عرفان عملی ؛ اخلاق اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله منقول است که در بیانی نورانی، تمامیت علوم [اسلامی کارآمد در راستای عبودیت و بندگی] را در سه سرشاخهی اصلی عقاید، احکام، و اخلاق منحصر دانسته، که غیر آن، هرچه هست، [دانستنش] فضل است (واجب نیست).
اساس اسلام و ایمان را عقیده و عمل تشکیل داده است؛ انسان، یک عقیدهای دارد و یک عملی؛ که عمل معمولاً منطبق با عقیده است؛ اگر عقیدهی شخص درست باشد، عمل او هم به تبع آن درست است و بالعکس، اگر در عقیدهاش انحراف وجود داشته باشد، نمود آن در عمل وی منعکس خواهد شد.
«عرفان» حوزهای از علم اخلاق اسلامی است که در مقام تئوری و عملی، نقشهی راه انسان در تعامل و رابطهاش با خود، خدا و هستی (جهان) را ترسیم نموده است.
«اخلاق» نیز، حوزهای از این علوم، و ناظر به عقیده و عمل است که موضوع و حیطهی آن، «نفس انسان» از حیث اتصافَش به صفات و ملکات ممدوح یا مذموم است.
در میان علمای اسلام، بزرگانی بودند و هستند که به شکل ویژهتر به مقولهی علم عرفان و اخلاق پرداخته، عمر شریف خویش را در طی مقامات عرفانی (که از آن به سیر و سلوک تعبیر میشود) صرف کردند و به قلههای بلند معنویت صعود کردند.
- قدوةالسالکین و جمال العارفین، مرحوم حضرت آیتالله العظمیٰ آسید علی قاضی طباطبایی از آن جمله است که ۱۵۸ سال پیش در چنین روزی (۹ اردیبهشت ۱۲۴۵ هش، برابر با ۱۳ ذیالحجهی سال ۱۲۸۲ هق) پا به عرصهی وجود گذاشته است.
- نیز، مرحوم حضرت آیتالله العظمیٰ و حجت حجةالله الکبریٰ، حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی از دیگر مردان بزرگ این عرصه است که ۶۴ سال پیش در چنین روزی (۹ اردیبهشت سال ۱۳۳۹ هش ، برابر با ۲ ذیالقعدهی ۱۳۷۹ هق) بدرود حیات گفته است.
- و بلاخره دیروز، ۸ اردیبهشت، مناسبت داشت با رحلت نابغهی دهر و فخر بشر، ستارهی فروزان مازندران و بهشهر، مرحوم حضرت آیتاللهالعظمیٰ حاج شیخ محمد کوهستانی، در سال ۱۳۵۱ هش (۱۴ ربیعالاول ۱۳۹۲ هق).
آن بزرگوار، استاد، و ابوالزوجهی استاد فقید ما، مرحوم حضرت آیتالله حاج شیخ محمد فاضل استرآبادی بود که درس را در زادگاه خویش، کوهستان، و در محضر پدر آغاز کرده، در بابل و مشهد و نجفاشرف پی گرفت و در فقه و اصول، به مقام منیع و شریف اجتهاد، و در اخلاق و عرفان به بالاترین مقامات انسانیت و عبودیت دست پیدا کرد.
گفتنی است
- مزار آیتالله قاضی طباطبایی در وادیالسلام نجف.
- مزار آیتالله انصاری همدانی در گلزار شهدای علی بن جعفر قم.
- و مزار آیتالله کوهستانی در حرم مطهر رضوی علیه السلام
قرار دارند.
به روح مطهر همهی علمای عامل و بزرگانی که در این وجیزه نام مبارکشان ذکر شد، درود و صلوات میفرستیم.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۱۹ شوّال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
میرزا جواد نوری
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
۲۰ شوّال ۱۳۲۳ هق (۲۷ آذر ۱۲۸۴ هش) مناسبت دارد با رحلت فقیه امامی و مجتهد اصولی، حضرت آیةالله العظمی حاج میرزا جواد نوری.
ایشان فرزند عالم وارسته ملا محمدعلی نوری بود که نزد استادش آیةالله سید محمد شهشهانی كسب علم كرده و در اصفهان، ریاست مذهبی و مرجعیت تقلید وقت به ایشان منتهی شد.
كتابٌ فی الاصول، كتابٌ فی الفِقه الاستدلالی، رسالاتی در طهارت و صلوة و نكاح و تجارت از جمله آثار میرزا جواد نوری میباشند.
از زندگی و خدمات و برکات آن عالم بزرگ، اطلاعات چندانی در دسترس نیست.
آن فقیه جلیل در اصفهان رحلت كرد و در آن شهر به خاك سپرده شد. روحش شاد.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته.
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۰ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
ابوالحسن خانعلی، شهید روز معلم
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
تا همین الانی که دارم این سطور را مینویسم، از این واقعه چیزی نمیدانستم! و الان که با تورق در تاریخ معاصر کشورمان، به نام این شهید والامقام برخوردم، در کمال تعجب دیدم سابقهی روز معلم بودن ۱۲ اردیبهشت در ایران، به سالها قبل از شهادت حضرت آیتالله مرتضی مطهری در سال ۱۳۵۸ برمیگردد.
