✅ماجرای ملاحسینقلی همدانی و عبد فرار
🔻بدون هيچ توجهي از كنار او گذشت.
اين بی توجهي آخوند بر عبد فرّار سخت گران آمد.
از جاي خود حركت كرد تا اين شيخ پير را تنبيه كند.
🔹دويد و راه را بر او سد كرد و با لحني بيادبانه گفت:
هي! آشيخ! چرا به من سلام نكردي؟
🔹عارف همداني ايستاد و گفت:
مگر تو كيستي كه من بايد حتماً به تو سلام ميكردم؟
🔹گفت: من عبد فرّارم.
🔹آخوند ملاحسينقلي به او گفت:
🔻عبد فرّار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ تو از خدا فرار كردهاي يا از رسول خدا؟
و سپس راهش را گرفت و رفت.
🔹فردا صبح، آخوند ملا حسينقلي همداني درس را تمام كرده، رو به شاگردان نمود و گفت:
🔻امروز يكي از بندگان خدا فوت كرده هر كس مايل باشد به تشييع جنازة او برويم. عدهاي از شاگردان آخوند به همراه ايشان براي تشييع حركت كردند.
ولي با كمال تعجب ديدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. آري او از دنيا رفته بود. عجبا! اين همان ياغي معروف است كه آخوند از او به عنوان بندة خدا ياد كرد و در تشييع جنازه او حاضر شد؟!
🔹به هر حال تشييع جنازة تمام شد. يكي از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرارا رفته و از او سؤال كرد:
چطور شد كه او فوت كرد؟
🔹همسرش گفت:
🔻نميدانم چه ميشد؟ او هر شب ديروقت با حال غيرعادي و از خود بيخود منزل ميآمد، ولي ديشب حدود يك ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به منزل آمد و در فكر فرو رفته بود و تا صبح نخوابيد و در حياط قدم ميزند و با خود تكرار ميكرد: عبد فرار تو از خدا فرار كردهاي يا از رسول خدا؟! و سحر نيز جان سپرد.
🔹عدهاي از شاگردان آخوند فهميدند اين جمله را آخوند ملاحسينقلي همداني به او گفته است. چون از او سؤال كردند، ايشان فرمودند:
🔻«من ميخواستم او را آدم كنم و اين كار را نيز كردم، ولي نتوانستم او را در اين دنيا نگه دارم.»
@varesoon
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻داستان بسیار زیبا قاسم و علامه قاضی(ره)
🔻یک نظر پیر به از صد چله
🔻مور بودم نظر پیر سلیمانم کرد
🔻بی نمازی که از اوتاد شد
@varesoon
⚡️دو عالم دور امام زمان می گردد
🔻آیة الله العظمی وحید خراسانی (دام ظله):
🔹این قضیه را خود مرحوم حاج میرزا احمد کفائی پسر مرحوم آخوند برای خود من گفته، مرحوم آخوند کفایه را خودش برای مرحوم حاج میرزا احمد درس گفته بود. او هم لطف کرد برای ما درس گفت، عنایتی داشت، فرزند مرحوم آخوند مجسمه ای از تقوا بود، اینها همه رفتند و عرصه خالی شده و خلای شده است.
🔸گفت مادر من مریض شد. هر کار کردیم معالجه نشد بعد به ما گفتند: یک سیدی پیدا شده که علم رمل دارد و از هر چیزی خبر می دهد. گفت: من و برادرم مرحوم آقا زاده، به سراغ این سید بر آمدیم، یک روز در ایوان حضرت امیر بودیم، یک سید با لباس مندرس از پله ایوان بالا آمد، شخصی به ما گفت: آن سـیـد ایــن است.
گفت من و برادرم آقا زاده بزرگ که شهادت اجتهاد از خود آخوند داشت، جلو رفتیم. گفت: به او گفتیم که شما همان سید هستید، معلوم شد این شخص، همان سید است. گفت: من نیتی کردم و اصلاً چیزی اظهار نکردم. آن سید تسبیحش را در آورده و دانه های تسبیح انداخته و بی معطلی گفت: این نیت تو مربوط به یک زنی است که سر تا پا مرض است و هر چه هم معالجه کردید اثر نکرده و سه روز دیگر هم می میرد.
