🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
1⃣بخش نخست
آنچه در عرف به افشاگری موسوم است، نه شیوه این قلم بوده و نه شان آن است. اما خطری که از جانب سیاستهای نئولیبرال کشور را تهدید میکند، طرح این بحث مهم را ضروری ساخته است. مخاطب این نوشته کوتاه هم دستگاههای امنیتی نیستند که از فردا راه بیفتند و بگیر و ببند راه بیندازند و پسفردا هم خیال کنند که توانستهاند به نفوذ پایان دهند؛ چه، مسئله یک یا دو فرد و یک تیم نیست که با بازجویی و بازداشت، خاتمه یابد. مخاطب اصلی حقیر در اینجا، نخبگان فکری و اجرایی انقلابی در کشور هستند که با شیوههای دشمن آشنا شوند و از یک #تفکر_مسموم که ابزار دشمن است، فاصله بگیرند.
در دوره جنگ سرد، رقابت سختی میان آمریکا و شوروی برای قرار دادن کشورها در بلوک تحت سلطه خود در گرفته بود و هر یک با ابزارهایی در پی گسترش سلطه خود و جلوگیری از گسترش بلوک مقابل بودند؛ هم حاکم شدن ایدئولوژیشان بر کشورهای جهان را دنبال میکردند، هم در برابر حاکم شدن ایدئولوژی مقابل، میایستادند.
آمریکا با شعار کمک به توسعه کشورها در پی توسعه سلطهاش بود و این انگاره را تبلیغ میکرد که لیبرال-دموکراسی توسعه میآورد، اما کمونیسم ضد توسعه است.
در همین چارچوب، هری ترومن سی و سومین رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی تحلیف خود، از برنامهای رونمایی کرد که به "اصل چهار ترومن" معروف شد. او مدعی بود آمریکا به دنبال استثمار کشورها با روشهای استعماری نیست، بلکه میخواهد به توسعه آنها کمک کند. پیرو این مباحث، کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان "کمک اقتصادی خارجی" برای حمایت از توسعه کشورهایی که پیمان دوجانبه با آمریکا منعقد میکردند- بخوانید زیر بلیط آمریکا قرار میگرفتند- تصویب کرد. اولین کشوری هم که تحت این برنامه مورد حمایت آمریکا قرار گرفت، ایران بود. سال ۱۹۷۳ توماس پترسون در مقالهای نشان داد که این برنامه، در جهت تامین منافع یکجانبه واشنگتن عمل کرده است؛ آمریکا واردات مواد خام استراتژیک از این کشورها را افزایش داده، بدون اینکه تاثیر قابل توجهی روی محرومیت و توسعهنیافتگی آنها بگذارد.
کمکهای اقتصادی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن، صرفا بخش کوچکی از برنامه را تشکیل میداد. کمک اصلی، کمک فنی به قربانیان برای تدوین برنامههای توسعه بود.
شیلی یکی از قربانیان این کمکهای فنی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن بود. آنگونه که دیوید هاروی در کتاب تاریخچه مختصر نئولیبرالیسم گزارش میکند، در دهه ۱۹۵۰ میلادی، وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد، و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی از اقتصاددانان شیلیایی را بورسیه کرد تا در دانشگاه شیکاگو زیر نظر میلتون فریدمن (از اجداد نئولیبرالیسم) علم اقتصاد بخوانند و پس از بازگشت به کشورشان، این علم را پیاده کنند تا توسعه پیدا کنند. وقتی در سال ۱۹۷۳ دولت سالوادور آلنده با کودتای تحت حمایت آمریکا توسط آگوستو پینوشه سرنگون شد، دستآموزهای فریدمن- که به بچههای شیکاگو معروف شدند- برنامهریزی برای اقتصاد شیلی را در دولت پینوشه به دست گرفته و آنچه را اصلاحات میخواندند، آغاز کردند. اخذ وام از IMF، خصوصیسازی، مقرراتزدایی، آزادسازی، کاهش هزینههای عمومی دولت و هرآنچه امروز به عنوان سیاستهای نئولیبرال شناخته میشود را در شیلی پیاده کردند. فجایعی که در دوره پینوشه بر ملت شیلی گذشت، حدیث مفصلی است که شهره عالم شده است.