آنروز (۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰) تعدادی از معلمان در مقابل مجلس شورای ملی در میدان بهارستان اجتماع اعتراضآمیزی برگزار کرده بودند؛ مطالبات صنفی داشتند. معذلک، «سرگرد ناصر شهرستانی» رئیس وقت شهربانی محدودهی بهارستان، به این ظنّ و گمان باطل که اجتماعشان در ظاهر صنفی و فیالواقع سیاسی است، دستور برخورد داده، خود با حضور در صحنهی برخورد، تیری با کلت کمریاش شلیک کرد که سر مرحوم ابوالحسن خانعلی را مورد اصابت قرار داده، به شهادت آن معلم شجاع و مظلوم منجر گردید.
آن واقعه، برکناری سرگرد مذکور (و حتی استعفای دولت وقت به ریاست جعفر شریف امامی، همو که در بهبوحهی اعتراضات سال ۵۷ مدت کوتاهی مامور تشکیل دولت گردید) را در پی داشت.
از آن روز، ۱۲ اردیبهشت را (به صورت محفلی و غیر رسمی) روز معلم نامیدند و هرساله، مجالسی به گرامیداشت آن برگزار میکردند؛ و حتی در برههای، در تقویم شاهنشاهی هم گنجانیده شد.
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، جامعهی فرهنگیان تصمیم بر احیای روز معلم، حول شخصیت شهید خانعلی گرفت و حتی (بر طبق اعلام جراید آن روز، به طور مشخص، روزنامهی اطلاعات روز دهم اردیبهشت ۱۳۵۸) برای روز ۱۲ اردیبهشت فراخوان داده بودند.
اما واقعهی ترور ناجوانمردانهی آیتالله مطهری در شامگاه روز ۱۱ اردیبهشت آن سال، تقدیر را جور دیگری رقم زد.
آری؛ از آنجا که روز ۱۱ اردیبهشتماه، روز جهانی کارگر است، مسؤلین امر وقت تصمیم گرفتند، روز شهادت آن استاد عالی حوزه و دانشگاه را با یک روز تأخیر در ۱۲ اردیبهشت در تقویم ثبت، و آن را روز معلم نام بگذارند.
و اینچنین شد که روز ۱۲ اردیبهشت که از سال ۱۳۴۰ به یاد معلم شهید ابوالحسن خانعلی و به شکل غیر رسمی روز معلم بود، در دوران جمهوری اسلامی نیز روز معلم باقی ماند، منتها به یادبود و پاسداشت استاد دانشکدهی الهیات دانشگاه تهران، شهید آیتالله مرتضی مطهری.
به روح مطهر هردو بزرگوار درود و صلوات
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۲ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
مهدی حائری تهرانی
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
۲۴ شوال ۱۴۲۱ ق (۳۰ دی ۱۳۷۹ ش) مناسبت دارد با درگذشت فقیه بزرگوار، آیتالله العظمیٰ حاج شیخ مهدی حائری تهرانی.
وی فرزند روحانی پرآوازه و صاحب کرامات، مرحوم آیتالله العظمیٰ شیخ عباس حائری تهرانی (مدفون در شبستان بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها) است که به سبب تولدش در کربلا، مسمیٰ به حائری، و به واسطهی اصالت و ریشهی خانوادگی (و یا سکونت طولانیمدت در تهران) به تهرانی مشهور بود.
شیخ مهدی، در عنفوان نوجوانی و در حالی که از نعمت پدر محروم شده بود، وارد حوزهی علمیهی مروی تهران شده، مقدمات علوم اسلامی را نزد اساتید آن حوزه، از جمله مرحوم آیتالله میرزا مهدی آشتیانی و دیگران فراگرفت.
۲۳ساله بود که راهی حوزهی علمیهی قم شده، محضر اساتید معروف و مشهور آن زمان (بروجردی، خمینی، گلپایگانی، مرعشی نجفی، و ...) را درک کرد؛ همچنانکه از جلسات خصوصی تفسیر و فلسفهی مرحوم علامهی طباطبایی نیز بهرهمند بود.
آوازهی حوزهی کهن نجف، و جاذبههای معنوی دارالعلم علوی و بابالعلم نبوی، شهر پر رمز و راز نجفاشرف و جوار مصفا و پربهجت امیر علم و ایمان و مولای متقیان علیه السلام، دل مهدی جوان را بر هجرتی دیگر مصمم کرده، در سال ۳۵ ش قم را به مقصد «وادی المقدس طویٰ» ترک کرد.
مجلس درس مرحوم آیتالله العظمیٰ سید جمالالدین گلپایگانی (که هم علم بود و هم معنویت) جاذبهای وصفناپذیر داشت و شیخ مهدی جوان از جمله صیدهای آن صیاد دلهای آماده بود که در دامگه حادثه خوش افتاده بود. سالها شاگردی در محضر همچون استادی، یک مجتهد مسلم مهذب و خودساخته بارآورد؛ همچنانکه از مرحوم آیتالله العظمیٰ سید عبدالهادی شیرازی هم استفاده، و اجازهی اجتهاد داشت.
