eitaa logo
وقایع‌الایام
358 دنبال‌کننده
86 عکس
153 ویدیو
4 فایل
مناسبت‌های مذهبی، رویدادهای مهم تاریخی، احوالات علمای بزرگ و شخصیت‌ها. بعضاً مسائل سیاسی اجتماعی روز خادم کانال: @ba_velayat_ta_zohor بَقِيَّةُاللهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
مشاهده در ایتا
دانلود
📛 مرجع انقلابی کجا ؛ مرجع خودخوانده کجا؟!!! بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ (عاشورای سال ۱۳۸۳ ه‌ق) بود که انقلابی‌ترین مرجع تقلید عصر غیبت کبری، حضرت آیت‌الله‌العظمیٰ حاج سید روح‌الله الموسوی الخمینی در سخنرانی‌ای کوبنده و طوفنده، رژیم دیکتاتوری دست‌نشانده‌ی پهلوی را مورد شدیدترین حملات و انتقادها قرار داد؛ وابستگی شدید شاه به بیگانگان در رأس‌شان آمریکا، حمایت از اسرائیل، «ارتباط با بهائیان»، ظلم و ستم گسترده‌ی اطرافیان و درباریان، و ... را نکوهش کرده، شجاعانه و دردمندانه و پدرانه به نصیحت محمدرضا پهلوی پرداخت. آن سخنرانی افشاگرانه و انقلابی، دستگیری و زندانی شدن امام امت را در پی داشت که قیام عمومی مردم، نتیجه‌ی اقدام اشتباه رژیم شد و دیری نپائید که حکومت مجبور به آزاد کردن رهبر انقلاب گردید. 📛 شصت سال بعد ...! اگرچه بشخصه و به عنوان یک طلبه، برای بیت شریف و معظم و مکرم مرجع تقلید بزرگ شیعه، مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج‌‌آقا حسین طباطبایی بروجردی [که تلاش‌های روشنگرانه و افشاگرانه‌اش در مبارزه با فرقه‌ی ضالّه و مضلّه‌ی بهائیت زینت‌بخش صفحات تاریخ زندگی‌اش است] نهایت احترام و تکریم و تعظیم را قائل‌ام، ولی این روزها از اظهارات عجیب و تأسف‌بار یکی از منتسبین به آن فقیه والامقام (آقای سید محمدجواد علوی) در حمایت از آن فرقه‌ی کثیف صهیونیستی، سرخورده و دل‌آزرده شده‌ام. اگرچه به خاطر حق استادی‌ای که نامبرده بر گردن حقیر دارد (مدتی در درس خارج ایشان حاضر می‌شدم) نمی‌توانم رعایت ادب شاگردی را در حق‌اش ننمایم، اما نمی‌توانم از کنار ظلم فاحش و بیّن «متهم نمودن نظام اسلامی به کشتار بهائیان»؟!!! نیز به آسانی بگذرم! معلوم نیست چه عاملی باعث اینگونه لغزش‌ها در بزرگان می‌شود؛ آنچه برابر تجربه، به عقل قاصر این کمترین می‌رسد، عدم تهذیب، حب ریاست، عدم فطانت و تیزبینی و کیاست، و ... و بعضاً فساد اطرافیان است که چنین فجایعی را رقم می‌زند. اما از همه‌ی این‌ها که بگذریم، امتحان شدید شیعه (اعم از خواصّ و عوام) در آخرالزمان را نباید از نظر دور داشت که غربال‌گری وسیع و گسترده‌ی مدعیان دین‌داری و دین‌مداری از مهم‌ترین نشانه‌ها و شرایط حتمی و تحقیقی ظهور موفورالسرور منجی عالم بشریت حضرت بقیةالله الاعظم حجت بن الحسن المهدی ارواحنا فداه است. اعاذنا الله الرحمن الرحیم من شرور انفسنا و جعل الله عواقب امورنا خیرا؛ بحق محمّد وآله الطاهرین. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۴ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam
یادی از آن روزها (خاطره‌ی کودکانه‌ی نگارنده از اولین چهارده خرداد) بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. آنچه در زیر می‌خوانید، خاطره و حال و روز خودم در ۱۴ خرداد سال ۶۸ است؛ اگر با زبان عامیانه نوشته‌ام، عذرخواهی می‌کنم: ... إنا لله و إنا إلیه راجعون! روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی به ملکوت اعلیٰ پیوست ... اینها اولین کلماتی بود که ساعت هفت صبح روز یکشنبه ۱۴ خرداد پیچ رادیو رو که باز کردیم، ناباورانه از «محمدرضا حیاتی» شنیدیم و چونان پتکی سنگین بر روح و جسم و جان و قلبمون فرود اومد! اون روزا، ایام امتحانات آخر سالمون بود و یادمه دو روز بعدش امتحان «ریاضی» داشتیم. شب قبلش اخبار ساعت ۱۹ تلوزیون اعلام کرده بود در روند معالجه‌ی امام، برا قلبشون مشکلی پیش اومده، مردم دعا کنن خونه‌ی ما مثل همه‌ی خونه‌های دیگه ماتم‌سرا شده بود. مونده بودیم چه بکنیم؛ جز دعا هیچ کاری ازمون ساخته نبود. مادرم رو یادمه شدیداً بی‌تاب بود و سیلاب اشک بود که لحظه‌ای امونش نمی‌داد. خبر رو که از رادیو شنیدیم، شیون بود