موفقیت این سیاستها در گسترش سلطه و تامین منافع آمریکا به قدری بود که ترویج و تجویز سیاستهای نئولیبرال تبدیل به بخشی رسمی از سیاست خارجی آمریکا شد و نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول در خدمت این سیاستها قرار گرفتند.
لینک به بخش دوم
@syjebraily
🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
2️⃣بخش دوم
لینک به بخش اول
در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، هیلاری کلینتون که وزارت خارجه را برعهده داشت، از یک برنامه جدید رونمایی کرد که به نوعی در امتداد همان اصل چهار ترومن بود. این برنامه IDEP نام داشت و هدف آن، استفاده از ظرفیت خارجنشینان برخی کشورهای هدف، برای پیشبرد برنامههای آمریکا بود. کلینتون از قدرت هوشمند سخن میگفت و معتقد بود آمریکا باید در کنار داشتن ارتش قوی، روی دو بحث "دیپلماسی و توسعه" تمرکز ویژهتری داشته باشد. در همین راستا، دقیقا مانند دوره ترومن، بحث کمک فنی به توسعه کشورهای هدف در دستور کار قرار گرفت. دقیقا مانند دوره ترومن، وزارت خارجی آمریکا چندین بنیاد خاص را انتخاب کرد تا اقتصاددانانی را از کشورهای قربانی بورسیه کنند و دقیقا در دانشگاه شیکاگو، علم اقتصاد تعلیمشان دهند تا به کشورهای خود بازگشته و سیاستهای نئولیبرال را پیاده کنند. یکی از این کشورها که آمریکا خیلی دغدغه توسعهاش را داشت ایران ما بود.
بنیادی با نام HAND توسط خانمی با نام نوشین هاشمی در چارچوب برنامه IDEP و با بودجه وزارت خارجه آمریکا ماموریت یافت که افرادی را از ایران بورسیه کرده و به دانشگاه شیکاگو اعزام کنند تا در آنجا علم اقتصاد بیاموزند و راهی ایران شوند تا ایرانی را که آمریکا تحت شدیدترین تحریمها قرار داده بود، توسعه یافته کنند.
این افراد، پس از بازگشت به ایران، وارد سازمان برنامه و بودجه کشور شدند. یکی از اولین دستپختهایشان، سند اصلاح ساختار بودجه کشور بود که اردیبهشت ۹۸ با همکاری یک هیئت چهار نفره از صندوق بینالمللی پول تدوین کرده و به دست اجرا سپردند. یکی از برنامههای کوتاهمدت این سند، افزایش قیمت حاملهای انرژی بود که منجر به فاجعه آبان ۹۸ شد.
این افراد، که یک شبکه کامل هستند و جمعی از پژوهشگران انقلابی، مستندات قابل توجهی از ربط و ارتباطات و اقدامات این شبکه جمعآوری کردهاند، مدیریت یک دانشکده اقتصاد در یک دانشگاه فنی-مهندسی را نیز بهعهده گرفتند. با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، در کمال شگفتی همین تیم و همان افراد خاص بورسیه شده توسط بنیاد HAND، به عضویت شورای تدوین سند تحول دولت در آمدند و با تمام توان، همان سیاستهایی را که در دولت آقای روحانی دنبال میکردند و کارشان ناتمام مانده بود، در دولت جدید پی گرفتند. در کمال تعجب، آقای رئیسی در روز دانشجو میهمان همان دانشکده اقتصاد شد...