وثاقت و وزانت و امانت شیخ مهدی مجتهد، مرحوم آیتالله العظمیٰ شیخ آقابزرگ تهرانی را واداشت برای آن شاگرد مستعد مکتب امام صادق علیه السلام اجازهی نقل روایت نوشته، وی را امین بر تراث ارزشمند اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام معرفی نماید.
و اینچنین شد که آیتالله العظمیٰ حائری تهرانی با کولهباری از علم و معرفت، به وطن مألوف بازگشته، به خدمات علمی و فرهنگی و عامالمنفعه مشغول، و مصداق روشن «آیهی نفر» گردید.
حائری تهرانی که در کنار علوم متداول اسلامی، عالم به زمانهی خویشتن و مصون از هجوم لوابس روزگار بود، با بصیرتی ژرف و دیدی وسیع، از اولین سالهای شروع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، به خیل مبارزین پیوسته، خود در قامت یک راهبر روشنگر، به هدایت جریانهای انقلابی همت گماشت. او و حلقهی نزدیک شاگردان و یاران امام (بهشتی، مطهری، خامنهای، هاشمی رفسنجانی، قدوسی، منتظری، مصباح یزدی، و ...) در کنار مبارزات سیاسی، در حوزهی تئوری هم به برنامهریزی برای روزگار پساانقلاب فکر میکردند، و جلسات مخفی پیرامون حکومت [جمهوری] اسلامی، از همانجا کلید خورد.
فرهنگ و کار فرهنگی (در خصوص حوزهی دین) وظیفهی اصلی روحانیت است که حائری تهرانی در این زمینه، در بنیانگذاری مراکز فرهنگی و آموزشی مشارکتی فعال داشت؛ «بنیاد فرهنگی امام مهدی عجل الله فرجه» در ابتدای خیابان صفائیه (نزدیک چهارراه شهدا) شهر مقدس قم، یکی از صدها موسسهای است که به همت وی تأسیس شد؛ همچنانکه در کنار آیتالله شهید بهشتی و شهید حسین حقانی، از بنیانگذاران حوزهی علمیهی منتظریه (حقانی) نیز بود.
بیمارستان امام سجاد علیه السلام شهرک کاروان تهران، ۵۰۰ واحد مسکونی جهت استفادهی عموم مردم در منطقهی شرق تهران، و ... از دیگر فعالیتها و برکات آن عالم فرزانه است.
و بلأخره تراث قلمی و آثار علمی او که برای اهل علم بهترین سوغات است، از کثرت و تنوع فوقالعادهای برخوردار است؛ افزون بر تقریرات درس آیات عظام، بروجردی، امام خمینی، و علامهی طباطبایی، آثاری چون:
تاریخ علوم قرآن، تاریخ فقه، تاریخ ادیان، تاریخ فلسفه، و ... آثاری هستند که برای خصوص نگارندهی این سطور که علاقمند به تاریخ است، مورد توجه است.
بنیادهای اخلاق اسلامی، شخصیت انسان از منظر قرآن و عترت، اصول عقاید و آفریدگار جهان، و ... هم کتابهایی هستند که میتوانند مورد استفادهی عموم و نیز اهل منبر قرار گیرند.
آیتالله العظمیٰ مهدی حائری تهرانی سرانجام پس از ۷۵ سال عمر پربرکت، بر اثر سکتهی قلبی در تهران بدرود حیات گفته، پس از تشییع در تهران و قم، در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.
عاش سعیداً و مضی سعیداً و حشره الله مع اولیائه
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۴ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
حیات و بالندگی شیعه، مرهون امام صادق علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.
امام صادق ع دو خدمت ماندگار به جامعهی شیعه کرد که کیان شیعه [و اسلام] را از خطر نابودی نجات داد:
۱. تأسیس حوزهی علمیه
امام صادق ع با فراصت و هوشیاری و استفادهی درست از فرصت ایجادشده از قِبَل اختلاف امویان و عباسیان، و با بهرهگیری از زمینهی مناسبی که امام محمدباقر ع ایجاد کرده بود، اقدام به تأسیس حوزهی علمیه کرد که طی آن، تمام معارف اسلام ناب و اسلام حقیقی را به جامعهی بشری عرضه نمود؛ از برکات آن جهاد علمی بود که سدههای بعد، اصول اربعهمأة و به دنبال آن، کتب اربعه و دیگر مجموعههای حدیثی شکل گرفتند. حوزهی هزار سالهی نجف، و حوزهی علمیهی قم و دیگر حوزهها نیز در حقیقت وامدار امام صادق ع هستند.
اگر آن خدمت علمی عظیم نبود، چیزی از معارف حقیقی اسلام (و بلکه چیزی از دین) به آیندگان نمیرسید.
۲. برحذر داشتن شیعه از ورود به باتلاق بازیهای سیاسی و رقابتهای کور بر سر تصاحب قدرت
آنحضرت با رد دعوتهای داعیان عباسیان (ابوسلمهی خلال، ابومسلم خراسانی، و ...) به همه فهماند زمانه، زمانهی ایشان، و نامبردگان و امثالهم آدمهای ایشان نیستند.
این به معنی این نبود که امام صادق ع سیاسی نبود یا از سیاست گریزان بود یا اگر زمینهی تشکیل حکومت فراهم میشد، از قبول آن امتناع میورزید، یا ...، نه؛ اتفاقاً امام صادق ع حتی برای زمینهسازی پذیرش حکومت حق از سوی عامه، تلاش هم کرد اما این زمینه در عصر ایشان فراهم نیامد.