🔹گفت برادرم که کنار من ایستاده بود فهمید من چه نیت کرده ام نیتم مربوط به مادرم بود، برادرم هم گفت: من نیتی دارم، گفت تا تسبیحش را در آورد و شمرد، رنگش تغییر کرد، این نیت تو راجع به کسی بود که الآن در مکه بود، الآن در شام است، الآن در کوفه است دو یا سه تا الآن... گفت و بعد گفت: این نیت تو در مورد کسی است که دو عالم دورش میگردد.
🔸سوم کلمه اش گفت نیتت مربوط به امام زمان است. برادر من متحیر شد. چیزی هم ما نکفته بودیم. بعد ما اصرار کردیم که این علم را به ما یاد بده. گفت شما دو تا آقا زاده هستید این علم توأم است با یک فقری که شخص را بیچاره میکند و شما هم تحمل ندارید، این مطلب را گفت و رفت. ما رفتیم قضیه را به آخوند گفتیم، آخوند با آن عظمت متحیر ماند که این کیست؟ بعد هم هر چه گشتیم دیگر پیدا نشد. امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) این است، آن وقت من و تو کجا و او کجا؟
📚 مصباح الهدی، ج۱، ص۳۳۶_ ۳۳۷.
@varesoon
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
السلام علیک یا صاحب الزمان، السلام علیک یا شریک القرآن، السلام علیک یا قاطع البرهان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سروده ای از مرحوم آیت الله المعظم آقای حاج آقا علی صافی گلپایگانی نورالله مرقده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
آرام دل بیا تو و آرام ده مرا
بنمای روی و با نظری کام ده مرا
ترسم هلاک سازدم آلام هجر تو
پس مرهمی به این همه آلام ده مرا
روز و شبم چو شام بُوَد در فراق تو
جانا دگر رهایی از این شام ده مرا
دوران عمر در غم هجران تو گذشت
آسودگی تو از غم ایام ده مرا
در شام هجر این نقمت کشیده ام
حالا بیا ز وصل خود اِنعام ده مرا
نامت بلند باشد و گمنام خانه ات
راهی بیا به خانۀ گمنام ده مرا
راهم نمی دهی و نیایی به سوی من
قاصد نما روانه و پیغام ده مرا
نادیده دل به عشق تو بستم چه خوش بود
با جلوه ای سعادت انجام ده مرا
هر چه پسند توست بُوَد آن پسند من
تاب ثبات و طاقت ابرام ده مرا
اینک (علی) صافی دلخسته ای عزیز
گوید برای این غزل اَنعام ده مرا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷دنیای بهشتآسا
🔹️ حضرت آیت الله خامنهای:
در اعیاد موالید ائمّه، از گذشته تجلیل میکنیم؛ امّا در عید نیمه شعبان، همهى نگاه به آینده است؛ یعنى این نگاه دو چیز را با خود دارد: یکى امید، یکى تلاش. دلهاى افسرده در نهایت گرفتارى و تنگنا، یک روزنهى روشن و درخشانى به یک دنیاى نورانى و بهشتآسا در مقابل چشمشان مىبینند و به آینده امید دارند.
۱۳۹۴/۳/۱۲
@varesoon
سخنرانی_مرحوم_حاج_محقّق_واعظ_خراسانی_در_نیمه_شعبان_1331ش - سخنرانی مرحوم حاج محقّق خراسانی واعظ در نیمه شعبان 1331ش.mp3
4.8M
.
در احوالات آیت الله شیخ محمّد فارابی سوادکوهی (مشهور به شیخ محمّد مجتهد) آمده است :
شیخ در عبادت و صفای باطن و تضرّع و زاری به درگاه خدای سبحان و تهجد و نماز شب و مناجات و نماز اوّل وقت زبانزد خاص و عام بود ، و می فرمود :
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به یکی از مشتاقان دیدارش به نام (زهری) که به زیارت آن حضرت موفّق شده بود ، دوبار فرمود :
از رحمت خدا دور است کسی که نماز صبح خود را چندان تأخیر بیندازد تا ستاره ها ناپدید شوند ، و نماز مغرب خود را به قدری تأخیر بیندازد تا ستاره ها ظاهر شوند .