امروز به جرات میتوان مدعی شد که سیاستهای اقتصادی دولت جدید، تفاوتی با سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی ندارد و ریشه این همسویی، اینهمانی تصمیمسازان است. آمریکا با دغدغه کمک به توسعه ایران، افرادی را مامور اجرای سیاستهای خاص اقتصادی در ایران نکرده است. راقم این سطور معتقد است سیاستهای اقتصادی نئولیبرال، مکمل تحریم هستند. پروژه تقابل مردم و حاکمیت که از طریق تحریم دنبال شد و به بن بست رسید، اینک از مسیر دیگری پی گرفته میشود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، "کم اهمیتترین شکل نفوذ، جاسوسی است. گاهی نفوذی کارش بالاتر از خبرکشی و خبردهی است. تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مسئولی هستید، میتوانید حرکت بزرگ یا موثری انجام دهید. نفوذی کاری میکند که شما آن حرکت را جوری انجام دهید که به نفع دشمن تمام شود؛ یعنی تصمیمسازی".
امروز اگر جوانان انقلابی میخواهند با آمریکا مقابله کنند، و اگر باور دارند که آمریکا علیه کشورمان دست به یک جنگ تمامعیار اقتصادی زده است، بدانند اجرای سیاستهای اقتصادی نئولیبرال در ایران که از طریق یک شبکه خاص و تحت عنوان علم اقتصاد دنبال میشود، سلاح استراتژیک دشمن است. باید به جنگ آن رفت. امروز کمک به آقای رئیسی برای رهایی از چنگ این جریان، از هر کمکی اولیتر است...
@syjebraily
▪️تصویب ممنوعیت خروج سپاه پاسداران از فهرست تروریستی آمریکا در سنای تحت کنترل دموکرات ها
جمهوریخواهان حتی زودتر از آن که کنترل کنگره را در دست بگیرند یا به کاخ سفید برگردند، بر روی #برجام شمشیر کشیده اند.
💬 امیرعلی ابوالفتح
@Fars_Plus
69306.pdf
2.66M
✅ آدرسهای غلط و مسئولیت گریزی های رندانه (نگاهی به نقش شوکدرمانی در بحران سازی نقدینگی)
❇️ دکتر عباس شاکری، استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرگ ۳ صهیونیست در عملیات العاد
🔹منابع خبری گزارش دادهاند عملیات استشهادی در شهر العاد مرکز فلسطین اشغالی به زخمیشدن دستکم ۶ و کشتهشدن ۳ صهیونیست تاکنون منجر شده است.
@Farsna
🔴 *نسخه اقتصادی آمریکاییها برای سقوط ماشین انقلاب در ایران چه بود؟*
دکتر حسین نمازی اقتصاددانان برجسته و وزیر اقتصاد در سالهای ۶۴-۱۳۵۹ و ۸۰-۱۳۷۶ یک سند عجیب درباره نسخه اقتصادی آمریکاییها در سال ۱۳۶۲ برای نابودی ایران (بجای حمله نظامی)، در مصاحبه با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی ارائه کرده است.