امام صادق ع با برکنار داشتن شیعه از ورود به بازی قدرت، و مشغول داشتن ایشان به کادرسازی در زمینههای مختلف علمی و فرهنگی و ... شیعه را از مضمحلشدن در اکثریت مخالف نجات بخشید.
جالب اینکه جرقهی انقلاب اسلامی ایران از روز شهادت امام صادق ع در سال ۱۳۴۲ ش (در جریان حملهی مزدوران رژیم پهلوی به فیضیه) شعلهور شد.
آری
- اگر روحانیت و شاگردان مکتب جعفری ع، مساجد را با جلسات تفسیر و صحیفهی سجادیه ع، و نهجالبلاغه، و بیان احکام و معارف اسلامی، به حوزهی علمیه تبدیل کردهاند، در حقیقت تأسی به رئیس مذهب تشیع نمودهاند.
- اگر مؤمنین در نمازهای جمعه و جماعت، یکصدا فریاد الله اکبر و تأیید حق و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و ... سر میدهند، اقتدا به شیخالائمه ع است که بعد از هر نماز واجب، ظالمین در حق اسلام راستین و اهلبیت ع و جامعهی اسلامی را مورد لعن قرار میداد.
مطالعهی بیشتر
رک:
حیات سیاسی امام صادق ع، باقر شریف القرشی.
حیات سیاسیفکری امامان شیعه ع، رسول جعفریان.
انسان ۲۵۰ساله آیتالله العظمیٰ خامنهای.
و ...
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۵ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
هبةالدین، هدیهی معنوی و بارزش الهی
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
حاجیه خانم سیده مریم، آن زن پرهیزکار، فاضله، عالمه و دانشمند، نور چشم میرزا محمدمهدی شهرستانی، و بانوی خانهی عالم بزرگ شیعه، آیتالله سید حسین کاظمی حائری بود.
واپسین روزهای بارداریش را میگذراند که یکی از نزدیکان مورد وثوق، خوابی عجیب دید؛ فردا فرزندت متولد میشود، پسر است؛ نامش را محمدعلی، و لقبش را هبةالدین بگذار!
و اینگونه بود که خانهی مرحوم حائری در سامراء، به نور وجود آن هدیهی معنوی و بارزش الهی روشن گردید.
درگذشت میرزای بزرگ شیرازی، سید حسین را مجاب و مجبور به بازگشت به وطن اصلیَش کربلای معلیٰ کرد و هبةالدین، در کربلا در سن ۱۰ سالگی پا در وادی کسب علم و دانش گذاشت.
در طی نه سال، تمامی دروس مقدمات و سطح حوزه را با موفقیت سپری کرد، به نحوی که در هریک از رشتههای علوم اسلامی، موفق به تألیف کتاب و تحریر مقالات علمی گردید.
در ۱۹ سالگی و به دنبال درگذشت پدر، کربلا را به قصد نجفاشرف ترک، و در مجالس درس بزرگانی نظیر آخوند خراسانی، صاحب عروه، شیخالشریعه، و ... حضوری فعال یافت
او در کنار دروس متداول و معمول حوزوی، به فلسفه و عرفان و ... علومی که در حوزه متروک و مندرس شده بودند هم، روی آورد و همگنان را به توجه به آن علوم ترغیب مینمود.
آیتالله سید محمدعلی (هبةالدین) شهرستانی، عالمی متجدد و اصلاحطلب، و به روز بود که عمر شریف خود را به اشتغال به درس و بحث متداول حوزوی مصروف نداشت؛ او، ارتباطات وسیعی با علمای مذاهب در سرتاسر جهان اسلام برقرار کرد و همین، سبب انتشار کتب و مقالات علمی او در مجلات معتبر داخلی و خارجی آن روزگار شد.
فتوای جهاد بر علیه استعمار بریتانیا و شرکت فعالانه و مسؤلانه در آن نبرد مقدس، از شهرستانی عالمی مجاهد به عالم اسلام معرفی کرد که قدر گوهر وجودش را بیش از پیش به خواص و عوام از مردم شناساند.
وزارت علوم، و بعدها ریاست دیوان عالی کشور عراق، و خدمات ارزندهی وی در این دو پست کلیدی و حساس، در حافظهی مکتوب و مکنون تاریخ و مردم عراق به یادگار ماند.
آن مرجع روشنگر که در اواخر عمر شریفش، روشندل هم شده بود، برای مطالعه، تألیف و تحقیق، نیاز به یار و مددکار داشت؛ و شاگردانش با افتخار تمام، بر گرد شمع وجودش پروانهوار میچرخیدند.
بالغ بر ۱۰۰ عنوان کتاب و مقاله در بسیاری از موضوعات و مداخل علوم حوزوی و علوم روز مثل هیئت و نجوم و ریاضیات و ... حاصل یک عمر تلاش بیوقفه در عرصهی علم و فرهنگ، میراث گرانبهای مرحوم آیتالله العظمیٰ سید محمدعلی شهرستانی است.
