آرامي و متانت گام برميداشت
🥀کلامش مختصر، جامع، آرام و شمرده بود و آهنگ صدايش از همه مردم زيباتر بود
🥀پيامبر در تمام حالات و در برابر همه مشکلات شکيبا بود
🥀هر روز هفتاد بار استغفار ميکرد
🥀لحظهاي از عمر بابرکت خويش را بيهوده نميگذرانيد
🥀ديرتر از همه مردم به خشم ميآمد و زودتر از همه راضي ميگشت
🥀با ثروتمندان و تهيدستان يکسان دست ميداد و مصافحه ميکرد ووقتي به کسي دست ميداد بيش از او دست خويش را باز نميکشيد
🥀با مردم شوخي ميکرد تا مردم را خوشحال سازد
🥀امام صادق(ع)فرمودند:
*اني لاکره للرجل ان يموت و قد بقي خلة من خلال رسول الله صلي الله عليه و آله لم يأت بها.*
من خوش ندارم کسي بميرد در حالي که هنوز برخي از آداب پيامبر (ص) را به جا نياورده است.
💐منبع: سنن النبی، علامه طباطبایی
التماس دعا❤️
🆔 @valasrgp
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️حال خوش معنوی یعنی....
@valasrgp