او میگوید: در دورهی اول که مسئولیت وزارت امور اقتصادی و دارایی را به عهده داشتم به خاطر دارم که نمایندهی ما در بانک جهانی نشریهی چند صفحهای این بانک حاوی تحلیلهای اقتصادی ـ سیاسی را که به طور منظم منتشر میشد برایم میفرستاد. در یک شمارهی آن [سال ۱۳۶۲] تحلیلی در مورد *حملهی نظامی آمریکا به ایران* شده بود. نویسندهی کارشناس این اقدام را به دلایلی به زیان آمریکا ارزیابی کرده بود. ازجمله این که چند سال بیشتر از انقلاب ایران نمیگذرد و هنوز مردم از شور انقلابی بالا و در نتیجه مقاومت بیشتری برخوردارند. دیگر این که مردم منطقه مسلمانند؛ تحریک احساسات آنها با حفظ منافع ما در آینده منافات دارد و در نهایت تلفات نیروی انسانی و هزینههای مالی را زیاد برآورد میکرد. *راه حل پیشنهادی او آوردن فشار اقتصادی به دولت ایران بود تا مجبور به حذف یارانهها [یعنی حذف سوبسیدها از تولید و بخش واقعی اقتصاد] بشود*. در این صورت طبقات کم درآمد و متوسط که حامی نظام هستند نه تنها دست از حمایت نظام بر میدارند بلکه در مقابل آن قرار میگیرند و در نتیجه نظام ساقط میشود. *با این تعبیر که این طبقات هستند که ماشین انقلاب را در سر بالایی هُل میدهند. کافی است دست خودشان را از پشت ماشین بردارند و کنار بروند*. بدون تردید ماشین انقلاب به عقب برگشته و واژگون خواهد شد. او این اقدام را *موثرترین و کم هزینهترین راه* معرفی کرده بود. پیشنهاد صندوق هم دقیقاً در همین راستا بود با این عنوان که یارانههایی که به همهی مردم از فقیر و غنی داده میشود (غیر هدفـمند) باید حذف شود و جای خود را به یارانههای نقدی بدهد که به صورت (هدفمند) به خانوادههای کم درآمد پرداخت شود. این پیشنهاد اگرچه ظاهری معقول داشت اما در بحثها معلوم شد که با این هدف ارایه شده است که یارانهی نقدی که بر اثر تورم به مرور زمان ارزش خود را از دست میدهد و اگر هم قرار باشد برای جبران کاهش خرید مبلغ آن افزایش یابد میتوان آن را به مبلغ کمتری افزایش داد تا به تدریج از میان برود. (در مورد حقوق و دستمزد نیز این اقدام در حد امکان انجام میشود. با این تفاوت که در این مورد نمیتـوان آن را به صفر رسانـد یا بیش از حد معینی قـدرت خرید حقوق و دستمزد را کاهش داد). این اقـدام در زمان *آقای هاشمی* با حذف مرغ از کالابرگ آغاز شد و به جای آن به صورت نقدی پرداخت شد و بعد هم متوقف شد و به لحاظ بازتاب منفی آن در بین مردم به کالاهای دیگر تسـری نیافت. در زمان *آقای احمدینژاد* هم یارانهی نقدی 45/5 هزار تومان برقرار شد که امروز ارزش آن برابر یک شانه تخممرغ است. که اگر 100 هزار تومان دیگر هم به آن اضافه کنند فعلاً معادل سه شانه تخممرغ میشود.
https://b2n.ir/y01332
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست قدرت الهی همیشه پُشت سر ملت ایران بوده ...
ببینید چطوری توی عملیات بازیدراز خدا به رزمندگان اسلام نصرت عطا کرد.
روایت شهید محسن وزوایی از اسیر کردن ۳۰۰ کماندوی عراقی توسط ۶ رزمنده آن هم فقط با یک فریاد ...
آثار مجروحیت برگردن شهید محسن وزوایی مشخص است.
⭕️ سلام فرمانده
🔹 سالهاست که "صدا و سیما"، وزارت ارشاد، حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت پرورشی آموزش و پرورش، سازمان اوج و چندین و چند دستگاه فرهنگی دیگر، هزارها میلیارد هزینه کرده اما نتوانستند یک کار انقلابی، فاخر و محبوب مثل "سلام فرمانده" بسازند (و البته با ادامه روند فعلی در صد سال آینده هم چنین تولیداتی نخواهند داشت!) چون:
▪️الف) اغلب مدیران این دستگاهها در عمل انقلابی نیستند و مرعوب غربزدگی حاکم بر فرهنگ و هنر مملکتند و در عمل سیاستهایی را اجرا میکنند که دفتر فرح پهلوی در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ توسط روشنفکران غربگرا تدوین و به فرهنگ و هنر ایران تحمیل کرد. (به شکل خلاصه اکثر مدیران دستگاههای فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی آن قدر که از جریان روشنفکری حاکم بر فرهنگ و هنر کشور میترسند و حساب میبرند از خدا نمیترسند و به همین علت برای مطالبات فرهنگی امام، رهبری و امت حزبالله "تره" هم خرد نکرده و نمیکنند.)