سرانجام پس از ۸۵ سال عمر پربرکت، در شامگاه دوشنبه ۲۶ شوال سال ۱۳۸۶ ق به ملکوت اعلی پیوسته، پس از یک تشییع باشکوه، در حرم مطهر حضرات کاظمین علیهم السلام، به خاک سپرده شد.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۶ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
بَکّاء واحدالعین
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
گاه، قلم را یارای لغزیدن روی کاغذ نیست و به سختی میتراود و میخرامد.
گاه، این قلم است که کلمات را میرقصاند.
و گاه، کلمات، عنان قلم را در کف اختیار گرفته، او را به حرکت وامیدارند.
این عبارتهای پریشان، گویای حال زار قلم امروز است که در شرح حال کسی تقلا میکند که از عظمت و بزرگی مقامش مدهوش و سرگشته شده است.
آری! امروز سالگشت وفات فقیه کبیر و عارف واصل، یگانهی روزگار و برگزیدهی اعصار، مرحوم آیتالله «سید احمد کربلایی» است که به تاریخ ۲۷ شوّال سال ۱۳۳۲هق (۲۶ شهریور ۱۲۹۳ هش) در نجف وفات یافته، تحت قبهی سامیهی نباءالعظیم و امامالمتقین، امیرالمؤمنین علیه السلام و پشت سر آن حضرت مدفون گشت.
او در نماز چنان گریه میکرد و از خود بیخود میشد که به «بَکّاء» شهرت یافته بود و چون یک چشم خود را از دست داد، «واحدالعین»ش خواندند.
او شاگرد و وصی سلطان سریر پارسایی، مرحوم «ملاحسین قلی همدانی» بود که کوه عظیم توحید و سرسلسلهی عارفان و سالار فرزانگان، حضرت آیةالحق «سید علیآقا قاضی طباطبایی» را در زلال محضر خویش پروراند و همین، دال بر اوج و عمق عظمت شأن و رفعت مرتبهی اوست.
آن قلّهی علم و تجلیگاه دانش جعفری علیه السلام که مرحوم آیتالله محمدحسین اصفهانی (کمپانی) در وصفاش فرموده: احدی را در فقه مثل او ندیدهام، علیرغم اینکه در چهلسالگی نامزد مقام منیع مرجعیت شیعه بود، ولی از افتاء و صدور احکام خودداری کرد و حتی در نامهای به آیتالله العظمی محمدتقی شیرازی که مقلدین خود را در احتیاطات خویش به وی ارجاع داده بود، نوشت:
«روز قیامت از شما نخواهم گذشت و به محضر خدای تعالیٰ از شما شکایت خواهم نمود»!!!
در میان همهی خصائص او، دو مورد خودنمایی عجیبی دارند؛ به نحوی که به آنها شهره بود:
- توجه تام به حضرت ولیعصر عجل الله فرجه.
- علاقه و محبت وافر و خدمت و نوکری در حق مادرش.
به روح مطهر و منور خودش و استادش و شاگرد پهلوان و نامآورش صلوات.
والسلام علیکم ورحمتالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۷ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
مؤلف وقایع الأیام
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
امروز ۲۸ شوّال، هفتاد هشتمین سالگرد وفات خطیب بلندآوازه، ملا علی تبریزی مشهور به «واعظ خیابانی» در سال ۱۳۶۷ هق (۱۲ شهریور ۱۳۲۷ هش) است.
وی از دانشآموختگان حوزهی علمیهی «طالبیه»ی تبریز بود که پس از فراغت از تحصیل در آنجا به شهرهای مختلف سفر کرد و از عالمان بزرگی همچون «سید ابوالحسن اصفهانی» اجازهی روایت دریافت کرد.
از آنجا که به «تراجم» و سرگذشت علما و نیز «وعظ و خطابه» علاقهمند بود، از همان جوانی به خطابه و تألیف روی آورد و کتبی چند به رشتهی تحریر در آورد که یکی از آنها «وقایع الأیام» است.
وقایع الأیام خیابانی، کتابی است در شرح رویدادهای مهم ماه مبارک رمضان و نیز فضائل و اعمال آن.
اصولاً در میان عالمان شیعه، وقایع نگاری و ثبت رخدادهای تاریخی اهمیت بسزایی داشته و مرحوم شیخ عباس قمی نیز کتابی با همین عنوان دارند.
وجه تمایز وقایع الأیام ما که در معرض مطالعهی شما عزیزان عضو کانال هست با موارد مشابهاش در پرداختن صرف به احوال و سرگذشت و خدمات علمای شیعه (بر اسال تاریخ شمسی یا قمری ولادت یا وفات آنان) است و به ندرت به موضوعات دیگر میپردازد و به عبارت دیگر، هم وقایع الأیام است و هم، به نوعی رجال شناسی در حد استفادهی خوانندگان که از اقشار مختلف هستند.
خداوند زحمات و تلاشهای همهی خادمان با اخلاص شریعت را به منّ و کرمش قبول بفرماید.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۸ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
آیتالله سیستانی درگذشت
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
۱۰۲ سال پیش در چنین روزی (۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۰۱ هش، برابر با ۱۳ رمضان ۱۳۴۰ هق) آیتالله العظمیٰ سید علی حسینی سیستانی در مشهد مقدس بدرود حیات گفته، در دارالحفاظ حرم مطهر رضوی علیه السلام به خاک سپرده شد.