و گریه و زاری ... خانواده‌ی دایی مرحومم منزل ما مستأجر بودن؛ ... انگار یکی از اعضای خانواده از دست رفته باشه، ... با داداش کوچک‌ترم حسن از خونه زدیم بیرون و یواش‌یواش از کنار دیوارها و کوچه پس کوچه‌ها و خیلی با احتیاط خودمون رو به مسجد جامع رسوندیم. تصور کودکانه‌ی ما این بود حالا که امام رفته پیش خدا، شاه دوباره برمی‌گرده و حالا نوبت ماست مبارزه کنیم و بجنگیم تا کی خدا یه امام خمینی دیگه رو به فریادمون برسونه! چندتا از همکلاسی‌هامون رو دیدیم تو یه زمین خاکی مشغول بازی‌ بودن؛ یکیشون (آقای علی میرزاد که بعدها کارمند بانک ملی شد) رو صدا زدم: علی! بیا اینجا ببینم! ... هول کرده بود! اومد با تعجب و ترس گفت: ها؟! چیه؟! چتونه؟ چرا رنگتون پریده؟! چرا چشماتون سرخه؟! گریه کردین؟! خب بگین چی شده کشتیمون!!! گفتم خاک تو سرتون فوتبال بازی می‌کنین؟! بی‌چاره‌ها امام خمینی مرد😭 اینا رو گفتم در حالی که گریه امونم نمی‌داد ... به یکباره همه‌ی بچه‌ها زدن تو سر خودشون و گریه‌کنان چنان فرار کردن که توپشون جا موند! انگار همه همین حس من رو داشتن و شدیداً وحشت سراپای وجودشون رو فرا گرفته بود. می‌دیدم مردم رو که چندتا چندتا به سمت مسجد جامع شهر در حرکتن و همه ناراحت و ... در خیال خودم فکر می‌کردم الان اطراف مسجد، مردم دارن با مأمورای گارد و ساواک می‌جنگن و کوچه خیابونای اطراف مسجد پر از شهید و مجروحه!!! آخه از بس خاطرات ایام مبارزه رو در کتاب‌های درسی و غیر درسی خونده بودیم و برامون تعریف کرده بودن که احساسمون این بود به محض از دست دادن امام دوباره «روز از نو روزی از نو»! تقصیر هم نداشتیم. از بدو ورود امام و پیروزی انقلاب تا اون لحظه و ساعت، درگیر جنگ با دشمنان بودیم. بله؛ خودمون رو آماده کرده بودیم که شعار بدیم و سنگ و کوکتل مولوتف پرتاب کنیم و شهید بشیم و ...!!! در همین فکر و خیال‌ها بودیم که رسیدیم مسجد و آنچه دیدم، با همه‌ی تصورات و انتظاراتم متفاوت بود! مردم سیاه‌پوش و با سر و صورت گل‌مالی مشغول عزاداری بودن؛ نه از درگیری خبری بود و نه ... غریو غم‌بار «وای‌وای» مردم لرزه‌ای غیر قابل توصیف بر در و دیوار مسجد انداخته بود؛ آدم بود که غش می‌کرد و روی زمین می‌افتاد! هرکس روی زمین می‌افتاد بلافاصله روی دست مردم به بیرون و به بیمارستان هدایت می‌شد و واقعاً هنگامه‌ای بود از مصیبت و عزا؛ و الان که به اون روزا فکر می‌کنم اشکم سرازیر می‌شه و قلبم به درد میاد😭 بزرگ و کوچک داشتن اشک می‌ریختن و گریه و شیون می‌کردن. یکی روی زمین نشسته بود و چنان با مشت خودش رو می‌زد که چندنفری دستش رو گرفته بودن نمی‌تونستن کنترلش کنن ... نفهمیدیم کی ظهر شد و کی بعد از ظهر شد؛ اصلا از خونه و مادرم‌اینا خبر نداشتم. طرفای عصر بود و مردم همچنان بی‌تاب، که ناگهان روزنامه‌ی کیهان (که اون زمان روزنامه‌ی عصر بود) در میان جمعیت توزیع شد با یک خبر باورنکردنی! «خامنه‌ای رهبر شد »! نمی‌دونم چرا انگار آب سردی رو سر جمعیت پاشیده باشی! به یکباره همه آرام شدن و خبر را با بهت و حیرت برا هم زمزمه کردن ... این حالت یکی دو دقیقه بیشتر طول نکشید؛ فریاد مردم دوباره به هوا بلند شد: «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز خامنه‌ای رهبر صاحب عزاست امروز»! تا چهل شبانه‌روز کار ما شده بود رفتن به مسجد جامع و عزاداری ... امتحانات هم که افتاد مرداد! خدا سایه‌ی پر مهر رهبر عزیز رو تا ظهور ولی‌عصر عجل الله فرجه مستدام بدارد. آقاجان سرت سلامت. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۵ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam
ارمغان بزرگ امام برای امت اسلامی بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. امروز، شصتمین سالگرد یوم الله ۱۵ خرداد و قیام مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ است. در این وجیزه، می‌خواهم به این سؤال پاسخ بدهم که: ۱۵ خرداد چه پیامدی برای ملت داشت؟! به عبارت دیگر، قبل از آن مقطع چه نداشتیم که با آن خیزش عظیم واجد آن شدیم؟! امام چه ارمغانی برای امت و ملت آورده بود؟! قرآن کریم می‌فرماید: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ «نحل، ۳۶» ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺍمتی ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻛﻪ [ﺍﻋﻠﺎم ﻛﻨﺪ] ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ [سرسپردگی] ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ. امام راحل، ولیّ‌ای از اولیاء خدا بود که «معنویت و خداباوری» و به دنبال آن، «خودباوری و امید به آینده‌ی بهتر» را فریاد برآورد و امت را بدان‌ها فراخواند. این دو عنصر مبارک، خود بخود، اجتناب از طاغوت (به عنوان سرمنشاء همه‌ی ذلت‌ها و بدبختی‌ها) را در پی داشت. امام بزرگوار امت، یک ملت را با تکیه بر نیروی ایمان احیاء کرد و احیاء ملت ایران، می‌رود که به احیای دیگر ملت‌های مسلمان و حتی غیر مسلمان منجر شود؛ همان شرط اساسی و علت‌العلل رسیدن به جامعه‌ی آرمانی بشری یعنی دوران طلایی ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه. آری؛ امام کلید طلایی سعادت (یعنی قیام لله) را برای امت اسلامی به ارمغان آورد. روح مطهر امام و شهدای ۱۵ خرداد و شهدای انقلاب اسلامی شاد؛ صلوات. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۶ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam
انگجی، فقیه مبارز آذربایجان بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. آسمان فقاهت و مرجعیت را در هر عصر و زمانی ستارگانی فروزان است که نورانیت و درخشش‌شان، هدایت خلایق به شاهراه حقیقت بندگی و عبودیت را به بشریت ارزانی داشته است. سر سلسله جنبان شریعت و طریقت، حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله در وصف علمای راستین امت، ایشان را از انبیاء بنی‌اسرائیل علیهم السلام افضل دانسته، و حجت آخرین، مهدی موعود ارواحنا فداه، این نیک‌مردان را حجت خویش بر مردم، و خود را حجت خدا بر آنان معرفی فرموده است. مرحوم آیت‌الله حاج سید ابوالحسن انگجی تبریزی یکی از فقهای عظیم‌الشأن شیعه بود که سیادت و فقاهت را با هم در کنار سیاست و صلابت، با بندگی و عبودیت ممزوج کرده، در قامت یک رهبر و مرشد بیدار و بیدارگر، هادی و راهنمای مردم خطه‌ی عالم‌پرور آذربایجان گشته بود. او که سلاله‌ی حضرت سیدالشهداء علیه السلام و آیةالله‌زاده‌ی مرحوم سید محمد شیخ‌الشریعه‌ی تبریزی بود، در سال ۱۲۸۲ ه‌ق در تبریز متولد شد؛ تحصیلات علوم دینی را در زادگاهش تبریز نزد اساتید حوزه‌ی آن سامان آغاز کرد و در سال ۱۳۰۴ ه‌ق راهی سرزمین پر رمز و راز نجف‌اشرف گردید تا سایه‌نشین ایوان باعظمت مولی‌الموحدین علیه السلام و خوشه‌چین خرمن علوم عالمان خودساخته و مهذب آن دیار باشد. هوش سرشار و استعداد فوق‌العاده‌ی سید ابوالحسن، در اندک‌زمانی او را به مجتهدی زبردست مبدّل ساخت، به گونه‌ای که تنها چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۸ ه‌ق، نجف را به مقصد زادگاه خود تبریز ترک گفته، در آنجا مرجعیت و تمشیت امور دینی و تربیتی مردم را عهده‌دار شد کما اینکه در طلبه‌پروری و تربیت شاگردان هم توفیقات بالایی به دست آورد. «شیخ محمد خیابانی» رهبر قیام مردمی تبریز، و شوهرعمه‌ی آیت‌الله العظمیٰ سید علی خامنه‌ای از سرآمدان شاگردان انگجی به شما می‌رود. نیز آیت‌الله سید حسین قاضی طباطبایی پدر عارف پرآوازه‌ی تاریخ تشیع، آیت‌الله سید علی قاضی طباطبایی، در محضر علمی آیت‌الله انگجی بوده است. آیت‌الله انگجی کوه مقاومت و ایستادگی در برابر قدرت‌ها و حکام فاسد و زورگو و عمال‌شان بود؛ مبارزات او در ابتدا، در قالب مشروطه‌خواهی رخ نمود، اما با آشکارشدن علائم فساد مشروطه و مشروطه‌خواهان، از ایشان کناره‌ گرفته، به دنبال راهی بود که هم منافع و مزایای مشروطیت مبتنی بر فقاهت را در بر داشته باشد و هم از مفاسد و معایب آن به دور باشد. انگجی بر این باور بود تا رضاخان، آن قلدر بی‌هویتی که دست اجانب او را بر مقدرات کشور حاکم ساخته بود، بر سر قدرت است، هیچ مصیبتی از مصائب ملک و مملکت به سامان نخواهد شد؛ لذا می‌گفت حاضرم این سقف بر سرم