با ذکر این حدیث همیشه شاگردان و اطرافیانش را به نماز اول وقت و اهمیت آن سفارش می نمود .
@jawaher_kalam
@varesoon
#لحظات_ماندگار
.
از راست به چپ حضرات حجج اسـلام مرحومین :
سید محمدتقی خلخالی
شیخ مهدی باعثی یزدی
شیخ محمدرضا لبیبی کرمانی
سید محمدرضا خلخالی
سید علاءالدین بحرالعلوم
سید عزالدین بحرالعلوم
@varesoon
15.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد حاج شیخ حسین انصاریان:
👈 داستانی شنیدنی از حاج شیخ حسنعلی نخودکی؛ فحاشی روح یک مُرده به خانوادهاش بخاطر مال دنیا!
◽️ تهران / مسجد رسول اکرم(ص)
@varesoon
🔸حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایی (۱۲۰۶ خورشیدی - ۱۲۸۹ خورشیدی) مجتهد، فقیه اصولی و فیلسوف شیعه و یکی از اساتید برجسته حوزه علمیه اصفهان بود.حکیم جهانگیرخان قشقایی تا آخر عمر لباس روحانیت را نپوشید.
او با همان لباس ساده ایل قشقایی شامل: کلاه و پالتوی پوستین، زندگی را در حجرهای ساده سپری میکرد .
شاید او برای پیروی از استادش؛ آقا محمدرضا قمشهای این گونه لباس میپوشید و بعضی از شاگردان وی، مانند حاج آقا رحیم ارباب و شیخ غلام حسین ربانی چادگانی، نیز تغییر لباس ندادند.
شهید مرتضی مطهری دربارهٔ شخصیت و جایگاه علمی و معنوی او مینویسد:
«مرحوم خان، علاوه بر مقام علمی و فلسفی، در متانت و وقار و انضباط اخلاقی و تقوا نمونه بودهاست. تا آخر عمر در همان لباس عادی اول خود باقی بوده و فوقالعاده مورد ارادت شاگردان و آشنایان بودهاست.»
جهانگیرخان در پاسخ فردی که پرسیده بود: «آقا شما که در سلک روحانیت هستید، عمامه ندارید؟ روز قیامت چه جوابی میدهید؟»پاسخ داده بود: «اگر میگذاشتم و خدا از من میپرسید چه تناسبی با این لباس داشتی، آن وقت نمیدانستم چه جواب دهم!».
@varesoon
وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّـاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا
و آنان که گویند پروردگارا از همسران ما وفرزندان ما برایمان روشنی چشم بگردان و ما را برای پرهیزکاران پیشوا قرار ده.
📚سوره فرقان، آیه:74
عن أبي سعيد الخدري، في قول الله عز و جل: رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً، قال رسول الله صلى الله عليه وآله لجبرئيل: مِنْ أَزْواجِنا؟ قال: خديجة عليها السلام قال: وَ ذُرِّيَّاتِنا؟ قال: فاطمةعليها السلام قال: قُرَّةَ أَعْيُنٍ؟ قال: الحسن و الحسين عليهما السلام قال: وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً؟ قال: علي بن أبي طالب عليه السلام
در تفسیر البرهان در ذیل آیه شریفه روایت شده که رسول خدا صلى الله عليه وآله از جبرئیل پرسیدند منظور از همسران ما کیست؟
گفت: خدیجه عليهاالسلام
گفتند فرزندانمان؟
جبرئیل گفت: فاطمه عليهاالسلام
حضرت پرسیدند روشنی چشم؟ گفت: حسن و حسین عليهماالسلام
حضرت فرمودند: ما را برای پرهیزکاران پیشوا قرار ده؟ جبرئیل گفت: علی بن ابی طالب عليه السلام
@varesoon