آم عالم گرانمایه از فقها و علما و مجتهدان بلندپایهی خراسان در قرون سیزده و چهارده ق بود.
اجداد ایشان از سادات حسینی و اصالتاً اهل اصفهان بودهاند و سید محمد جد اعلای وی که از نوادگان فیلسوف شهیر «سید محمد باقر داماد» میباشد، از سوی شاه سلیمان صفوی به عنوان شیخ الاسلام در منطقهی سیستان منصوب شد و به همراه خانواده به آنجا هجرت کرد؛ از اینرو به «سیستانی» معروف شدهاند.
از نوادگان ایشان اولین فردی که از سیستان به مشهد مهاجرت کرد، آیتالله سید علی سیستانی و اخوی کوچکترش سید زینالعابدین بودند.
آیتالله حاج سید علی سیستانی پس از عزیمت به مشهد، در مدرسهی مرحوم «ملا محمد باقر سبزواری» مستقر گردید و پس از مدتی، برای تکمیل دروس خود به نجفاشرف مهاجرت نمود.
در نجف از شاگردان ملا علی نهاوندی، و در سامرا از اطرافیان و ملازمین میرزای بزرگ شیرازی و آیتالله سید اسماعیل صدر بود که پس از سالها تلاش علمی و عملی، به مقامات والای علمی و پارسایی دست یافت.
وی حدود سال ۱۳۱۸ ق به ایران آمد و تا آخر عمر شریفش در مشهد مقدس ساکن شده، در مسجدگوهرشاد حرم رضوی علیه السلام به اقامت جماعت و ارشاد مردم و تدریس فقه و اصول پرداخت و شاگردان برجستهای از جمله شیخ محمدرضا آل یاسین و سید علی مدد موسوی قائنی، و ... را تربیت نمود.
آیتالله سیستانی عالمی متقی، زاهد و سادهزیست بود که در خانهای محقر زندگی میکرد و در شمار مردان خوشخلق، غیور و سلیمالنفس محسوب میشد.
از جمله باقیات الصالحات آن عالم فرزانه، نوهی ارجمندش، مرجع عالیقدر جهان شیعه، چشم و چراغ نجفاشرف و عراق، حضرت آیتالله العظمیٰ حاج سید علی حسینی سیستانی هستند که هماکنون در سن ۹۳ سالگی به سر میبرند و خداوند سایهی پرمهرشان را بر سر جامعهی شیعه و جهان اسلام مستدام بدارد.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲۸ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
«اسعد الخیر»، نخستین مسلمان یثرب
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
به لباس احرامش که نگاه میکردی، او را یکتاپرستی معتقد به ربالکعبه مییافتی، اما پنبههایی که در گوش کرده بود، او را محتاطی ترسان و کم عقل مینمایاند!
پنبه در گوش کرده بود تا صدای دلنواز پیامبر صلی الله علیه وآله و صوت دلربای تلاوت قرآنش را نشنود!
این را «عتبة بن ربیعه» به او سفارش کرده بود؛ گفته بود مردی در میانمان ظهور کرده که مدعی است فرستادهی خداست؛ به بتهایمان بد میگوید، ما را [در بتپرستیمان] سفیه و کمعقل میخواند، جوانهایمان را از راه به در کرده است، ...!!!
اوس و خزرج در یثرب، سالها بود گرفتار جنگ و نزاع و خونریزیهای مخرّب بودند؛ آن روز، او و دوستش «زکوان بن عبد قیس» به مکه آمده بودند، تا بلکه بر ضد اوسیان و به نفع خود، پیمان و حمایتی از مکیان[ی که در حرم امن الهی، در یک امنیت خدادادی روزگار میگذراندند] بگیرند. اما عتبه با بیان گرفتاری جدید مردم شهرش، از هرگونه قولی برای یاری آنان خودداری ورزید.
پیامبر ص و بنیهاشم اما، آن ایام در شعب ابیطالب به سر میبردند، و چون ماه حرام (شاید ماه رجب) بود، آزاد بودند از شعب بیرون بیایند.
اسعد در حین طواف، پیامبر ص را دید که با جمعی از هاشمیان در حجر اسماعیل نشسته بود؛ نگاهش را از نگاه حضرت دزدید و به طوافش ادامه داد؛ سعی کرد به او فکر نکند؛ اما ناگهان به خود آمده، با خود گفت: این چه کاری است؟! ما پیشتر، از یهودیان شهرمان شنیده بودیم به زودی پیامبری در مکه از یک خانوادهی شریف ظهور خواهد کرد ...
این چه بیعقلیای است؟! تا مکه بیایم و از این ماجرا هیچ خبری نگیرم؟!
تردیدها را کنار گذاشته، به حضرت نزدیک شده، پرسید:
- تو مردم را به چه چیزی فرامیخوانی؟!
- به ایمان به خداوند یکتا و نبوت خویش، و اینکه به الله شرک نورزند و به پدر و مادر احترام بگذارند و ... «انعام، ۱۵۳-۱۵۱».
❤️جانا سخن از زبان ما میگویی ...!
❤️سخنت از دل برمیآید و بر دل مینشیند!
با ادب و دوزانو در محضر حضرت نشسته، شهادتین را بر زبان جاری ساخته، به شرف اسلام نائل گردید.
