eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
556 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
762 ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
47.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ کربلا و درس مذاکره! دکتر محقق و پژوهشگر : 🔸 در همان دوره آقای روحانی گفتم که بیان این مساله یک مغالطه و جفا در حق امام حسین(ع) است و مطرح کردن این موضوع از روی غرض و مرض است. 🔸 رهبر انقلاب در واکنش به این ادعا برخورد تندی را انجام دادند و گفتند آیا تاریخ را اینگونه می فهمید که امام حسین می خواست مذاکره کند که یک چیزی بدهد و یک چیزی بگیرد! 🔸 امام حسین در گفت و گو با عمر بن سعد بر سر او فریاد می زند و می گوید وای بر تو و در نهایت از او می خواهد که به لشکر من بیا. حضرت به دنبال هدایت و نجات او بود،همان طور که حضرت زهیر و عبیدالله بن حر جحفی را ام دعوت به همراهی کرد. 🔸 اگر حضرت می خواست مذاکره کند چرا اینهمه به خود و خانواده اش رنج سفر و مبارزه را داد! در همان مدینه می توانست مذاکره و معامله کند! 🔸 اینقدر شرایط جامعه فساد آلود شده بود که سنان بن انس به یزید می گوید به من پاداش عظیم بده زیرا که کسی را کشته ام که دارای بهترین پدر و مادر در طول تاریخ بوده است. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
🔴وداع پایانی زینب کبری با پیکر بی‌سر برادرش در قتلگاه 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ عصر روز یازدهم محرم، يکي از دلخراش‌ترین و غم‌انگیزترین صحنه‌های عاشورا رقم خورد. آنگاه که بازماندگان شهدای کربلا را به خواسته و اصرار خودشان از قتلگاه عبور دادند! آنگاه که چشم بانوان حرم و بچه‌های خردسال به کشتگان دشت کربلا افتاد. آه و ناله و فغان کودکان و زنان به آسمان بلند شد. با دیدن آن بدن‌های قطعه‌قطعه شده و بی‌سر، همگی آل‌الله بر سر و صورت خود می‌زدند. هر کسی به گونه‌ای ندبه و ناله می‌کرد. هر کسی دنبال گم‌شده‌ای می‌گشت. اما شناخت شهداء کار آسانی نبود؛ چرا که نه تنها بر بدن‌های شهداء اسب‌ تاخته بودند که سرهای مطهر آنان را نیز از تن جدا کرده بودند. در این میان، ناله‌ها و گریه‌های سلام الله علیها به گونه‌ای بود که به تعبیر ابن‌نما در «مثیر الاحزان» دل‌های سنگدلان و كوه‎های استوار را آب می‌كرد؛ او چنان از سوز دل ناله می‌زد که دوست و دشمن را به گریه انداخت. راوی می‌گوید زینب کبری رو به سوی مدینه کرد و خطاب به رسول الله(ص) چنین دردمندانه ناله می‌زد: وامحمداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حسَينٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء؛ وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است؛ وَاثَکْلاه وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا، اِلَي اللهِ الْمُشتَكيٰ وَ اِلي مُحَمَّدٍ الْمُصطَفيٰ و الي عَلِيٍ المُرتَضَيٰ و الي فَاطِمةَ الزَّهراء وَ الي حَمزة سَيّدالشُّهداء؛ وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند. شكايت مي‎برم به خدا و به محمّد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا و به حمزه سيدالشهدا؛ وامُحَمَّداه، وَ هَذا حُسينٌ بِالْعَراءِ تَسفي عَليه ريحُ الصَّبَاء، قَتِيل أولادِ البَغَايَا؛ وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش مي‎پاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است؛ وَاحُزْنَاه، وَاكرباه عَليك يَا اباعَبدِاللهِ، اَلْيَوم مَاتَ جَدِّي رَسُولُ اللهِ؛ آه اي ابا‌عبدالله چه غصه‎اي و چه مصيبتي در شهادت تو، گويا امروز جدّم رسول‌خدا از دنيا رفته است؛ يَا اصحابَ مُحَمّد، هؤلاء ذُرِيَّةُ المُصطفي يُسَاقُونَ سُوقَ السَّبايَا. ای ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را مي‎برند». ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓مگر شما نمی گویید که قبر امام حسین علیه السلام را شخم زده و کشت و کار کردند پس از کجا معلوم اونجا قبر امام حسین علیه السلام باشد؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی
⬛️ هرکس به طریقی به نیزه می‌زند! ▪️ یکی قرآن ناطق را ▪️ یکی شهید راه حق را ▪️ یکی فاطمه (س) را... 👈 ولی در نهایت، همه ادامه دهنده راه یزید‌ هستند!!!
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴اصحاب آخرالزمانی امام حسین(ع) 🎥 ما کنارت بودیم آن روز.. والله به یادت بودیم آن روز.. خواستیم کاری کنیم، تورا، آن لحظه یاری کنیم...
16.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدن این ۲۶۶ ثانیه برای همه به ویژه برعندازان و حامیان جنبش ولنگاری واجب هست. خطبه‌های طوفانی و تجدید عهد و پیمان هزاران جوان عراقی با صاحب الزمان حضرت مهدی(عج) و مقام معظم رهبری در شب عاشورای امسال. و استقبال گسترده جوانان عراقی از این خطبه کوبنده و دشمن شکن. این فیلم از صدها رزمایش و مانور نظامی و هزاران موشک هایپرسونیک وبمب اتم و...... برای دشمنان انقلاب خطرناک تر هست. پ ن ؛ چند تا از علما و خطبای ما اینگونه در دفاع از ولایت و زعامت حضرت آقا به ویژه در زمان فتنه پای کار انقلاب و رهبری اومدند؟؟؟
♾ می‌گویند هنگامیکه در آمریکا همه در جستجوی طلا بودند، یک نفر با فروش بیل میلیونر شد؛ اما طلا کسی را میلیونر نکرد. ♾ ➕متفاوت اندیشیدن راهکار موفقیت است.➕ 📜
✍️ پیرمرد و عشق امیر المومنین علیه السلام 💢 اميرالمومنین عليه السّلام مردى از شيعيان خود را بعد از مدّتها ديدند كه پيرى در او هويدا و به سختى راه ميرفت، حضرت به او فرمودند: پیر شدی. عرض كرد: در طاعت شما پیر شدیم. 🔖حضرت فرمودند:مى‌بينم با وجود پیری هنوز توانى در تو هست، عرض كرد: آن هم متعلّق به شما است. + چقدر این نگاه به آموزنده و زیباست... ______________ رَأَى أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ رَجُلاً مِنْ شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِ عَهْدٍ طَوِيلٍ وَ قَدْ أَثَّرَ اَلسِّنُّ فِيهِ وَ كَانَ يَتَجَلَّدُ فِي مِشْيَتِهِ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَبُرَ سِنُّكَ يَا رَجُلُ قَالَ فِي طَاعَتِكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَجِدُ فِيكَ بَقِيَّةً قَالَ هِيَ لَكَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ. 📔 عيون أخبار الرضا(ع)، جلد۱، ص ۳۰۲.
⭕️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری، کیفیت غسل و کفن و دفن 🔸در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد.جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید! ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. 🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید، نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲                                              ❇️ (ارائه مطالب‌ و) (عج) 🆔@valiasrk