▪️ب) بوروکرات و نان به نرخ "مافوق" خورند و از خلاقیت و جسارت فرهنگی و هنری بهرهای ندارند و به همین علت هرگونه خلاقیت انقلابی در عرصه فرهنگ و هنر را سرکوب میکنند و از این روست که امثال آوینی و طالب زاده و ... در این دستگاهها محکوم به "دق مرگ شدن"، اخراج و بایکوتاند!
▪️ج) از نظر اندیشه دینی و دانش هنری بیسوادند (با وجود این که همگی مهندس یا دکترند و دکتری و مهندسی را هم در حین مسئولیت کادو گرفتهاند) و همین بیسوادی مانع از آن میشود که قدرت درک و فهم هنر انقلاب اسلامی و تفاوت آن با هنر و فرهنگ سخیف غربزده را داشته باشند.
✳️ وقتی رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود در حرم رضوی به صراحت اعلام کردند که امیدی به نهادهای رسمی فرهنگی ندارند و در حوزه فرهنگ به حرکتهای آتش به اختیار جوانان انقلابی امید بستهاند یعنی ایشان منتظر تولیداتی از جنس "سلام فرمانده و ز کودکی خادم این تبار محترمم" توسط جوانان انقلابی هستند و البته که تولید چنین آثاری علاوه بر شور انقلابی، نیازمند سواد فرهنگی و خلاقیت هنری است و هر کسی نمیتواند رزمنده این میدان باشد!
❇️ انشاءالله که مسئولان گروه سلام فرمانده، قدر موقعیت و قیمت خود را بدانند و در این مسیر، اسیر و ملعبه مدیران فرصتطلب دستگاههای عقیم فرهنگی و هنری نشوند و اجر و پاداش خود را از "فرمانده" بخواهند!
✍دکتر کوشکی
🔴آن زمان،عده ای به این هشدار یا توصیه، خندیدند!
🔹حالا همان جماعت !برای کمبود و گرانی گندم معترضن
#رهبر_آینده_نگر
دولت انقلابی و خودآگاهیِ تاریخی
✒ مهدی جمشیدی
___________________________
[1]. هیچگاه با آمدن یک دولت جدید، «ناگهان» و «یکباره»، دشواریها و دردها و رنجها نمیروند. «زخمهای عمیقِ هشتساله»، در یک سال و دو سال برطرف نمیشوند. پس چشم بر «واقعیّتها» نبندیم و توقع «معجزه» نداشته باشیم.
[2]. باید کارگزارانِ دولتِ پسا گام دوّم، در «حد اعلای انقلابی» میبودند، درحالیکه نیستند؛ آن هم به نام «دولت فراجناحی». و دولت فراجناحی، یعنی «فراگیریِ سیاسی»، مهمّتر از «اصالتِ انقلابی» است. مدیران «معمولی» و «میانهرو» و «رقیق»، توانِ تدبیر در مرحلۀ «پیچ تاریخی» را ندارند و نمیتوانند «جهش انقلابی» بیافرینند. «انتخابهای متوسط»، نسبتی با «هدفهای عالی» ندارند. چون او به «متوسطان» و گاه «ضعیفان» بسنده کرده است، از «شتاب حرکتِ تکاملیِ انقلاب»، کاسته خواهد شد. پیشبینی میکنم دولت رئیسی، دولتِ اوّلاً «ثبات و تعادل» باشد، و ثانیاً، دولت «حرکتِ متوسط به بالا»، نه دولتِ «جهش تاریخی». «مشکلاتِ انباشته» و «تلخیهای انباشتهشده»، با کارهای عادی و جاری، برطرف نخواهند شد؛ بازگرداندنِ آرامش و اطمینان به مردم، محتاج «ریاضتهای مدیریّتی» است. باید از خوابوخورِ خویش کاست و به دردهای مردم پرداخت. باید از خویش برید و به مردم رسید.