- یا رسول الله! امیدوارم یثرب ما هجرتگاه شما شده، به قدوم نورانیتان متبرک گردد؛ عالمان یهودی شهرمان این پیشگویی را کردهاند.
آری؛ «اسعد بن زاره» به مکه آمده بود تا از حمایت یکمشت جاهل بتپرست برخوردار شود، اما تحت حمایت «ربالعالمین» و تحت ولایت «رحمة للعالمین» ص درآمده بود!
با پایان یافتن اعمال عمره، با قلبی لبریز از ایمان و عشق به پیامبر ص به یثرب و به میان قبیلهی خویش بازگشته، به تبلیغ اسلام کمر همت بست.
او بتهای قبیله را در هم شکسته، با نومسلمانان قبیله به نماز جماعت میایستاد، و ...
در سفر بعد، تعداد کمی از تازه مسلمانان را با خود به مکه آورد و در «اولین بیعت عقبه» حضور یافت، در سفر دوم نیز، ۷۰ مرد و زن را همراهی کرده، در «دومین بیعت عقبه» هم جزو سرآمدان و سخنگویان بود.
رسول خدا ص او را نقیب قوم خویش، و نقیبالنقبای ۱۲گانهی یثرب منصوب فرمود.
«مصعب بن عمیر» که از سوی حضرت به منظور تعلیم قرآن و احکام به یثرب آمد، در مدت اقامتش در آن شهر، مهمان اسعد بن زراره بود؛ و گفتهاند اولین نماز جمعه را در اسلام، او یا مهمانش مصعب اقامه نمودند.
بلاخره هنگام هجرت فرخنده و مبارک فرا رسیده، یثرب به یُمن قدوم عزیزترین بندهی خدا ص، مدینةالرسول ص نام گرفت؛ پیامبر ص به محض ورود به مدینه، جویای حال اسعد شد و این، افتخاری برای آن صحابی جلیلالقدر شد.
چند ماه که گذشت، در حالی که هنوز بنای مسجد النبی ص به اتمام نرسیده بود، اسعد بیمار شده، در بستر رحلت قرار گرفت. رسول مهربانیها ص از شدت علاقهاش به او، به عیادتش رفته، خود متکفل پرستاری و مداوایش شد؛ و بعد از مرگش نیز، خود تجهیز او را عهدهدار گردیده، بر پیکرش نماز گزارد و او را در لحد خواباند.
اسعد بن زاره، از معدود یکتاپرستان عصر جاهلیت، ملقب به «اسعدالخیر»، متوفای ماه شوال سال اول هجرت (روز آن مشخص نشده) است که به عنوان اولین مسلمان در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
رضوان الله تعالی علیه؛ به روح مطهرش صلوات.
مطالعهی بیشتر: طبقات ابن سعد، الاصابة، الاستیعاب، و ... تواریخ معتبر سنی و شیعه.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۳۰ شوال ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
شعری به ترتیب حروف الفبا در وصف حضرت فاطمهی معصومه سلام الله علیها
ا) ای خاک درت تاج سرم، خواهر سلطان
ب) بیمه شده با فیض دَمَت، کشورِ ایران
پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند، ملائک
ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران
ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو
ج) جبریل بَرَد سجده به خاکِ تو کماکان
چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت
ح) حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان
خ) خوبانِ جهان در حرمت، جمله گدایند
د) دم میزند از نام تو سلطانِ خراسان
ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است
ر) رَه یافته هرکس که در آن روضهی رضوان
ز) زوار تو آری؛ همه از اهل بهشتاند
ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیهی قرآن
س) سائل نکند ثانیهای رو به اجانب
ش) شد زانکه نمکگیر تو ای حضرتِ باران
ص) صحن تو جلا داده دل و دیدهی ما را
ض) ضمناً شده حاتم ز کراماتِ تو حیران
ط) طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم
ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن
ع) عمریست که از قلبِ محبّانِ خود از لطف
غ) غم بردهای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان
ف) فرمود چه خوش عالَمی از جنس حقیقت
ق) قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان
ک) کی دم بتوان زد زِ تو با مصرع شعری
گ) گر إذن به شاعر ندهد خالقِ منان
ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد
م) محشر بشود دیدهی ما چون همه گریان
ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقیناً
و) وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان
ه) هستیِ غریب الغربا، عمهی سادات
ی) یک لحظه از این بیسروپا روی مگردان
اول ذیالقعده، میلاد باسعادت کریمهی آل طاها، دختر باکرامت حضرت بابالحوائج، خواهر معصومهی حضرت ثامنالحجج، نزیل حضرت امالائمه، خانم فاطمهی معصومه سلام الله علیها بر همگان مبارک باد.
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]
قلب سوختهی محمدجواد!!!
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین
قم که بودم، گاهی که دلم شدیداً هوای حضرت آقای قاضی عزیز را میکرد، میرفتم گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام، سر مزار آن عارف دلسوخته، حالم عوض میشد. کنار آن عالَم مصفا و قصر بهشتی (مزار نورانیَش) که میایستادم، اول نوشتههای روی سنگ قبرش را میخواندم؛ آرامش خاصی بهم دست میداد:
«مرقد شریف و آرامگاه بدن طاهر عالم ربانی و مربی روحانی، فرید عصر و ترجمان قرآن، مجاهد فی سبیلالله عالم عابد ناسک و عارف بالله، حضرت آیتالله العظمیٰ و حجتالله الکبری، مرحوم حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی ...»