فرود آید و بمیرم، اما پای رضاخان از این مملکت بریده شود! آیت‌الله انگجی در اجرای احکام اسلام با هیچ احدالناسی تعارف و رودربایستی نداشت؛ تا جایی که یکی از صاحب‌منصبان تبریز را که در روزهای تاسوعا و عاشورا مرتکب فسق علنی شده بود، حد شرعی زد! او از مخالفین سرسخت طرح لباس متحدالشکل رضا پهلوی بود و هیچ‌گاه به آن ملتزم نشد و عمل ننمود. فرزندان ایشان همگی از بزرگان عرصه‌ی علمی در حوزه و دانشگاه بودند؛ یکی از فرزندان ایشان شاگرد مرحوم حاج شیخ مؤسس بود، دیگری از علمای مبارز تبریز و نماینده‌ی خبرگان اول، و سومی نیز عالم بزرگی بود که کتابی نیز به نام جامع‌الاخبار از خود به یادگار گذاشت. دو فرزند دیگر ایشان هم از پزشکان متخصص و متعهد مملکت هستند. آیت‌الله انگجی سرانجام در ۱۸ ذی‌القعده‌ی سال ۱۳۵۷ ه‌ق (هشتاد و هفت سال پیش در چنین روزی) در تبریز وفات یافت و در مقبره‌ی خانوادگی به خاک سپرده شد. امام خمینی در دیدار مردم آذربایجان با ایشان به مناسبت ۲۹ بهمن، از مبارزات و مردان مبارز تبریز و آذربایجان از جمله مرحوم آیت‌الله انگجی به بزرگی یاد کرد. روح مطهرش شاد؛ حشره الله مع خاصة اولیائه والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۸ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam
محدث وشنوی بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. یکی از روستاهای خوش آب و هوا در اطراف قم، روستای «وشنوه» است. روزگاری در این روستای دورافتاده و کوچک، عالمی زاهد و عابدی فروتن و محدثی عالی‌مقام می‌زیست که «گمنامی» یکی از هزاران فضیلت و خصائص بارز‌ش بود. آری! مرحوم آیةالله «شیخ محمد وشنوی قمی» مؤلفی زبردست و چیره‌دست بود که بیش از سی اثر گران‌سنگ از خود به یادگار گذاشت که یکی از آنها «حیات النبی صلی الله علیه وآله و سیرته» است که به امر آیت‌الله‌العظمیٰ بروجردی از مصادر اهل‌سنت جمع‌آوری، و در سه مجلد تنظیم گردیده است. وشنوی متولد ۱۳۲۵ ه‌ق بود که از سال ۱۳۴۵ه‌ق تحصیلات حوزوی را در قم آغاز کرد؛ سال‌ها تلاش خستگی‌ناپذیر در حوزه‌های قم و نجف و بهره‌گیری از اعاظم و آیاتی همچون: حجت کوه‌کمری، مرعشی نجفی، حائری یزدی، مرتضی طالقانی و ... او را خبره و خریط فن بار آورده، در زمره‌ی گردآورندگان کتاب شریف «احقاق الحق» زیر نظر مرحوم مرعشی نجفی قرار داده بود. از عمده اوصاف کریمه و اخلاق پسندیده‌ی ایشان عدم استفاده از وجوهات شرعیه و رسیدگی به امور ایتام و مستمندان و نیز کارهای عمرانی و عام‌المنفعه در منطقه‌ی خود و بلکه شهر قم بود. از دیگر ویژگی‌های قابل ذکر آن رادمرد بزرگ اینکه: در قاموس فکری و عملی‌اش چیزی به نام مکروه و مستحب معنا و مفهوم نداشت؛ بلکه تمام مستحبات را بر خود واجب، و مکروهات را بر خویشتن حرام می‌دانست! سرانجام پس از ۹۲سال بندگی، در ۱۸ خرداد سال ۱۳۷۶ (۲۶ سال پیش در چنین روزی) بدرود حیات گفته، در یکی از حجره‌های صحن مطهر امام هادی علیه السلام (ایوان طلا) حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد. قدس الله روحه والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) پنج‌شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۱۹ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam
مفتی جعفر حسین، مبارز پاکستانی بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. امام خمینی که در میانه‌ی قرن ۱۴ هجری، پرچم پرافتخار و عزت‌آفرین «قیام لله» را بر دوش گرفت، انگار جانی تازه به کالبد جهان اسلام دمید و آزادی‌خواهان مسلمان از گوشه و کنار سرزمین‌های اسلامی یکی‌یکی سر بلند کردند و فریاد ایستادگی و مقاومت در برابر دیکتاتورها و ابرقدرت‌ها را هرچه رساتر سر دادند. کشور اسلامی پاکستان نیز از این قاعده مستثنیٰ نبود و رهبری آگاه و بیدارگری دغدغه‌مند و دردآشنا، می‌رفت که حریّت و آزادگی به فراموشی سپرده شده‌ی هموطنان مسلمان‌اش را به ایشان بازگرداند. ۶۹سال عمر پربرکت نور دیده‌ی حاج چراغ‌دین، در همین راه سپری گشت؛ از وقتی خود را شناخت، یا در حال تعلیم بود، یا در حال تعلّم، یا در حال