[3]. دولت کنونی، «دولتِ بیروایت» است. ازاینرو، کنشهای فراوانش دیده نمیشوند و همگان بهجای چشیدنِ شیرینیِ «فعّالیّتهای کنونی»، در انتظار تحقّقِ «امیدهای آینده» هستند. همۀ بار رواییِ دولت بر شانۀ محبوبیّتِ اجتماعیِ شخصِ رئیسی تکیه زده است و بدنۀ دولت، «قدرت توضیحی» و «کنش رسانهای» و «حیاتِ غیررسمی» ندارند که چشمی به سویشان خیره شود. مدیرانِ «تکراری» و «اتوکشیده» و «بوروکرات» به دلیل هضمشدن در قواعد رسمی، نمیتوانند «راویِ جذاب» باشند. بهعبارتدیگر، چون «خودمانی» و «چسبنده» و «دلنشین» نیستند، سخنشان بر دل نمینشیند.
[4]. رئیسی، نه قدرتطلب است، نه بیاخلاق، نه شهرتخواه، نه غیرصادق .... ، امّا ایشان، از روزنۀ «پیچِ تاریخی» و «تمدّن اسلامی» و «گام دوّم انقلاب» و «دولت اسلامی» و «گذار تاریخی» .... به مسألۀ انتخابها و عدمانتخابهای خود ننگریسته است و این یعنی «رویکرد حداقلی و روزمرّه». یعنی «فرصتی» به دست آمده و باید از آن به نفع انقلاب استفاده کرد؛ درحالیکه این، «فرصتی» نیست، بلکه «مهمّترین و آخرین فرصت» است. «عدمحسّاسیّتها» و «مماشاتها»ی ایشان، ریشه در این مسأله دارد. و متأسفانه، «عقل تاریخی»ای هم در کنار ایشان نیست که بگوید: مسأله، مسأله «خطّ اصیل انقلاب» و «تمامیّتِ اعتبارِ تاریخیِ جبهۀ انقلاب» است. کسی نیست بگوید: در «لحظهها»یی قرار داریم که کار «سالها» را خواهند کرد. زمان، فشرده شده؛ تاریخِ فردا، همین امروز است، و چنانچه درنیابی .... . مشکل ما با ایشان، تفاوت در «درک تاریخی» و «خودآگاهیِ تاریخی» است. وقتی ولیّ میگوید جهادِ تبیین، «واجبِ قطعیِ فوری» است؛ یعنی «تاریخِ اکنون» را دریافته، امّا رئیسی، نه چنین «عقل متّصلی» دارد، نه «عقلِ منفصِلِ مذکِّری».
[5]. این دولت، انقلابی است و دلسوز، امّا افسوس که؛ «زبان»ش از «دستوپای»ش فروتر است، «علم»ش از «زبان»ش سستتر است، «عقل»ش از «علم»ش سبکتر است، «عقل راهبردی»اش از «عقل حقوقی»اش کممایهتر است، «روایت»ش از «واقعیّت»ش کمرنگتر است، «انقلاب»ش از «نظام»ش رقیقتر است، «انتصاب»ش از «اعتقاد»ش نازلتر است ... . عطشِ نقادی نداریم، امّا چه کنیم که اگر نگوییم «زاویهها» بزرگتر و «لغزشها» بیشتر میشوند و «آرمانهای انقلابی»مان، رنگ میبازند. حاجت جدّی و تعیینکننده به «مراقبۀ انقلابی» از دولتی داریم که به آن رأی دادهایم. و همچنان و بهواقع، حامی و امیدوار به آن هستیم.