۵۹ سال بیشتر در این خاکدان طبیعت و ظلمتکدهی دنیا، در زندان بدن و قفس تن نماند؛ و روح بلندآشیانش خیلی زود معراج را بر هبوط ترجیح داده، به عالم بالا و ملکوت اعلیٰ پر کشید.
سال ۱۲۸۰ ش، ملافتعلی را خدا، به گوهری بس گران گرامی داشت که به عشق حضرت ابنالرضا علیهما السلام، محمدجوادش نام نهادند.
محمدجواد هشت ساله شد که قدم در وادی علمآموزی گذارده، چنان جدّ و جهدی از خود نشان داد که ۱۶ سال بعد، در بیست و چهارمین بهار عمرش، دُرّ شاهوار اجتهاد را در صدف دل و سینهی پاک خویش جای داده، بر کرسی تربیت شاگردان و افتاء و فتویٰ جلوس فرمود.
حوزهی درسی تازهبنیان قم و محضر نورانی حضرت حاج شیخ مؤسس، حائری یزدی، و دیگر بزرگان شیعه در آن عصر، وی را به یکی از فحول علما در فقه و اصول تبدیل کرد.
اما تا اینجای کار را فقط در عالم ظاهر شریعت (تفقه در واجبات و محرمات دین، و تعبد به آن) سپری نمود؛ و با وادی عشق و عرفان و سیر و سلوک، میانهای نداشت. حتی شنید کسی پیدا شده، دلهای مستعدی را به خویش متوجه و متمایل ساخته؛ به نیّت هدایتشان؟!!! لباس پوشیده، به مجلسشان وارد شد؛ دو ساعت تمام، بحث و استدلال که راه، فقط راه تعبد به ظواهر شرع است ولاغیر. تا اینکه آن شخص، جملهای فرمود:
«عنقریب باشد که تو خود، آتشی به سوختگان عالم خواهی زد»!!!
این جملهی نغز و کوتاه، از قلبی مُجَلّیٰ و زبانی مترنم به ذکرالله تراوش نمود و بر دلی تابان از نور الهی که بحق، عرش الرحمن بود، خوش نشست و تحولی عظیم در او پدید آورد.
سالها جستجو و تفحص از استاد راهرفته و راهبلد، سالها توسل و الحاح و التماس بر آستان ربالارباب، ... بلاخره فتح بابی برایش شده، راه را پیدا نمود، بیآنکه استادی یافته باشد، توحید را از منبع اصلی خودش، ذات اقدس الهی دریافت کرد.
آری؛ فیض روحالقدس خوش مدد فرموده بود و محمدجواد را لایق خود کرده بود.
روزی در حمام، تن رنجور از عبادتَش را به دستان قوی دلّاک قوی هیکل سپرده بود که اثری از سوختگی در ناحیهی سمت چپ سینه، و روی قلبش، توجه دلّاک را به خود معطوف کرد!
پرسید این چیست؟! با چشمانی لبریز از آب کوثر جواب داد: اثر عشق است!!!
راستی چه میتوان گفت در شأن کسی که آیتالله شهید محراب دستغیب شیرازی، طفل دبستانش بود!!!
راستی چه میتوان نگاشت از سرو بلندی که حضرت علامه محمدحسین حسینی تهرانی در محضر باعظمتش، نهالی نورس مینمود!!!
با آن جایگاه عظیم علمی، و آن رفعت شأن عرفانی، به شدت از شهرت گریزان بود؛ میفرمود: اگر تراشیدن ریش حرام نبود، میتراشیدم که کسی مرا نشناسد و گمان شیئی به من نبرد!!!
در استفاده از سهم امام، مانند صیدی که از شیر فرار میکند، گریزان بود و محتاط؛ گذران عمر را از راه شغل آزاد؟! پی میگرفت!!!
در رسیدگی به امور خانواده و خدمت به خلق، اسوهای به تمام معنا حسنه بود و در تمشیت امور و تربیت شاگردان، اهتمامی عجیب داشت.
به فرمودهی حضرت امام خمینی، وقت خود را در خداپرستی و توحید صرف کرده بود.
به فرمودهی سرور عارفان و قاضی فرزانگان، تنها کسی بود که توحید را از منبع اصلیَش خدای تعالی دریافت کرده بود.
جمعه ۲ ذیالقعدهی سال ۱۳۷۹ ق (۹ اردیبهشت ۱۳۳۹ ش) اگرچه برای شاگردان و مریدان و اردتمندان آیتالله العظمیٰ حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی عزا، ولی برای خود او، چون شب دامادی بود که صبح پادشاهی در مقابل آن کالعدم بود!!!
آری؛ خدا اذن لقاء به انصاری دلسوخته داده بود
قدّس الله روحه ونوّر الله مرقده وعطّر الله تربته
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۲ ذیالقعدهی ۱۴۴۵
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/vaqayeolayam
[دوستانتان را به وقایعالایام دعوت کنید]