تبلیغ بود، یا در حال ارشاد و روشنگری، یا در حال مبارزه و افشاگری بود، یا مطالبه‌گری و عدالت‌خواهی، ... چراغ پرفروغ ایالت پنجاب، در همان اوان کودکی و خردسالی، فراگرفتن قرآن و حدیث را آغاز نمود، و در ۱۲ سالگی راهی حوزه‌ی علمیه شده، رسماً تحصیل علوم دینی را دنبال کرد. او بعدها در مدرسه‌ی علمیه‌ی ناظمیه در لکهنو هند، و چند سال بعد، در شهر نجف‌اشرف، برای تکمیل مبانی علمی و نظری خویش، کوششی جهادگونه داشت تا اینکه بلاخره پس از طی دوران طولانی هجرت علمی، به پاکستان بازگشته، ملقب به «مُفتی» شد. مُفتِی جعفر حسین در کنار همه‌ی مشغله‌های علمی، از امور اجتماعی‌سیاسی جامعه‌ی پاکستان غافل نبود؛ او در زمان خودش، رهبر شیعیان پاکستان، رئیس حزب اسلامی نفاذ فقه جعفریه، و ... بود که خدمات بسیار ارزنده و ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. از جمله اقدامات سیاسی‌اجتماعی مفتی در طول دوران زعامت و مسؤلیت‌اش: - مبارزه بر علیه قانون زکات بر اساس فقه اهل‌سنت. - تنظیم کتاب‌ها و متون آموزشی دانش‌آموزان شیعه بر طبق آموزه‌های تشیع جعفری اثنی‌عشری. - و ... که طی معاهده‌ی اسلام‌آباد به امضای ایشان و حکومت وقت پاکستان رسید. خدمات علمی مفتی جعفر حسین هم قابل توجه است: - تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی جعفریه. - ترجمه‌ی قرآن کریم و نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه به زبان اردو. - تألیف کتاب دو جلدی سیرة امیرالمؤمنین علیه السلام. - و ... از آن جمله است. ناصر عباس جعفری (دبیر کل مجلس وحدت مسلمین پاکستان) در باره‌ی شخصیت والای مفتی جعفر حسین چنین گفته است: «از حکمت اندیشه و رفتار نترس وی، حتی دیکتاتورهایی مانند ضیاءالحق هم وحشت داشتند. هیچ قدرتی نمی‌توانست وی را از بیان حقیقت در مقابل بزرگترین دیکتاتور و تأیید موقعیت اصولی و اخلاقی خود بازدارد. مفتی جعفر حسین سرانجام در ۲۰ ذی‌القعده‌ی ۱۴۰۳ (۷ شهریور ۱۳۶۲) بر اثر عارضه‌ی ریوی دار فانی را وداع گفته، پس از تشییعی باشکوه، در لاهور به خاک سپرده شد. روحش شاد. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۲۰ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam
جلوه‌ی نور حق بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. ای ضیاءالحق حسام‌الدین راد اوستادان جهان را اوستاد این بیتی از چکامه‌ای است که سالار فرزانگان، حضرت علامه سید علی‌آقا قاضی طباطبایی در وصف شاگرد دردانه‌اش «سید محمدحسن الهی طباطبایی» سروده است. شهر مقدس قم و حرم اخت‌الرضا سلام الله علیهما را که زیارت می‌کنی، جذبه‌ای از جنس نور، تو را به قطعه‌ای از بهشت در انتهای «قبرستان ابوحسین» می‌کشاند که بدن مطهر عارف فرید وحید و مَلَک کریم و افلاکی خاک‌نشین «حضرت آقا سید محمدحسن الهی» را در خود جای داده است. او از نوادگان جناب «حسن مثنی» فرزند گرامی امام مجتبی علیه السلام، و برادر کوچکتر حضرت علامه محمدحسین طباطبایی صاحب «المیزان» می‌باشد که به سال ۱۲۸۶ه‌ش در خانواده‌ای روحانی در تبریز پا به عرصه‌ی گیتی نهاد. محرومیت از سایه‌ی لطف پدر و محبت مادر، دو برادر را هرچه بیشتر به هم نزدیک و وابسته ساخت؛ به طوری که از ۱۲سالگی پابه‌پای برادر به تعلیم و تحصیل علوم دینی همت گمارد. فیض روح‌القدس مدد فرموده، دو برادر را به بحر الذخائر العجائب، نجف‌اشرف، و حلقه‌ی درس عرفانی کوه عظیم توحید «سید علی‌آقا قاضی طباطبایی» سوق داد و او در محضر استاد به چنان مقام و موقعیتی دست یافت که کرّاراً از ناحیه‌ی حضرتش مورد تفقد و لطف ویژه قرار گرفت. در تشرفی (در عالم خواب یا بیداری یا مکاشفه) به خدمت حضرت حجت عجل الله فرجه، حضرت به ایشان فرموده باشد: به شیعیان و محبین ما برسان در شدائد و گرفتاری‌ها، خدا را به روزی‌خوران سفره‌ی ما قسم بدهند. ایشان عرض کرده باشد: - روزی‌خوران سفره‌ی شما کیانند؟! - طلبه‌ها!!! - شما از ایشان راضی هستید؟! که امام فرموده باشند: «ما غیر از اینها کسی را نداریم». ناگفته نماند این مطلب به ذهن ناراست و قلب معیوب راقم این سطور بعید می‌نمود، تا