[6]. دولت رئیسی، شکستخورده و ناکام نیست. ما چنین ادّعایی نداریم. از «پاشنۀ آشیل دولت» گفتیم تا در گرداب نیفتد. روحانی و دولتش، حتّی خاک پای این سیّد عزیز نیز نیستند. ما نگرانیم و دلسوزانه از دغدغهها میگویم. مبادی و لحن و ادبیّات و منطق و ... همگی حاکی از «حُسنظن» و «خوشبینی» ماست. شکست او، شکست ماست. ما به رئیسی، «باور ایمانی» داریم، امّا در عین حال، در پارهای از مسألههای معطوف به «عقل راهبردی»، اختلافنظرِ عالمانه داریم. زنده و فعّالبودنِ جریانِ خودانتقادی، موجب کمال دولت است. متملّقانِ مقامپرست، مایۀ زوال دولتاند، نه منتقدانِ دلسوز.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔴جنگ جهانی گندم؛ آیا افزایش قیمت آرد فقط مربوط به ایران است؟
🔸براساس گزارشهای بین المللی همانطور که کارشناسان اقتصادی پیش بینی میکردند قیمت گندم به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۰۸ به دلیل نگرانیهای فزاینده از کمبود این محصول استراتژیک جهانی رسیده است. این به دلیل آن است که جنگ روسیه و اوکراین بیش از ۲۵ درصد از صادرات این کالای اساسی و مورد نیاز مصرف جهانی را کاهش داده است.
🔸به گزارش فائو، روسیه و اوکراین روی هم رفته تقریباً یک سوم صادرات جهانی گندم را تأمین میکنند و از زمان حمله روسیه به همسایه خود، صادرات گندم در بنادر دریای سیاه به کمترین حجم خود در طول ۱۰ سال گذشته رسیده و گاهاً در برخی از این بنادر صادرات گندم متوقف شده است و این یعنی شروع بحران گندم در جهان.
🔸چین به عنوان یکی از تولیدکنندگان گندم و بزرگترین واردکنندگان گندم از هم اکنون اقدام به پیش خرید گندم کرده است این مسئله موجب میشود تا کمبود گندم در جهان به شدت به چشم آید و در این جنگ خرید هرکس بیشترین پول را پرداخت کند گندم راحت تری به دست میآورد.
🔸خریداران چینی اخیراً به جز گندم حدود ۲۰ محموله سویای آمریکایی و حدود ۱۰ محموله ذرت را نیز رزرو کردهاند که این نشان میدهد غیر از گندم باید منتظر بحران در دیگر غلات نیز باشیم.
🔸کشوری مانند لبنان که کشوری فقیر محسوب میشود ۸۰ درصد از گندم خود را از اوکراین وارد میکرد همچنین کشورهای دیگری مانند سومالی، سوریه و لیبی نیز در این فهرست قرار دارند که با مشکلات عدیده تأمین گندم مواجه هستند.
🔸در ترکیه نیز شرایط همین گونه است، ترکیه بیش از ۶۰ درصد از واردات گندم خود را از روسیه تأمین میکرد حتی قبل از حمله روسیه به اوکراین، تورم در ترکیه به شدت روند فزاینده ای داشت واکنون نیز شرایط پیچیدهتر شده است. کشوری که تورمش در ماه فوریه به بالاترین حد در ۲۰ سال گذشته بود اکنون شرایط بسیار بدتری را پیش رو دارد.
🔸هم اکنون کشورهایی همچون مصرف، تونس، لیبی، از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با مشکل کمبود گندم مواجه هستند در اروپا نیز اغلب کشورها با مشکل مواجه هستند تا جایی که حتی مردم لندن این روزها در صف گرفتن غذای یارانهای و مجانی حضور دارند که این میتواند برای بقای سیاستمداران بسیار خطرناک باشد.
🔸تحلیلگران معتقدند این مشکلی نیست که به این زودی حل شود. ذخایر گندم در همه جا به بدترین میزان رسیده است و شاید کشورهایی که پول داشته باشند بتوانند از این بحران عبور کنند، آن هم به شرط مصرف بهینه و درست. / محمدحسین سیف اللهی مقدم