اینکه کلیپی از خادم مدرسه‌ی فیضیه‌ی قم دیدم که بین او و یکی از طلاب آنجا مسأله‌ای پیش آمده بوده، در عالم رؤیا هردو‌ی‌شان مورد عتاب پدرانه‌ و مهربانانه‌ی قطب عالم امکان ارواحنا فداه قرار گرفته بوده‌اند. علامه‌ی ذوفنون، مرحوم آیت‌الله «حسن‌زاده‌ی آملی» به نقل از استاد بزرگوارش الهی می‌فرمود: انسان‌ها معادنی هستند که باید استخراج شوند!!! خود علامه در توضیح کلام عمیق استاد آورده‌: هرکسی محل معارف و حقایق نابی است که باید کوه وجود خویش را شکافته، آنها را به ظهور و فعلیت برساند؛ و اساساً هدف خلقت همین است؛ زیرا که این عبارت اخرای «لیعبدون» قرآن است. ۲۰ خرداد سال ۱۳۴۷ ه‌ش روزی بود که خدای الهی برای وصال بنده‌ی پاک و مخلص‌ خویش مقدر فرموده بود و اینچنین شد که زمین ثقل و سنگینی آن معدن‌الجواهر را تاب نیاورده، برای همیشه از دسترس زمینیان خارج شد. بر جلوه‌ی نور حق هزاران صلوات. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۲۱ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam [وقایع‌الایام را به دوستانتان پیشنهاد بدهید]
نعل‌سازی در قامت یک عارف بالله! بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین. سحرگاه بود و ساعتی بیش به اذان صبح نمانده؛ آیت‌الله قاضی که به کربلای معلیٰ سفر کرده، طبق دأب و رویه‌ی همیشگی‌اش که برای عبادت و نماز شب بیدار شده، راهی حرم سیدالشهداء عليه السلام می‌شود و سر راه، برای نشاط بیشتر در عبادت، وارد یک قهوه‌خانه می‌شود تا چایی بخورد. از آن‌سوی، مرد میان‌سالِ نعل‌ساز، طبق معمول، از منزل بیرون زده تا کوره‌ی دکان‌اش را آتش کند و کسب و کارش به تعویق نیفتد. از جلوی قهوه‌خانه که عبور کرد، آیت‌الله را دید که منتظر چایی نشسته است؛ این منظره در نظرش خوش نیامده، با اینکه آقا را نمی‌شناخت، ولی ایشان را به جهت صرف چای به منزل خود دعوت کرد. پس از صرف چای، مهمان‌اش را عتاب و خطاب کرد که آقا! در شأن شما که در کسوت روحانیت هستید، صحیح نیست نشستن در اینجور جاها! نباید به خاطر یک چایی، دون شأن و زیّ طلبگی‌تان رفتار کنید!!! آقا سید علی قاضی که صفای باطن و خلوص نیت سید هاشم را در چهره‌ی تکیده و سوخته و نمکین‌اش و آهنگ کلام‌ دلسوزانه‌اش دیده بود، صبر کرد «امر به معروف و نهی از منکر»! میزبان مؤمن‌اش که تمام شد، با نگاه و لبخندی مملو از عطوفت و مهرورزی، پاسخ‌اش داد: به نیت پریدن خواب از سرم و نشاط بیشتر برای عبادت، قصد نوشیدن چای کردم و اگر مسافر نبودم، در منزل خودم هم چایی یافت می‌شد. جذبه‌ی روحانی کلام دل‌نشین سالار فرزانگان چنان روح و جان سید هاشم را تسخیر و اسیر خود کرد که همان‌جا فی‌المجلس، طوق شاگردی وی را به گردن انداخته، آن ملاقات سحرگاهی، به رابطه‌ی استاد و شاگردی و مرید و مرادی‌ای به بلندای یک عُمْرْ تبدیل شد و مصداقی اتم از شعر عرفانی لسان‌الغیب حافظ گردید که چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه‌ براتم دادند آری! سید هاشم نعّال (حداد) به مرتبه‌ای از عرفان عملی رسید که وصی باطنی حضرت آقای قاضی شد و خود، شاگردانی مبرز مانند حضرت علامه‌ سید محمد حسین حسینی طهرانی و امثال ایشان را در مکتب توحیدی خویش تربیت نمود. روزی علامه‌ی شهید مطهری، به شرف ملاقات‌اش نائل شد، سید از او پرسید: جهت حضور قلب در نماز، چکار می‌کنی؟! شهید پاسخ می‌دهد: ترجمه‌ی فارسی اذکار واجب و مستحبی را که می‌خوانم، از ذهن می‌گذرانم. سید گفت پس کی نماز می‌خوانی؟!!! و وقتی با تحیر مطهری مواجه می‌شود، می‌فرماید: بهترین کار، تقویت احساس حالت حضور در محضر رب‌العالمین است!!! علامه‌ی تهرانی، شرح احوال و آراء عرفانی استاد خویش را در کتابی تحت عنوان «روح مجرد» نوشته است که بارها چاپ شده، در دسترس است. سید هاشم حداد، در ۲۱ خرداد سال ۱۳۶۳ (۱۲ رمضان‌المبارک ۱۴۰۳ ه‌ق) دار فانی را وداع گفت و در قبرستان وادی‌الصفا در شهر مقدس کربلا، رخ در نقاب خاک کشید. روحش شاد. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته. علی‌رضا احمدی دهبالایی (ایلامی) یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۲۲ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam [وقایع‌الایام را به مخاطبین‌تان پیشنهاد بدهید]
دو عالم بزرگ مازندران بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. امروز، ۲۴ ذی‌القعده‌، سالروز وفات مرحوم آیت‌الله علامه شریف‌العلماء مازندرانی (در سال ۱۲۴۶ ه‌ق) است؛ همچنان‌که ۲۳ خرداد، سالروز وفات آیت‌الله العظمیٰ شیخ زین‌العابدین مازندرانی (در سال ۱۲۷۱ ه‌ش) است. شریف‌العلماء اصالتاً آملی، و زاده و بزرگ‌شده‌ی کربلا بوده است. وی از مبرزترین شاگردان صاحب ریاض و نوه‌ی پسری‌اش سید محمد مجاهد بود که استاد جمع پرشماری از فضلا، از جمله شیخ انصاری و فاضل دربندی نیز بوده است. او به مرض فراگیر طاعون، دار فانی را وداع گفت، و در خانه‌ی شخصی خودش در کربلا به خاک سپرده شد. آیت‌الله شیخ زین‌العابدین مازندرانی نیز (که تاریخ وفات‌اش به تقویم قمری ۱۶ ذی‌القعده ۱۳۰۹ است) اصالتاً بابلی، و زاده و بزرگ‌شده‌ی نجف‌اشرف است که از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصاری بوده و میرزای دوم شیرازی (محمدتقی شیرازی) از جمله شاگردان ایشان بوده‌اند. باب قاضی‌الحاجات حرم مطهر امام حسین علیه السلام مزار مطهر اوست بیشتر تألیفات و آثار مازندرانی، همچون ذخیرةالمعاد پیرامون فقه هستند. شیخ عباس قمی در الکنی و الالقاب و فوائد الرضویه، و همچنین آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه، تنکابنی در قصص العلماء، سید محسن امین در اعیان الشیعه، حرزالدین در معارف الرجال، معلم حبیب آبادی در مکارم الآثار، و ... او را به عبادت و زهد و با لقب «شیخ عابد ناسک» ستوده‌اند. روح هردو بزرگوار را شاد کنید به صلوات بر محمد و آل محمد. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی دهبالایی (ایلامی) سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲؛ ۲۴ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam [وقایع‌الایام را به مخاطبین‌تان پیشنهاد بدهید]
دحوالارض بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. قال الله تعالیٰ: وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا «نازعات، ۳۰» ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺴﺘﺮﺍﻧﻴﺪ. ۲۵ ذی‌القعده در روایات اسلامی به روز دحوالارض معروف و مشهور است. دحوالارض بنابر قول اکثر مفسرین، به گسترده و پهن شدن زمین از محل خانه‌ی کعبه گفته شده است؛ در این روز، خداوند بلندترین نقطه‌ی سطح زمین را (که در آن روزگار، محل فعلی کعبه بوده است) از زیر آب خارج ساخت و دیگر خشکی‌های زمین، به پیوست آن، از زیر آب ظاهر شدند. در حقیقت، برآیند این واقعه‌ی تاریخی، آماده شدن کره‌ی خاکی برای سکونت مخلوقات الهی (اعم از انسان و دیگر جانداران) بوده است؛ زمین در این روز از هر حیث برای سکونت انسان به عنوان اشرف مخلوقات آماده و مهیا شده و همه‌ی نعمت‌هایی که هریک، بخشی از ملزومات زندگی این‌جهانی‌اند، در آن فراهم آمده است. مرحوم آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب «المراقبات»، در این فقره به نحو مبسوط به ارائه‌ی توضیح پرداخته که بر انسان مؤمن شکرگزار است، در این معنی اندیشه کند که خداوند چه لطف بزرگی از جنبه‌ی رحمت فراگیر خویش بر بشریت و تمام خلقت و هستی ارزانی داشته است. انسان از جنبه‌های مختلف زیست نباتی، وابستگی صددرصدی به زمین و خاک و آب آن، معادن و روئیدنی‌های آن، جانداران مختلف ساکن در آن، و ... دارد و بدون این نعمت‌ها، در حقیقت چیزی به نام حیات وجود نخواهد داشت. از دیگر لطائف و ظرائف مکان باعظمت خانه‌ی کعبه، ولادت اعجازگونه‌ی سیدالاوصیاء، امیرالاولیاء، علی مرتضیٰ علیه افضل التحیة والثناء در داخل کعبه‌ی شریف است؛ و این، ناگفته پیداست که چه تصریحات و اشارات و تنبیهات و بشاراتی را برای تمام ابناء بشر فریاد برآورده است! آری! در تعالیم آسمانی ائمه‌ی طاهرین علیهم السلام دعایی در نهایت نورانیت روایت شده که طیّ آن، از ذات باریتعالی شناخت نفس رحمانیه‌ی رحیمیه‌ی الهیه را، و به تبع آن شناخت حقیقت نبوت محمدیه صلی‌ الله علیه وآله را، و به تبع آن شناخت حقیقت ولایت علویه علیه السلام را طلب نموده که بدون این شناخت، گمراهی سالک از حقیقت بندگی، قطعی و گریزناپذیر است. توجه به این حقیقتِ اظهر من الشمس الطالعة که توحید، در دل خود، ولایت ناب الهیه را نهفته دارد، و ولایت، راه (و تنها راه) نیل به توحید است، راز مستور تولد علی علیه السلام در دل کعبه را فاش و آشکار می‌سازد! نیز در پاره‌ای از روایات اسلامی، از روز دحوالارض به عنوان روز [آغاز] قیام و انقلاب جهانی منجی عالم بشریت، حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه یاد شده که با اندک تأمل و تفکری، می‌توان این سه رخ‌داد عظیم (اصل دحوالارض، تولد مولی‌الموحدین علیه السلام در دل کعبه، و [طلیعه‌ی] حرکت اصلاحی ظهور مقدس و مبارک خاتم‌الاوصیاء علیه السلام در این روز -و پیرامون کعبه-) را در یک مسیر تجزیه و تحلیل و تفسیر کرد؛ گسترش زمین به عنوان اولین و بزرگترین رحمت عامّ نازله بر هستی (به روایت امام علی علیه السلام) و گسترش عدل الهی به دست باکفایت فرزندزاده‌ی مولود کعبه و شاه ولایت، یعنی خلیفه‌الله فی‌الارض حجت بن الحسن علیهما السلام، ... همه و همه برای بنده‌شدن انسان است. و ما خلقت الجنّ والانس الا لیعبدون و جن و انس را نیافریدیم مگر برای بندگی. خداوند معرفت بندگی، توفیق بندگی و ادب بندگی عنایت بفرماید؛ الهی آمین. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۲۵ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam [وقایع‌الایام را به مخاطبین‌تان معرفی بفرمایید]
عارف خطه‌ی دولاب بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. رسیدن به مقامات عالیه‌ی عرفانی، مختصّ قشر خاصی نیست؛ هر مؤمنی که قلبش به راستی «عرش الرحمن» باشد و غیر خدا را بر عرش الهی ننشانده باشد، می‌تواند نور فطرت و معرفت الهی را در دل خویش روشن ببیند و به مدد آن تا فنای فی‌الله سعود نماید. مرحوم محمداسماعیل دولابی معروف به «حاج اسماعیل دولابی» از جمله محدود و معدود مؤمنانی است که با باور به این حقیقت: «هیهات! لا یخدع الله عن جنته و لاینال مرضاته الا بطاعته» هرگز! خدا در باره‌ی بهشت‌اش گول نمی‌خورد و به مقام رضایت او نتوان رسید مگر با طاعت‌اش. در معامله‌ با پروردگار هستی‌بخش، هیچ خدعه و تظاهر و مداهنه‌ای را دخالت نداد و به مقامات عالیه‌ی علم و ‌عمل دست یافت و بسیاری از سالکان طریق الی الله را نیز از نور عرفان خویش منور ساخت. ایشان در ۲۶ ذی‌القعده‌ی ۱۴۲۳ (۹ بهمن ۱۳۸۱) در سن ۹۹سالگی به جوار رحمت حق شتافت و در یکی از حجره‌های صحن امام هادیِ حرم مطهر حضرت فاطمه‌ی معصومه علیهما السلام به خاک سپرده شد. روانش شاد؛ صلوات. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۲۶ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam [وقایع‌الایام را را به دوستانتان معرفی کنید]
احیاگر اصول فقه بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. ۸۳ سال پیش در چنین روزی (۲۸ ذی‌القعده‌ی ۱۳۶۱ه‌ق) عالم بزرگوار آیت الله علی بن محمد عراقی (اراکی) معروف به «آقا ضیاءالدین عراقی» در سن ۸۳سالگی در نجف‌اشرف بدرود حیات گفت. ایشان را «احیاگر علم اصول فقه» دانسته‌اند که در راستای گسترش این علم که بازوی توانمند مجتهدین در استنباط احکام فقهی است، تلاش وافری نمود. ایشان که اهل «محله‌ی حصار» شهر اراک بود، در مجلس درس خود شاگردان مبرزی پرورش داد که همگی از مجتهدین و مدرسین طراز اول قم و نجف و از مراجع بزرگوار تقلید بودند و آخرین شاگرد ایشان، مرحوم آیت‌الله «محمدتقی بهجت» بود که در سال ۱۳۸۹ به رحمت حق پیوست. مزار مطهر آقاضیاءالدین عراقی در یکی از حجره‌های ضلع غربی صحن شریف علوی علیه السلام نزدیک باب‌العماره قرار دارد. به روح مطهرش صلوات. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی‌ دهبالایی (ایلامی) شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ ؛ ۲۸ ذی‌القعده ۱۴۴۴ https://eitaa.com/vaqayeolayam [وقایع‌الایام را به دوستانتان معرفی بفرمایید]